مهدی اخوان ثالث
نویسه گردانی:
MHDY ʼḴWAN ṮALṮ
مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ – ۴ شهریور ۱۳۶۹) شاعر، ادیب و موسیقیپژوه ایرانی بود. نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود؛ گرچه ناامیدترین شاعر معاصر ایران تلقی می شود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده. شعرش دارای لحن حماسی آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی و نیز در بردارندهٔ ترکیبات نو و تازه با تصویرگری های خلاقانه و بدیع است. اخوان ثالث با شعر کلاسیک شروع کرد. به شعر نیمایی علاقه مند شد و در آخرین اثرش دوباره به شعر کلاسیک برگشت. از وی اشعاری در هر دو سبک به جای ماندهاست. همچنین او آشنا به نوازندگی تار و مقامهای موسیقی خراسانی بود.[۱] نشسته از چپ (ردیف اول): سیمین بهبهانی، مهدی اخوان ثالث، ابوالحسن نجفی، محمدعلی سپانلو و شهرزاد سپانلو؛ ایستاده: اسماعیل نوری علاء؛ نشسته از چپ (ردیف دوم): نعمت آزرم، حسن پستا، محمود مشرف آزاد تهرانی، ۱۳۵۹ تبار و زندگی پدر او که علی نام داشت، یکی از سه برادری بود که از روستای فهرج در استان یزد به مشهد کوچ کرده بود و از این رو آنان نام خانوادگیشان را اخوان ثالث به معنی برادران سهگانه گذاشتند.[۲] اخوان تا بیست سالگی در مشهد بود و چنان که محمد قهرمان دوست قدیمی اش گفته با مکافات فراوان بالاخره دیپلم آهنگری از مدرسه فنی (هنرستان) گرفت و به تهران آمد و چند سالی در حومۀ تهران به کار آموزگاری پرداخت. از دهه چهل از طرف وزارت فرهنگ مأمور به خدمت در کتابخانه ملی شد.[۳]مدتی به دستور ساواک اجازه کار کردن در مراکز دولتی نداشت و مدتی در مؤسسه گلستان فیلم برای ابراهیم گلستان کار می کرد. به گفته خودش بعد از انقلاب از کلیه کارهای دولتی «بازنشانده» شد. سبکشناسی چیرهدستی اخوان در شعر حماسی است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار میگیرد و جنبههایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد آراسته میکند. به گفته برخی از منتقدین، تصویری که از م. امید در ذهن بسیاری به جا مانده این است که او از نظر عقیدتی آمیزهای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالتخواهانه ساخته و در این راه، گاه ایراندوستی او جنبه مبالغه آمیز پیدا کردهاست. اخوان در توجیه دیدگاه خود گفتهاست: «من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم. هرکس قافیه را میشناسد، عقده عدالت دارد. قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است… گهگاه فریادی و خشمی نیز داشتهام.» شعرهای اخوان در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود. اخوان در کنار شاملو و چند شاعر و نویسنده دیگر به شدت به جریان ملی شدن نفت دل بسته بودند، ولی بعد از کودتا به یاس و افسردگی شدیدی فرو رفتند. اخوان به گذشته موهوم ایران قبل از اسلام پناه برد و شاملو به زن و عشق آیدا پناه برد. هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسلهای بعد گذاشت.[۴] اخوان از نگاه دیگران جمال میرصادقی، داستاننویس و منتقد ادبی، دربارهٔ اخوان گفتهاست: من اخوان را از آخر شاهنامه شناختم. شعرهای اخوان جهانبینی و بینشی تازه به من داد و باعث شد که نگرش من از شعر به کلی متفاوت شود و شاید این آغازی برای تحول معنوی و درونی من بود.[۴] نادر نادرپور، شاعر معاصر ایران که در سالهای نخستین ورود اخوان به تهران با او و شعر او آشنا شد معتقد است که هنر م. امید در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسلهای بعد گذاشت. نادرپور گفتهاست: «شعر او یکی از سرچشمههای زلال شعر امروز است و تأثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونهای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت - این سوگ گاهی به ایران کهن برمیگشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولاً سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدیدآورد به همین دلیل در او هم تأثیری از گذشته میتوانیم ببینیم و هم تأثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی میتوان مشاهده کرد.»[۴] اما خود اخوان زمانی گفت نه در صدد خلق سبک تازهای بوده و نه تقلید، و تنها از احساس خود و درک هنری اش پیروی کرده: «من نه سبکشناس هستم نه ناقد… من هم از کار نیما الهام گرفتم و هم خودم برداشت داشتم. در مقدمه زمستان گفتهام که میکوشم اعصاب و رگ و ریشههای سالم و درست زبانی پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است را به احساسات و عواطف و افکار امروز پیوند بدهم یا شاید کوشیده باشم از خراسان دیروز به مازندران امروز برسم…» هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی مهدی اخوان ثالث را رندی میداند از تبار خیام با زبانی بیش و کم میانه شعر نیما و شعر کلاسیک فارسی. وی میگوید تعلق خاطر اخوان را به ادب کهن هم در التزام به وزن عروضی و قافیه بندی، ترجیع و تکرار میتوان دید و هم در تبعیت از همان صنایع لفظی قدما مانند مراعات نظیر و جناس و غیره.[۴] اسماعیل خویی، شاعر ایرانی مقیم بریتانیا و از پیروان سبک اخوان معتقد است که اگر دو نام از ما به آیندگان برسد یکی از آنها احمد شاملو و دیگری مهدی اخوان ثالث است که هر دوی آنها از شاگردان نیما یوشیج هستند. به گفته خویی، اخوان از ادب سنتی خراسان و از قصیده و شعر خراسانی الهام گرفتهاست و آشنایی او با زبان و بیان و ادب سنتی خراسان به حدی زیاد است که این زبان را به راستی از آن خود کردهاست. آقای خویی میافزاید که اخوان دبستان شعر نوی خراسانی را بنیاد گذاشت و دارای یکی از توانمندترین و دور پروازترین خیالهای شاعرانه بود. اسماعیل خویی معتقد است که اخوان همانند نیما از راه واقعگرایی به نمادگرایی میرسد. وی دربارهٔ عنصر عاطفه در شعر اخوان میگوید که اگر در شعر قدیم ایران باباطاهر را نماد عاطفه بدانیم، شعری که کلام آن از دل برمیآید و بر دل مینشیند و مخاطب با خواندن آن تمام سوز درون شاعر را در خود بازمییابد، اخوان فرزند بینظیر باباطاهر در این زمینهاست.[۴] غلامحسین یوسفی در کتاب چشمه روشن میگوید مهدی اخوان ثالث در شعر زمستان احوال خود و عصر خود را از خلال اسطورهای کهن و تصاویری گویا نقش کردهاست. شعر زمستان در دی ماه ۱۳۳۴ سروده شدهاست. به گفته غلامحسین یوسفی، در سردی و پژمردگی و تاریکی فضای پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که شاعر زمستان اندیشه و پویندگی را احساس میکند و در این میان، غم تنهایی و بیگانگی شاید بیش از هر چیز در جان او چنگ انداختهاست.[۴] نقد دیدگاههای اخوان ثالث که در شعر او آشکار است، نقد شدهاست. نادر ابراهیمی گفت که «مهدی اخوان ثالث، کینهاش به عرب، یک کینهٔ ایستای بهمیراثرسیدهاست نه کینهٔ اندیشگی و پویا. او عرب را دقیقاً و برای همیشه همان عربِ هزار و پانصد سال پیش میداند، که برجای ماندهاست و تکان نمیخورد: یک ملّتِ واحدِ یکپارچه، بدون کمترین تغییر قشری، طبقاتی، ملّی، تاریخی، اجتماعی، و سیاسی:بدخون، بدنژاد، فاسد بالذّاته… او صدّام را بهدلیل عرب بودنش، یزید میداند نه بهدلیل عاملِ استعمار بودنش.»[۵] سپس میگوید که «هیچ شاعری در عصر ما - و شاید در جملگی اعصار - بهقدر اخوان ثالث، نامها و نشانیهای بومی و ملّی را در شعر خود بهکار نگرفتهاست.» اما در مقابل محمدرضا شفیعی کدکنی در حالات و مقامات م. امید، عربستیزی را از موضوعات شعر اخوان ذکر نکرده و آن را مهم نیانگاشته و از دلبستگی اخوان به ادبیات عربی نوشتهاست. همچنین از حاشیهنویسی اخوان بر المنتحل ثعالبی (که اتفاقی بهدستش رسیده بود) نوشته که نشان از دقت و نکتهسنجی اخوان در ادبیات عرب است، او یادآوری میکند که اخوان، سرمایهٔ ادبی خود در زبان عربی را «فقط و فقط با مطالعه و قریحهٔ شخصی آموخته بود … او به غریزه و در نتیجهٔ ممارست و شوق متن را میخواند و میفهمید و از این لحاظ بر بسیاری از دارندگان درجهٔ دکترای ادبیات عربی - که من میشناسم - برتری داشت.» شفیعی از خاطرهای نیز سخن میگوید که اخوان بسیار خواسته بود که از پدر شفیعی کدکنی، مقامات حریری را بیاموزد.[۶] احمدرضا احمدی هم در نوشته «حقیقت تلخ است» برای ویژه نامه کتاب «نوشتن با دوربین»، درین باره مینویسد: «صادق هدایت که تحت تأثیر ناسیونالیسم ساختگی و باسمه ای دورهٔ رضاشاه قرار گرفته بود. هدایت با تمام هوشی که داشت گمان برده بود که عقب ماندگیهای ملت ایران ناشی از حملهٔ اعراب به ایران است. اخوان ثالث هم تا زنده بود در این اشتباه بود.»[۷] تصویر آرامگاه اخوان سیاست با اینکه او نخست به سیاست گرایش داشت ولی پس از رویداد ۲۸ مرداد از سیاست تا مدتی روی گرداند. چندی بعد با نیما یوشیج و شیوه سرایندگی او آشنا شد. شاهکار اخوان ثالث شعر زمستان است.[۴][۴] گفته میشود او از نزدیک شدن به صاحبان قدرت به همان اندازه پرهیز داشت که از پیوستن به صف انقلابیان. مرگ اخوان ثالث چهل روز پس از بازگشت از خانه فرهنگ آلمان در چهارم شهریور ماه سال ۱۳۶۹ در تهران از دنیا رفت. وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شدهاست. تحقیقات ادبی اخوان در میانه ها و دهه پایانی عمرش به تحقیقات ادبی روی آورد. از جمله این آثار کتاب های بدعت ها و بدایع نیمایوشیج و عطا و لقای نیمایوشیج و نقیضه و نقیضه سازان و آثاری از این دست است. اخوان سبک و شیوه خود را در تحقیق داشت. برداشت ها و یافته هایی بدیع داشت و آن را با طنز و سرخوشی خاص خود و با پریدن از شاخه ای به شاخه دیگر می نوشت. لابلای کتاب تحقیقش خاطره می گوید و به مناسبتی از شهریار یاد می کند یا خاطره ای از دوستی ناشناس می گوید و با توضیحات غیرضروری گاه خواننده اش را کلافه می کند، اما با این وجود کتاب تحقیقی می آفریند که خواندنی و جذاب است و از تحقیقات خشک دانشگاهی به دور است. کتابشناسی کتابشناسی نام گونه سال انتشار انتشارات توضیحات ارغنون مجموعه شعر ۱۳۳۰ انتشارات زمان در این کتاب اشعار اخوان ثالث در قالبهای: قصیده، قطعه، مثنوی، ترکیب بند، مستزاد و رباعی سروده شدهاست.[۸] زمستان مجموعه شعر ۱۳۳۵ انتشارات زمان دیوانی از بعضی آثار به شیوه قدما (غزل،قصیده، مثنوی و رباعی) و بعضی از قطعات به شیوه آزاد[۳] آخر شاهنامه مجموعه شعر ۱۳۳۸ انتشارات زمان دیوانی از شعرهای آزاد[۳] از این اوستا مجموعه شعر ۱۳۴۴ انتشارات مروارید منظومه (شکار) ۱۳۴۵ انتشارات مروارید پاییز در زندان ۱۳۴۸ انتشارات روزن عاشقانهها و کبود مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات جوانه گزیدهٔ اشعار اخوان ثالث تا سال ۱۳۴۸ بهترین امید مجموعه شعر ۱۳۴۸ انتشارات روزن زندگی میگوید: اما باز باید زیست... مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا اشعار این مجموعه شامل زنداننامه مهدی اخوان ثالث میباشد. در حیاط کوچک پاییز در زندان مجموعه شعر ۱۳۵۵ انتشارات توس دوزخ اما سرد مجموعه شعر ۱۳۵۷ انتشارات توکا ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم مجموعه شعر ۱۳۶۸ انتشارات مروارید دفترهای شعر مهدی اخوان ثالث سایر آثار شب عیدی (داستانی به لهجه مشهدی)[۳] آوردهاند که فردوسی (کتاب کودکان، ۱۳۵۴) درخت پیر و جنگل (۱۳۵۵) پیر و پسرش (قصهای نه کوتاه برای بچهها) نقیضه و نقیضه سازان (بحث و تحقیق ادبی) کتاب مقالات (جلد اول) بدعتها و بدایع نیما یوشیج (کتابی مفصل در بحث و تحقیق شیوه نو نیمایی در شعر فارسی، ۱۳۵۷) عطا و لقای نیما یوشیج (۱۳۶۱) برگزیده اشعار (۱۳۴۹) گزینه اشعار (۱۳۶۸) شاملو مردی دوست داشتنی مرد جن زده (داستان کوتاه) گفتوگو با شاعران معاصر ایران اوستایی دیگر (بعضی قطعات کوچک و بزرگ آنرا مانند «قصه شهر سنگستان»، «کتیبه»، «پیوندها و باغ»، «صبوحی» و ... را جداگانه انتشار داده است.)[۳] بسیاری مقالات در زمینه شعر و ادب خصوصاً «سنجش شیوه نیما در شعر»[۳] نگارخانه جستارهای وابسته زمستان (شعر) هیچم و چیزی کم پانویس ستایشگر، مهدی. نام نامهٔ موسیقی ایران زمین جلد سوّم. چاپ اوّل، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۶، شابک ۹۶۴−۴۲۳−۳۷۷−۸(جلد ۳)، صفحهٔ ۵۲. مدیریت مجموعه فرهنگی تاریخی توس. تابلوی زندگینامه مهدی اخوان ثالث در کنار مزارش «صبوحی». پیام نوین (۸ و ۹ (پیاپی ۵۶ و ۵۷): ۱۳۹-۱۴۰. خرداد و تیر ۱۳۴۲. خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام اخوان، شاعر حماسه و شکست وارد نشدهاست. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). یادنامه اخوان ثالث، ص 82 شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۹۰). حالات و مقامات م. امید. سخن. ص. ۹۴. شابک ۹۷۸۹۶۴۳۷۲۵۴۹۵. (جاهد پ. «نوشتن با دوربین»، نشر اختران، چاپ چهارم، ۱۳۹۴، بخش ضمیمه، ص ۲۹۱، خود به نقل از نشریه نگاه نو، ویژه نامه کتاب «نوشتن با دوربین»، شماره ۶۷، آبان ۱۳۸۴) برای نقد این نظر دربارهٔ صادق هدایت که برای حفظ امانت و روشن بودن مطلب دربارهٔ اخوان ثالث نقل شد، به نقد موجود در ویکیپدیای صادق هدایت نگاه کنید. محمد حقوقی، شعر زمان ما ۲ مهدی اخوانثالث، مؤسسه انتشارات نگاه– چاپ ۱۳۷۰ منابع همشهری آنلاین «زندگینامه مهدی اخوان ثالث». وبگاه جشن کتاب. بایگانیشده از اصلی در ۲۴ آوریل ۲۰۰۸. ابوالحسنی، لیلی. «اخوان، شاعر حماسه و شکست». بیبیسی فارسی. بایگانیشده از اصلی در ۱۱ مه ۲۰۱۵. ستایشگر، مهدی (۱۳۷۶)، نام نامهٔ موسیقی ایران زمین، ج. سوّم، تهران: اطلاعات، ص. صفحهٔ ۵۲، شابک ۹۶۴-۴۲۳-۳۷۷-۸ پیوند به بیرون ایرانیکا پریشادخت - تصاویر اخوان Iran Chamber تصاویر اخوان A Brief Note on the Life of Mehdi Akhavan Sales مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به مهدی اخوان ثالث در ویکیگفتاورد موجود است. نبو مهدی اخوان ثالث نبو سرایندگان شعر نو فارسی (نیمایی، سپید، حجم، موج نو، و ناب) نبو ادبیات فارسی دادههای کتابخانهای ویرایش در ویکیداده ردهها: مهدی اخوان ثالث استادان دانشگاه اهل ایران اهالی مشهد برندگان جشنواره شعر فجرخاک سپاریها در مشهد درگذشتگان ۱۳۶۹درگذشتگان ۱۹۹۰ (میلادی)زادگان ۱۳۰۷زادگان ۱۹۲۸ (میلادی) زادگان ۱۹۲۹ (میلادی) زندانیان اهل ایران شاعران اهل مشهد شاعران سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران شاعران سیاسی شاعران فارسیزبان سده ۱۴ (قمری) شاعران فارسی زبان سده ۱۵ (قمری) شاعران مرد اهل ایران نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۰ (میلادی) اهل ایران نویسندگان داستان کوتاه سده ۲۰ (میلادی) نویسندگان داستان کوتاه مرد اهل ایران نویسندگان مرد اهل ایران نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی) این صفحه آخرینبار در ۸ مهٔ ۲۰۲۳ ساعت ۱۱:۵۶ ویرایش شدهاست.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.