آل
نویسه گردانی:
ʼAL
از اهل گرفته شده و به معنی کسانی است که به واسطهی فرزندی، (آل عمران، آل ابراهیم، آلیعقوب) خویشاوندی (آل لوط) و یا همشهری بودن، (آل بویه، فرعون) دارای جایگاه والایی نزد کسی باشند.
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
آل فرعون . [ ل ِ ف ِ ع َ ] (اِخ ) کسان فرعون .- مؤمن آل فرعون ؛ گویند از آل او تنها خِربیل یا شمعان نام ایمان داشت و ایمان خویش می نهفت . ...
آل عطاری . [ ع َطْ طا ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آل و عطاری . آنچه پیله وران در قراء و قصبات از قبیل حنا و صابون و نخ و سوزن و نبات و جز آن گرد...
آل عمران . [ ل ِ ع ِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ سیم از قرآن پس از بَقَرة و پیش از نساء و آن دویست آیت باشد و مدنی است . || موسی و هارون . (مجمل ا...
آل مرداس . [ ل ِ م َ ] (اِخ ) سلسله ای از امرای عرب بنی کلاب که در حلب حکومت کرده اند (414-472 هَ .ق .) اسدالدوله ابوعلی صالح بن مرداس نخس...
آل مروان . [ ل ِ م َرْ ] (اِخ ) سلسله ای از خلفای اموی هستند که پس از آل بوسفیان به خلافت رسیدند. اولین خلیفه ٔ آل مروان ، مروان بن حکم است...
آل مشعشع. [ ل ِ م ُ ش َ ش َ ](اِخ ) نام خاندانی از سادات علوی موسوی که رئیس آنان سیدمحمدبن فلاح بن هبةاﷲ در 848 هَ .ق . بخوزستان دعوی مهد...
آل قاورد. [ ل ِ وَ ] (اِخ ) نام خانواده ای از سلاجقه که از سال 433 تا 583 هَ .ق . در کرمان حکومت مستقل داشته اند. مؤسس این خانواده عمادال...
آل کثکثه . [ ل ِ ک َ ک َ ث َ ] (اِخ ) قومی از سکنه ٔ بخارا که اغلب بازرگانان توانگر و محترم بودند. قتیبةبن مسلم پس از فتح بخارا اهالی شهر را...
آل میکال . [ ل ِ ] (اِخ ) نام خاندانی قدیم به نیشابور و بیهق ، از احفاد میکال بن عبدالواحدبن جبریل بن قاسم بن بکربن دیواستی سوربن سوربن سو...
آل معصفر. [ م ُ ع َ ف َ ] (اِ مرکب ) قسمی ماهی درم دار. || سرخ نیم رنگ .