خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۴ ثانیه
علی آباد مطلب خان . [ ع َ دِ م ُ طَل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 8 هزارگزی خاور صیدآباد و یک...
سلطان ابوسعید (از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه. ق.) از ایلخانان مغول و پسر الجایتو بود که در سن دوازده سالگی به ایلخانی ایران رسید. در بخشی از دوران ایلخانی او امیرچ...
کلاته اسماعیل خان . [ ک َ ت ِ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان دره گز محلی جلگه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
قلعه میرزاعلی خان . [ ق َ ع َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول ، واقع در 9 هزارگزی شمال خاوری شوش و کنار خاور...
قلعه خدامروت خان . [ ق َ ع َ خ ُ م ُ رُوْ وَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 14هزارگزی شمال کوزران و سر راه فرع...
حاجی سیف الدین خان . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 52 شود.
امامقلی خان قاجار. [ اِ ق ُ ن ِ ] (اِخ ) حاکم استرآباد (گرگان ) پس از سال 1251 هَ . ق . بود. رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابین...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
میرزاعادل خان اول . [ دِ ن ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به عادل خان اول شود.
لطفعلی خان بالاوند زاده ۱۱۷۷ هجری شمسی مرگ ۱۲۵۵ هجری شمسی لطفعلی خان بالاوند حاکم مقتدر هلیلان در دوره قاجاریه بود.او از جد مذکور خاندان اسفندیاری بال...