پدرکسی را در آوردن
نویسه گردانی:
PDRKSY Rʼ DR ʼAWRDN
پیروی صفت مرکب پدرسوخته که (در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام میگرفت و بدهکار میشد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمیپرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را بسوزاند. به این دلیل کسی که از نظر مالی بدهکار و ورشکست بود پدرسوخته نامیده می شد ر.ج به پدر سوخته) پدر کسی را در آوردن هم به معنی در آوردن پدر مومیایی فرد بدهکار از تابوت میباشد.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.