ابوالحسن خان بهرامی
نویسه گردانی:
ʼBWʼLḤSN ḴAN BHRʼMY
اَبوالْحُسُن خانِ بُهرامی، پسر عبدالوهاب خان تفرشی (۲۳ ربیعالاول ۱۲۶۱-۱۳۳۲ ق / ۱ آوریل ۱۸۴۵-۱۹۱۴ م)، پزشک و جراح معاصر ایرانی و از پیشگامان ترویج طبّ نوین اروپایی در ایران. ابوالحسن خان در طرخوران تفرش زاده شد و همانجا رشد یافت. به تشویق پدر که در کهنسالی تنگدست و از نعمت بینایی محروم شده بود، علوم متداول زمان مانند ادبیات و هیأت و طب قدیم را در تفرش آموخت. در ۱۲۷۹ ق / ۱۸۶۲ م به تهران آمد و به سبب علاقهای که به طب داشت، به تحصیل آن علم نزد پزشکان تهران پرداخت و در ۱۸ سالگی به دارالفنون رفت. در ۱۲۹۱ ق / ۱۸۷۴ م با رتبۀ اول موفق به اخذ دیپلم پزشکی شد (ابوالحسن خان، مؤخرۀ کتاب تشریح). استادان او در این مدرسه میرزا عبدالوهاب حکیمباشی، میرزا رضا و میرزا کاظم خان بودند که به ترتیب طب سنتی، طب و جراحی اروپایی و داروسازی و علوم طبیعی تدریس میکردند (یغمای، ۳۰۵). ابوالحسن در همان سال برای خدمت در سلطانآباد (اراک فعلی) رهسپار آن سامان شد و یک سالی در آن شهر به پزشکی و جراحی اشتغال داشت، تا دوباره به تهران بازگشت و به طور رایگان در دارالفنون به تدریس پرداخت. سپس به سبب شیوع بیماری طاعون در رشت (۱۲۹۳ ق / ۱۸۷۶ م) به آنجا رفت و به تحقیق بیماری و مداوای بیماران مشغول شد. در بازگشت رسالهای در اینباره نوشت که مورد تحسین پزشکان نامدار عصر قرار گرفت. سپس این رساله را به مجلس حفظالصحۀ تهران تقدیم کرد و به عضویت این مجلس درآمد. در ۱۲۹۴ ق به درخواست علاءالدوله در کشیکخانۀ دربار به طبابت گمارده شد. چندی بعد در ۱۲۹۷ ق لقب خانی گرفت و در دارالفنون به تدریس پرداخت. سال بعد برای معالجۀ علاءالدوله امیرنظام به آذربایجان فرستاده شد و چون از او محبتی ندید، اندکی بعد به تهران بازگشت. در ۱۳۰۲ ق / ۱۸۸۵ م با اجازۀ مخبرالدوله، وزیر علوم وقت، برای گذراندن دورهای در علم تشریح و جراحی به پاریس رفت و با توشهای لایق به ایران بازگشت. در ۱۳۰۴ ق به ریاست مریضخانۀ دولتی منصوب شد و سال بعد به درجۀ سرتیپ سومی و در ۱۳۱۰ ق به درجۀ سرتیپپ اولی نایل آمد (ابوالحسن خان، همانجا) و مدتها ریاست همان مریضخانه را بر عهده داشت، تا به سبب مداخلۀ اروپاییان در امور آنجا از این کار کناره گرفت و در مطب شخصی خود به خدمت پزشکی پرداخت و مجلس درسی نیز در مطب تشکیل داد که طالبان علم پزشکی از درسهای علمی و عملی او در آنجا استفاده میکردند. وی تا پایان عمر به این کار مشغول بود و در مشروطۀ صغیر به ریاست انجمن پزشکان انتخاب شد (نجمآبادی، ۴۱۰-۴۱۳). پزشکان ناموری چون: بزرگمهر، مزین، نجات بینا، سراج الحکماء و کامکار در محضر ابوالحسن خان تربیت شدند. وی به زبانهای فرانسوی، عربی و ترکی مسلط بود و در اواخر عمر هم به تحصیل زبان آلمانی پرداخت و رسالهای دربارۀ طب هموپاتی از آلمانی به فارسی ترجمه کرد (همانجا). ابوالحسن خان در محلۀ حسنآباد تهران بین خیابانهای شیخ هادی و استخر در کوچهای که به نام خود او مشهور بود، زندگی میکرد (همو، ۴۰۷). او پشتکار و نظم و ترتیب خاصی در کارها داشت، به طوری که از ۱۵ سالگی تا ده روز قبل از مرگش، وقایع زندگی خود را روزانه یادداشت کرده بود. ابوالحسن خان سرانجام به بیماری سپتی سمی[۱] (عفونت خون) درگذشت (همو، ۴۱۲-۴۱۳). آثـار ۱. پاتولوژی طبی، که به مطلع الطب ناصری نیز مشهور است. در مقدمۀ کتاب، این اصطلاح پزشکی چنین تعریف شده است: «پاتولوژی، علم به حقیقت امراض و رفتار و اسباب و آثار و علامات و امتیاز اقسام آنها از یکدیگرند» (ص ۱ و عنوان). ابوالحسن خان در تقسیمبندی این کتاب، بیماریها را به ۱۰ طبقه تقسیم کرده و هر یک را در فصلی خاص توضیح داده است. این اثر با یک مقدمه و فهرست در ۱۳۰۰ ق در تهران چاپ سنگی شده است؛ ۲. تراپوتیک و دواسازی طبی. این اثر ترجمه و تلخیصی از کتابهای تراپوتیک (استفادۀ بالینی از داروها در مداوای بیماریها) اروپایی به ویژه کتاب رابوتو (زنده در ۱۸۶۷ م) است (ابوالحسن خان، تراپوتیک، «ج»). تراپوتیک در لغت به معنی سرپرستی و مداوای مریض و در اصطلاح طب، علم به اثر ادویه و استعمال به موقع آنهاست (همان، ۱). ابوالحسن خان عوامل تراپوتیکی را به سه گونه تقسیم کرده است: عوامل وزندار که عبارت از ادویه است، عوامل بیوزنی مانند حرارت و الکتریسیته و عوامل مکانیکی مانند مالش، ورزش و غیره (همانجا). وی در بخش مربوط به طبقات داروها، مقایسهای از تقسیمبندی داروها توسط پزشکان اروپایی به دست میدهد (همان، ۲۳-۲۶). این اثر در شوال ۱۳۰۴ با یک مقدمه و فهرست مطالب در تهران چاپ سنگی شده است: ۳. تشریح. این اثر ترجمهای است از کتاب ساپی وفر فرانسوی و مشتمل بر کلیۀ مطالب تشریح. مترجم در بعضی موارد اصل اصطلاحات فرانسوی را در حاشیۀ کتاب نوشته است (نک : مثلاً صص ۱۱۴-۱۶۶، قسمت عضلات). در انتهای کتاب فهرست مطالب و شرح حال مترجم به قلم خودش آمده است. این اثر در زمان ناصرالدین شاه نوشته شده و در ۴۴۶ صفحه در تهران (۱۳۱۲ ق) چاپ سنگی شده است؛ ۴. فیزیولوژی. این اثر در زمان مظفرالدین شاه تألیف شده و دارای فهرست مطالب، دیباچه، مقدمه و ۱۵ باب در مباحث فیزیولوژی است که در ۱۳۱۵ ق / ۱۸۹۷ م در تهران چاپ سنگی شده است؛ ۵. مسائل عمدۀ حفظ صحت، که ترجمه و تألیفی است از کتابهای پزشکان اروپایی. ابوالحسن خان این کتاب را در ایام سلطنت ناصرالدین شاه و به درخواست مخبرالدوله وزیر علوم وقت و هنگامی که ۸ سال از ریاست وی در مریضخانۀ دولتی گذشت، نوشت. بنا به گفتۀ ابوالحسن خان، هدف او از نگارش این اثر آشنایی مردم با مسائل مربوط به حفظ تندرستی بوده است و به همین سبب از استعمال اصطلاحات پزشکی و واژههای تخصصی احتراز کرده است (دیباچه، ۲، ۳). این کتاب که دارای دیباچه، مقدمه و ۱۴ باب است، در ۱۳۱۲ ق / ۱۸۹۴ م در تهران و تبریز چاپ سنگی شده است. ابوالحسن خان افزون بر آثار یاد شده، تألیفات دیگری نیز دارد (نک : نجمآبادی، ۴۱۶). مآخذ ابوالحسن خان، پاتولوژی، تهران، ۱۳۱۵ ق؛ همو، تراپوتیک و دواسازی، تهران، ۱۳۰۴ ق؛ همو، تشریح، تهران، ۱۳۱۲ ق؛ همو، مسائل عمدۀ حفظ صحت، تهران، ۱۳۱۲ ق؛ نجمآبادی، محمود، «میرزا ابوالحسن خان دکتر»، جهان پزشکی، تهران، ۱۳۳۶ ش، س ۱۱، شم ۱۱؛ یغمایی، اقبال، «مدرسۀ دارالفنون»، یغما، تهران، ۱۳۴۹ ش، س ۲۳، شم ۱. شهناز رازپوش
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.