رنگ
نویسه گردانی:
RNG
رَنگ بازتابی از نور است که به شکلهای متفاوتی در میآید و این بازتاب مجموعهٔ وسیعی را شامل میشود.
اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای نور مرئی توسط ماده جذب شود رنگ بوجود میآید.
نور سفید از طیف کاملی از رنگها تشکیل یافتهاست. اگر یک ناحیه باریک از طول موجهای نور سفید توسط ماده جذب شود بقیه طول موجها از ماده عبور کرده و چشم انسان طول موجهای ترکیبی که از ماده عبور کرده را میبیند.
رنگ به هر مایع، شبهه مایع یا هر ترکیب صمغ مانندی که موقع اعمال شدن، لایه نازکی را جهت پوشاندن جسمی جامد ایجاد کند، گویند.
محتویات [نهفتن]
۱ دید کلی
۲ تاریخچه
۳ ترکیبات
۴ دمای رنگ
۵ انواع رنگها
۵.۱ رنگهای گرم
۵.۲ رنگهای سرد
۶ گام رنگها
۷ جستارهای وابسته
۸ پیوند به بیرون
۹ منابع
دید کلی [ویرایش]
از رنگ برای محافظت، نگهداری، دکوراسیون یا جهت اضافه کردن هرگونه قابلیت بر روی یک سطح که توسط رنگدانه پوشانده میگردد، استفاده میشود.مثالهایی از محافظت عبارتند از: پوشاندن سطح فلزات برای کند کردن خوردگی، یا رنگ کردن خانه جهت محافظت ۱ از آن در برابر عناصر خارجی(آب، خاک و...).
مثالی از دکوراسیون، رنگ کردن اتاقی برای آماده سازی آن جهت جشن میباشد.استفادههای دیگری که از رنگ میشود، شامل برگرداندن رنگی خاص از روی سطح و یا استفاده بر روی سطوح بر علیه حرارت یا موازات با استفادهٔ حرارتی از آن سطح در کاربردهای مختلف است. مثال کاربردی دیگری در این زمینه، برای تشخیص دادن علامات صنعتی یا هشدارها، یا علامت گذاری لولهها در صنعت یا در زمینهٔ کاربردهای نظامی میباشد. رنگ را برای هر جسمی میتوان استفاده کرد، برای مثال در هنر، پوششهای صنعتی، علامات جادهای یا در لنگرگاهها جهت جلوگیری از خوردگی توسط آبها. رنگ یک محصول نیمه تمام شدهاست، بدین معنی که بعد از استفاده توسط کاربر است که به مرحله پایانی خود میرسد. از رنگ همچنین همراه با مخلوط کردن لعاب، برای پوششهای پیشرفته و صیقلی سازی سطوح نیز میتوان استفاده کرد.
تاریخچه [ویرایش]
نقاشیهای پیدا شده در غارها که توسط رنگهای بدست آمده از اُخرا، و اکسیدهای هماتیت و مگنتیت کشیده شدهاند به ۴۰۰۰۰ سال قبل و به دوران انسانهای هموساپینس باز میگردد. نقاشیهای کهن در درنادای مصر که برای سالیان متمادی بدون حفاظ و در معرض هوا بودهاست، یک پدیده درخشان اثر برلینسی میباشد که هنوز هم به همان روشنی ۲۰۰۰ سال قبل است.مصریها رنگهایشان را با مادهای صمغ مانند، ترکیب میکردند و هر یک را به صورت جداگانه بر روی سطح اعمال میکردند بدون اینکه ذرهای با هم مخلوط گردند.آنها از ۶ رنگ استفاده میکردند: سفید، سیاه، قرمز، آبی، زرد و سبز. مابقی بحث راجع به تاریخ رنگ، از حوصله این مقاله خارج است.
ترکیبات [ویرایش]
رنگدانه:دانههای جامد ریزی هستند که در رنگ جهت توزیع رنگ، زبری، غلظت رنگ و... با یکدیگر متحد میگردند.ولی بعضی از رنگها یه جای ترکیبات معمول رنگدانه، از رنگهای دانهای میکرونیزه استفاده میکنند. رنگدانهها به دو دسته طبیعی و شیمیایی تقسیم بندی میگردند.رنگدانههای طبیعی شامل خاک رس، کلسیم کربنات، سیلیکا، تالک و میکا میباشد.رنگدانههای شیمیایی حاوی مولکولهای مهندسی یعنی خاک رس تکلیس شده، رسوبهای شیمیایی کلسیم کربنات و سیلیکاهای مصنوعی میباشد. رنگدانههای مخفی، در کدر سازی رنگ و محافظت از لایه رنگ از اشعه ماورابنفش به کار میآید.انواع رنگدانههای مخفی از این قرار است:تیتانیوم دی اکسید، فتالوی آبی، و اکسید آهن قرمز. پرکنندهها نوعی مخصوص از رنگدانهها هستند که برای حجم دادن به لایه رنگ، پشتیبانی از ساختار رنگ و حجم دادن به خود رنگ، مورد مصرف قرار میگیرند. پر کنندهها معمولاً حاوی مواد بی اثر ارزان قیمتی مانند آرد کوهی، تالک، آهک، باریت، خاک رس و....می باشند. بعضی از رنگدانهها سمی میباشند مانند سرب که در رنگهای سربی به کار رفتهاست.
صنعت رنگسازی، شروع به جایگزینی رنگدانههای سرب با رنگدانههای کم خطر تر تیتانیوم دی اکسید، از سال ۱۹۷۸ نمودهاست.تیتانیوم دی اکسیدی که امروزه در رنگسازی استفاده میگردد، به دلایل مختلفی توسط سیلیکن یا آلومینیوم اکسید پوشانده میگردد.
چسب یا ناقل:چسب معمولاً به ناقلی اطلاق میگردد که ترکیب شکل دهنده اصلی فیلم(لایه نازک رنگ) میباشد.تنها مادهای که حتماً باید در رنگ حاضر باشد، همین مادهاست.حضور سایر ترکیبات در رنگ، اختیاری است. چسبها حاوی زرینهای طبیعی یا شیمیایی اند مانند اکریلیک، پلی اورتان، پلی استر، ررزینهای ملامین، اپوکسیها و روغنها. رنگ لاتکس، محلولی کلوئیدی بر پایه آب است که از ذرات پلیمری میکرونیزه تشکیل شدهاست.معنی کلمه لاتکس، یعنی حلّال در آب.
این روزها که بحث حفاظت از محیط زیست نیز مطرح است، شرکتهای تولید کننده رنگ، از استفاده از مواد آلی فّرار در تولیداتشان، محدود شدهاند.دلیل این امر، که توسط سازمان محیط زیست اعلام گشتهاست، صدمه زدن احتمالی بعضی از این ترکیبات به لایه ازون و در نتیجه، افزایش میزان پرتو فرابنفش میباشد.حلالهایی که در مرحله اول از رنگ تبخیر میگردد، باعث تخریب لایه ازون میگردد. بحث حلالها در رنگ، جداگانه مطرح میگردد: حلالها:هدف اصلی از استفاده از حلالها، تنظیم کردن رقّت و فرارّیت و وسیکوزیته رنگ است.حلال، فّرار است و در فیلم(لایه نازک رنگ) باقی نمیماند.حلال، همچنین نرخ جریان تابع لزجت و کاربرد سایر ترکیبات و نیز پایداری رنگ را در حالت سیال، کنترل میکند.
آب، بهترین نوع حلال برای رنگهای آب-محور میباشد.رنگهای حلال-محور، که گاهی نیز رنگهای روغنی نامیده میشوند، می توانند تعداد کثیری از حلالها را در خود جای دهند که شامل ترکیبات آروماتیک، آلیفاتیک، الکلها وکتونها و رزینهای سبک رقیق کننده خواهند بود.چنین حلالهایی در مواقعی استفاده میگردند که رنگهای روغن-محور و ضد آب مورد نیاز است. مواد افزودنی:کنار ست تشکیل دهنده اصلی رنگ که در بالا مورد بحث قرار گرفتند، رنگ میتواند حاوی مواردی بسیار وسیع از مواد افزودنی باشد که به مقدار بسیار کمی به رنگ افزوده میگردد و در کمال تعجب، اثر بسیار زیادی بر روی خواص رنگ میگذارد.مثالهایی از این موارد، موادی هستند که کشش سطحی رنگ را تنظیم میکنند، جاری شدن رنگ را بهبود میبخشند، ظاهر پایانی را تصحیح میکنند، تری و خیسی لبه رنگ را بالا میبرند، پایداری رنگدانه را بهبود میبخشند، خواص ضدّ یخ زدگی ایجاد میکنند، مقدار کف کنندگی و پوسته پذیری رنگ را کنترل میکند و.... انواع دیگر از مواد افزودنی شامل کاتالیستها، حجم دهنده ها(با پر کنندهها اشتباه گرفته نشوند)، پایدار کنندهها، امولسیون سازها، زمینه سازها، پیش بَرهای مواد افزودنی، پایدار کنندههای ضد اشعه ماورابنفش، عوامل کدر کننده و بایوسایدها (جهت مقابله با رشد باکتریها) میباشند.
دمای رنگ [ویرایش]
رنگها دارای مشخصهای بنام سردی یا گرمی هستند. رنگی که ما میبینیم حاصل طول موج نور منعکس شده از رنگ است. طیفهای قابل دیدن بین فروسرخ (در انتهای طرف گرم) و فرابنفش (در انتهای طرف سرد) قرار دارند.
انواع رنگها [ویرایش]
رنگهای گرم [ویرایش]
رنگهای گرم نیمه قرمز چرخه رنگها به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که شامل زرد- سبز و قرمز-بنفش میباشد.
نقاط قوت: این رنگها القاء کننده گرمی و راحتی هستند.
نقاط ضعف: رنگهای گرم زیادی در تصویر باعث تضعیف برجستگی که باید در تصویر وجود داشته باشد میشود.
نکته: بنفش نقشی دوگانه دارد در کنار رنگهای گرم خاصیت گرمی ودر کنار رنگهای سرد خصلت سرد دارد. بطور کلی میتوان رنگهای اصلی را «زرد = متناسب با شکل مثلث --- قرمز = متناسب با شکل مربع --- آبی = متناسب با شکل دایره» دانست ودر کنار آن سه رنگ دیگر «نارنجی - سبز - بنفش» را در گروه رنگهای مکمل طبقه بندی کرد.
رنگهای سرد [ویرایش]
نیمه آبی چرخه رنگ به عنوان رنگهای سرد شناخته شده که شامل آبی - سبز و آبی - بنفش میباشد.
نقاط قوت: این رنگها آرام و راحت هستند. این رنگها ممکن است بصورت غیر صمیمی و بی تکلف و ساده دیده شوند و برای انتخاب به عنوان پس زمینه مناسب هستند.
نقاط ضعف: این رنگها احساس منفعلانه داشته و ممکن است برای تصاویر گرافیکی قوی مناسب نباشند.
رنگ هایش را نمایش بده سرد وگرم
گام رنگها [ویرایش]
تمام پدیدههای طبیعت از امواج یا ارتعاشات ساخته شدهاند. صوت هم مانند نور و حرارت پدیده ایست برخاسته از ارتعاشاتی میان ۳۲ درجه تا ۷۳۰۰۰ درجه. همین طور است امواج حرارتی(که عالمان فیزیک به آن ارتعاشات حرارتی گفتهاند) این ارتعاشات ۱۳۴ تریلیون تخمین زده شدهاست. همچنین است ارتعاشات نوری که از ۴۸۳ تریلیون آغاز میشود و به ۷۰۸ تریلیون ختم میگردد. [۱]
اعداد ذیل درجات ارتعاشات هفت رنگ رنگین کمان را که به گام رنگها موسوم است نشان میدهد. ۱-قرمز: ۴۸۳ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۲-نارنجی: ۵۱۳ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۳-زرد: ۵۴۳ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۴- سبز : ۵۷۹ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۵- آبی: ۶۳۰ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۶-نیلی : ۶۶۹ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
۷-بنفش: ۷۰۸ تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
جان داشتن و تفکر موسیقایی، تحرک و پیوستگی لحن برگزیده شده به منظور تجسم اندیشه، همآهنگی اختیار شده برای تقویت و القاء اندیشه، و وزنهای گونه گون، سازنده رنگ در یک اثر موسیقی هستند. رنگ، به موسیقی سهمی عطا میکند که موسیقی دان به وسیله آن قادر خواهد شد صحنهای، یا فضایی را که مورد نظرش است تجسم بدهد.
جستارهای وابسته [ویرایش]
فهرست رنگها
رنگهای وب
فامداری
آکرلیک
پیوند به بیرون [ویرایش]
طبیعت رنگ (فرانسوی)
منابع [ویرایش]
۱. ^ * ۱.Berendsen, A. M., & Berendsen, A. M. (۱۹۸۹). Marine painting manual. London: Graham & Trotman. ISBN ۱-۸۵۳۳۳-۲۸۶-۰ p. ۱۱۳.
۲. ^ ۲.a b Berendsen, A. M., & Berendsen, A. M. (۱۹۸۹). Marine painting manual. London: Graham & Trotman. ISBN ۱-۸۵۳۳۳-۲۸۶-۰ p. ۱۱۴.
۳. ^ DailyTech - Nissan Develops Color Changing Paint for Vehicles۳.
۴. ^ «Safe Use, Storage and Disposal of Paint»۴.
۵. ^ «Storage and Disposal of Paint Facts»۵.
۶.Bently, J. (Author) and Turner, G.P.A. (Author) (۱۹۹۷). Introduction to Paint Chemistry and Principles of Paint Technology. Unk.. ISBN ۰-۴۱۲-۷۲۳۲۰-۴.
۷.Talbert, Rodger (۲۰۰۷). Paint Technology Handbook. Grand Rapids, Michigan, USA. ISBN ۱-۵۷۴۴۴-۷۰۳-۳.
۸.Woodbridge, Paul R. (Editor) (۱۹۹۱). Principles of Paint Formulation. Unk.. ISBN ۰-۴۱۲-۰۲۹۵۱-۰.
۹.ریچرسون، دیوید دبلیو. مهندسی سرامیکهای مدرن، ترجمه محمد ابراهیم ابراهیمی سالومه مسگری عباسی، سیمین سلام تبریزی. تهران:مترجمین، . ISBN 964-06-6467-7٫1384 فلامکی_منصور، نامی_ غلام حسین، ملاح_ حسینعلی و...«معماری و موسیقی»_انتشارات تهران ؛ فضا ۱۳۸۳
لاوینیاک_آلبرت_"گام رنگها
↑ albert lavignac
از ویکی پدیا
قس
اللون (إنجلیزیة إنجلترا: Colour) (إنجلیزیة أمریکا: Color): هو ما نراه عندما تقوم الملونات بتعدیل الضوء فیزیائیا بحیث تراه العین البشریة (تسمى عملیة الاستجابة) ویترجم فی الدماغ (تسمى عملیة الإحساس التی یدرسها علم النفس)[1]. واللون هو أثر فیزیولوجی ینتج فی شبکیة العین، حیث یمکن للخلایا المخروطیة القیام بتحلیل ثلاثی اللون للمشاهد، سواء کان اللون ناتجاً عن المادة الصباغیة الملونة أو عن الضوء الملون. إن ارتباط اللون مع الأشیاء فی لغتنا، یظهر فی عبارات مثل "هذا الشیء أحمر اللون"، هو ارتباط مضلل لأنه لا یمکن إنکار أن اللون هو إحساس غیر موجود إلا فی الدماغ، أو الجهاز العصبی للکائنات الحیة.[2]
"إن أشعة الضوء بالمعنى الدقیق للکلمة لیست ملونة. لا یوجد فی الأشعة سوى طاقة محددة وقدرة على تحریض الشعور بهذا اللون أو ذاک" (إسحاق نیوتن 1730)[1]
إن الإحساس اللونی یتأثر بمفهوم تاریخی طویل المدى وفق طبیعة وثقافة المشاهد، وأیضا مفهوم قصیر المدى وهو الألوان المجاورة. (اقرأ أیضا علم النفس اللونی).
علم اللون یسمى أحیانا لونیات ویتضمن المقدرة على الإدراک الحسی للون بالعین البشریة، وأصل الألوان فی المواد، ونظریة اللون فی الفن وأیضا فیزیاء اللون فی الطیف الکهرمغناطیسی.
محتویات
1 فیزیاء اللون
1.1 الألوان الطیفیة
1.2 لون الجسم
2 الألوان الطیفیة وإعادة تولید اللون
3 اللون فی المعادلة الموجیة
4 الإحساس اللونی
4.1 تطور نظریات رؤیة اللون
4.2 اللون فی العین البشریة
4.3 اللون فی الدماغ
4.4 الإحساس اللونی غیر القیاسی
4.4.1 العجز اللونی
4.5 ملحوظات طبیة
4.6 رباعی اللون
5 الإحساس اللونی
5.1 تأثیر اختلاف البریق
5.2 التأثیر الثقافی
6 تطور استنباط الألوان
6.1 استقرار اللون
6.2 التباین
7 الألوان الحارة والألوان الباردة
7.1 الألوان الحارة
7.2 الألوان الباردة
7.3 الصبغات والوسائط العاکسة
7.4 الألوان المتراکبة
8 مصطلحات اللون
9 المراجع
10 اقرأ أیضا
11 وصلات خارجیة
فیزیاء اللون [عدل]
الألوان فی منطقة طیف الضوء المرئی[3]
اللون مدى الطول الموجی مدى التردد
أحمر ~ 700–630 nm ~ 430–480 THz
برتقالی ~ 630–590 nm ~ 480–510 THz
أصفر ~ 590–560 nm ~ 510–540 THz
أخضر ~ 560–490 nm ~ 540–610 THz
أزرق ~ 490–450 nm ~ 610–670 THz
بنفسجی ~ 450–400 nm ~ 670–750 THz
الطیف المرئی المستمر، مصمم للشاشات التی لها 1.5 جاما.
طیف الکمبیوتر، صفوف الألوان الموجودة بالأسفل توضح الشدة النسبیة لخلط الألوان الثلاث لعمل الألوان الموضحة بالأعلى
اللون، وطول الموجة، والتردد، وطاقة الضوء.
اللون /nm /1014 Hz /104 cm−1 /eV /kJ mol−1
تحت الأحمر 1000
أحمر 700 4.28 1.43 1.77 171
برتقالی 620 4.84 1.61 2.00 193
أصفر 580 5.17 1.72 2.14 206
أخضر 530 5.66 1.89 2.34 226
أزرق 470 6.38 2.13 2.64 254
بنفسجی 420 7.14 2.38 2.95 285
فوق البنفسجی القریب 300 10.0 3.33 4.15 400
فوق البنفسجی البعید
15.0 5.00 6.20 598
یوصف الإشعاع الکهرمغناطیسی بطول موجته وشدته. وعندما یقع طول موجة هذا الإشعاع ضمن المنطقة المرئیة من الطیف (تقریبا من 380 نانومتر إلى 740 نانومتر)، یطلق علیه بالطیف المرئی.
تصدر معظم المنابع الضوئیة ضوءًا ذا أطوال موجات متنوعة، وطیف المنبع هو عبارة عن توزیع لشدة المنبع عند کل طول موجی. ومع أن طیف الضوء الواصل إلى العین من اتجاه ما یحدد الإحساس اللونی فی ذلک الاتجاه، فإنه یوجد العدید من ظواهر الاندماج الطیفی التی تغیر هذا الإحساس اللونی. وقد یعرّف أحدنا اللون على أنه کل مدى من الطیف الذی یزید من الإحساس اللونی نفسه، مع أن هذا المدى الطیفی یمکن أن یتغیر کثیرًا بین الأجسام المختلفة، وبنحو أقل بین المراقبین المختلفین. وتسمى أعضاء کل مدى طیفی بمتلاونات (metamers) اللون المنظور.
الألوان الطیفیة [عدل]
تتضمن ألوان الطیف المعروفة والمشاهدة فی قوس قزح جمیع الألوان التی یولدها الطیف المرئی وحید طول الموجة، وتسمى ألوان وحیدة طول الموجة (بالإنکلیزیة: monochromatic) أو ألوان طیفیة خالصة(بالإنکلیزیة: pure spectral colors). یظهر الجدول جانبًا الترددات التقریبیة (التیراهرتز)، وأطوال الموجات (نانومتر) لألوان الطیف الخالصة المختلفة. علمًا أن أطوال الموجات قیست فی الفراغ (اقرأ الانکسار).
یجب أن لا یفهم جدول الألوان على أنه قائمة محددة، فألوان الطیف الخالصة تشکل طیفا مستمرا، وطریقة فصل الطیف إلى ألوان محددة یتأثر بالثقافة والذوق واللغة (اقرأ علم النفس اللونی). حددت القائمة بستة ألوان أساسیة: أحمر، برتقالی، أصفر، أخضر، أزرق، بنفسجی. قام إسحق نیوتن بتحدید سبعة ألوان حیث أضاف اللون النیلی بین الأزرق والبنفسجی، ولکن معظم الناس لا یستطیعون تمییزه، کما أن معظم علماء الألوان لم یمیزوه کلون منفصل، ویشار إلیه فی بعض الأحیان بالطول الموجی 420-440 نانومتر.
یمکن لشدة اللون الطیفی أن تغیر الإحساس به إلى حد بعیدة، فمثلا، اللون البرتقالی - الأصفر ذو الشدة المنخفضة یبدو بنیا، کما یبدة اللون الأصفر- الأخضر ذو الشدة المنخفضة أخضرا زیتونیا.
هذه الألوان هی التی یتم تذکرها بمعرفة معظم أطفال المدارس عن طریق الحروف الأولى من کل لون "فی اللغة الإنجلیزیة". وقد اختار نیوتن هذه الألوان السبعة لأنه کان یعتقد بأن کل لون یقابل درجة من درجات السلم الموسیقة. وبعد ذلک بکثیر تم اکتشاف أن الألوان وطبقات الموسیقی یتضمنان ترددات طیف، ولکن لا یوجد بینهما علاقة أعمق من ذلک.
یکون السطح الذی یشتت کل انعکاسات الأطوال الموجیة بتساوی یشاهد على أنه أبیض، بینما السطح الأسود یمتص کل الطوال الموجیة ولا یعکسها. (بالنسبة للمرآة الانعکاس یکون مختلف، فإن المرآة السلیمة تعکس أیضا کل الأطوال الموجیة بالتساوی، ولکن لا تشاهد على أنها بیضاء، حیث أن الجسم الأسود اللامع یعکسها)
لون الجسم [عدل]
یتوقف لون الجسم على کل من فیزیائیة الجسم فی محیطه، وخصائص إحساس العین والدماغ. یمکن القول أن لون الأجسام هو لون الضوء "الصادر" من سطوحها، والذی یعتمد عادة على طیف الضوء الساقط وخصائص الانعکاس على سطوح الجسم، بالإضافة إلى التأثیر المحتمل لزاویة الإضاءة وزاویة المشاهدة. بعض الأشیاء لا تعکس الضوء فسحب، بل تنقله أیضا أو تصدره بنفسها، وعلى هذا تسهم فی اللون أیضا. ولا یعتمد إحساس المشاهد للون الجسم على الطیف الضوئی الصادر من سطحه فحسب، بل یعتمد أیضا على مجموعة کبیرة المهارات المکتسبة، بحیث یمیل اللون إلى إحساسه بوجه ثابت نسبیا: أی باستقلال عن طیف الإضاءة، وزاویة المشاهدة، إلخ. یعرف هذا التأثیر بثباتیة اللون (en).
إن القرصین العلوی والسفلی لهما اللون نفسه، ولهما المحیط الرمادی نفسه، ولکن فی بیئتین مختلفتین، تحس العین البشریة بأن لهما انعکاس مختلف، وقد تشعر بأن الألوان مختلفة أیضا. اقرأ الخداع اللونی
یمکن استخلاص بعض القوانین العامة من الفیزیاء، مع تجاهل التأثیرات الإدراکیة الآن:
إن الضوء الساقط على سطح معتم إما أن ینعکس بطریقة متناظرة مرآویة (کما فی الانعکاس على سطح المرآة)، أو یستطیر (یتشتت) (أی تنعکس مع تشتت وانتشار)، أو یمتص، أو مزیج من هذه الظواهر الفیزیائیة.
یحدد لون الأجسام المعتمة التی لا تعکس الضوء بطریقة مرآویة (ذات السطوح الخشنة) بتشتت مختلف لأطوال موجات الضوء وامتصاص الضوء غیر المتشتت. وإذا شتتت الأجسام جمیع الأطوال الموجیة، تظهر بیضاء. وإذا امتصت جمیع الأطوال الموجیة، تظهر سوداء.
الأجسام المعتمة التی تعکس الضوء ذا الأطوال الموجیة المختلفة بطریقة مرآویة وبفعالیة مختلفة تظهر مثل المرایا الملونة بألوان تحدد وفق هذه الفعالیات. فالأجسام التی تعکس بعض الضوء الساقط وتمتص الباقی قد تبدو سوداء ولکن قد تبدو عاکسة بنحو ضعیف، مثل الأجسام السوداء المطلیة بطبقات من اللک.
الأجسام التی تمرر الضوء إما أن تکون شفوفة (تشتت الضوء النافذ) أو شفافة (لا تشتت الضوء النافذ). إذا امتصت الأجسام (أو عکست) الضوء عند أطوال موجیة بطریقة متفاوتة، فإنها تظهر مصبوغة بلون یتحدد بطبیعة ذلک الامتصاص (أو ذلک الانعکاس).
یمکن للأجسام أن تصدر ضوءا ذاتیًا، بدلا من مجرد نقل أو عکس الضوء. وقد یحدث ذلک بسبب حرارتها المرتفعة (یقال عن الأجسام حینئذ أنها متوهجة (en))، کنتیجة لبعض التفاعلات الکیمیائیة (وهی ظاهرة تسمى بالتألق الکیمیائی (بالإنجلیزیة: chemoluminescence))، أو لأسباب أخرى (اقرأ مقالات الفسفوریة وقائمة المنابع الضوئیة).
یمکن للأجسام أن تمتص الضوء ومن ثم تصدره بخصائص مختلفة. وتسمى عندها بالمواد الفلوریة (إذا کان الضوء المنبعث فقط خلال فترة امتصاص الضوء) أو الفسفوریة (إذا کان انبعاث الضوء مستمر حتى بعد توقف الامتصاص. قد یطلق هذا المصطلح بوجه غیر دقیق على الضوء المنبعث بسبب التفاعلات الکیمیائیة). إن لون الأجسام هی نتیجة معقدة لخصائص السطح، وخصائص النفاذیة، وخصائص الإصدار، فجمیع هذه العوامل تؤثر على مزیج الأطوال الموجیة فی الضوء المغادر لسطح الجسم. فالإحساس اللونی یتکیف مع طبیعة الإضاءة المحیطة، وخصائص لون الأجسام القریبة، بتأثیر یسمى الثبات اللونی (بالإنکلیزیة: Color constancy) والخصائص الأخرى للعین والدماغ.
الألوان الطیفیة وإعادة تولید اللون [عدل]
المخطط اللونی للفضاء اللونی سی آی إی 1931. یمثل المنحنی الخارجی المحل الهندسی الطیفی (أو أحادی اللون)، مع أطوال الموجة بوحدة النانومتر. لاحظ أن الألوان المصورة تعتمد على الفضاء اللونی للجهاز الذی یظهر أو یولد الصورة، ولذلک لن یکون من الدقیق تمثیل اللون فی موضع خاص، وخصوصا الألوان أحادیة اللون.
معظم مصادر الضوء هی مزیج متنوع من الأطوال الموجیة للضوء. إذن، یمکن أن یکون للعدید من المنابع الضوئیة ألوانا طیفیة بحیث لا تستطیع العین تمییزها کمنابع وحیدة اللون. مثلا، معظم شاشات الحواسیب تولد اللون البرتقالی الطیفی کمزیج من الأضواء الحمراء والخضراء، وسیبدو اللون برتقالیا لأن الأحمر والأخضر ممزوجان بنسب صحیحة مما یسمح للمخاریط الحمراء والخضراء فی العین أن تستجیب بطریقة تولد اللون البرتقالی فی الدماغ.
یوجد تعریف مفید لهذه الظاهرة وهو طول الموجة الغالب (en)وهو الذی یحدد طول موجة الضوء الأحادی الذی یولد إحساسا مشابها للمنبع الضوئی. وطول الموجة الغالب یماثل تقریبا صبغة اللون.
یوجد عدید من الألوان التی عند تعریفها لا یمکن أن تکون ألوانا طیفة نقیة نظرا لعدم إشبعاعها أو لأنها أرجوانیة (وهی مزیج من الأضواء الحمراء والبنفسجیة، وهی ألوان من نهایتی الطیف). وبعض الأمثلة للألوان غیر الطیفیة هی الألوان اللانقبیة (الأسود، والرمادی، والأبیض) وألوان أخرى مثل القرنفلی، والقرمزی.
طیفان مختلفان للضوء لهما نفس التأثیر على مستقبلات اللون الثلاثة فی العین البشریة سیحس بهما کلون واحد. وهذا یمکن تمثیله بضوء أبیض یصدر من المصابیح الفلوریة (en) والتی لها طیف یتکون من حزم ضیقة قلیلة فی حین أن ضوء النهار ذا طیف مستمر. ولا تستطیع العین البشریة التفرقة بین مثل هذه الأطیاف فقط بالنظر إلى المنبع الضوئی، مع أن الألوان المنعکسة من الأجسام تبدو مختلفة. (یبدو ذلک جلیا مثلا عند جعل الفاکهة أو الطمام ذات لون أحمر أکثر).
بالمثل، معظم الإحساس اللونی البشری یمکن أن ینشأ من خلیط ثلاثة ألوان تسمى الألوان الأولیة. وتستخدم هذه الألوان فی تولید المناظر الملونة فی التصویر، والطباعة، والتلفاز، والوسائط الأخرى. وهناک عدد من الطرق أو الفضاءات اللونیة لتحدید اللون باستخدام هذه الألوان الأولیة الثلاثة. وکل طریقة لها ممیزاتها وعیوبها وفقا للتطبیق الخاص المستخدم.
لا یوجد مزیج من الألوان یمکن أن یولد لونا نقیا مطابقا تماما للون طیفی، مع أنه یمکن الحصول على طول موجة قریب للغایة من الأطوال الموجیة الطویلة، حیث یکون للمخطط اللونی حافة مستقیمة. فمثلا، مزج الضوء الأخضر (530 نانومتر) والضوء الأزرق (460 نانومتر) یولد الضوء السیان وهذا لون غیر مشبع إلى حد ما لأن استجابة مستقبل اللون الأحمر سیکون أکثر للضوء الأخضر والأزرق فی المزیج من اللون السیان النقی عند 485 نانومتر والذی له نفس شدة مزیج الأزرق والأخضر.
وبسبب ما سبق، ولأن الألوان الأولیة فی فإن أنظمة الطباعة الملونة (en) لا تکون عادة نقیة تماما بذاته، فالألوان المولدة لا تکون ألوانا مشبعة تماما، ولهذا فإن الألوان الطیفیة لا یمکن مضاهاتها تماما. إذن، فإن المناظر الطبیعیة نادرًا ما تحتوی ألوانا مشبعة إشباعا کاملا، وهکذا فإن مثل هذه المناظر یمکن تقریبها عادة تقریبا جیدا باستخدام هذه الأنظمة. ومجال الألوان التی یمکن تولیدها وفق نظام معین لتولید الألوان یسمى بالسلسلة اللونیة. ویمکن استخدام المخطط اللونی لهیئة الإضاءة الدولیة لوصف السلسلة اللونیة.
توجد مشکلة أخرى فی أنظمة تولید اللون تتعلق بالأجهزة التی تشغلها، مثل آلات التصویر أو الماسحات الضوئیة. إن خواص حساسات اللون فی الأجهزة تکون غالبا بعیدة جدًا خواص الحساسات فی العین البشریة.
والکائنات التی یکون لها حساسات للون مختلفة عن الإنسان، مثل الطیور التی یکون لها أربعة حساسات مختلفة للألوان، یمکن أن تفرق بعض الألوان قد تبدو متطابقة للعین البشریة. وفی مثل هذه الحالات، فإن نظام تولید الألوان المضبوط وفق رؤیة اللون العادیة عند البشر سیعطی نتائجا غیر دقیقة بالنسبة لمشاهدین الآخرین.
قد تکون الاستجابة اللونیة المختلفة فی الأجهزة المختلفة مشکلة إذا لم تدار بطریقة صحیحة. بالنسبة للمعلومات اللونیة المخزنة والمنقولة نقلا رقمیا، فأن تقنیات إدارة الألوان مثل تلک المعتمدة على بروفیلات الاتحاد الدولی للألوان (en) یمکن أن تساعد فی تجنب التشوهات فی تولید الألوان. إدراة الألوان لا تحید عن حدود السلسلة اللونیة لأجهزة الإخراج الخاصة، ولکنها تساعد فی إیجاد رسم لخریطة جیدة للألوان الداخلة فی السلسلة اللونیة التی یمکن تولیدها.
اللون فی المعادلة الموجیة [عدل]
المعادلة الموجیة تصف تصرف الضوء وبالتالى یمکن وصف طیف اللون بالمفاهیم الحسابیة للخواص الناتجة من حل المعادلة الموجیة. عموما, لفهم کیفیة أن الإحساس بلون معین ینتج من طیف فیزیائی معین فإن ذلط یتطلب معلومات عن وظائف شبکیة المشاهد. وللتبسیط فالمعادلة القادمة للضوء الذی یسیر فی الفراغ:
حیث الرموز السفلى توضح المشتقات الجزئیة و c هی سرعة الضوء. ولو قمنا بتثبیت (x,y,z) کنقطة فی الفراغ ونظرنا على الحل کدالة فی t نحصل على إشارة. ولو أخذنا تحول فوریر لهذه الإشارة نحصل على تحلیل للتردد کما تم وصفه بالأعلى. وکل تردد له سعة وحالة. وعند ضرب التردد بقیمة ثابت بلانک h یمکن تحدید طاقة الفوتون. ومربع السعة یمثل الشدة, وهی کمیة الطاقة المنقولة فی الثانیة خلال وحدة المساحة لسطح عمودی على مصدر انبعاث الضوء. ومعلومات الحالة غامضة أکثر لأنه من الصعب قیاسها ودراستها. فلا یمکن للإنسان أن یحس بتأثیر الحالة على الضوء إلا فی حالات خاصة للتداخل (مثلا شاهد بصریات الطبقات الرفیعة حیث یؤدى تأثیر الحالة إلى تغییرات محسوسة فی السعة. ومعظم الضوء له توزیعات حالة عشوائیة, ولکن اللایزر مثلا یکون أکثر فاعلیة, عندما تکون الفوتونات لها نفس الحالة.
الإحساس اللونی [عدل]
استجابات الخلایا المخروطیة فی العین البشریة (وفق الأطوال الموجیة الطویلة L، والمتوسطة M، والقصیرة S) معایرة بحیث تمثل کحوافز طیفیة أحادیة اللون. یقابل طول الموجة القصیر اللون الأزرق، وطول الموجة المتوسط اللون الأخضر، وطول الموجة الطویل اللون الأحمر
1:الغرفة الخلفیة
2:الحاشیة المشرشرة
3:العضلة الهدبیة
4:النطیقة الهدبیة
5:قناة شلیم
6:البؤبؤ (حدقة العین)
7:الغرفة الأمامیة
8:القرنیة
9:القزحیة
10:قشرة العدسة
11:نواة العدسة
12:النواتئ الهدبیة
13:الملتحمة
14:العضلة المائلة السفلیة
15:العضلة المستقیمة السفلیة
16:العضلة المستقیمة الإنسیة (الداخلیة)
17:شرایین وأوردة الشبکیة
18:القرص البصری
19:الأم الجافیة
20:شریان الشبکیة المرکزی
21:ورید الشبکیة المرکزی
22:العصب البصری
23:الورید الدواری
24:غمد المقلة
25:البقعة
26:النقرة
27:الصلبة
28:المشیمیة
29:العضلة المائلة العلویة
30:الشبکیة
تطور نظریات رؤیة اللون [عدل]
مع أن أرسطو والعلماء القدماء الآخرون کانوا قد کتبوا عن طبیعة الضوء ورؤیة اللون، ولکن نیوتن کان أول من حدد أن الضوء هو منبع الإحساس اللونی. وفی سنة 1810م نشر جوته نظریته عن الألوان. وفی سنة 1801 م اقترح توماس یونغ نظریته ثلاثیة الألوان المعتمدة على ملاحظة أنه یمکن مضاهاة أی لون بمزج ثلاثة أضواء. قام جیمس ماکسویل وهلمهولتز لاحقا بإدخال تحسینات على نظریة یونغ نقیتها لاحقا بمعرفة هیرمان فون هیلمهولتز. وقد کتب هیلمهولتز: "لقد أکد ماکسویل تجریبیا فی سنة 1856 مبادئ قانون نیوتن للمزج. نظریة یونغ حول الإحساس اللونی، مثل الکثیر من الأمور الرائعة التی وصل إلیها قبل وقته، ظلت دون أن یلاحظها أحد حتى وجه ماکسویل الانتباه إلیها[4]."
فی نفس وقت هلمهولتز، طور إیوالد هیرینغ (en) نظریة اللون المضاد موضحا أن عمى الألوان، والصورة التلویة (Afterimages) یأتی من الأزواج المتضادة (أحمر-أخضر، أزرق-أصفر، أسود-أبیض). وفی نهایة المطاف فقد رکب هورفیش وجیمسون (Hurvich and Jameson) هاتین النظریتین فی سنة 1957 م وبیّنا العملیة فی شبکیة العین تتوافق مع نظریة ثلاثیة الألوان، فی حین أن العملیة على مستوى النواة الرکبیة الوحشیة (en) تتوافق مع نظریة اللون المضاد.[5]
فی سنة 1931 م طورت مجموعة من الخبراء الدولیین المعروفین باسم هیئة الإضاءة الدولیة بتطویر نموذج لونی ریاضی فصّل الفضاء التی توجد فیه الألوان ورمزت بثلاث أرقام لکل منها.
اللون فی العین البشریة [عدل]
بعض المعلومات الواردة فی هذه المقالة أو هذا المقطع لم تدقق وقد لا تکون موثوقة بما یکفى، وتحتاج إلى اهتمام من قبل خبیر أو مختص فی المجال.
یمکنک أن تساعد ویکیبیدیا بتدقیق المعلومات والمصادر الواردة فی هذه المقالة/المقطع، قم بالتعدیلات اللازمة، وعزز المعلومات بالمصادر والمراجع اللازمة.
شبکیة العین البشریة تحتوى على ثلاث أنواع خلایا مختلفة یمکن أن تلاحظ اللون أو خلیة المخروط (بالشبکیة). نوع منهم مختلف نسبیا عن النوعین الأخرىن, ویستجیب أکثر للضوء البنفسجی الذی نستقبله, والذی له طول موجی یتراوح حول 420 نانو متر (الخلایا المخروطیة من هذا النوع یطلق علیها أحیانا خلایا الطول الموجی القصیر, خلایا مخروطیة S, وأحیانا الخلایا المخروطیة الزقاء). النوعین الأخرىن متقاربین جینیا, وکیمیائیا وفى الاستجابة أیضا, وکلاهما یکون حساس للون الأخضر أو المخضر. أحد هذین النوعین (یسمى أحیانا خلایا الطول الموجی الطویل, خلایا مخروطیة L,وأحیانا الخلایا المخروطیة الحمراء) وهی حساسة للضوء الذی نحسه کأصفر أو أصفر-مخضر, وله طول موجی حول 564 نانو متر. النوع الأخر (یسمى أحیانا خلایا الطول الموجی المتوسط, خلایا مخروطیة M,وأحیانا الخلایا المخروطیة الخضراء) وتکون حساسة للضوء الذی نحسه کأخضر, وله طول موجی حول 534 نانو متر. المصطلح "الخلایا المخروطیة الحمراء" للخلایا التی تحس بالأطوال الموجیة الطویلة لا یفضل استخدامه نظرا لأن هذا النوع یستجیب کحد أقصى للضوء الذی نستقبله کمخضر, بالرغم من أن الطول الموجی للضوء الأطول من ذلک والذی أخر مداه أن یثیر الخلایا متوسطة الطول الموجی \ "الخضراء".
منحنیات الإحساس للخلایا المخروطیة تقریبا تشبه شکل الجرس, وتتداخل إلى حد معقول. وعلى هذا فإن الإشارة الطیفیة القادمة یتم تقلیلها بالعین إلى ثلاث قیم, ویسى ذلک أحیانا قیم الباعث الثلاثیة وتمثل شدة الاستجابة لکل نوع من أنواع الخلایا المخروطیة.
بسبب التداخل بین مدى الحساسیة, فإن بعض تداخلات الاستجابة للثلاث أنواع من الخلایا لا یمکن أن تحدث, بغض النظر عن نوع تحفیز الضوء. فمثلا لا یمکن تحفیز الخلایا متوسطة الطول الموجی/"الأخضر" فقط, یجب تحفیز الخلایا الأخرى لدرجة ما فی نفس الوقت, حتى لو تم استخدام ضوء له طول موجی واحد(متضمنا الطول الموجی الأقصى الذی یمکن أن تحس به أی من الخلایا). مجموعة کل قیم الباعث الثلاثیة الممکنة تحدد الفراغ اللونی البشری. وقد تم حساب أن الإنسان یمکن أن یفرق بالتقریب بین 10 ملیون درجة لون مختلفة, بالرغم من أن تعریف لون معین صعب للغایة, حیث ان کل عین فی نفس الشخص یمکن أن تستقبل اللون باختلاف بسیط. وهذا سیتم مناقشة بالتفصیل لاحقا.
نظام صف الألوان (والذی تعتمد علیه الرؤیة فی الضوء المنخفض بشدة) لا یمکن الإحساس بوجود اختلاف فی الطول الموجی, وعلى هذا لا یمکن تطبیقه فی رؤیة اللون. ولکن التجارب وضحت أنه فی بعض الظروف الثانویة فإن الإتحاد بین الحث فی نظام صف الألوان والحث فی الخلایا المخروطیة یمکن أن ینتج حیود فی الأحساس باللون بطریقة غیر التی تم شرحها بالأعلى.
اللون فی الدماغ [عدل]
مقال تفصیلی :رؤیة اللون
التیار الظهری (en) البصری (الأخضر) والتیار البطنی (en) البصری (الأرجوانی). التیار البطنی هو المسؤول عن الإحساس اللونی
مع أن آلیة رؤیة اللون عند مستوى الشبکیة قد فسرت جیدًا بقیم الحفز الثلاثی (اقرأ بالأعلى)، إلا أن الإحساس باللون وتمییزه بعد هذا المستوى الأساسی یکون منظما بطریقة مختلفة. النظریة الغالبة لرؤیة اللون تفترض أن المعلومات اللونیة تنتقل من العین بعملیة ثلاثیة متعاکسة، أو قنوات متعاکسة، کل منها ناتج عن الإشارة الصادرة عن الخلایا المخروطیة: قناة أحمر-أخضر، وقناة أزرق-أصفر، وقناة أسود-أبیض. وقد دعمت البیولوجیا العصبیة هذه النظریة، وتفسر ترکیب خبرة اللون عندنا. وعلى وجه التخصیص، تشرح لماذا لا نحس باللون "الأخضر المحمر" أو "الأزرق المصفر"، کما أنه یتکهن بدولاب الألوان: وهو مجموعة من الألوان یکون فیها واحدًا على الأقل من القناتین اللونیتین تقیس قیمة عند إحدى نهایاتها. الطبیعة الدقیقة للإحساس اللونی بعد هذه العملیة التی شرحت هی مسألة معقدة ومحط جدل فلسفی مستمر.
الإحساس اللونی غیر القیاسی [عدل]
العجز اللونی [عدل]
مقال تفصیلی :عمى الألوان
قد یعانی بعض الأشخاص من نقصان أو قلة حساسیة نوع واحد أو أکثر من الخلایا المخروطیة فی الشبکیة، وهذا یؤدی بالشخص إلى عدم قدرته تمییز بعض الألوان ویقال أن لدیه عجز لونی أو عمى لونی. وتسمیة عمى الألوان هی تسمیة مضللة لأن معظم المصابین بالعجز اللونی یکونون قادرین على تمییز بعض الألوان على الأقل. وتحدث بعض أنواع العجز اللونی من الشذوذ فی عدد أو طبیعة المخاریط فی الشبکیة. وآخرون (مثل عمى الألوان المرکزی أو القشری) قد تنتج عن الشذوذ العصبی فی بعض أجزاء الدماغ التی تحدث فیها عملیة الرؤیة.
ملحوظات طبیة [عدل]
بعض المعلومات الواردة فی هذه المقالة أو هذا المقطع لم تدقق وقد لا تکون موثوقة بما یکفى، وتحتاج إلى اهتمام من قبل خبیر أو مختص فی المجال.
یمکنک أن تساعد ویکیبیدیا بتدقیق المعلومات والمصادر الواردة فی هذه المقالة/المقطع، قم بالتعدیلات اللازمة، وعزز المعلومات بالمصادر والمراجع اللازمة.
فی حالة عدم وجود واحد أو أکثر من الخلایا المخروطیة أو عد إحساسها مثل الطبیعی للضوء, فإن هذا یؤدى إلى حیود أو قلة فی الفراغ اللونی وتسمى هذه الحالة بانحراف اللون. کما أن هناک مصطلح یستخدم بکثرة عمى الألوان, وقد أدى هذا لبعض الإربتاک فی الفهم حیث أن عدد قلیل جدا ممن لدیهم هذا المرض تکون الألوان عندهم أبیض وأسود, ومعظهم یکون لدیه انحراف فی الإحساس باللون. وبعض حالات حیود الألوان تنشأ من حیود فی عدد أو طبیعة أنواع الخلایا المخروطیة, کما تم شرحه من قبل. والبعض الأخر قد ینشأ من التهاب الأعصاب فی هذه الأجزاء من المخ.
بعض الحیوانات لها القدرة على استقبال أکثر من ثلاث أنواع من الألوان (الطیور, الزواحف, الأسماک, (شاهد رباعى اللون بالأسفل)، معظم الثدییات, تنائیة اللون أو أحادیة اللون). فی بعض حالات الاندهاش أو التعجب الشدید قد یؤثر فی الإحساس بالألوان ورؤیتها بحیاد.
رباعی اللون [عدل]
بعض المعلومات الواردة فی هذه المقالة أو هذا المقطع لم تدقق وقد لا تکون موثوقة بما یکفى، وتحتاج إلى اهتمام من قبل خبیر أو مختص فی المجال.
یمکنک أن تساعد ویکیبیدیا بتدقیق المعلومات والمصادر الواردة في هذه المقالة/المقطع، قم بالتعدیلات اللازمة، وعزز المعلومات بالمصادر والمراجع اللازمة.
الإنسان العادی ثلاثى الإحساس باللون. ونظریا یمکن للإنسان أن یملک أربعة أنواع من الخلایا المخروطیة. ولو أن هذه الخلایا فی حالة تسمح لها بتمییز الألوان والنظام العصبی لهذه الأنواع قادر على التعامل مع ذلک, فإن الشخص یصبح رباعی الإحساس باللون. ویمتلک مثل هذا الشخص نسخة مختلفة قلیلا من الخلایا المخروطیة المتوسطة أو الطویلة الموجات. ولا یوجد دلیل على وجود مثل هؤلاء الأشخاص, أو إذا ما کان المخ البشری یمکن أن یتعامل مع الخلایا المخروطیة الإضافیة بمفردها بدون الثلاث أنواع القیاسیة. عموما, فإن هناک دلیلا قویا على إمکانیة حدوث ذلک, وهو الإناث بترکیبهم الجینی, حیث أن عقلهم یمکن أن یستوعب الخلایا الزائدة. ولکثیر من الکائنات یعتبر الإحساس الرباعی باللون طبیعیا, وذلک رغم أن الخلایا المخروطیة للحیوانات تختلف (مسطحة أکثر) فی إحساسها للطیف عن العین البشریة.
الإحساس اللونی [عدل]
توجد ظاهرة مشوقة تحدث عندما یستخدم أى رسام لوحة ألوان محدودة, وذلک أن العین تمیل لتتعویض برؤیة اللون الرمادى أو الألوان المتعادلة بصفة عامة کما لو کان اللون الناقص فی لوحة الألوان. فمثلا, فی لوحة ألوان تتکون من الأحمر, الأصفر, الأسود, الأبیض, فإن الخلیط من الأسود والأصفر سیبدو کدرجات مختلفة للأخضر, کما أن الخلیط من الأحمر والأسود سیظهر کدرجات للإرجوانی, بینما الرمادى سیظهر مزرق.
عندما تفقد العین ترکیزها بعد النظر إلى لون لفترة من الوقت, فإن الأحساس باللون المکمل (اللون المعاکس لذلک اللون فی عجلة الألوان) لذلک اللون سیلازم العین أینما نظرت لبعض الوقت. وقد تم ملاحظة هذه الظاهرة بواسطة فینسنت فان غوخ.
تأثیر اختلاف البریق [عدل]
یجب ملاحظة أن الخبرة المتعلقة بلون معین یمکن أن تتغیر طبقا لدرجة البریق وذلک لأن نظام صف الألوان والخلایا المخروطیة ینشطا فی الحال بالعین, ونظرا لأن کل منهما له منحنى مختلف للإحساس باللون, ویکون الإحساس فی نظام صف الألوان أسرع من الخلایا المخروطیة عند تقلیل البریق. وهذا التأثیر یؤدى إلى تغیر فی الحکم على اللون فی مستویات البریق العالیة وهذا یمکن أن یختصر فی منحنیات کرویثوف.
التأثیر الثقافی [عدل]
الثقافات المختلفة لها أسماء مختلفة للألوان, ویمکن أن یتم تحدید اسم لون لمناطق متغیرة نسبیا فی الطیف, أو أن لها لون مختلف أصلا. ولوهلة, فإن شکل هان 青 (ینطق qīng کونج فی اللغة الصینیة القیاسیة وaoi أوی فی اللغة الیابانیة له معانى تغطى کل من الأزرق والأخضر, ویعتبرا درجات اللون 青.
ومثل ذلک, یتم اختیار اللغة عند تفریق الهیو لألوان مختلفة على أساس درجة اللون وما إذا کان فاتح أو غامق. فمثلا تدرج الألوان أسود-رمادی-أبیض له وصف إنجلیزی یقسم الهیو لعدة ألوان مختلفة طبقا لدرجتها. وأیض مثل الأحمر والبرتقالی والقرنفلی والبنی. وللمتحدثین بالإنجلیزیة, هذه الأزواج من الألوان التی لا یوجد فرق کبیر بینها فی الواقع, لا یقوموا بتسمیة الأخضر الفاتح والغامق بإسمین مختلفین بالرغم من وجود فرق کبیر بینهما. والإیطالیین لدیهم نفس الفروق فی الدرجات من الأحمر-القرنفلی والبنی-البرتقالی, ولکنهم یقوموا أیضا بالتفرقة بین کل من الأزرق والأزورو والذی یطلق علیه المتحدثین بالإنجلیزیة أزرق فاتح.
تطور استنباط الألوان [عدل]
إن عدد الألوان الأساسیة المحدودة, والتی یتم استخدامها بصورة منفصلة فی کل ثقافة من الأمور التی علیها جدال. فمثلا, فی ثقافة معینة یتم البدء بمصطلحین, الغوامق (وتغطی الأسود, الألوان الغامقة والألوان مثل الأزرق) والفواتح (وتغطى الأبیض, ا ألوان الفاتحة, والألوان الدافئة مثل الأحمر), وذلک قبل البدء فی إضافة الألوان الأخرى, وبالترتیب لأحمر, الأخضر, الأخضر و/أو الأصفر, الأزرق, البنی, البرتقالی, القنفلی, القرمزی, و/أو الرمادی. یوجد جدال قدیم حول هذه النظریة حیث أن تسمیة الألوان الأساسیة طبقا للتطور التدریجی یعطى الانطباع بأنه نظرا للتطور التکنولوجی المعقد فإن هذا الموضوع لا یمکن تحقیقه بهذه الطریقة.
یوجد مثال مؤرخ لنظریة أصناف الألوان العالمیة مصطلحات الألوان الأساسیة بمعرفة برینت بیرلین وبول کای 1969 عالمیة الألوان وتطورها. مثال أحدث من هذا للتحدید اللغوی بمعرفة یولیوس دایفیدوف 1999 هل تصنیف الألوان عالمی؟ دلیل جدید من العصر الحجری وفکرة التحدید اللغوی لأصناف الألوان کانت تستخدم کدلیل فی افتراضات سابیر-ورف (اللغة, الأفکار, والحقیقة 1956 بمعرفة بینیامین لی ورف.
بالإضافة إلى ذلک, فإن الألوان المختلفة غالبا ما ترتبط بالحالة الوجدانیة, والقیم, والجماعات, ولکن هذه الحالات غالبا ما تکون متغیرة بین الثقافات. فمثلا فی أحد الثقافات یکون اللون الأحمر دافع للحرکة, البرتقالی والأرجوانی للحالة الروحیة, الأصفر للابتهاج, الأخضر للراحة والدفء, الأزرق للاسترخاء, الأبیض یکون إما للنقاء أو الموت. وهذه الارتباطات مشروحة بالکامل فی صفحات الألوان, سیکولوجیة الألوان.
شاهد أیضا: الألوان القومیة.
استقرار اللون [عدل]
إن نظریة الإحساس الثلاثی بالألوان سابقا حقیقیة تماما فی حالة أن المشهد بالکامل یتکون من نفس اللون وبنفس الدرجة, وهذا غیر واقعی بالطبع. وفى الواقع یقوم المخ بمقارنة الألوان المختلفة فی المشهد, لتقلیل تأثیر البریق. ولو أن هناک مشهد یبرق بلون واحد, ثم ظهر بریق للون أخر, فطالما أن الفرق بین مصادر الضوء فی مدى معقول, فإن لون المشهد سیبقی ثابت بالنسبة للمشاهد.وقد تم اکتشاف ذلک عن طریق إیدون لاند فی السبعینیات من القرن العشرین وقد أدى ذلک لاکتشاف نظریته عن استقرار الألوان.
التباین [عدل]
ملحوظة: المقارنة القادمة تتطلب نظام عرض رقمی (غالبا, جهاز حاسوب محمول, أو شاشة LCD متصلة مع DVI) لتفادى الأخطاء التی قد تحدث بین الاستجابة للترددات ومنحنیات جاما. قارن مدى رؤیة لألوان GRB الأساسیة والفرعیة مع خلفیة بیضاء.
أحمر أخضر أزرق أحمر+أخضر أخضر+أزرق أحمر+أزرق أحمر+أخضر+أزرق بدون ضوء
مرة أخرى قارن الاختلافات فی وجود خلفیة رمادیة —#7f7f7f, #5f5f5f & #9f9f9f—الألوان الثمانیة GRB الأساسیة متساویة فی البعد من #7f7f7f فی تمثیل ثلاثی الأبعاد أو فی فضاء GRB-للتذکیر بأهمیة الخلفیة فی الإحساس باللون.
الخلفیة=#7f7f7f
أحمر أخضر أزرق أحمر+أخضر أخضر+أزرق أحمر+أزرق أحمر+أخضر+أزرق بدون ضوء
لننظر مرة أخرى ولکن على الخلفیة السوداء (لاحظ أن خلفیة الشاشة لیست سوداء تماما. قم بإطفائها وشاهد الفرق بنفسک)
الخلفیة = #00000
أحمر أخضر أزرق أحمر+أخضر أخضر+أزرق أحمر+أزرق أحمر+أخضر+أزرق بدون ضوءt
الألوان الحارة والألوان الباردة [عدل]
إذا لاحظنا الدائرة اللونیة سنجدها تنقسم إلى قسمین بارد وساخن ویتوسطهما اللونین الأخضر والبنفسجی. فهاذان اللونان الثانویان هما عنصران مشترکان بین القسمین نظرا لاشتقاق کل لون منهما من لونین أولیین *ساخن وبارد*. فعند کونهما متعادلان من حیث الترکیب فهما باردین، وعندما یکون اللون البارد طاغ على أحدهما فهو أیضا بارد، والحالة الوحیدة التی تجعلهما دافئین هو إطغاء اللون الدافء علیهما وهذا حکما على أنهما یترکبان من مزیج لونی مختلف تماما بارد وساخن.
الألوان الحارة [عدل]
یطلق علیها الألوان الحارة أو الدافئة أو الساخنة، لأنها تمیل إلى الضوء وألوان النار مصدر الحرارة. ترتیب الألوان الحارة فی الدائرة اللونیة کما یلی: البنفسجی المحمر - الأحمر - البرتقالی المحمر - البرتقالی - البرتقالی المصفر - الأصفر - الأخضر المصفر.
الألوان الباردة [عدل]
هذه الألوان تمیل إلى العتامة أو الدکانة وسمیت بالباردة نظرا لارتباطها بالفضاء العاتم وعمق میاه البحر وانتشار اللیل (غیاب الضوء). ترتیب هذه الألوان هو کما یلی: الأخضر المعتدل - الأخضر المزرق - الأزرق - البنفسجی المزرق - البنفسجی المعتدل.
الصبغات والوسائط العاکسة [عدل]
عند إنتاج لون دهان أو دهان سطح ما، فإن اللون یغیر شکل السطح، ولو أن السطح یبرق بالضوء الأبیض (الذی یتکون من شدة الأطوال الموجیة المرئیة للألوان بطریقة متساویة)، فإن الضوء المنعکس سیکون به الطیف المساوی للون المطلوب. ولو أن اللون أو الدهان یبدو أحمر فی الضوء الأبیض، فهذا لأن الانعکاس لکل الأطوال الموجیة غیر الحمراء یتم اعتراضها بالصبغة، ولهذا فإن اللون الأحمر فقط ینعکس فی عیون المشاهد.
الألوان المتراکبة [عدل]
الألوان المتراکبة هی خاصیة لبعض السطوح والتی یتم تقدیرها بالخطوط الدقیقة المتوازیة، المتکونة من عدة طبقات دقیقة، أو بمعنى أخر تتکون من ترکیب بالغ الدقة على مقیاس الطول الموجی للألوان، لعمل حاجز محاید. الحاجز یعکس بعض الأطوال الموجیة أکثر من الأخرى نظرًا لظاهرة التداخل، مما یجعل انعکاس الضوء الأبیض کما لو کان ضوءًا ملونا. التغیر فی فضاء الألوان غالبا ما یزید من تأثیر ظاهرة التقزح (إتخاذ ألوان قوس قزح) وکما یلاحظ فی ریش الطاووس، وطبقات الزیت، والصدف لأن الألوان المنعکسة تعتمد على زاویة المشاهدة وخاصیة السطح المنعکس منه الضوء.
تدرس الألوان المتراکبة فی بصریات الطبقات الدقیقة. ومصطلح لیمان الذی یصف بالتحدید أکثر ترتیبات ترکیبات الألوان هی التقزح اللونی.
أحمر
+
أخضر
=
أصفر
أخضر
+
أزرق
=
سیان
أزرق
+
أحمر
=
قرمزی
أزرق
+
أحمر
+
أخضر
=
أبیض
مصطلحات اللون [عدل]
الترجمة العربیة المصطلح الإنکلیزی
1 لون Colour / Color
2 کنه اللون أو صبغة اللون Hue
3 قیمة اللون Color value
4 ظل اللون : خلط اللون بالأسود Color shade
5 صفاء اللون Chroma
6 دائرة لونیة Color circle
7 لون مکمل Complementary color
8 سلسلة لونیة Gamut
9 إضاءة اللون Color lightness
10 نموذج لونی Color model
11 لون محاید Neutral colour
12 لون أولی Primary colour
13 لون ثانوی Secondary colour
14 لون ثالثی Tertiary Colour
15 فضاء لونی Colour space
16 مشیج اللون : خلط اللون بالأبیض Tint
17 إشباع اللون Saturation
18 قیم الحفز الثلاثی Tristimulus values
19 مضاهاة اللون Color matching
المراجع [عدل]
↑ أ ب Berns, Roy S. (2000). Billmeyer and Saltzman's Principles of Color Technology, 3rd edition. Wiley, New York. ISBN 0-471-19459-X.
^ ما هو اللون؟
^ Craig F. Bohren (2006). Fundamentals of Atmospheric Radiation: An Introduction with 400 Problems. Wiley-VCH. ISBN 3527405038. [1].
^ Hermann von Helmholtz, Physiological Optics – The Sensations of Vision, 1866, as translated in Sources of Color Science, David L. MacAdam, ed., Cambridge: MIT Press, 1970.
^ Palmer, S.E. (1999). Vision Science: Photons to Phenomenology, Cambridge, MA: MIT Press. ISBN 0-262-16183-4.
اقرأ أیضا [عدل]
نظام الألوان مونسل
عمى الألوان
تلاون
حامل اللون
درجة حرارة لونیة
علم النفس اللونی
نظریة اللون
هیئة الإضاءة الدولیة لتعریف الألوان وفضاء الألوان.
حرارة اللون
وصلات خارجیة [عدل]
Comparative مقالة تهتم بالمقارنة بین الألوان الجیوثانیة والنیوتینیة
استنتاجات منحنى کرثوف
مقالة من منصنعی تقنیات تلوین الضوء على رؤیة الخلایا المخروطیة/نظام رؤیة الصف
سیکولوجیة اللون
الموسوعة القیاسیة لمدخل الفلسفة
لماذا تلون الأشیاء؟
[نهفتن] ع • ن • تدرجات الألوان
أخضر أحمر بنفسجی أرجوانی بنی سیان أسود رمادی أبیض أصفر
أزرق قرمزی برتقالی فضی
ردههای صفحه: رنگ دید رنگها
قس
Color or colour (see spelling differences) is the visual perceptual property corresponding in humans to the categories called red, green, blue, and others. Color derives from the spectrum of light (distribution of light power versus wavelength) interacting in the eye with the spectral sensitivities of the light receptors. Color categories and physical specifications of color are also associated with objects, materials, light sources, etc., based on their physical properties such as light absorption, reflection, or emission spectra. By defining a color space, colors can be identified numerically by their coordinates.
Because perception of color stems from the varying spectral sensitivity of different types of cone cells in the retina to different parts of the spectrum, colors may be defined and quantified by the degree to which they stimulate these cells. These physical or physiological quantifications of color, however, do not fully explain the psychophysical perception of color appearance.
The science of color is sometimes called chromatics, chromatography, colorimetry, or simply color science. It includes the perception of color by the human eye and brain, the origin of color in materials, color theory in art, and the physics of electromagnetic radiation in the visible range (that is, what we commonly refer to simply as light).
Contents [hide]
1 Physics
1.1 Spectral colors
1.2 Color of objects
2 Perception
2.1 Development of theories of color vision
2.2 Color in the eye
2.3 Color in the brain
2.4 Nonstandard color perception
2.4.1 Color deficiency
2.4.2 Tetrachromacy
2.4.3 Synesthesia
2.5 Afterimages
2.6 Color constancy
2.7 Color naming
3 Associations
4 Spectral colors and color reproduction
5 Pigments and reflective media
6 Structural color
7 Additional terms
8 See also
9 References
10 External links and sources
Physics
Continuous optical spectrum rendered into the sRGB color space.
The colors of the visible light spectrum[1]
color wavelength interval frequency interval
red ~ 700–635 nm ~ 430–480 THz
orange ~ 635–590 nm ~ 480–510 THz
yellow ~ 590–560 nm ~ 510–540 THz
green ~ 560–490 nm ~ 540–610 THz
blue ~ 490–450 nm ~ 610–670 THz
violet ~ 450–400 nm ~ 670–750 THz
Color, wavelength, frequency and energy of light
Color
(nm)
(THz)
(μm−1)
(eV)
(kJ mol−1)
Infrared 1000 300 1.00 1.24 120
Red 700 428 1.43 1.77 171
Orange 620 484 1.61 2.00 193
Yellow 580 517 1.72 2.14 206
Green 530 566 1.89 2.34 226
Blue 470 638 2.13 2.64 254
Violet 420 714 2.38 2.95 285
Near ultraviolet 300 1000 3.33 4.15 400
Far ultraviolet 200 1500 5.00 6.20 598
Electromagnetic radiation is characterized by its wavelength (or frequency) and its intensity. When the wavelength is within the visible spectrum (the range of wavelengths humans can perceive, approximately from 390 nm to 750 nm), it is known as "visible light".
Most light sources emit light at many different wavelengths; a source's spectrum is a distribution giving its intensity at each wavelength. Although the spectrum of light arriving at the eye from a given direction determines the color sensation in that direction, there are many more possible spectral combinations than color sensations. In fact, one may formally define a color as a class of spectra that give rise to the same color sensation, although such classes would vary widely among different species, and to a lesser extent among individuals within the same species. In each such class the members are called metamers of the color in question.
Spectral colors
The familiar colors of the rainbow in the spectrum – named using the Latin word for appearance or apparition by Isaac Newton in 1671 – include all those colors that can be produced by visible light of a single wavelength only, the pure spectral or monochromatic colors. The table at right shows approximate frequencies (in terahertz) and wavelengths (in nanometers) for various pure spectral colors. The wavelengths are measured in air or vacuum (see refraction).
The color table should not be interpreted as a definitive list – the pure spectral colors form a continuous spectrum, and how it is divided into distinct colors linguistically is a matter of culture and historical contingency (although people everywhere have been shown to perceive colors in the same way[2]). A common list identifies six main bands: red, orange, yellow, green, blue, and violet. Newton's conception included a seventh color, indigo, between blue and violet. Optical scientists Hardy and Perrin list indigo as between 446 and 464 nm wavelength.[3]
The intensity of a spectral color, relative to the context in which it is viewed, may alter its perception considerably; for example, a low-intensity orange-yellow is brown, and a low-intensity yellow-green is olive-green.
For discussion of non-spectral colors, see below.
Color of objects
The color of an object depends on both the physics of the object in its environment and the characteristics of the perceiving eye and brain. Physically, objects can be said to have the color of the light leaving their surfaces, which normally depends on the spectrum of the incident illumination and the reflectance properties of the surface, as well as potentially on the angles of illumination and viewing. Some objects not only reflect light, but also transmit light or emit light themselves (see below), which contribute to the color also. And a viewer's perception of the object's color depends not only on the spectrum of the light leaving its surface, but also on a host of contextual cues, so that the color tends to be perceived as relatively constant: that is, relatively independent of the lighting spectrum, viewing angle, etc. This effect is known as color constancy.
The upper disk and the lower disk have exactly the same objective color, and are in identical gray surroundings; based on context differences, humans perceive the squares as having different reflectances, and may interpret the colors as different color categories; see checker shadow illusion.
Some generalizations of the physics can be drawn, neglecting perceptual effects for now:
Light arriving at an opaque surface is either reflected "specularly" (that is, in the manner of a mirror), scattered (that is, reflected with diffuse scattering), or absorbed – or some combination of these.
Opaque objects that do not reflect specularly (which tend to have rough surfaces) have their color determined by which wavelengths of light they scatter more and which they scatter less (with the light that is not scattered being absorbed). If objects scatter all wavelengths, they appear white. If they absorb all wavelengths, they appear black.
Opaque objects that specularly reflect light of different wavelengths with different efficiencies look like mirrors tinted with colors determined by those differences. An object that reflects some fraction of impinging light and absorbs the rest may look black but also be faintly reflective; examples are black objects coated with layers of enamel or lacquer.
Objects that transmit light are either translucent (scattering the transmitted light) or transparent (not scattering the transmitted light). If they also absorb (or reflect) light of various wavelengths differentially, they appear tinted with a color determined by the nature of that absorption (or that reflectance).
Objects may emit light that they generate themselves, rather than merely reflecting or transmitting light. They may do so because of their elevated temperature (they are then said to be incandescent), as a result of certain chemical reactions (a phenomenon called chemoluminescence), or for other reasons (see the articles Phosphorescence and List of light sources).
Objects may absorb light and then as a consequence emit light that has different properties. They are then called fluorescent (if light is emitted only while light is absorbed) or phosphorescent (if light is emitted even after light ceases to be absorbed; this term is also sometimes loosely applied to light emitted because of chemical reactions).
For further treatment of the color of objects, see structural color, below.
To summarize, the color of an object is a complex result of its surface properties, its transmission properties, and its emission properties, all of which factors contribute to the mix of wavelengths in the light leaving the surface of the object. The perceived color is then further conditioned by the nature of the ambient illumination, and by the color properties of other objects nearby, via the effect known as color constancy and via other characteristics of the perceiving eye and brain.
Perception
Normalized typical human cone cell responses (S, M, and L types) to monochromatic spectral stimuli
Development of theories of color vision
Main article: Color theory
Although Aristotle and other ancient scientists had already written on the nature of light and color vision, it was not until Newton that light was identified as the source of the color sensation. In 1810, Goethe published his comprehensive Theory of Colors. In 1801 Thomas Young proposed his trichromatic theory, based on the observation that any color could be matched with a combination of three lights. This theory was later refined by James Clerk Maxwell and Hermann von Helmholtz. As Helmholtz puts it, "the principles of Newton's law of mixture were experimentally confirmed by Maxwell in 1856. Young's theory of color sensations, like so much else that this marvellous investigator achieved in advance of his time, remained unnoticed until Maxwell directed attention to it."[4]
At the same time as Helmholtz, Ewald Hering developed the opponent process theory of color, noting that color blindness and afterimages typically come in opponent pairs (red-green, blue-orange, yellow-purple, and black-white). Ultimately these two theories were synthesized in 1957 by Hurvich and Jameson, who showed that retinal processing corresponds to the trichromatic theory, while processing at the level of the lateral geniculate nucleus corresponds to the opponent theory.[5]
In 1931, an international group of experts known as the Commission internationale de l'éclairage (CIE) developed a mathematical color model, which mapped out the space of observable colors and assigned a set of three numbers to each.
Color in the eye
Main article: Color vision
This image (when viewed in full size, 1000 pixels wide) contains 1 million pixels, each of a different color. The human eye can distinguish about 10 million different colors.[6]
The ability of the human eye to distinguish colors is based upon the varying sensitivity of different cells in the retina to light of different wavelengths. Humans being trichromatic, the retina contains three types of color receptor cells, or cones. One type, relatively distinct from the other two, is most responsive to light that we perceive as violet, with wavelengths around 420 nm; cones of this type are sometimes called short-wavelength cones, S cones, or blue cones. The other two types are closely related genetically and chemically. One of them, sometimes called long-wavelength cones, L cones, or red cones, is most sensitive to light we perceive as greenish yellow, with wavelengths around 564 nm; the other type, known as middle-wavelength cones, M cones, or green cones is most sensitive to light perceived as green, with wavelengths around 534 nm.
Light, no matter how complex its composition of wavelengths, is reduced to three color components by the eye. For each location in the visual field, the three types of cones yield three signals based on the extent to which each is stimulated. These amounts of stimulation are sometimes called tristimulus values.
The response curve as a function of wavelength for each type of cone is illustrated above. Because the curves overlap, some tristimulus values do not occur for any incoming light combination. For example, it is not possible to stimulate only the mid-wavelength (so-called "green") cones; the other cones will inevitably be stimulated to some degree at the same time. The set of all possible tristimulus values determines the human color space. It has been estimated that humans can distinguish roughly 10 million different colors.[6]
The other type of light-sensitive cell in the eye, the rod, has a different response curve. In normal situations, when light is bright enough to strongly stimulate the cones, rods play virtually no role in vision at all.[7] On the other hand, in dim light, the cones are understimulated leaving only the signal from the rods, resulting in a colorless response. (Furthermore, the rods are barely sensitive to light in the "red" range.) In certain conditions of intermediate illumination, the rod response and a weak cone response can together result in color discriminations not accounted for by cone responses alone. These effects, combined, are summarized also in the Kruithof curve, that describes the change of color perception and pleasingness of light as function of temperature and intensity.
Color in the brain
Main article: Color vision
The visual dorsal stream (green) and ventral stream (purple) are shown. The ventral stream is responsible for color perception.
While the mechanisms of color vision at the level of the retina are well-described in terms of tristimulus values (see above), color processing after that point is organized differently. A dominant theory of color vision proposes that color information is transmitted out of the eye by three opponent processes, or opponent channels, each constructed from the raw output of the cones: a red–green channel, a blue–yellow channel, and a black–white "luminance" channel. This theory has been supported by neurobiology, and accounts for the structure of our subjective color experience. Specifically, it explains why we cannot perceive a "reddish green" or "yellowish blue", and it predicts the color wheel: it is the collection of colors for which at least one of the two color channels measures a value at one of its extremes.
The exact nature of color perception beyond the processing already described, and indeed the status of color as a feature of the perceived world or rather as a feature of our perception of the world, is a matter of complex and continuing philosophical dispute (see qualia).
Nonstandard color perception
Color deficiency
Main article: Color blindness
If one or more types of a person's color-sensing cones are missing or less responsive than normal to incoming light, that person can distinguish fewer colors and is said to be color deficient or color blind (though this latter term can be misleading; almost all color deficient individuals can distinguish at least some colors). Some kinds of color deficiency are caused by anomalies in the number or nature of cones in the retina. Others (like central or cortical achromatopsia) are caused by neural anomalies in those parts of the brain where visual processing takes place.
Tetrachromacy
Main article: Tetrachromacy
While most humans are trichromatic (having three types of color receptors), many animals, known as tetrachromats, have four types. These include some species of spiders, most marsupials, birds, reptiles, and many species of fish. Other species are sensitive to only two axes of color or do not perceive color at all; these are called dichromats and monochromats respectively. A distinction is made between retinal tetrachromacy (having four pigments in cone cells in the retina, compared to three in trichromats) and functional tetrachromacy (having the ability to make enhanced color discriminations based on that retinal difference). As many as half of all women are retinal tetrachromats.[8]:p.256 The phenomenon arises when an individual receives two slightly different copies of the gene for either the medium- or long-wavelength cones, which are carried on the x-chromosome. To have two different genes, a person must have two x-chromosomes, which is why the phenomenon only occurs in women.[8] For some of these retinal tetrachromats, color discriminations are enhanced, making them functional tetrachromats.[8]
Synesthesia
In certain forms of synesthesia, perceiving letters and numbers (grapheme–color synesthesia) or hearing musical sounds (music–color synesthesia) will lead to the unusual additional experiences of seeing colors. Behavioral and functional neuroimaging experiments have demonstrated that these color experiences lead to changes in behavioral tasks and lead to increased activation of brain regions involved in color perception, thus demonstrating their reality, and similarity to real color percepts, albeit evoked through a non-standard route.
Afterimages
An example of an Afterimage
After exposure to strong light in their sensitivity range, photoreceptors of a given type become desensitized. For a few seconds after the light ceases, they will continue to signal less strongly than they otherwise would. Colors observed during that period will appear to lack the color component detected by the desensitized photoreceptors. This effect is responsible for the phenomenon of afterimages, in which the eye may continue to see a bright figure after looking away from it, but in a complementary color.
Afterimage effects have also been utilized by artists, including Vincent van Gogh.
Color constancy
Main article: Color constancy
There is an interesting phenomenon which occurs when an artist uses a limited color palette: the eye tends to compensate by seeing any gray or neutral color as the color which is missing from the color wheel. For example, in a limited palette consisting of red, yellow, black, and white, a mixture of yellow and black will appear as a variety of green, a mixture of red and black will appear as a variety of purple, and pure gray will appear bluish.[9]
The trichromatic theory discussed above is strictly true when the visual system is in a fixed state of adaptation. In reality, the visual system is constantly adapting to changes in the environment and compares the various colors in a scene to reduce the effects of the illumination. If a scene is illuminated with one light, and then with another, as long as the difference between the light sources stays within a reasonable range, the colors in the scene appear relatively constant to us. This was studied by Edwin Land in the 1970s and led to his retinex theory of color constancy.
It should be noted, that both phenomena described above are readily explained and mathematical modeled with modern theories of chromatic adaptation and color appearance (e.g. CIECAM02, iCAM).[10] There is no need to dismiss the trichromatic theory of vision, but rather it must be enhanced with an understanding of how the visual system adapts (adjusts) to changes in the viewing environment.
Color naming
Main article: Color term
Colors vary in several different ways, including hue (shades of red, orange, yellow, green, blue, and violet), saturation, brightness, and gloss. Some color words are derived from the name of an object of that color, such as "orange" or "salmon", while others are abstract, like "red".
In the 1969 study Basic Color Terms: Their Universality and Evolution, Brent Berlin and Paul Kay describe a pattern in naming "basic" colors (like "red" but not "red-orange" or "dark red" or "blood red", which are "shades" of red). All languages that have two "basic" color names distinguish dark/cool colors from bright/warm colors. The next colors to be distinguished are usually red and then yellow or green. All languages with six "basic" colors include black, white, red, green, blue, and yellow. The pattern holds up to a set of twelve: black, gray, white, pink, red, orange, yellow, green, blue, purple, brown, and azure (distinct from blue in Russian and Italian, but not English).
Associations
Individual colors have a variety of cultural associations such as national colors (in general described in individual color articles and color symbolism). The field of color psychology attempts to identify the effects of color on human emotion and activity. Chromotherapy is a form of alternative medicine attributed to various Eastern traditions. Colors have different associations in different countries and cultures.[11]
Different colors have been demonstrated to have effects on cognition. For example, researchers at the University of Linz in Austria demonstrated that the color red significantly decreases cognitive functioning in men.[12]
Spectral colors and color reproduction
The CIE 1931 color space chromaticity diagram. The outer curved boundary is the spectral (or monochromatic) locus, with wavelengths shown in nanometers. The colors depicted depend on the color space of the device on which you are viewing the image, and therefore may not be a strictly accurate representation of the color at a particular position, and especially not for monochromatic colors.
Most light sources are mixtures of various wavelengths of light. Many such sources can still effectively produce a spectral color, as the eye cannot distinguish them from single-wavelength sources. For example, most computer displays reproduce the spectral color orange as a combination of red and green light; it appears orange because the red and green are mixed in the right proportions to allow the eye's cones to respond the way they do to the spectral color orange.
A useful concept in understanding the perceived color of a non-monochromatic light source is the dominant wavelength, which identifies the single wavelength of light that produces a sensation most similar to the light source. Dominant wavelength is roughly akin to hue.
There are many color perceptions that by definition cannot be pure spectral colors due to desaturation or because they are purples (mixtures of red and violet light, from opposite ends of the spectrum). Some examples of necessarily non-spectral colors are the achromatic colors (black, gray, and white) and colors such as pink, tan, and magenta.
Two different light spectra that have the same effect on the three color receptors in the human eye will be perceived as the same color. They are metamers of that color. This is exemplified by the white light emitted by fluorescent lamps, which typically has a spectrum of a few narrow bands, while daylight has a continuous spectrum. The human eye cannot tell the difference between such light spectra just by looking into the light source, although reflected colors from objects can look different. (This is often exploited; for example, to make fruit or tomatoes look more intensely red.)
Similarly, most human color perceptions can be generated by a mixture of three colors called primaries. This is used to reproduce color scenes in photography, printing, television, and other media. There are a number of methods or color spaces for specifying a color in terms of three particular primary colors. Each method has its advantages and disadvantages depending on the particular application.
No mixture of colors, however, can produce a fully pure color perceived as completely identical to a spectral color, although one can get very close for the longer wavelengths, where the chromaticity diagram above has a nearly straight edge. For example, mixing green light (530 nm) and blue light (460 nm) produces cyan light that is slightly desaturated, because response of the red color receptor would be greater to the green and blue light in the mixture than it would be to a pure cyan light at 485 nm that has the same intensity as the mixture of blue and green.
Because of this, and because the primaries in color printing systems generally are not pure themselves, the colors reproduced are never perfectly saturated colors, and so spectral colors cannot be matched exactly. However, natural scenes rarely contain fully saturated colors, thus such scenes can usually be approximated well by these systems. The range of colors that can be reproduced with a given color reproduction system is called the gamut. The CIE chromaticity diagram can be used to describe the gamut.
Another problem with color reproduction systems is connected with the acquisition devices, like cameras or scanners. The characteristics of the color sensors in the devices are often very far from the characteristics of the receptors in the human eye. In effect, acquisition of colors that have some special, often very "jagged", spectra caused for example by unusual lighting of the photographed scene can be relatively poor.
Species that have color receptors different from humans – such as bird species, which may have four receptors – can make color discriminations that humans cannot. A color reproduction system "tuned" to a human with normal color vision may give very inaccurate results for the other observers, human or non-human.
The different color response of different devices can be problematic if not properly managed. For color information stored and transferred in digital form, color management techniques, such as those based on ICC profiles, can help to avoid distortions of the reproduced colors. Color management does not circumvent the gamut limitations of particular output devices, but can assist in finding good mapping of input colors into the gamut that can be reproduced.
Pigments and reflective media
Main article: Pigment
Pigments are chemicals that selectively absorb and reflect different spectra of light. When a surface is painted with a pigment, light hitting the surface is reflected, minus some wavelengths. This subtraction of wavelengths produces the appearance of different colors. Most paints are a blend of several chemical pigments, intended to produce a reflection of a given color.
Pigment manufacturers assume the source light will be white, or of roughly equal intensity across the spectrum. If the light is not a pure white source (as in the case of nearly all forms of artificial lighting), the resulting spectrum will appear a slightly different color. Red paint, viewed under blue light, may appear black. Red paint is red because it reflects only the red components of the spectrum. Blue light, containing none of these, will create no reflection from red paint, creating the appearance of black.
Structural color
Further information: Structural coloration and Animal coloration
Structural colors are colors caused by interference effects rather than by pigments. Color effects are produced when a material is scored with fine parallel lines, formed of one or more parallel thin layers, or otherwise composed of microstructures on the scale of the color's wavelength. If the microstructures are spaced randomly, light of shorter wavelengths will be scattered preferentially to produce Tyndall effect colors: the blue of the sky (Rayleigh scattering, caused by structures much smaller than the wavelength of light, in this case air molecules), the luster of opals, and the blue of human irises. If the microstructures are aligned in arrays, for example the array of pits in a CD, they behave as a diffraction grating: the grating reflects different wavelengths in different directions due to interference phenomena, separating mixed "white" light into light of different wavelengths. If the structure is one or more thin layers then it will reflect some wavelengths and transmit others, depending on the layers' thickness.
Structural color is studied in the field of thin-film optics. A layman's term that describes particularly the most ordered or the most changeable structural colors is iridescence. Structural color is responsible for the blues and greens of the feathers of many birds (the blue jay, for example), as well as certain butterfly wings and beetle shells. Variations in the pattern's spacing often give rise to an iridescent effect, as seen in peacock feathers, soap bubbles, films of oil, and mother of pearl, because the reflected color depends upon the viewing angle. Numerous scientists have carried out research in butterfly wings and beetle shells, including Isaac Newton and Robert Hooke. Since 1942, electron micrography has been used, advancing the development of products that exploit structural color, such as "photonic" cosmetics.[13]
Additional terms
Colorfulness, chroma, purity, or saturation: how "intense" or "concentrated" a color is. Technical definitions distinguish between colorfulness, chroma, and saturation as distinct perceptual attributes and include purity as a physical quantity. These terms, and others related to light and color are internationally agreed upon and published in the CIE Lighting Vocabulary.[14] More readily available texts on colorimetry also define and explain these terms.[10][15]
Dichromatism: a phenomenon where the hue is dependent on concentration and/or thickness of the absorbing substance.
Hue: the color's direction from white, for example in a color wheel or chromaticity diagram.
Shade: a color made darker by adding black.
Tint: a color made lighter by adding white.
Value, brightness, lightness, or luminosity: how light or dark a color is.
See also
Find more about Color on Wikipedia's sister projects:
Definitions and translations from Wiktionary
Images and media from Commons
Chromophore
CIECAM02
Color mapping
Complementary color
Impossible color
International Color Consortium
International Commission on Illumination
List of colors (compact version)
Neutral color
Pearlescent coating including Metal effect pigments
Primary, secondary and tertiary colors
Rainbow
References
^ Craig F. Bohren (2006). Fundamentals of Atmospheric Radiation: An Introduction with 400 Problems. Wiley-VCH. ISBN 3527405038.
^ Berlin, B. and Kay, P., Basic Color Terms: Their Universality and Evolution, Berkeley: University of California Press, 1969.
^ Arthur C. Hardy and Fred H. Perrin. The Principles of Optics. McGraw-Hill Book Co., Inc., New York. 1932.
^ Hermann von Helmholtz, Physiological Optics – The Sensations of Vision, 1866, as translated in Sources of Color Science, David L. MacAdam, ed., Cambridge: MIT Press, 1970.
^ Palmer, S.E. (1999). Vision Science: Photons to Phenomenology, Cambridge, MA: MIT Press. ISBN 0-262-16183-4.
^ a b Judd, Deane B.; Wyszecki, Günter (1975). Color in Business, Science and Industry. Wiley Series in Pure and Applied Optics (third ed.). New York: Wiley-Interscience. p. 388. ISBN 0471452122.
^ "Under well-lit viewing conditions (photopic vision), cones ...are highly active and rods are inactive." Hirakawa, K.; Parks, T.W. (2005). "Chromatic Adaptation and White-Balance Problem". IEEE ICIP. doi:10.1109/ICIP.2005.1530559.
^ a b c Jameson, K. A., Highnote, S. M., & Wasserman, L. M. (2001). "Richer color experience in observers with multiple photopigment opsin genes." (PDF). Psychonomic Bulletin and Review 8 (2): 244–261. doi:10.3758/BF03196159. PMID 11495112.
^ Depauw, Robert C.. "United States Patent". Retrieved 20 March 2011.
^ a b M.D. Fairchild, Color Appearance Models, 2nd Ed., Wiley, Chichester (2005).
^ "Chart: Color Meanings by Culture". Retrieved 2010-06-29.
^ Gnambs, Timo; Appel, Markus; Batinic, Bernad. (2010). Color red in web-based knowledge testing. Computers in Human Behavior, 26, p1625-1631.
^ "Economic and Social Research Council - Science in the Dock, Art in the Stocks". Retrieved 2007-10-07.
^ CIE Pub. 17-4, International Lighting Vocabulary, 1987. http://www.cie.co.at/publ/abst/17-4-89.html
^ R.S. Berns, Principles of Color Technology, 3rd Ed., Wiley, New York (2001).
External links and sources
Bibliography Database on Color Theory, Buenos Aires University
Color entry by Barry Maund in the Stanford Encyclopedia of Philosophy
Why Should Engineers and Scientists Be Worried About Color?
Robert Ridgway's A Nomenclature of Colors (1886) and Color Standards and Color Nomenclature (1912) - text-searchable digital facsimiles at Linda Hall Library
Albert Henry Munsell's A Color Notation, (1907) at Project Gutenberg
AIC, International Colour Association
[hide] v t e
Color topics
Color perception
Color vision Color blindness Visible spectrum Color constancy Color term Color theory Complementary colors Analogous colors
Color space
Hue Lightness Colorfulness Additive color Subtractive color Primary color Secondary color Tertiary color
Basic colors
White Grey Black Red Pink Orange Brown Yellow Gold Green Blue Purple
Related
Pantone Distinguishing blue from green in language Grue and bleen
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: ColorImage processingVision
قس
ڕەنگ لێکدانەوەی بینایی مرۆڤە بەرامبەر جیاکردنەوەی شەبەنگەکان و، ناوێکە بۆ ھاوپۆلەکانی سوور، زەرد، شین ..و ئەوانی تر. ڕەنگەکان لە شەبەنگی تیشکەوە داتاشراون و جیاکراونەتەوە (بە گوێرەی بەرز و نزمی لەرەلەری تیشک ڕەنگەکان جیادەکرێنەوە).
ڕەنگ بەشێکی گرنگە لە پێکھاتەی دەربڕینەکانی مرۆڤایەتی.
پۆلەکان: رەنگ فیزیک ڕەنگەکان
قس
رنگ (Colour/Color) انسانوں کی بصری ادراکی خصوصیت ہے۔ جس میں وہ مختلف زمروں یعنی نیلا پیلا سبز میں تمیز کرتے ہیں۔ انسانی آنکھ رنگ کو محسوس کرتی ہے جب اسکی آنکھ کے روشنی کو وصول کرنے والے حصوں پر روشنی کی مختلف طول موج کی شعائیں پڑتی ہیں۔
رنگ مختلف اشیا کی حالت، شدت، انکا ہلکا پن انکی عمر ساخت کے بارے میں معلومات فراہم کرتے ہیں۔
ایک مخصوص رنگ ایک مخصوص طول موج کو ظاہر کرتا ہے۔ رنگ توانائی کی مختلف طول موج کی حامل شعائیں ہیں۔
انسانی آنکھ 380 سے لے کر 740 نینو میٹر طول موج کے درمیان دیکھ سکتی ہے۔
زمرہ:
رنگ
قس
Renk, ışığın değişik gözün retinasına ulaşması ile ortaya çıkan bir algılamadır. Bu algılama, ışığın maddeler üzerine çarpması ve kısmen soğurulup kısmen yansıması nedeniyle çeşitlilik gösterir ki bunlar renk tonu veya renk olarak adlandırılır. Tüm dalga boyları birden aynı anda gözümüze ulaşırsa bunu beyaz, hiç ışık ulaşmazsa siyah olarak algılarız. İnsan gözü 380nm ile 780nm arasındaki dalgaboylarını algılayabilir, bu sebepten elektromanyetik spektrumun bu bölümüne görünen ışık denir. Renkler için genelde kulağımızla duyduğumuz ince ve kalın ses analojisi yapılsa da, ses algısının aksine aynı anda gelen ışık frekansları değişik kanallardan algılanamaz (başka bir deyişle göz frekans analizi yapamaz), dolayısıyla aynı anda ince ve kalın sesleri birbirine karıştırmadan duymamıza karşın gözümüz için bu 'çok seslilik' söz konusu olmadığından değişik ışık frekanslarının sadece kombinasyonlarını algılayabiliriz. Bu prensibi açıklamak veya pratik uygulamalarda kullanmak için çeşitli renk modelleri geliştirilmiştir.
Renkler
Camgöbeği Gül rengi Siyah Gri Gümüş rengi Beyaz
Kırmızı Turuncu Sarı Yeşil Mavi Menekşe Pembe
Altın sarısı Haki Mor Rugiagėlės
Web renkleri siyah gümüş gri beyaz kırmızı bordo mor galibarda yeşil çim zeytin sarı altunî turuncu mavi lacivert teal turkuaz
Yazılış black silver gray white red maroon purple fuchsia green lime olive yellow gold orange blue navy teal aqua
Konu başlıkları [gizle]
1 Renk Modelleri
2 Renklerin Algıya Etkisi
3 Kaynaklar
4 Ayrıca bakınız
5 Dış bağlantılar
[değiştir]Renk Modelleri
Renkler
Renk modelleri toplamsal ve çıkarımsal renk sistemleri olarak iki ayrı prensibe dayanır. Toplamsal ile kastedilen değişik ışık frekanslarının birleşerek gözümüze ulaşmasıdır.
M (macenta boya) + Y (sarı boya) R+G+B (Beyaz Işık) - G (macenta boyanın yeşili filtre etmesi) - B (sarı boyanın maviyi filtre etmesi) R (kırmızı)
[değiştir]Renklerin Algıya Etkisi
İki ana rengin karışımıyla ortaya çıkan ara renk, karışıma katılmayan ana rengin tamamlayıcısı olur. Kırmızı için yeşil, mavi için turuncu, sarı içinse mor tamamlayıcı renk işlevi görür. Aynı zamanda birbirlerine karşıt olan bu renkler birlikte kullanıldıklarında da denge oluştururlar.[1]
Sarı: En parlak renk. Dikkat çekmek için çığlık atar; bu yüzden uyarı ışıklarında sarı tercih edilir. Ayrıca dikkat çekiciliğinden dolayı dünyada taksiler sarıdır. Sonbaharın da baskın renkleri sarı ve sarı-turuncu, duygularımızı yakalayan, güçlü bir çekiciliğe sahiptir. Neşeyi anlatır. Sarı zeka ,incelik ve pratiklikle de ilgilidir. Toplumsal yaşamı ve birlikte çalışmayı yansıtan bir anlamı vardır. Geçiciliğin sembolüdür.Sarı ayrıca hüzün ve özlemin rengidir. Sonbaharın tüm hüzünlü güzelliğinde onun her rengini izlemek mümkündür.[2]
Kırmızı: En uzun dalga boyuna sahip olan kırmızı renk, özellikle de koyu bir arka plan ile birlikte kullanıldığında öyle şiddetlidir ki, bir görüntüde yer alan küçücük kırmızı bir leke bile görüntünün her yerini etkiler. Bu renk canlılık ve dinamizmle ilgili bir renktir. Mutluluğu temsil eder. Kırmızı renk, fiziksel olarak; ataklığı, canlılığı ve duygusal bağlamda; bir işi sonuna kadar götüren azmi ve kararlılığı gösterir.
İştah açar. O yüzden dünyadaki gıda firmalarının çoğu logosunda kırmızıyı kullanır. Kırmızı tansiyonu yükseltir, kan akışını hızlandırır. Yanlış bir inanış vardır; boğaların kırmızıya saldırdığı sanılır. Oysa boğalar renk körüdür. Kırmızıya değil, kendilerine sallanan koyu renkli beze saldırır. [2]
Pembe: Kırmızı ile mavinin birleşmesi ile elde edilen pembe renk, kırmızı gibi canlılık verir ama daha yumuşaktır. Mavi renk erkeklerin, pembe ise bayanların rengi olarak bilinir. Neşe ve mutluluk veren bir renk olan Pembe aynı zamanda hayallerin ve aşkın rengidir.
Mavi: Dünyanın hakim rengi olan mavi çekingen bir renk; dinlendiriciliği ve edilgenliği anlatır. Koyu tonlarda ya da yoğun olarak kullanıldığında moral bozan, kasvet veren, açık tonlarda ya da beyazla karışık kullanıldığında, yatıştırıcı ve güven veren bir etki yaratır.Vücudumuzda boğaz bölgesini yansıtan bir renktir. Mavi renk gökyüzünün ve geniş ufukların, denizin simgesidir. Sınırsızlığı ve uzak bakışlılığı simgeler. Huzuru temsil eder ve sakinleştirir. Araplar mavinin kan akışını yavaşlattığına inanır, nazar boncuğu o yüzden mavidir. Batıda intiharları azaltmak için köprü ayaklarını maviye boyarlar. Duvarları mavi olan okullarda çocukların daha az yaramazlık yaptığı saptanmıştır.[2]
Yeşil: Sessizliği anlatır. Duygusal olarak bizi en çok etkileyen bir organımız olan kalp organının , bu rengin yaydığı enerji alanında olduğu düşünülür. Doğanın ve baharın rengidir. Güven veren renktir. O yüzden bankaların logolarında hakim renktir. Yeşil yaratıcılığı körükler. Bu yüzden büyük lokanta mutfaklarında yeşil tercih edilir. Hastanelerde de yeşil rahatlatıcı özelliği nedeniyle kullanılır. Yeşil alanda insanların daha az mide rahatsızlığı çektiği saptanmıştır.[1]
Mor: En kısa dalga boyuna sahip olan mor, geleneksel olarak asaletle ilişkilendirilir. Yakınlık ve güzelliğe de işaret eder. Eskiden beri ihtişam ve lüksün son basamağı olarak düşünülür. Tarih , yüksek sınıfların, saray mensuplarının daima morla bezendiklerini kaydeder. Nevrotik duyguları açığa çıkardığından, insanların bilinçaltını korkuttuğu saptanmıştır. İntihar edenlerin beğendiği renktir.[1]
Nötr renkler, beyaz, siyah ve kurşuni gibi tarafsız renklerdir. Bunlar belli başlı bir renk özelliğinden ziyade, çeşitli renklerin elde edilmesine yardımcı olurlar. Nötr renkler, dinlendiricidir; doyurucu manalı ve olgun bir etkileri vardır. Bunlardan siyah renk, derinlik ve karanlık beyaz ise aydınlık, temizlik ve yakınlık hissi yaratır.
Renklerin özelliklerine göre, meydana getirdiği ve aksettirdiği değişik havadan, insan ruhu çeşitli şekillerde etkilenir. Yerine göre bir huzur, ferahlık ve sakinlik verebileceği gibi tersine kötümserliğe de neden olabilir. Bununla beraber renklerin üzerimizde bıraktığı etkiler; özel durumumuza, ruh halimize ve tabiat şartlarının mevcut reaksiyonlarına bağlıdır.
[değiştir]Kaynaklar
^ a b c Bilim ve Teknik Dergisi, sayı 467, Ekim 2006, sy. 74
^ a b c Bilim ve Teknik Dergisi, sayı 467, Ekim 2006, sy. 73
[değiştir]Ayrıca bakınız
Web renkleri
Hakim dalgaboyu
[değiştir]Dış bağlantılar
Renklerin Anlamları ve Psikolojik Etkileri
Renkler
Kategori: Renk
قس
Rang (Colour) , light aur seen ke ek property hae. Ujjar light me saat rang rahe hae.
Kuchh khaas rang hae:
Karia
Ujjar
Laal
Narongi (orange)
Gulabi
Piyar
Hariyar
Blue
Baigani
Khaakhi
Pink
[badlo]References
Rang – Rang ke suchi
Cyan Magenta Karia Gray Silver Ujjar
Laal Narongi Piyar Hariyar Blue Indigo Violet
Gold Olive Baigani Navy Khaaki Gulaabi
{{Link big peeeeeeeeenniiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiisssssssssssssssss
Vibhag: Basic English 850 wordsRang
قس
رنگ انساناں دیاں اکھاں دی ادراکی خصوصیت اے۔ جس وچ او وکھریاں رنگاں یعنی نیلا، پیلا، سبز، وچ تمیز کردا اے۔ انسانی اکھ رنگ نوں محسوس کردی اے جب اسدی اکھ روشنی نوں وصول کرنے والے حصیاں تے روشنی دی مختلف طول موج دی شعاواں پیندیاں نیں۔
[لکھو]رنگاں دی لسٹ
چٹا/بگا
موتیا
کریم
بسنتی
مکی
نمبو
سنھری
انگوری
توتیا
اسلامی ھرا
ھرا
سمندری ہرا
مونگیا
مھندی
اسمانی/بدلی
ہلکا نیلا
فیروزی
کاسنی
بنفشی
نیلا
گوڑا نیلا
ککا
گندمی/کنک ونا
خاکی
/کگی/سرمی
سانولا
بینگنی
کلیچی
زیتونی
کیسری
ٹماٹری
سندوری
/لال/رتہ/سوآ
گلابی
آتشی گلابی
اسمانی
گٹھیاں: رنگ1000 چائیدے آرٹیکل
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
رنگ . [ رَ ] (اِ) لون . (برهان قاطع). اثر نور که بر ظاهر اجسام نمایشهای مختلف می دهد، بعربی لون گویند. (فرهنگ نظام ). لون یعنی اثر مخصوصی ک...
رنگ . [ رِ ] (اِ) آهنگ مخصوص رقص . آهنگی که بتوان با آن رقصید ۞ .- یک رِنگی ؛ آوازی که تابع یک مقام باشد مثل شهرآشوب . (فرهنگ نظام ).
رنگ رنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ برنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . ملون به الوان مختلف . گوناگون : از باد روی خوید چو ...
رنگ برنگ . [ رَ ب ِ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . متلون . به انواع و اقسام مختلف : شعر بی رنگ ولیکن شعرا ر...
رنگ دررنگ . [ رَ دَرْ، رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ رنگ . رنگ برنگ . به رنگهای گوناگون . به الوان مختلف . رجوع به رنگارنگ و رنگ رنگ و رنگ برن...
رنگ و وارنگ . [ رَ گ ُرَ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رنگارنگ . رنگ برنگ . رنگ دردرنگ . رنگ رنگ و به رنگهای مختلف . به الوان گوناگون . رجوع به رنگا...
رنگ برنگ شدن . [ رَ ب ِ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب )رنگهای گوناگون به خود گرفتن . به الوان مختلف درآمدن . تلون . || مجازاً، خجل و شرمنده شدن . (...
مبانی رنگ - مشخصه های رنگ
توصیف مشخصههای رنگ
در مکالمات روزمره، بسیار متداول است که رنگها را با کلماتی از قبیل روشن، سیر یا متمایل به ...، توصیف م...
زرنگی کردن در واقع برنگ زر کردن بوده که کنایه به دغل و حقه کاری ست! یعنی چیزی را به حیله بجای طلا وانمود کردن... بعد ها 'زر رنگی کردن' با استفاده...
هم رنگ . [ هََ رَ] (ص مرکب ) دو چیز که رنگ یکسان دارند : ماناعقیق نارد هرگز کس از یمن همرنگ این سرشک من و دو لبان تو. منطقی رازی .به گاه ...