اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۵۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن معتوق واسطی ، مشهور به ابن ثردة. رجوع به علی واسطی (ابن ابراهیم بن ...) شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن عمربن خلیل بغدادی ، مشهور به خازن و ملقب به علاءالدین . رجوع به خازن شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن اسحاق کاتب . رجوع به علی کاتب شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن اسماعیل بن صلاح حسنی یمانی صنعانی . رجوع به علی صنعانی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن عیسی بن سعدالخیر انصاری بلنسی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بلنسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقب به علاءالدین و م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی شافعی ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی جویمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد دهکی رازی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی دهکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی مدنی نقشبندی حنفی ، ملقب به کمال الدین . رجوع به علی شروانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن معلی . از مشایخ شیعه و راوی فقه ، از ائمه بود. (از الفهرست ابن الندیم ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۵۷۹ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.