اجازه ویرایش برای همه اعضا

در

نویسه گردانی: DR
با ضمه ی کوتاه روی حرف دال ؛ مخفف دور مثلا درنما =دور نما
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
وکیل در. [ وَ ل ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) وکیل دربار و نایب مناب . (برهان ) (آنندراج ). نماینده ای بوده است که امرا و حکام اطراف در درگ...
گرگین در. [ گ ُ دَ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در 38000گزی شمال سنقر و کنار راه فرعی سنقر به...
بستان در. [ ب ُ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان که در 13هزارگزی جنوب شهر تویسرکان و هفت هزارگزی جمیل آباد در کوهستا...
دیوانه در. [ دی ن ِ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار با 581 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
راماذان در. [ دَ ] (اِخ ) قریه ای است از طسوج ساوه طسوج جبل . (تاریخ قم ص 118).
باغ هشت در. [ غ ِ هََ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از بهشت . || کنایه از قالب انسان . (آنندراج ).
کسی را بیچاره کردن
پیروی صفت مرکب پدرسوخته که (در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام می‌گرفت و بدهکار می‌شد ضمانت بدهی جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمی‌پرداخت طلبکار حق د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جای بیرون در. [ ی ِ ن ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خارج خانه و جای بیگانگان و راندگان است که بدرون خانه محرم نیستند : هم عق...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴۶ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.