اجازه ویرایش برای همه اعضا

تلفیقی

نویسه گردانی: TLFYQY
رجوع به کلمه تلفیق با اضافه یک (ی) نسبتی. کلمه تلفقیق در لغت نامه مرحوم دهخدا اینگونه معنی شده است، تلفیق [ ت َ ] (ع مص ) دو درز و یا دو سخن را بهم آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراهم آوردن و ترتیب دادن . (آنندراج ). || سخن دیگران را ضمن سخن خود آوردن : از اشعار متقدمان بطریق استعارت تلفیقی نرفت . (گلستان ). || بربافتن و بیاراستن حدیث را. (از ناظم الاطباء). دروغ و باطل گفتن ومطابق کردن . (آنندراج ). بیاراستن حدیث را و تمویه آن به باطل . (از اقرب الموارد). || طلب کردن امری را و دست نیافتن بدان . (از اقرب الموارد). || علمی که در آن از توفیق بین حدیثها که بظاهر با هم متنافی هستند بحث شود. (از کشف الظنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.