صمد بهرنگی
نویسه گردانی:
ṢMD BHRNGY
صمد بهرنگی (۲ تیر ۱۳۱۸ - ۹ شهریور ۱۳۴۷)، معروف به بهرنگ، داستاننویس، محقق، مترجم، و شاعر چپ ایرانی بود. معروفترین اثر او داستان ماهی سیاه کوچولو است.
او همچنین تألیفاتی در مورد نحوهٔ آموزش زبان فارسی در آذربایجان[۱] و تحقیقاتی در مورد ادبیات شفاهی آذربایجان دارد.
محتویات [نهفتن]
۱ زندگی
۲ مرگ
۲.۱ کتابهای منتشر شده در این زمینه
۳ آثار
۳.۱ قصهها
۳.۲ کتاب و مقاله
۳.۳ ترجمهها
۴ آثار درباره او
۵ پانویس
۶ منابع
۷ جستارهای وابسته
۸ پیوند به بیرون
زندگی [ویرایش]
صمد در ۱۳۱۸ در محلهٔ چرنداب شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش زهتاب بود. پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریز رفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغالتحصیل شد. از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضی جهان، گوگان، و آخی جهان در استان آذربایجان شرقی ایران که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ زبان و ادبیات انگلیسی به دورهٔ شبانهٔ دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد.
بهرنگی در ۱۳۳۹ اولین داستان منتشر شدهاش به نام عادت را نوشت. که با تلخون در ۱۳۴۰، بینام در ۱۳۴۲، و داستانهای دیگر ادامه یافت. او ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست. وی در کتاب کندوکاو در مسائل تربیتی ایران کلمات عربی به عاریت گرفته شده از عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبانهای ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانستهاست. و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانههای باستانگرایی و تاکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.
مرگ [ویرایش]
بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ (در سن ۲۹ سالگی) در رود ارس و در ساحل روستای شامکوانیک یا کاوانی غرق شد و جسدش را چند روز بعد در ۱۲ شهریور در نزدیکی پاسگاه شتربان در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند. جنازهٔ او در گورستان امامیهٔ تبریز دفن شدهاست.
دو نظریه دربارهٔ مرگ بهرنگی وجود دارد. از روزهای اول پس از مرگ او، در علل مرگ او هم در رسانهها و هم به شکل شایعه بحثهایی وجود داشتهاست مبنی بر کشته شدن او به دستورِ و به دستِ عوامل دولت پادشاهی پهلوی. اما نظریهٔ دیگر که مستندتر است[۲] این است که وی به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شدهاست.
تنها کسی که معلوم شدهاست در زمان مرگ یا نزدیک به آن زمان، همراه بهرنگی بودهاست شخصی به نام حمزه فراهتی است که بهرنگی همراه او به سفری که از آن باز نگشت رفته بود. اسد بهرنگی، که گفتهاست فراهتی را دو ماه بعد در خانهٔ بهروز دولتآبادی دیدهاست، از قول او گفتهاست [۳]: «من این طرف بودم و صمد آن طرفتر. یک دفعه دیدم کمک میخواهد. هر چه کردم نتوانستم کاری بکنم.»
سیروس طاهباز دراینباره مینویسد [۴]: «بهرنگی [...] خواسته بود تنی به آب بزند و چون شنا بلد نبود، غرق شده بود(شخصی بنام مرحوم حسین حسین زاده از اهالی روستای کلاله که شاهد موضوع بوده این نظر را تایید میکردند). جلال آلاحمد مرگ بهرنگی را مشکوک تلقی کرد [...] اما حرف بهروز دولتآبادی برایم حجّت بود که مرگ او را طبیعی گفت و در اثر شنا بلدنبودن.» اسد بهرنگی شنا بلد نبودن صمد را تأیید میکند [۵] ولی دربارهٔ نظر طاهباز و دیگران میگوید [۶] «همه از دهان بهروز دولتآبادی حرف زدهاند نه این که واقعاً تحقیقی صورت گرفته باشد [...] تا به حال برخوردی تحقیقی دربارهٔ مرگ صمد نشدهاست.»
طرفداران به قتل رسیدن صمد ادعا میکنند که در ماه شهریور رود ارس کمآب است و در نتیجه احتمال غرق شدن سهوی وی را کم میدانند. اسد بهرنگی کمآب بودن محل غرق شدن صمد را تأیید میکند و دراینباره میگوید [۷] «البته بعضی جاها ممکن است پر آب شود. [...] هیچکس نمیآید در محلی که جریان آب تند است آبتنی یا شنا کند، چه برسد به صمد که شنا هم بلد نبود.» با این وجود تأکید میکند [۸]: «البته هیچکس ادعا نمیکند که فراهتی مأمور ساواک بود یا مأمور کشتن صمد.»
جزئیات متناقض دیگری نیز دربارهٔ مرگ بهرنگی روایت شدهاست. از جمله اسد بهرنگی گفتهاست [۹]: «جسد [...] صورت و بدنش سالم بود. [...] دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود، چیزی شبیه فرورفتگی. [...] رئیس پاسگاه در صورتجلسهاش، به جای زخمها اشاره کرد. بعدها البته توی پاسگاه دیگری، این صورتجلسه عوض شد». اسد بهرنگی به همین تناقضات به شکل دیگری اشاره کردهاست، از جمله این که گفتهاست فرج سرکوهی در جایی نوشتهاست که فراهتی گروهی را که به دنبال جسد صمد میگشتهاند (و به گفتهٔ اسد بهرنگی شامل اسد بهرنگی، کاظم سعادتی، و دو نفر از شوهرخواهرهای بهرنگی بودهاست) همراهی میکردهاست، در حالی که چنین نبودهاست.[۱۰]
جلال آلاحمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای به منصور اوجی شاعر شیرازی مینویسد «... اما در باب صمد. درین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم... خب ساختیم دیگر. آن مقاله را من به همین قصد نوشتم که مثلاً تکنیک آن افسانهسازی را روشن کنم برای خودم. حیف که سر و دستش شکسته ماند و هدایت کننده نبود به آن چه مرحوم نویسندهاش میخواست بگوید...» [۱۱]
برادر صمد بهرنگی (اسد بهرنگی) در این باره میگویذ: همه میدانند که ویژهنامهٔ آرش چند ماهی پس از مرگ صمد بهرنگی منتشر شد و آن موقع هم دوستان نزدیک صمد بر مرگ او مشکوک بودند. با اطلاعاتی که از جریانات تابستان ۴۷ داشتند کشته شدن صمد را به وسیلهٔ عملههای رژیم که شاید ساواک هم مستقیماً در آن دست نداشته باشد دور از انتظار نمیدانستند.[۱۲]
اسد بهرنگی در قسمت دیگری از این کتاب میگوید: «در زمانی که ما در کنار ارس دنبال صمد میگشتیم و صمد را داد میزدیم مامورین ساواک به خانهٔ صمد آمده و همه چیز را به هم ریخته بودند. میز تحریر مخصوص او را شکسته بودند و نامهها و یادداشتهایش را زیر و رو کرده بودند. و اهل خانه را مورد بازجویی قرار داده بودند، و چند کتاب و یادداشت هم برداشته و برده بودند و خوشبختانه کتابخانهٔ اصلی صمد را که در آن طرف حیاط بود ندیده بودند.»
حمزه فراهتی در کتاب خود اظهار میکند که «صمد بهرنگی شهید ساختگی شد» و قتل او کار ساواک نبودهاست.[۱۳]
کتابهای منتشر شده در این زمینه [ویرایش]
اشرف دهقانی «رازهای مرگ صمد»
حمزه فراهتی «از آن سالها و سالهای دیگر»
اسد بهرنگی «برادرم صمد بهرنگی»
محمد هادی محمدی به همراه دکتر علی عباسی «صمد ساختار یک اسطوره»
آثار [ویرایش]
برخی آثار صمد بهرنگی با نام مستعار چاپ شدهاست. از جملهٔ نامهای مستعار وی میتوان به «ص. قارانقوش»، «چنگیز مرآتی»، «صاد»، «داریوش نوابمراغی»، «بهرنگ»، «بابک بهرامی»، «ص. آدام»، و «آدی باتمیش» اشاره کرد.
قصهها [ویرایش]
بینام - ۱۳۴۴
اولدوز و کلاغها - پاییز ۱۳۴۵
اولدوز و عروسک سخنگو - پاییز ۱۳۴۶
کچل کفتر باز - آذر ۱۳۴۶
پسرک لبو فروش - آذر ۱۳۴۶
افسانه محبت - زمستان۱۳۴۶
ماهی سیاه کوچولو - تهران، مرداد ۱۳۴۷
پیرزن و جوجه طلاییاش - ۱۳۴۷
یک هلو هزار هلو - بهار ۱۳۴۸
۲۴ ساعت در خواب و بیداری - بهار ۱۳۴۸
کوراوغلو و کچل حمزه - بهار ۱۳۴۸
تلخون و چند قصه دیگر - ۱۳۴۲
کلاغها، عروسکها و آدمها
آه !ما الاغها
افسانه های آذربایجان ترکی
کتاب و مقاله [ویرایش]
کند و کاو در مسائل تربیتی ایران - تابستان ۱۳۴۴
الفبای فارسی برای کودکان آذربایجان
اهمیت ادبیات کودک
مجموعه مقالهها - تیر ۱۳۴۸
فولکلور و شعر
افسانههای آذربایجان(ترجمه فارسی) - جلد ۱ - اردیبهشت ۱۳۴۴
افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی) - جلد ۲ - تهران، اردیبهشت ۱۳۴۷
تاپما جالار، قوشما جالار (مثلها و چیستانها) - بهار ۱۳۴۵
پاره پاره (مجموعه شعر از چند شاعر) - تیر ۱۳۴۲
مجموعه مقالهها
انشا و نامهنگاری برای کلاسهای ۲ و ۳ دبستان
آذربایجان در جنبش مشروطه
ترجمهها [ویرایش]
ما الاغها! - عزیز نسین - پاییز ۱۳۴۴
دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسی زبان
خرابکار (قصههایی از چند نویسنده ترک زبان) - تیر ۱۳۴۸
کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک (و چند قصه دیگر برای کودکان) خرداد ۱۳۴۸
آثار درباره او [ویرایش]
صمد جاودانه شد - (علی اشرف درویشیان) - ۱۳۵۲
کتاب جمعه - سال اول - شماره۶ - ۱۵ شهریور ۱۳۵۸
منوچهرهزارخانی - «جهان بینی ماهی سیاه کوچولو» - آرش دوره دوم، شماره ۵ - (۱۸) -آذر ۱۳۴۷
پانویس [ویرایش]
↑ کندوکاو در مسائل تربیتی ایران (انتشار: ۱۳۴۴ خورشیدی)
↑ نقل از ساعدی، آل احمد و فداییان خلق تبریز؛ حکایت دو عکس
↑ (باژن، ص ۱۱۴)
↑ (طاهباز، ص ۳۱)
↑ (باژن، ص ۱۱۸)
↑ (باژن، ص ۱۱۶)
↑ (باژن، ص ۱۱۸)
↑ (باژن، ص ۱۱۶)
↑ (باژن، ص ۱۱۲)
↑ (باژن، ص ۱۱۵)
↑ نقل از کتاب خاطرات حمزه فلاحتی
↑ (برادرم صمد بهرنگی ؛ -نشر بهرنگی -تبریز... صفحه)۲۳۱
↑ حمزه فراهتی، از آن سالها... و سالهای دیگر چاپ اول، انتشارات فروغ - آلمان، ۱۳۸۵.
منابع [ویرایش]
باژن، کیوان. صمد بهرنگی (مجموعهٔ تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران). چاپ اول، تهران: نشر روزنگار: ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴‐۵۸۶۹‐۳۶‐۶.
ماهی بچه بیدار طاقت رود نیاورد، به دریا پیوست
طاهباز، سیروس. صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا. چاپ اول، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۰. شابک ۹۶۴‐۳۲۱‐۰۸۷‐۱.
Sabir NƏBİOĞLU. «Səməndər quşu ömrü». Edebiyyat gazeti. بازبینیشده در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۸.
جستارهای وابسته [ویرایش]
فهرست داستاننویسان ایرانی
پیوند به بیرون [ویرایش]
متن مربوطه در ویکینبشته: بهرنگی، صمد
انجمن خانهٔ صمد بهرنگی
سالنمای زندگی صمد بهرنگی
[www.farsiketab.com دانلود مجموعه آثار صمد بهرنگی]
ردههای صفحه: نویسندگان اهل آذربایجانزادگان ۱۹۳۹ (میلادی)درگذشتگان ۱۹۶۷ (میلادی)مقالهنویسان اهل ایراننویسندگان ادبیات کودک و نوجوان اهل ایراندانشآموختگان دانشگاه تبریزاهالی تبریززادگان ۱۳۱۸درگذشتگان ۱۳۴۷مترجمان اهل ایرانشاعران اهل ایران
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.