اجازه ویرایش برای همه اعضا

زهوار در رفته

نویسه گردانی: ZHWʼR DR RFTH
زَهوار در رفته. زوار در رفته (رجوع شود به «زوار»). سخت پیر یا سخت ضعیف. سخت بیکاره و ناتوان: یک کالسکۀ زهواردررفته. یک پیر زهواردررفته. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «زَهوار») درب و داغون، فاقد کارآیی، قزمیت. (بر اساس واژۀ «قُزمیت» در فرهنگ فارسی معین)

توضیح: در گویش، بخصوص گویش عامیانه، زَهوار در «زهوار در رفته» زَوار (بدون «ه») تلفظ می گردد. رجوع شود به واژۀ «زوار».

مثال:

"حتماً پدربزرگ الان کت و شلوار قهوه ای و زهوار در رفته اش را پوشیده و از پشت عینک ته استکانی به ساعت چوبی خیره شده تا بتواند به موقع به ایستگاه راه آهن برسد." (منبع: مقالۀ «نگاهی به حوادث حاشیه خطوط راه آهن»، روزنامۀ همشهری، چهار شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۲)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.