مر مکی
نویسه گردانی:
MR MKY
57ـ 56 کهن ترین اشاره به مُرّ مکّی در Nan čou ki نوشته سو پیائو (Sü Piao) آمده (که پیش ازسده پنجم میلادی نوشته شده، اما تنها گزیدههایی از آن در آثار بعد از آن در دست است). البته چنانچه بتوان به Hai yao pen ts‛ao که این بخش در آن آمده اطمینان کرد. 3 در این کتاب از قول سو پیائو گفته شده که ’’مرّ مکّی محصول سرزمین پوـ سه و ژد درخت کاج آن سرزمین است. در شکل ظاهری به šen hian (’’بخور مقدس‘‘) می ماند و رنگش سرخ سیاه فام است؛ با مزه ای تلخ و گرمازا." لی شی ـ چن در حاشیه مینویسد که نمیداند محصولِی بنام šen hian چیست. در Pei ši، مُرّ مکّی به سرزمین تسائو (Ts‛ao) (جغتا) واقع در شمال تسون ـ لین (Ts‛un-lin)(که همان کی ـ پین Ki-pin در دوره هان است) نسبت داده شده، اما در متن مربوط به این موضوع در Sui šu نام این فرآورده نیامده است. مرّ مکّی را از محصولات کی ـ پین نیز دانستهاند. 4 در Čen lei pen ts‛ao ذیل نام mu yao محصول کوان ـ چو (Kwan-čou)(کوان ـ تون/ Kwan-tun) تصویری خامدستانه از این درخت ارائه و گفته شده که این گیاه در پوـ سه میروید و شبیه است به حسنلبه ( nan-si hian، ص کتاب پیش رو ) که در تکه هائی سیاهرنگ به اندازههای متفاوت به فروش میرسد.
لیشیـچن5 در بحث از این موضوع تنها منابع دوره سونگ را می آورد . او از قول کو تسون ـ شی (K‛ouv Tsun-ši) نویسنده Pen ts‛ao yen i (1116 م) می گوید مُرّ مکّی از پوـ سه خیزد و در تکه های سیاهرنگ به اندازههای متفاوت که به حسنلبه می ماند به چین آرند. در متن این کتاب به ویراستاری لو سین ـ یوان (Lu Sin-yüan) ،1 این تکه نیست و تنها خواص دارویی آن آمده است. 2 سوسون (Su Sun) میگوید: ’’ امروزه درخت مُرّ مکّی در سرزمینهای دریای جنوبی (نان ـ هایی Nan-hai) و کوان ـ چو (Kwan-čou) میروید. ریشه و تنه اش به Canarium (kan-lan) ماند، با برگهائی سبز وگُشن. چند سالی باید بگذرد تا ژد آرد؛ ژد به درون خاک سرازیر میشود و در آنجا چون تکه های کوچک و بزرگ حسنلبه سخت میشود. همه روزهای سال میتوان این ماده را گردآوری کرد."
در Yu yan tsa tsu، 3 درآشفتگی شگفتی رخ داده و مورد (Myrtus communis) ذیل نام آرامی آن، asa (در عربی آس )، وصف شده، درحالیکه این بخش با این عبارت آغاز میشود:’’زیستگاه درخت مُرّ مکّی در پوـ سه است."4 امابرپایه استدلال هیرت شاید بتوان گفت در این مورد mu آوانگاشت مورد*، mūrd فارسی میانه و امروزی باشد که نه تنها در بندهشن که همه جا به معنای مورد است). 5 مرّ مکّی و مورد هیچ ربطی به یکدیگر ندارند و نه تنها از دو تیره متفاوت، که از دو راسته اند؛ افزون بر اینکه از درخت مورد چون مُرّ مکّی ژد نیاید. پس همچنان جای چون و چرا در اینکه چینیها در دوره تانگ مرّ مکّی را میشناختهاند هست؛ در این صورت، مطلبی را که از Nan čou ki آوردیم (مثل بسیاری از مطالب دیگر این کتاب) میبایست دچار ناهمزمانی تاریخی دانست. چائو ژوـکوا (Čao Žu-kwa) درست میگوید که مرّ مکّی از دریا بار بربرا در خاور افریقا و در منطقه کرانه ای حضرموت عربستان خیزد؛ وصفی هم که از روش ژد گیری به دست داده کمابیش درست است. 6
لیشی ـ چن7 بر این باور است که آوانگاشت یا نمایانگر واژهای سنسکریت است که بی گمان نادرست است: مرّ مکّی از محصولات هند نبوده تنها از کرانه های سومالی در افریقا و عربستان به آرند. نویسه چینی اولی همبرابر با *mut یا *mur کهن، و نویسه دوم با *mwat، mwar، یا mar همبرابر است. اولی بی چون و چرا زاده تلاش برای بازسازی نام سامیـ ایرانی است ــ mōr عبری، murā آرامی، murr عربی، مُرّ، mor فارسی ( ، ، ، یونانی، myrrha لاتین)1
هنوز نمیتوان به اطمینان گفت که چینیها صورت عربی را آوانگاری کردهاند یا صورت فارسی را: چنانچه آغاز کارگیری این آوانگاشت براستی به دیرهنگامی دوره سونگ باشد، احتمال اینکه الگوی اصلی واژه عربی بوده باشد افزایش خواهد یافت؛ اما اگر بتوان پیشینه آن را در دوره تانگ یا حتی پیش از آن یافت، حدس استوار تر این خواهد بود که آوانگاشت بر پایه صورت فارسی ساخته شده است.
تئوفراستوس2 میگوید آریا زمین را’’خار‘‘ی است که رویش ژد ی یابند که در ظاهر و بو مرّ مکّی را ماند و تابش آفتاب بر زمینش اندازد. استرابو3 تأیید میکند در گدروسیا مواد خوشبو بهخصوص سنبل هندی و مرّ مکّی چنان فراوان می رست که سربازان اسکندر بهنگام اردوکشی آنها را در پوشاندن خیمه و بستر خود کار میگرفتنند و از این راه هوا عطرآگین و شادی بخش می شد. به هر روی، گیاهشناسان امروزی نتوانستند این گیاهان را در گدروسیا یا هیچیک از سرزمین های دیگر ایران پیدا کنند،4 و بسا که مرّ مکّی ایرانیان باستان گونهای دیگر از Balsamodendron (شاید B. pubescens یا B. mukul) بوده باشد. به گفته گایگر5 Balsamodundron muku را در زبان بلوچی bōd، bōδ، یا bōz مینامند، و این واژه تنها به معنای ’’بو، عطر‘‘ است. این واژه از زاده های واژه اوستایی baoiδi است که در زبان پهلوی به صورت bōd، bōī، در سغدی fraBōδan، Bōsa، در فارسی جدید bōī، bō (در زبان آسی bud، ’’بخور‘‘) هست . 6
این نکته را هم نباید از یاد برد که در گزارشهای چینیان باستان از ایران ساسانی نامی از مرّ مکّی نیست. با توجه کافی به شواهد گیاهشناختی، چون و چرا در اینکه مراد از پوـ سه در گزاره های Nan čou ki، Yu yan tsa tsu، K‘ai pao pen ts‛ao، و Čen lei pen ts‛ao ــ که گویند درخــــت مُرّ مَکّی در پوـ سه میروید ـ پو ـ سه ی ایران باشد بیشتر میشود. درست است که این درخت در مالایا نیز نمیروید، اما از آنجا که بی گمان این محصول از راه مالزی وارد چین میشد، ممکن است این فکر در چینیها قوت گرفته باشد که خاستگاه آن پوـ سه مالایا بوده است. از کتاب در دست انتشار مرکز نشر دانشگاهی، به شناخت دو سویه ایران و چین باستان، ، بـــــرگردان فارسی مهرداد وحدتی دانشمند از ساینو-ایرانیکا اثر جــــــاوید برتولد لوفر، آمریکائی آلمانی تبار.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مر مکی . [ م ُرْ رِ م َک ْ کی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی درخت «مُر» و بهترینش آن است که خوشبوی و تلخ و صاف و مایل به سرخی بود. (از ت...