مرز دار
نویسه گردانی:
MRZ DʼR
کسی یا جایی را گویند که دارای محدوده شخصی متعلق به خود باشد
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مرزدار. [ م َ ] (نف مرکب ) مرزبان . حاکم . حکمران مناطق مرزی . سرحددار. توسعاً. سرکرده و سردار. رجوع به مرزبان شود : سوی مرزدارانش نامه نوشت...