اجازه ویرایش برای همه اعضا

فلفل

نویسه گردانی: FLFL
فلفل
آوردن نام گیاه فلفل (hu tsiao، košō ژاپنی، Piper nigrum) در این جا تنها از آن رو سزاست که نامش در شمار فرآورده های ایران ساسانی آمده است. ابن حوقل گوید فلفل، صندل و داروهای گوناگون را از بندر سیراف (Sīrāf) در ایران به سراسر جهان می کشیدند. بسا که فلفل از زادگاهش هند به ایران رسیده باشد. نامش در گذشته در سالنامه‌های دودمان هان در شمار گیاهان هند آمده است. Tu yan tsa tsu به روشنی بیش تر آن را از فرآورده های ماگادها (Magadha) دانسته و از نام سنسکریت آن، marica یا marīca با آوانگاشت mei-li-či یاد کرده است.
نام hu tsiao نشان می‌دهد همه گیاهانی که در نام آنها پیشوند hu هست، خاستگاه ایرانی ندارند: روشن است که در این جا hu به هند بر می گردد. tsiao اسم عام برای گیاهان ادویه‌ای است که بیش تر از جنس Zanthoxylon اند.
از دید لی شی‌ـ‌چن، فلفل سیاه تنها از آن رو چنین نام گرفته که مزه ای گزنده دارد و به tsiao می ماند؛ اما در واقع میوه فلفل tsiao نیست. این نکته شایان توجه است که نویسندگان گیاهنامه‌های گوناگون چینی ظاهراً از این واقعیت غافل شده‌اند که این گیاه خاستگاه هندی دارد و حتی نگاهی به سالنامه‌های هان نیانداخته‌اند. سو کون می‌گوید hu tsiao در سرزمین مردمان سی ژون می روید و همین بروشنی نشان می دهد واژه hu را به معنای مردمان آسیای مرکزی یا ایرانیان گرفته جایگزین همارش آن کرده است؛ دست کم این نکته روشن است که سی ژون را نمی‌توان به هیچ روی به هند مربوط دانست. لی شی‌ـ چن محلهای کشت این گیاه را برشمرده است: "سرزمین های بربرهای جنوبی (نان فان/ Nan Fan)، کیائو ـ چی (آنام)، یون ـ نان (Yün-nan) و های ـ نان (Hai-nan). "
نکته جالب دیگر این که سوکون در T'an pen ts'ao از گونه‌ای فلفل بنام šan hu tsiao یا فلفل خورو نام برده و آن را شبیه گونه بستانی به رنگ سیاه با دانه‌ای به بزرگی لوبیای سیاه با مزه گزنده، بسیار تند و غیر سمی بازنموده است. هنری این نام‌گیاه را همان Lindera glauca دانسته و می‌گوید دهقانان یی ـ چان (Yi-č'an) در هوـ پی (Hu-pei) آن را می‌خورند. همین نویسنده از گیاهی نام می‌برد به نام ye hu-tsiao ("فلفل خودرو") و می‌گوید که Zanthoxylum setosum است.
Piper longum یا Chavica roxburghii، یــــــــــــا چینی، pi-po، *pit-pat (pal)، از pippalī سنسکریت، نیز به ایران ساسانی نسبت داده شده است. این فلفل نیز باید از هند به ایران وارد می‌شده، چرا که بومی بخش های گرمتر هند، از نپال به سمت خاور تا آسام، تپه‌های خاسیا و بنگال، در جهت باختر تا بمبئی و در جهت جنوب تا تراونکور، سیلان و مالاکاست. پس شگفت انگیز است که در گیاهنامه دوره تانگ می‌خوانیم که pi-po در سرزمین پوـ سه می‌روید: این پوـ سه نباید ایران باشد و مراد از آن تنها پوـ سه مالایایی است. در موارد دیگر، چینی‌ها به‌خوبی خاستگاه هندی گیاه را می دانستند و این را بویژه می‌توان از پذیرش نام سنسکریت آن دریافت. نخستین بار در Nan fan ts'ao mu čwan از فلفل یاد شده، مگر آنکه از افزوده های بعدی باشد که در ایــــــــــــــــــــــــــن کــــــــتاب فـــــــــــــــــراوان به چشم می‌خورد، اما به هر روی با (Chavica betel) betel-pepper [که در عربی شاه صینی*، تُنُبل** گویند] درآشفته شده است. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
فلفل . [ ف ُ ف ُ ] (ع اِ) خادم زیرک . || لیف خرما. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
فلفل . [ ف ُ ف ُ / ف ِ ف ِ ] (معرب ، اِ) پلپل . سنسکریت : پیپالی ۞. گیاهی است از راسته ٔ دولپه ای های بی گلبرگ که جزو تیره ای بنام تیره ٔ کبا...
فلفل سای . [ ف ِ ف ِ ] (اِمرکب ) آنچه در آن فلفل سایند از هاون و مانند آن .
فلفل دار.[ ف ِ ف ِ ] (اِ مرکب ) درخت فلفل . (لغت محلی شوشتر). دارپلپل . دارفلفل . رجوع به دارپلپل و دارفلفل شود.
فلفل دان . [ ف ِ ف ِ ] (اِ مرکب ) ظرفی که در آن فلفل ریزند. از: فلفل + دان ، پساوند مکان .
فلفل مول . [ ف ِ ف ِ ] (اِ مرکب ) به هندی بیخ دارفلفل است که فلفل مویه و به هندی پیپلامون نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فلفلمویه...
فلفل مون . [ ف ِ ف ِ ] (اِ مرکب )فودنج (پودینه ٔ) جبلی است ، و گویند فودنج بری است . (فهرست مخزن الادویه ). پودنه ٔ کوهی را گویند، و آن نوعی ...
فلفل نمکی . [ ف ِ ف ِ ن َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به فلفل و نمک . به رنگ فلفل و نمک آمیخته با یکدیگر. رنگی چنانکه گویی فلفل و نمک رابه هم...
یکی از گیاهان تیره شاه پسند verbenaceae فلفل کوهی است این درختچه که به تازگی در شمار 20 گیاه روشناس و معروف دنیا قرار گرفته است در کتب مختلف فارسی به ...
فلفل سبز. [ ف ِ ف ِ ل ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فلفل هندی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلفل هندی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.