کش
نویسه گردانی:
KŠ
کش. ک با آوای زیر، ش ساکن، (ا)، (زبان مازنی)، مدفوع، ان، گه.
واژه های همانند
۳۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
فانوس کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) برنده و حامل فانوس . (یادداشت بخط مؤلف ). در قدیم اشخاص معروف و روحانیان هنگام شب که به محافل و میهم...
شکنجه کش . [ ش ِ ک َ ج َ/ ج ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) شکنجه کشن-ده . آنکه تحت عذاب و شکنجه قرار دارد. (یادداشت مؤلف ) : سپاه درد و غم از هر طر...
سرگین کش . [ س ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) زبال . (ربنجنی ). زباله کش : سهل کاری است امیرالشعرایی بودن لیکن از میره ٔ باسهل نه سرگین کش میر. سو...
زباله کش . [ زُ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) سرگین کش . خاکروبه کش . زبّال .
زبانه کش . [ زَ ن َ / ن ِ ک َ ] (نف مرکب ) زبانه کشنده . شعله کش . ملتهب . مشتعل . زبانه زن . رجوع به زبانه زن شود.
ژوبین کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) رجوع به ژوپین کش شود.
ژوپین کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حامل زوبین . نیزه دار. رجوع به زوبین کش شود : بیامد سپردار و ژوپین کشان بجستند از آن تازیانه نشان .فردوسی .
روستایی از توابع قزوین در منطقه طارم و سر راه روستای شیزر قرار دارد . از محصولات کشاورزی آنجا می توان به زیتون و انار اشاره کرد.
"درویشکش" گورستانی است در روستای چمازکتی قائمشهر (شاهی پیشین) و در کنار کمربندی شمالی این شهر واقع شده است.
عافیت کش.کسی که عافیت را کشت یا می کشد ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// بِنازَم آن موش شوخِ عافیَت کُ...