ید بیضا
نویسه گردانی:
YD BYḌA
ید. [ ی َ ] (ع اِ) دست یعنی از منکب تا انگشتان و یا کف دست و مؤنث آید و اصل آن یَدْی ٌ می باشد و یَدان تثنیه ٔ آن . ج ، اَیدی ، یدی [ ی ُ / ی َ / ی ِ دی ی - ید بیضا(یا ید بیضاء) ؛ از جمله ٔ معجزات حضرت موسی (ع ) بود که چون دست را در زیر بغل برده بیرون می آورد نوری ظاهر می گشت که همه ٔ عالم را روشن می کرد. (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (آنندراج ). از جمله ٔ معجزات حضرت موسی (ع ) بود. گویند هرگاه دست از بغل برمی آورد نوری از دست او تا به آسمان تتق می کشید و عالم روشن می شد و چون به بغل می برد برطرف می شد. و بعضی گویند در کف دست او نوری بود که چون آینه می درخشید و به جانب هرکه می داشت بیهوش می شد و چون دست را به بغل می برد به هوش می آمد و بعضی گویند که کف دست موسی (ع ) سوخته بودو نشان سفیدی از سوختگی آتش در دست او بود. اﷲ اعلم . (برهان ). مأخوذ است از دو آیه ٔ شریفه : «و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین ». (قرآن 7 / 108 و 26 / 33). «و اضمم یدک الی جناحک تخرج بیضاء». (قرآن 20 / 22و 27 / 12 و 28 / 32). (یادداشت مؤلف ) : ترا با من شریک کرد، و این عصا و ید بیضا که تقریر کرده بود. (قصص الانبیاء ص 99). کجا خورشید رخشان را بپوشد زیر دامن در بدان ماند که اهریمن همی پوشد ید بیضا. معزی. بانگ گاوی چِه صِدا بازدهد عِشوِه مَخَر سامِری کیست که دَست از ید بیضا بِبَرَد حافظ
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
صاحب ید بیضا. [ح ِ ب ِ ی َ دِ ب َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت موسی است . || (ص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، کسی را گویندکه شکوه و جلالی داشته با...