مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف یک سون کردن نویسه گردانی: YK SWN KRDN فیصل دادن، یکسو کردن (فروزانفر)امروز گویم چون کنم یک باره دل را خون کنم وین کار را یکسون کنم چیزی بده درویش را (1/15/11)غزلیات شمس واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود