خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
مهدیقلی هدایت، ملقب به مخبرالسلطنه (زادهٔ ۱۲۴۳ خورشیدی، تهران – درگذشتهٔ ۱۳۳۴ خورشیدی، تهران) از رجال عصر قاجار و پهلوی، و در مقاطع مختلف متصدی مناصب...
قلعه محمدحسین خان . [ ق َ ع َ م ُ ح َم ْ م َ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه ، واقع در 66هزارگزی شمال...
خان آباد معزی بالا. [ م ُ ع ِزْ زی ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بنوارناظر بخش شوش شهرستان دزفول . واقع در 19 هزارگزی شمال باختری شوش و 3 هز...
گرائی خان جان بیگی . [ گ َرْ را ب َ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی ایران و مرکب از 150 خانوار است که در جرکان سکونت دارند. (از جغرافیای س...
کهریز حاجی خان مراد. [ ک َ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...
غلامحسین خان درویش . [ غ ُ ح ُ س َ ن ِ دَرْ ] (اِخ ) در سال 1251 هَ . ش .متولد شد. پدرش موسوم به حاجی بشیر از مردم طالقان بود که به موسیقی ...
رحیم خان چلبیان لو. [ رَ چ َ ل َبیا ] (اِخ ) ملقب به سردار نصرت ، دشمن معروف مشروطه طلبان که در تمام مدت سلطنت محمدعلیشاه قاجار (1324-1327 ...
خدابخش خان کیوانلو. [ خ ُ ب َ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) نام یکی از خان های معروف است که در خدمت شاهرخ میرزا نوه ٔ نادرشاه افشار بود و چون احمدخان اب...
اَبوالْحُسُن خانِ بُهرامی، پسر عبدالوهاب خان تفرشی (۲۳ ربیعالاول ۱۲۶۱-۱۳۳۲ ق / ۱ آوریل ۱۸۴۵-۱۹۱۴ م)، پزشک و جراح معاصر ایرانی و از پیشگامان ترویج طبّ...
صفی قلی خان بالاوند پسر باله خان دوم جد خاندان اسفندیاری بالاوند در دوره زندیه بود. پس از درگذشت باله خان دوم جانشین وی شد، باله خان دوم و صفی قلی خان...