تن شوئی
نویسه گردانی:
TN ŠWʼY
بگرمابه شدن . به آب گرم رفتن. خود را به آب گرم شستن. حمام رفتن . بحمام رفتن . || غسل کردن به آب گرم ، و سپس بمعنی غسل کردن آمده است به هرآب که باشد. خود را به آب گرم شستن . خویشتن را به آب گرم بشستن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خوی گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || خوی بشستن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.