اجازه ویرایش برای همه اعضا

مازوی بلوط

نویسه گردانی: MAZWY BLWṬ
مازوی بلوط
24. مازوی بلوط (oak-gall) (در زبان فرانسه، noix de galles؛ در زبان پرتغالی، galhas) گند*‌های گردی اســــــت که زنبور مازو (Cynips quer cus folii) با سوراخ‌کردن شاخه‌ها، برگها و غنچه‌ها و نهادن تخم خود در چندین گونه از بلوط که در هرُم (آسیای صغیر)، ارمنستان، سوریه و ایران یافت می‌شود (بیشتر Quercus lusitanca var infectoria)، می سازد. در روزگار باستان، مازو کاربردهای فنی و دارویی داشت. به علت وجود درسدی بالا (تا حدود 60 درسد ) از اسید تانیک یا اسید گالوتانیک [جوهر مازو] در مازو، این گُند‌ها رادر دباغی، رنــــــگ‌آمیزی پشم و مـــــــــــــرکب سازی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکار می‌بردند. هم تئوفراستوس و هم دیوسکوریدس از مازو با نام یاد کرده‌اند. ابومنصور از مازو با نام عربی عفص afs نام برده است.
بیشتر مازویی که در بازارهای هند یافت می‌شود تجار عرب از ایران به هند می‌آورند. نام سنسکریت mājūphala (phala، "میوه") بروشنی وام واژه ای برگرفته از māzū فارسی است.
در اسناد چینی، نخستین بار از مازوی بلوط با نام wu-ši-tse و به عنوان فرآورده ای از ایران ساسانی نام برده شده است. نخستین بار در دوره تانگ بود که این فرآورده ایرانی دانسته و در قرابادین دودمان تانگ (T'an pen ts'ao) بازنمائی شد. در T'an pen ču آمده است که درخت مازو در شنزارها می‌روید، و مانند درخت مصطکی (tamarisk) ( č'en) است. در یکی از تفسیرها که kin ču نام گرفـــــــــــته افزوده اند که مازو از ایران خیزد، در حـــــالی کــــــه در Čen lei pen ts'ao آمده است که در سرزمین ژون باختری (ایرانیان) می‌روید. در Yu yan tsa tsu این گیاه به این صورت بازنمائی شده است: "wu-ši-tse در سرزمین پوـ‌سه (ایران) عمل می‌آید و آن را mo-tsei، *mwa-džak،
می‌نامند. بلندای درخت به یک متر و هشتاد تا دو متر و ده سانتیمتر و دور تنه آن به نزدیک سه متر می‌رسد. برگها شبیه به برگ هلو اما کشیده‌ترند. در ماه سوم شکوفه می‌کند، گلها سفیدرنگ‌اند با مرکزی سرخ. دانه‌ها گرد است چون قرص، که نخست سبز است و پس از رسیدن به رنگ زرد سفید فام درمی‌آید. آنهائی که حشرات سوراخشان کرده‌ و آبکش شده‌اند در دباغی بکار روند و آنها که سوراخ ندارند دارو شوند. این درخت یک سال مازو و یک سال بلوط ( pa-lü tse، *bwaδ-lu؛ در فارسی میانه *ballu، barru [نک:پائین]، در فارسی امروزی balut) آرد، که به اندازه یک انگشت است و به درازائی نزدیک به 7 سانتی‌متر." این اندیشه نه زاده تخیل چینی‌ها بلکه تکرار باور ایرانیان است.
گیتا شناسی مینگ (Ta Min I t'un či) گوید مازو از سرزمین اعراب (تا‌ـ‌شی/ Ta-ši) و همه بربرها خیزد، و درخت کافور (Laurus camphora) را ماند و میوه‌هایش شاه‌بلوط چینی ( mao-li) را.
آوانگاشتهای چینی نام ایرانی، برخلاف گفته هیرت که نظر واترز را واگفته، "همگی نمایانگر māzū [مازو]ی فارسی" نبوده نمایانگر صورتهای کهن ‌تر فارسی میانه‌اند. در واقع، هیچ‌یک از برگردانهای چینی را نمی‌توان معادل مازو māzū دانست.
(1) mo-tsei (Yu yan tsa tsu)، *mwa-džak (dzak, zak) همبرابر است با (mazak یا madzak) *madžak فارسی میانه.
(2) ma-ši، *mak-zak، = *maxzak فارسی میانه.
(3) wu-ši، *mwu-zak، = *muzak فارسی میانه.
(4) mu-ši، *mut-zak = *muzak فارسی میانه.

بسنجید با این صورتهای گوناگون: māčakai تامیلی، māčikai تلوگویی، و magican باربوسایی.
(5) mo-t'u، *mwa-du = madu فارسی میانه.
Ša-mu-lü (در نوشته چائو ژوـ‌کوا)، *ša-mut-lwut همبرابر است با شاه بلوط šah-balut فارسی، ("بلوط خوراکی" Castanea vulgaris) که در بندهشن (ص 193 کتاب پیش رو) آمده و هیرت آن را درست شناسایی کرده است؛ اما p'u-lu و pa-lü که در Yu yan tsa tsu (نگاه کنید به قسمتهای قبل) آمده، نشان می دهد شاید چینی‌ها t پایانی را نشنیده و این نام به شکل bulu و balu که در گویشهای فارسی میانه بوده به گوش آنها خورده باشد. در واقع، این گونه در کُردی به صورت berru و در بعضی گویشهای آن به صورت barü و barrü هست. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.