واژه نهوار را بجای واژه ژتیک و واژه نهسان را بجای واژه ژن پیشنهاد می کنم
نهواره و نهوار هر دو به کسر نون
نظر یک کاربر:جنابعالی باید بفرمائید بر چه اساسی این پیشنهادات شما قرار دارند، سوای آنکه واژۀ «ژتیک» خالی از هرگونه معنی می باشد (به یقین منظور «ژنتیک» بوده).
برای اطلاع جنابعالی و دیگران:
الف. واژۀ «ژن» (ژ ِ )، «gene»، از واژۀ آلمانی «Gen»، «
گِن »، بدست آمده است که ریشه در واژۀ یونانی «πανγένος» ( «
پَن گِنوس ») دارد؛ «παν» = همه، «γένος» = نژاد، نوع، گوهر؛ مصدر یونانی «γεν» («
گِن ») بمعنی «بوجود آوردن» و «تولید کردن» (همچون در
تولید نسل کردن) است.
ب. واژۀ «نهواره» مورد تأئید
فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیست؛ در واژه نامه های این فرهنگستان همواره از واژۀ «ژن» استفاده می شود.
پ. جناب «آریا ادیب» در
این تارنما واژۀ «ژاد» را برای «ژن» پیشنهاد کرده اند، ولی بنظر اینجانب، واژۀ «ژاد» ناصحیح است. به پنداشت اینجانب، ایشان واژۀ «
نژاد» را مبنای پیشنهاد خود قرار داده اند، ولی «نژاد» یک واژۀ مرکب، مرکب از «ن» و «ژاد»، نیست (
دهخدا واژۀ اوستائی «nizati» و واژۀ سنسکریت «jati» را بعنوان ریشه های «نژاد» نام می برد -- «Jāti» بمعنی «تولّد» است و در آیین بودائی به یک مفهوم فلسفی تبدیل شده است).
اردیبهشت.