رود
نویسه گردانی:
RWD
به معنی روی. این واژه در کتاب حدودالعالم آمده است: سردن شهری است اندر میان دو رود نهاده؛ جایی آبادان و خرم؛ اندر کوه وی معدن رود است. (ص 136). ولی در کتاب المسالک و الممالک ابن حوقل چنین آمده است: «معدن روی در سردن است که از آن جا به بصره و جاهای دیگر می برند»
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
جغان رود. [ ] (اِخ ) آبی بوده است به حدود جاجرم که از سه چشمه در دیواره ٔ کوهی فراهم می آمده و دوازده فرسنگ طول داشته و زراعت برخی ...
بزینه رود.[ ب ُ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پنجگانه ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان و همچنین نام رودخانه ایست که از این دهستان سرچشمه گرفت...
بستان رود. [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناوه کش چگنی شهرستان خرم آباد که در 18هزارگزی خاوری سراب دوره و 4هزارگزی شمال راه شوسه ٔ خرم ...
انگه رود. [ اَگ ِ ] (اِخ ) دهی از بخش نور شهرستان آمل است که 320 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات ، لبنیات و حبوب است ....
ناحیتی است از دیلم خاصه بر کران دریا. (حدود العالم ص 148)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
مهران رود. [ م ِ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت تبریز. دارای 101 قریه است و مرکز آن باسمنج است . (جغرافیای سیاسی کیهان ). نام یکی از دهستانهای چ...
ولایت رود. [ وِ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران . کوهستانی و سردسیری است و961 تن سکنه دارد. آب آن ...
هرات رود. [ هََ ] (اِخ ) در حبیب السیر نام هری رود همه جا به همین صورت ضبط شده است . رجوع به هری رود شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.