طلوع . [ طُ ] (ع مص ) ۞ برآمدن آفتاب و مانند آن . (زوزنی ) (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). دمیدن . سر برزدن . طالع شدن .برآمدن . برآمدن آفتاب و...
افتم وار : در شهرستان فردوس کاربردی است
این واژه تازى (اربى) است و سپارش میگردد بجاى آن از برابرهاى پارسى چون برآیشBarayesh (پارسى: برآمدن خورشید) ، اُشOsh (پهلوى: بامداد ، طلوع آفتاب) ، فَر...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این می باشد: اسکی کران éski-karân (سغدی) **** علی محمد عالیقدر 09163657861
طلوع کردن . [ طُ ک َ دَ ] (مص مرکب )برآمدن آفتاب و ماه و ستاره . سر برزدن . برآمدن آفتاب و مانند آن . طلوع . رجوع به طلوع شود : و صبح ملت ...
تلوع . [ ت ُ ] (ع مص ) بلند برآمدن روز. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). || منبسطگردیدن چاشتگاه . (منتهی الارب ) (ناظم...
طلواء. [ طُ ل َ ] (ع مص ) چشم داشتن . || درنگ کردن . (منتهی الارب ).
تلواً. [ ت َ وَن ْ ] (ع ق ) در تلو. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از پی . به پیوست . به ضمیمه .