مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف رایمند نویسه گردانی: RʼYMND صاحب نظر و اندیشه واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی رای مند رای مند. [ م َ ] (ص مرکب ) خداوند رای . بارای . باتدبیر. عاقل . خردمند. باعقل . بخرد : خنک مرد داننده ٔ رای مندبه دل بی گناه و به تن بی گزند.اسد... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. ک.ش ۱۳۸۸/۱۰/۱۸ 5 0 با عرض سلام وخسته نباشید تلفظ واژه مورد نظر شما raimond است یا raimand جواد مفرد کهلان ۱۳۹۳/۰۳/۲۷ 0 4 رایومند در لغت پهلوی به معنی دارای شکوه و جلال است. بر گفته از رئو اوستایی یعنی با شکوه برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود