بدیهه گویی
نویسه گردانی:
BDYHH GWYY
سخنی که بدون اندیشیدن گفته شود. این گونه سخنان از ضمیر ناخودآگاه شخص بیرون می آیند و زیبایی و رسایی آنها بستگی به محتوای و موزونی درونی شخص دارد. بنابراین بدیهه گویی امری صرفاً ذاتی نمی باشد بلکه امریست قابل پرورش و هر کس که این دو شرط را در خود پرورش دهد می تواند این توانائی را در خود رشد دهد.
بعنوان مثال ملک الشعرای بهار شاعری بود که در امر بدیهی گویی در زمان خود بسیار معروف بود و از او در ردیف جامی یاد کرده اند.
در شخص بدیهه گو فاصله زبان با فکر بسیار نزدیک هست مثل چشمۀ جوشانی که از آن آب بیرون می جهد در مقایسه با چاهی که باید آب را از آن کشید در اینجا آب مثال فکر هست و حالت بیرون آمدن آب مثال روان بودن زبان هست.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.