اجازه ویرایش برای همه اعضا

کف کردن

نویسه گردانی: KF KRDN
کف کردن. الف. (مص ل.) تولید کف شدن. ب. (عا.) عشقی شدن. (منبع: فرهنگ فارسی معین) پ. (اصطلاح عامیانه) از فرط تعجب مبهوت گشتن. توضیح: شاید این اصطلاح بر این اساس قرار داشته باشد که انسان در هنگام تعجب بطور ناخودآگاه صداهائی را از خود بروز می دهد (مانند «آه»، و غیره) که شباهت نزدیکی به صدای کف کردن مایعات را دارند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
چنور برهانی
۱۳۹۰/۱۰/۲۶ Iran
0
1

کف کردن: با توجه به بیت زیر محتمل است به معنی خشمگین شدن و کف برانداختن در هنگام خشم باشد.
هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را نیک بجوش و صبر کن زانکه همی پزانمت
(1/322/11)
غزلیات شمس


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.