ابلیس
نویسه گردانی:
ʼBLYS
اهریمن. دیو.
برای ریشهی این واژه، سه نظریه است. 1ـ برخی آن را عربی و از واژهی البَلَس (مرد بی خیر) یا واژهی اَبلَسَ (= متحیر و اندوهگین شد. از اندوه خاموش ماند) میدانند. 2ـ برخی دیگر آن را از واژهی لاتینی دیابولوس Diabolus که آن هم از یونانی دیابُلُس Diabolos (=کسی که جدایی میافکند) میدانند. حجتشان هم این است که واژهی امروزی Diable در فرانسه و Devil در انگلیسی که هر دو به معنی شیطان است، از همان واژهی یونانی دیابُلُس گرفته شده؛ ولی دیابلس در یونانی به معنی شیطان نبوده و در سدهی نهم میلادی (300 سال پس از قرآن) به معنی شیطان به زبان فرانسه راه یافته.3ـ درستتر آن است که آن را از واژهی اوستایی اورویستَ Urvista که نام یک دیو یا روان شیطانی بوده بدانیم؛ زیرا به واژهی ابلیس بسیار نزدیکتر از واژهی یونانی است که با «د» آغاز شده است.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ابلیس . [ اِ ] (اِخ ) (ظ. از کلمه ٔ یونانی دیابلس ۞ ) لغویون عرب آنرا از ماده ٔ ابلاس به معنی نومید کردن یا کلمه ٔ اجنبی شمرده اند، و آن نام...
خصی ابلیس .[ خ ُ / خ ِ اِ ] (اِ مرکب ) رجوع به بندق هندی شود.
گن ابلیس . [ گ ُ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خایه ٔ شیطان ، چه گن به معنی خصیه باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گن شود. || دانه ای...
تلبیس ابلیس ، کتابی به عربی در رد و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف از جمله فیلسوفان و صوفیان ، تألیف ابوالفرج ابن جوزی * عالم و واعظ حنبلی قرن ششم . ای...
تلبیس ابلیس، کتابی به عربی در ردّ و نقد اصحاب عقاید و طوایف مختلف از جمله فیلسوفان و صوفیان ، تألیف ابوالفرج ابن جوزی عالم و واعظ حنبلی قرن ششم میباش...
خایه ٔ ابلیس . [ ی َ / ی ِ ی ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام سنگی است که از جانب چین می آورند. || مردم مکار و حیله باز. عیار. (از برهان ...