آل
نویسه گردانی:
ʼAL
از اهل گرفته شده و به معنی کسانی است که به واسطهی فرزندی، (آل عمران، آل ابراهیم، آلیعقوب) خویشاوندی (آل لوط) و یا همشهری بودن، (آل بویه، فرعون) دارای جایگاه والایی نزد کسی باشند.
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
آل یاسین . [ ل ِ ] (اِخ ) آل یس . خاندان رسول صلوات اﷲعلیه : چون تو بتی گزیدی کز رنج و شرّ آن بت برکنده گشت و کشته یکرویه آل یاسین ؟ناصرخس...
آل میکال حسنک در ۴۱۵ ق / ۱۰۲۴ م به مکه رفت و حج گزارد. در بازگشت چون راهها ناامن بود، از شام، قلمرو حکومت فاطمیان، گذشت. خلیفۀ فاطمی برای او و همراهان...
آلِ مُحْتاج، سلسلهای منسوب به محتاج بن احمد که از ۳۲۱ ق / ۹۳۳ م تا حدود ۳۸۱ ق / ۹۹۱ م زیر نظر و نفوذ سامانیان و مدت کوتاهی نیز به استقلال، در بخشهایی...
آل آشخال . (اِمرکب ، از اتباع ) آل آشغال . خاش و خماش . خرت و پرت .
آل آفریغ. [ ل ِ ] (اِخ ) نام سلسله ای از ملوک خوارزم که پیش از اسلام تا زمان سامانیان در آن خطه فرمان رانده اند. و آفریغ نام مؤسس این د...
آل اخشید. [ ل ِ اِ ] (اِخ )خانواده ای از امرای ایرانی نژاد که از سال 323 تا 358 هَ .ق . در مصر و شام و دمشق و حرمین به استقلال فرمانروا بوده...
آل برهان . [ ل ِ ب ُ] (اِخ ) نام خاندانی بزرگ از بخارا، معاصر سلاجقه و خوارزمشاهیان که بجود و کرم و بزرگواری معروف و ریاست حنفیان بخارا و م...
آل الیاس . [ ل ِ اِل ْ ] (اِخ ) نام سلسله ای از فرمانروایان کرمان ، و سرسلسله ٔ آنان ابوعلی محمدبن الیاس بن الیسع سمرقندی از ممالیک نصربن اح...
آل ساسان . [ ل ِ ] (اِخ ) ساسانیان . بنی ساسان . نام سلسله ای از پادشاهان ایران پس از اشکانیان منسوب به اسم جدّ مؤسس این پادشاهی ، اردشیر ب...
آل ساعدی . [ ل ِع ِ ] (اِخ ) نام طایفه ای از عرب جباره ، ساکن فارس .