لانسه کردن
نویسه گردانی:
LANSH KRDN
در زبان فرانسه لانسه یعنی به میان انداختن یا موجب شروع شدن است.
در اصطلاح عامیانه لانسه کردن یک فرد به معنی هدایت یک فرد به سمت انجام یک کار با گرفتن اراده از اوست. لانسه کردن معمولا با گذاشتن برنامه پی در پی برای یک فرد و تحمیل بیخوابی به او شروع میشود و تا رسیدن فرد به مرز جنون ادامه می یابد.
مثال: امید مرا لانسه کرد و به شمال رفتیم و الان خیلی لانسه هستم: یعنی امید در حالی که من به خستگی و بیخوابی دچار بودم من را راضی کرد به شمال برویم و الان از خستگی و بیخوابی مفرط توانایی تمرکز و راه رفتن ندارم
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.