بی تشویش. (
بی +
تشویش ) بدونِ تشویش، نامضطرب، نامشوش.
رجوع شود به
تشویش داشتن.
مثال:"همچنان آرام و بی تشویش
می رود شادان به راه خویش
می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر
ضربه سم ستور بادپیمایش
مقصد او خانه دلدار زیبایش
مردمان از یکدیگر آهسته می پرسند
«کیست پس این دختر خوشبخت؟»"
(فروغ فرخزاد - شعر «رؤیا» از مجموعۀ «دیوار»، ۱۳۳۵)