یاد آمد
نویسه گردانی:
YAD ʼAMD
یاد آمدن. [ م َ دَ] (مص مرکب ) بازدانستن چیزی که فراموش شده باشد. (از آنندراج ). به خاطر آمدن . به ذهن خطور کردن . به حافظه گذشتن . به خاطر گذشتن . متذکر شدن . فراموش شده ای را متذکر شدن . در ذکر آمدن . بر خاطر گذشتن . مقابل از یاد رفتن : عبداﷲبن عتبه شمشیر بالا برد که زن را بکشد یادش آمد که مصطفی صلی اﷲ علیه و سلم او را گفته بود که زنان مکشید... (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). بگویم به تو هر چه آید ز پند سخن چند یاد آمدم سودمند. فردوسی .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.