اجازه ویرایش برای همه اعضا

فضل

نویسه گردانی: FḌL
آنچه از بهترین ها که برای خشنود کردن به کسی بخشیده می شود بی اینکه حق او باشد و باعث آرامش درونی و شادی وی می گردد؛ برای اینکه از دیگران ممتاز و نزد آنان دوست داشتنی باشد و تاب آوردنش در برابر سختی ها را بیفزاید و گرفتار وسوسه های نادرست نگردد.*** همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: سومن sumn (سنسکریت: sumna)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
پنجه ٔ فضل السنه . [ پ َ ج َ / ج ِ ی ِ ف َ لُس ْ س َ ن َ ] (اِ مرکب ) رجوع به پنجه ٔ دزدیده شود.
اصحاب فضل حدثی . [ اَ ب ِ ف َ ل ِ ح َ دَ] (اِخ ) پیروان فضل بن حدثی ۞ که دسته ای از معتزله بودند، و فضل ، خود از اصحاب ابراهیم نظام بود. ...
رشیدالدین فضل ا. [ رَ دُدْ دی ف َ لُل ْ لاه ] (اِخ ) خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی وزیر. رجوع به رشیدالدین (فضل اﷲ...) شود.
فضل ذوالریاستین . [ ف َ ل ِذُرْ ریا س َ ت َ ] (اِخ ) رجوع به ذوالریاستین شود.
امیر یحیا یا ابوالحسن یا ابوالمظفر طاهر ابن فضل ابن محمد محتاج چغانی، یکی از امرای آل محتاج چغانیان است. او معاصر و پسر عم امیرابوالمظفر فخرالدوله احم...
فضل‌الله نعیمی استرآبادی یا فضل‌الله شیروانی خراسانی حروفی[۱] متخلص به نعیمی، (۷۴۰ قمری در طبرستان و شهر استرآباد گرگان امروزی - ۷۹۶ یا ۷۹۸ قمری در آذ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.