اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی حمله ، مکنی به ابونصر. محدث بود. و نیز رجوع به ابونصر علی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أبی رافع، علی بن عبداﷲ بغدادی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی رافع. رجوع به ابن ابی رافع و علی بغدادی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی رجال ، علی شیبانی مغربی ، مشهور به ابن ابی الرجال و مکنی به ابوالحسن منجم است (406 - 454 هَ . ق .). او راست : ...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن أبی زهران ، علی بن یعقوب بن شجاع بن علی بن ابراهیم بن محمدبن ابی زهران موصلی شافعی ، ملقب به عمادالدین و مکنی به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی زید محمدبن علی نحوی استرابادی ، ملقب به فصیحی و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ابی زید...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی سعدبن أبی الفرج خیاط، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی خیاط شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن ابی سعید عبدالرحمان بن احمدبن یونس بن عبدالاعلی صدفی یمنی مصری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن یونس (ابوالحسن ع...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی طالب بن عبدالمطلب حسینی همدانی نجفی . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی طالب بن عبدمناف ۞ بن عبدالمطلب بن هاشم بن نضربن کنان بن خزیمةبن مدرک بن الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی طلحه ٔ شامی ، مکنی به ابوطلحة. از روات حدیث بود. رجوع به ابوطلحة (علی بن ...) شود.
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۵۷۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.