رشنو
نویسه گردانی:
RŠNW
ایل معظم رشنو یکی از قدیمیترین و پرجمعیتترین ایلات لرستان دوره قاجار بوده است. نام برخی خوانین این دوده و تبار همچون فتاحخان، عادلخان ، محسنخان و نادرخان در اسناد اوایل قاجار ثبت است. از این افراد در اوایل حکومت آغامحمدخان قاجار در مقطعی عالیجاه فتاحخان مشرقی رشنو نایبالحکومت خرمآباد بوده است. همچنین عادل نیز در همین زمان (یا پیش یا پس فتاحخان) نایبالحکومت خرمآباد بودهاند. ابیاتی از عادلخان و مرگش بواسطه جنگ با دولت عثمانی (عراق کنونی) در منطقه مندلی نیز در گذشتهها بر سر زبان ریشسفیدان و دانایان لرستان جاری بوده است. در اکثر مکاتبات عصر قاجار از بزرگان رشنو تحت عنوان توشمال یاد شده است. توشمال نادر، توشمال عادلخان، توشمال محسن و... ازبانفوذترین خوانین این دوده میتوان از توشمال باقر در اواسط قاجار در لرستان پیشکوه و همچنین از وزرا و وثوقدفتر والیان پشتکوه همچون میرزاابراهیمخان، میرزافرهادخان و دیگران یاد نمود. ایل رشنو همانند برخی ایلات و طوایف لرستان و بختیاری با تثبیت حکومت قاجار در عصر فتحعلیشاه بنا به سیاست این دولت دچار از همگسیختگی ایلاتی شده چنان که در اکثر مناطق استانهای لرستان، خوزستان و ایلام گروههای کثیری از ایل پراکنده رشنو بطور منسجم و گاه غیرمنسجم زندگی میکنند. برخی از اهل فن را این عقیده است که نام رشنو برگرفته از واژه اوستایی رش، رشن، رشنو یا رشنوادی الهه و فرشته دادگری و دادگستری میباشد. حکیم و دانشمند بزرگ فردوسی توسی در چندینجای شاهنامه از سپهبدی ایرانی بنام رشنواد یاد کرده است: *یکی مرد بد نام او رشنواد/* *سپهبد بد او هم سپهبدنژاد/* ▪▪▪ *بسی آفرین یافت از رشنواد/* *که این لشکر شاه بی تو مباد/* رشنواد سپسالار همای چهرزاد (مادر بهمن و داراب) و همان کسیست که در به پادشاهی رساندن داراب نقش اصلی را داشته است. ❤️ آنچه که اهمیت دارد این است که ،ببینیم نگاه دیگران به رشنو چگونه است. ❤�❤
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رشنو. [ رَ ] (اِخ ) ۞ نام اوستایی رش یا رشن ، فرشته ٔ دادگستری است . رجوع به فرهنگ ایران باستان ذیل ص 303 و رش و رشن در همین لغت نامه ...
raŝno: این نام در اوستایی: raŝnu (دادگستر، دادگر) می باشد. (فرهنگ واژه های اوستا، احسان بهرامی) ***فانکو آدینات 09163657861