مشاهده واژه گفتگو درباره واژه ویرایش واژه سابقه تغییرات گزارش تخلف با سامان نویسه گردانی: BA SAMAN منظم واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه واژه معنی باسامان باسامان . (ص مرکب ) دارا و برخوردار. مُعقِر؛ مرد بسیار آب و زمین و باسامان (منتهی الارب ). || مرد متدین . صابر. پرهیزکار. زاهد. || عاقل . باف... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود