زبان آرامی
نویسه گردانی:
ZBAN ʼARʼMY
زبان آرامی عضوی از زبانهای سامی است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد.
زبان آرامیها، زبان اداری امپراتوریها و حتی کاهنان بودهاست. زبان اصلی بخش عمدهای از کتابهای آسمانی دانیل و عزرا و زبان کتاب تلمود است. آرامی را زبان عیسی دانستهاند و امروزه هنوز زبان مادری اقلیتهای کوچک متعددی است. امروزه تعدادی از جوامع که بیشتر آنها آشوری هستند به زبان آرامی جدید تکلم میکنند. این زبان اکنون در حال انقراض محسوب میشود.
آرامی از خانواده زبانهای افرو آسیایی است و در میان زبانهای متعدد این خانواده از زیر شاخه سامی محسوب میشود. آرامی قسمتی از گروه زبانهای سامی شمال غرب است که همچنین شامل زبانهای کنعانی مثل زبان عبری میشود.
تمدنهای باستانی آسیای غربی
میانرودان، سومر، اکد، آشور، بابل
حتیان، هیتیها، لیدیه
ایلام، اورارتو، ماننا، ماد، هخامنشی
امپراتوریها / شهرها
سومر: اوروک – اور – اریدو
کیش – لاگاش – نیپور – اکد
بابل – ایسین – اموری - کلدانی
آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود
ایلامیان – شوش
هوریها – میتانی
کاسیها – اورارتو
گاهشماری
شاهان سومر
شاهان ایلام
شاهان آشور
شاهان بابل
شاهان ماد
شاهان هخامنشی
زبان
خط میخی
آرامی – هوری
سومری – اکدی
زبان مادی
ایلامی
اساطیر میانرودان
انوما الیش
گیل گمش – مردوخ
نیبیرو
محتویات [نمایش]
توزیع جغرافیایی [ویرایش]
در قرن ۱۲ قبل از میلاد متکلمان بومی زبان آرامی در دستههای بزرگ در سوریه، عراق و شرق ترکیه امروزی ساکن شدند. این زبان که به مرور اهمیت بیشتری کسب میکرد، در سرتاسر نواحی ساحلی مدیترانه از جمله فنیقیه صحبت میشد و کم کم در شرق دجله هم نفوذ کرد. ساکنان یهودی این زبان را با خود به شمال آفریقا و اروپا بردند. مبلغان مذهبی مسیحی نیز زبان آرامی را به ایران، هند، و حتی چین بردند. از قرن هفتم به بعد بود که آرامی به عنوان زبان میانجی در خاورمیانه جای خود را به عربی داد. با این حال آرامی همچنین زبان ادبی و نیایش یهودیان، مانداییان و برخی از مسیحیان باقی ماندهاست و هنوز هم برخی جوامع محدود در مناطقی که زمانی به این زبان صحبت میشده، تکلم میکنند. نا آرامیهای دو قرن اخیر باعث شدهاست، متکلمان زبان آرامی در نقاط مختلف دنیا پراکنده شوند.
زبان آرامی و گویشهای مختلف آن [ویرایش]
آرامی زبانی واحد و انعطاف ناپذیر نیست و به دستهای از زبانهای مرتبط اطلاق میشود. تاریخ غنی، ادبیات وسیع و استفاده مجامع مذهبی مختلف از زبان آرامی باعث تنوع و گوناگونی این زبان شدهاست. برخی گویشهای آرامی متقابلا فابل فهم هستند، در حالیکه برخی دیگر اینگونه نیستند. برخی زبانهای آرامی اکنون تحت نامهای دیگری شناخته شده هستند. برای مثال آشوری به زبان آرامی شرقی مجامع مسیحی اطلاق میشود. بسیاری از گویشها به «شرقی» و «غربی» توصیف شدهاند که مرز میان آنها فرات یا اندکی غرب آن است. همچنین میتوان مرزی را میان آن دسته از زبانهای آرامی که اکنون زبانهای زنده هستند (به نام «نوآرامی»)، آن دسته که اکنون به عنوان زبان ادبی استفاده میشوند و آن دسته که منقرض شده و اکنون تنها مورد علاقه دانشمندان هستند، قائل شد. تقسیم بندی ذیل را میتوان برای زبانها و گویشهای مختلف آرامی استفاده کرد، در حالیکه برای این قانون استثنائاتی هم یافت میشود: «مدرن»، «میانه»، «قدیم»، «شرقی» و «غربی».
سیستم نوشتاری [ویرایش]
کتابی به الفبای آرامی مربوط به قرن ۱۱ میلادی
نوشتار اصلی: الفبای آرامی
ابتدایی ترین الفبای آرامی بر اساس رسمالخط آوایی بودهاست. با گذشت زمان، الفبای «مربعی» شکل آرامی شکل گرفت.فلسطینیهای باستان و دیگر مردم ساکن در کنعان این الفبا را برای نوشتن زبان خود برگزیدند. این الفبا اکنون بیشتر به الفبای عبری شهرت دارد. این سیستم نوشتاری در کتب مقدس آرامی و دیگر نوشتههای یهودیان به زبان آرامی استفاده شدهاست.
دیگر سیستم نوشتاری زبان آرامی توسط جوامع مسیحی ابداع شد: نوعی رسمالخط پیچدار که بعنوان الفبای سوری (یکی از انواع الفبای سوری، سرتو) معروف است.
نوع کاملا تغییر یافته الفبای آرامی، الفبای مانداییک، اکنون توسط ماندایینها استفاده میشود.
علاوه بر این سیستمهای نوشتاری، گونههای دیگری هم از الفبای آرامی در عهد باستان مورد استفاده گروههای مختلف بود: برای مثال نبطیها در پترا و الفبای پالمیرنین در پالمیرا. در زمانهای اخیر نیز تورویو (رجوع شود به آرامی شرقی جدید در زیر اغلب با استفاده از گونه تغییر کردهای از الفبای لاتین نوشته میشود.
تاریخچه [ویرایش]
تاریخچه زبان آرامی به تفصیل در زیر نقل شدهاست. تاریخچه این زمان به سه دوره تقسیم شدهاست:
آرامی قدیم ۱۱۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۰۰) شامل:
آرامی مقدس در کتب مقدس عبری.
آرامی مسیح.
آرامی میانه (سال ۲۰۰تا سال ۱۲۰۰) شامل:
سوری ادبی.
آرامی Talmuds، Targumim و Midrashim.
آرامی مدرن (سال ۱۲۰۰تا کنون) شامل:
بسیاری از گویشهای رایج کنونی.
این طبقه بندی بر اساس طبقه بندی است که کلاس بییر * استفاده میکرد.
آرامی قدیم [ویرایش]
بخش آرامی قدیم بیش از ۱۳ قرن را به خود اختصاص میدهد. این دوره زمانی طولانی به این دلیل انتخاب شدهاست که تمامی گونههای آرامی که اکنون کاملا منقرض شدهاند در آن جای میگیرند. دوره آرامی قدیم واضحا در حدود سال ۵۰۰ قبل از میلاد به پایان میرسد، یعنی زمانی که آرامی باستان (زبان آرامیها) جای خود را به آرامی پادشاهی (زبان دولتهای پادشاهی قدرتمند) میدهد. گویشهای متعدد زبان آرامی قدیم زمانی برجسته میشوند که یونانی به عنوان زبان قدرت در منطقه جای آرامی را میگیرد.
آرامی قدیم [ویرایش]
آرامی باستان به آرامی آرامیها از زمان پیدایش آن تا زمانی که به «زبان میانجی» رسمی در هلال حاصلخیز تبدیل شد، اطلاق میشود. آرامی باستان زبان رسمی و دولتی در دمشق، حمث، آرپادبود.
آرامی باستان نخستین [ویرایش]
نسخ خطی بسیاری دال بر اولین نمونههای استفاده از این زبان یافت شدهاست که به قرن ۱۰ قبل از میلاد باز میگردد. این نسخه بیشتر اسناد دیپلماتیک میان دولت شهرهای آرامیان هستند. بهنظر میرسد رسم الخط آرامی در این زمان بر اساس آوایی باشد و در زبان نوشتار وحدت خاصی دیده میشود. احتمالا پس از گذشت زمانی در نواحی شرقی آرام رسم الخط کاملتری جایگزین شد تا بتواند پاسخگوی نیاز آن زمان باشد.
عجیب اینکه سلطه پادشاه آشور، تیگلتپیلسر سوم در سرزمین آرام در اواسط قرن هشتم باعث شد، زبان آرامی به زبان میانجی تبدیل شود.
آرامی باستان واپسین [ویرایش]
از سال B.C. ۷۰۰، این زبان در نقاط بسیاری پخش شد، اما یکدستی خود را از دست داد. گویشها مختلفی در بین النهرین، بابل، فنیقیه و مصر پدیدار شد. با این حال اکدی بر روی آرامی در آشور تاثیر گذاشت و سپس بابلی بروی کار آمد. همانگونه که در دو پادشاه بخش ۱۸:۲۶ آمدهاست، هزکیا، پادشاه یهود با دیپلماتهای آشوری به زبان آرامی سخن میگوید تا افراد عادی چیزی متوجه نشوند. در حدود سال B.C. ۶۰۰ پادشاه کنعان نامه خود به فرعون پادشاه مصر را به زبان آرامی مینویسد.
کلدانی یا «آرامی کلدانی» اصطلاحی عام برای آرامی مورد استفاده در سلسله خالدی بابل بود. این اصطلاح برای اشاره به آرامی مقدس بکار میرفت که به روش متاخر نوشته میشد. آنرا نباید با زبان مدرن کلدانی «نو آرامی» اشتباه گرفت.
آرامی پادشاهی [ویرایش]
در حدود سال B.C. ۵۰۰ بود که داریوش اول آرامی را به عنوان زبان رسمی نیمه غربی امپراطوری پارس متعلق به هخامنشیان انتخاب کرد. اشراف زادگان بابلی هنوز از گویش محلی آرامی شرقی برای اغلب کارهای خود استفاده میکردند، اما دستور داریوش پایههای زبان آرامی را تقویت کرد و محکم ساخت. زبان آرامی پادشاهی جدید تا حد زیادی استاندارد شده بود. رسم الخط آن بیشتر بر پایه ریشههای تاریخی بود تا گویشهای گفتاری. همچنین اثرات اجتناب ناپذیر زبان پارسی باستان بر روی این زبان باعث وضوح و انعطاف پذیری آن شد. از آرامی پادشاهی گاهی به عنوان آرامی رسمی یا آرامی مقدس یاد میشود. قرنها پس از سقوط سلسله هخامنشیان (در سال B.C. 331)، آرامی پادشاهی که داریوش آنرا رسمی کرد هنوز هم زبان رایج منطقه بود.
از واژه «آرامی هخامنشی» برای توصیف آرامی پادشاهی استفاده میشود. اغلب زمان استفاده از آرامی را از ابتدای پادشاهی داریوش (از B.C. 500) تا حدود یک قرن پس از سقوط سلسله پادشاهی هخامنشیان درسال B.C. ۳۳۱ میدانند. بساری از اسنادی که گویای وجود این گونه از آرامی است در مصر و مخصوصا در الفانتین یافت شدهاند. مشهورترین این اسناد در این میان کتاب 'Wisdom of Ahiqar' است که دربر گیرنده کلمات قصار و آموزنده میباشد و در سبک بیشتر به کتاب مقدس ضرب المثلها شباهت داشت. آرامی هخامنشی تا حد زیادی به دیگر گونههای آرامی شباهت دارد و یافتن نمونههای کتبی آن بسیار سخت است. تنها با بررسی دقیق میتوان کلمهای قرضی از زبان محلی را در آن یافت.
آرامی پس از هخامنشیان [ویرایش]
سکهای از اسکندر که با زبان آرامی بر روی آن نوشته شده.
فتوحات اسکندر بزرگ نتوانست به سرعت باعث تخریب یکپارچگی زبان و ادبیات آرامیشود. مشابه همان آرامی که در قرن ۵ قبل از میلاد استفاده میشد را میتوان در اوایل قرن ۲ پیش از میلاد پیدا کرد. سلوکیان از ابتدای سلطنت خود استفاده از زبان یونانی|یونانی را در محدوده قلمرو خود در سوریه و بین النهرین اجباری کردند. در قرن سوم قبل از میلاد بود که در مصر و سوریه آرامی جای خود را به یونانی داد. با این حال زبان آرامی پس از هخامنشیان توانست به رشد خود ادامه دهد و از طریق صحرای سوریه از یهودیه به عربستان و پارت راه پیدا کند. این ادامه استفاده از آرامی پادشاهی نشانهای از احساسات ضد هلنیستی بود.
یک کتیبه دوزبانه(یونانی و آرامی)توسط آشوکا پادشاه هند در ۳۰۰ سال قبل از میلاد.
آرامی مقدس زبان آرامی ای است که در چهار بخش مجزای کتب مقدس عبری یافت میشود:
کتاب ازرا|ازرا ۴:۸ تا ۶:۱۸ و ۷:۱۲ تا ۲۶--- اسنادی از دوره هخامنشی (قرن ۵ قبل از مسیح) در ارتباط با بازساری معبد در اورشلیم.
کتاب دانیالدانیال b۲:۴ تا ۷:۲۸--- پنج داستان ضدحکومت و تصویری مصیبتبار.
کتاب جرمیا|جرمیا ۱۰:۱۱--- یک جمله در یک متن عبری در انتقاد از بتپرستی
پیدایش ۳۱:۴۷--- ترجمهِ اسم محلی در عبری
آرامی مقدس یک لهجه دورگه است. بعضی متون به زبان آرامی مقدس احتمالا پیش از سقوط سلسله هخامنشیان در بابل و سرزمین یهود بوجود آمدهاند.در زمان سلوکیان، تبلیغات معترضانه یهودی باعث بوجود آمدن کتاب دانیال به زبان آرامی شد. این داستانها احتمالا در ابتدا به صورت شفاهی بودهاند. این قضیه ممکن است یکی از دلایل وجود مجموعههای گوناگونی از دانیال در یونانی Septuagint و متن ماسوری باشد که نشاندهنده آرامی متاثر از زبان عبری|عبری است.
زبان آرامی هاسمونیان در زیر مجموعه بعد از دوره هخامنشیان قرار دارد که در واقع زبان رسمی هاسمونیان یهود (BCE۳۷-۱۴۲) است.این زبان بر زبان آرامی مقدس متون کومران تاثیر گذاشت و زبان اصلی متون دینی، غیر از کتاب مقدس، بود. ترجمههای کتب مقدس عبری به آرامی، تارگوم، در ابتدا به زبان هاسمونیان بود. هاسمونیان همچنین در گفتارهای میشنا و توسفتا نیز آمدهاست، با این وجود با توجه به شرایط و متن تغییراتی داشتهاست. نوشتار این زبان با نوشتار زبان آرامی هخامنشی تفاوت بسیاری دارد، در این نوشتار به جای استفاده از صورتهای ریشه شناختی کلمات تاکید بر نوشتن کلمات به همان صورتی است که تلفظ میشوند.
تارگوم بابلی در واقع لهجهِ بعدی پس از دوره هخامنشیان است که در تارگومهای رسمی، تارگوم انکلوس|تارگوم انکلوس و تارگوم جناتان یافت میشود. تارگوم هاسمونی اولیه حدودا در قرن دوم یا قرن سوم به بابل راه یافت.سپس آنها با توجه به لهجهِ بابلی زمان تغییر یافتند و زبان تارگومهای استاندارد بوجود آمد. این ترکیب در واقع اساس ادبیات بابلی یهود را بوجود آورد.
ترجمه آرامی تورات در قرن ۱۱ میلادی.
تارگومی گالیلی(Galilean Targumic) مشابه تارگم بابلی است. و در واقع ترکیبی از هاسمونی ادبی با لهجهِ گالیلی است. تارگوم هاسمونی در قرن دوم CE به گالیلی راه پیدا کرد و برای استفاده محلی متناسب با لهجهِ گالیلی شد و مطابق آن تغییر یافت. کارهای تارگوم گالیلی هیچگاه به عنوان یک کار معتبر در نظر گرفته نشدهاند و اسناد نشان میدهند که هرگاه که لازم بوده در متن آن اصلاحاتی ایجاد شدهاست. از قرن یازدهم|قرن یازدهمCE به بعد، زمانی که تارگوم بابلی قانونمند شد، نسخهِ گالیلی بشدت از آن تاثیر گرفت.
از قرن سوم CE به بعد لهجهِ آرامی بابلی مورد استفاده بودهاست. این گویش در واقع گویش اسناد خصوصی بابلی بودهاست و از قرن دوازدهم|قرن دوازده گویش و یا لهجهِ تمامی اسناد خصوصی یهودی در آرامی بودهاست. این گویش در واقع با اندک تغییراتی بر پایهِ هاسمونی استوار است. این شاید به این دلیل بودهاست که بسیاری از اسناد در BDA اسناد حقوقی هستند و بنابراین زبان آنها باید برای تمامی جامعه یهود ملموس باشد و هاسمونی در واقع استاندارد قدیمیای بود که مطلوب بود.
آرامی نَبَطی در واقع زبان پادشاهی عرب پترا است. این پادشاهی ساحل شرقی رودخانه اردن، شبهجزیره سینا و شمال سرزمین عرب را شامل میشود. شاید به دلیل اهمیت بازرگانی کاروانی بود که نَبَطیها استفاده از آرامی را به عربی شمالی قدیمی ترجیح دادند. این گویش بر پایهِ زبان هخامنشی با اندک تاثیر از عربی استوار است. 'l' اغلب به 'n' تغییر پیدا میکند و برخی کلمات نیز از زبان قرض گرفته شدهاند. بعضی نسخههای خطی آرامی نَبَطی از اوایل این پادشاهی موجود است، اما اغلب آنها مربوط به چهار قرن اول CE هستند. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای شکستهاست که در واقع مقدمه و سرآغاز الفبای عربی میباشد. شمار وامواژهها از زبان عربی در طول سدهها افزایش یافته، تا زمانیکه در قرن چهارم|قرن چهار نَبَطی در زبان عربی ادغام شد.
آرامی پالمیرین در واقع گویشی از زبان آرامی است که در شهر پالمیرا در بیابان سوریه از سال۴۴ قبل از میلاد تا ۲۷۴ بعد از میلاد مورد استفاده بودهاست. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای گرد بود که بعدها به استرانگلا ی شکسته تغییر یافت. همانند نَبَطی، زبان پالمیری نیز متاثر از عربی بود، اما این تاثیر در مورد زبان پالمیری کمتر بود.
آرامی آرساکید زبان رسمی امپراتوری امپراتوری پارتیها (۲۴۷ BCE–۲۲۴ CE) بود. و بیش از سایر لهجههای پس از هخامنشی رسوم داریوش اول را دارا بود. با این وجود در طول زمان، این گویش از زبان آرامی گفتاری معاصر، گرجی و فارسی تاثیر گرفت. پس از تصرف پارتیان توسط ساسانیهای فارس زبان، آرساکید تاثیر بسیاری بر زبان رسمی جدید گذاشت.
زبان آرامی شرقی قدیم [ویرایش]
دام جادویی برای ارواح
گویشهای ذکر شده در بخش آخر همگی از خانواده آرامی پادشاهی زمان هخامنشیان هستند. با این حال گویشهای مختلف منطقهای آرامی باستان واپسین در کنار دیگر زبانها به حیات خود به عنوان زبانهای ساده و گفتلری ادامه دادند. شواهد اولیه حیات این گویشها را تنها میتوان از طریق تاثیری که بر روی کلمات و اسامی گویشهای استاندارد داشتند، دریافت. اما در قرن دوم پیش از میلاد|قرن BCE۲ بود که این گویشها به زبانهای نگارشی تبدیل شدند. این گویشها همگی نشاندهنده گونهای از زبان آرامی هستند که هیچ گونه وابستگی به آرامی پادشاهی نداشته و تمایزی آشکار را میان مناطق بینالنهرین، بابل و شرق، سرزمین یهود، سوریه و غرب نشان میدهد.
در شرق گویشهای آرامی پالمیرایی و آرامی آرساکید در زبانهای منطقهای ادغام شدند و زبانهایی را بوجود آوردند که ریشه در آرامی پادشاهی و آرامی منطقهای داشتند. سالها بعد آرساکید به زبان نیایش در مذهب مندایی، زبان مندایی| تبدیل شد.هنوز هم گویش وران این زبان در مناطقی از عراق و در خوزستان (ایران) زندگی و به این گویش تکلم میکنند.
در قلمرو حکومت اسرون به مرکزیت ادسا، بینالنهرین|ادسا که در سال BCE۱۳۲ بنیانگذاری شد، گویش محلی زبان سوری|سوری قدیم به عنوان زبان رسمی برگزیده شد.در قسمتهای بالایی منطقه دجله، در شرق مدیترانه بود که زبان آرامی رشد کرد که شواهد آن در هاترا، آشور و تورآبدین موجود است. تاتیان، نویسنده کتاب تعالیم دیاتسارون از سرزمین آشور آمدهاست و احتمالا اثر خود (در سال (۱۷۲ بعد از میلاد را در شرق بینالنهرین نوشتهاست، نه در سوریه یا یونان.در بابل، گویش منطقهای بابلی قدیم c. ۷۰ CE)) در جوامع یهودی استفاده میشد. این زبان به سرعت تحت تاثیر آرامی بابلی و تارگومی بابلی قرار گرفت.
زبان آرامی غربی قدیم [ویرایش]
گویشهای آرامی منطقهای در غرب هم همان سرگذشتی را داشتند که برای این گویشها در شرق رخ داد. آنها را براحتی میتوان از گویشهای شرقی و آرامی پادشاهی تشخیص داد. در این مناطق آرامی در کنار گویشهای کانانیت استفاده میشد و پس از چندی در قرن یکم پیش از میلاد جای آوایی را گرفت. زبان عبری#آرامی همچنین جای زبان عبری را نیز بعنوان زبان گفتار|عبری در اوایل قرن چهارم BCE گرفت.
بیشترین شواهد و مدارک از زبان آرامی غربی فدیم بر جای ماندهاست که در جوامع یهودی استفاده میشد و از آن با عنوان فلسطینی قدیمی یهودی یاد میشد. کهن ترین نمونه آن زبان اردنی شرقی قدیمی است که احتمالا از منطقه کاسارا فیلیپی آمدهاست. این گویش در قدیمیترین نسخه خطی اناچ (حدود ۱۷۰ پیش از میلاد) استفاده شدهاست. فاز بعدی مشخص در زبان در قرن دوم CE است و یهودی قدیم نام دارد. نمونههای آنرا میتوان در نسخههای خطی و نامههای شخصی، نقل قولهای موجود در تالمود و رسیدهای کومران جستجو کرد. کتاب «جنگ یهود» نوشته جزفیوس اول که اکنون دیگر، نیز به زبان یهودی قدیم بودهاست.
گروههای کافری که در سدهٔ یکم میلادی در شرق اردن زندگی میکردند نیز به گویش اردنی شرقی قدیم سخن میگفتند. این گویشها بعدها گویش فلسطینی کافر قدیم نام گرفت. و رسمالخط آن هم بصورت شکسته بود و به سورس قدیم شباهت داشت. گویش فلسطینی مسیحی قدیم ممکن است از همان گویش کافری بوجود آمده باشد. این گویش احتمالا در پس برخی از گرایشهای آرامی شرقی بودهاست که در تعالیم سوری قدیم شرقی دیده شدهاست (رجوع شود به پشیتا).
زبانها در زمان حضرت عیسی [ویرایش]
در زمان حیات حضرت عیسی، در قرن اول پس از میلاد مسیح از دوران اسرائیل در دوره رومی، باور و تصور بر این است که یهودیان به زبان عبری# عبری کلاسیک| عبری و آرامی صحبت میکردهاند. علاوه بر آن، یونانی کوینی زبان بین المللی مورد استفاده رومیها در زمینه حکومت و تجارت بود و برای کسانی که حوزه نفوذ شهری داشتند، مفهوم و قابل درک بود. در ارتش روم به زبان لاتین صحبت میشد، اما تقریبا هیچ تاثیری بر دورنمای زبانی آن نداشت.
علاوه بر گویشهای رسمی و ادبی آرامی بر اساس هاسمونیها و بابلیها شماری از گویشهای آرامی گفتاری نیز وجود دارد. هفت گویش آرامی# اواخر آرامی غربی باستان | آرامی غربی در اطراف سرزمین اسرائیل در زمان حضرت عیسی رواج داشت. این گویشها هر چند مشخص و متمایز از یکدیگر بودند، اما گویشوران هر یک از آنها میتوانستند گویشهای دیگر را نیز بفهمند. یهودایی باستان گویش غالب اورشلیم و یهودیه بود. در منطقه این گدی| اینگدی گویش جنوب شرقی یهودیه رواج داشت. سامرا نیز گویش سامری- آرامی خاص خود را داشت، که در آن حروف صامت 'he (letter)|he', 'الگو:Semxlit' 'ayin|‘ayin' به صورت 'aleph (letter)|aleph' تلفظ میشدند. آرامی جلیله، گویش موطن حضرت عیسی، را تنها از نام چند مکان، تاثیرات آن بر جلیله تراگومیک، تعدادی اثر ادبی خاخامی و تعدادی اندک از نامههای شخصی میتوان باز شناخت.علی الظاهر، این گویش چند ویژگی خاص و متمایز کننده نیز داشتهاست: واکههای مرکب هیچ گاه به واکههای ساده تبدیل نمیشوند. در شرق اردن، گویشهای مختلف اردنی شرقی صحبت میشد. آرامی دمشقی (که غالبا از آرامی مدرن غربی منتج شدهاست)، در منطقه دمشق و رشته کوههای آنتی- لبنان مورد استفاده قرار میگرفت. سرانجام، تا امتداد شمال آلیپو، گویش غربی آرامی اورنتس رواج داشت.
این سه زبان، علی الخصوص عبری و آرامی بر یکدیگر تاثیراتی گذاشتند. واژگان عبری وارد آرامی یهودی شدند (البته اغلب این واژگان، واژگان تخصصی مذهبی بودند، اما تعدادی از کلمات محاورهای از قبیل(الگو:Semxlit 'wood' (به معنای چوب) نیز از زبان عبری به زبان آرامی یهودی وارد شدند. عکس این ماجرا نیز اتفاق افتاد و واژگان آرامی نیز وارد زبان عبری شدند (تاثیر زبان آرامی تنها به وارد شدن واژگانی چون māmmôn 'wealth' (ثروت) به زبان عبری محدود نمیشد، بلکه نحوه استفاده واژگان به زبان آرامی نیز در زبان عبری رایج شد. من باب مثال، rā’ûi، 'دیده شده'، به معنای 'ارزشمند' در مفهوم 'ظاهرا'، یک نوع گرته برداری از الگو:Semxlit زبان آرامی میباشد که دارای معنای ' دیده شده' و 'ارزشمند' است.
یونانی عهد جدید اغلب واژههای غیر یونانی «سامی»، از جمله حرف نگاریهای واژگان زبان سامی را حفظ کردهاست:
برخی از واژههای این زبان آرامی هستند؛ مثلtalitha (ταλιθα). که نشانگر نام الگو:Semxlit’' میباشد (انجیل مرقس ۵:۴۱).
دیگر واژگان میتواند عبری یا آرامی میباشد، از قبیل Rabbounei (Ραββουνει)، که در هر دو زبان به معنای 'آموزگار /بزرگ/ استاد من' است. (انجیل یوحنا ۲۰:۱۶).
فیلم «مصایب مسیح» محصول سال ۲۰۰۴ به خاطر استفاده چشمگیرش از دیالوگ زیاد به زبان آرامی معروف است، بویژه آنکه یک معلم یکه و تنها به نام ویلیام فالکو آن را تغییر اساسی دادهاست. معهذا، این زبان از نظر گویشوران معاصر آرامی، متکلف، تصنعی و نامانوس مینماید.
آرامی میانه [ویرایش]
[ قرن سوم|قرن سوم پس از میلاد ]Image:{{{نام پرونده}}}|220px|noicon|alt=###%%%&&&
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید.
فعل در زبان آرامی شش' صرف' یا ستاک دارد: تغییراتی که در ریشه فعل صورت میگیرد و میتواند از آن صیغه مجهول (eṯkṯeḇ، ' نوشته شد')، کلمه تاکیدی (katteḇ، ' او دستور به (نوشتن) داد')، گستره (unicode|aḵteḇ، ' او تالیف کرد') یا ترکیبی از این موارد را به دست بدهد. علاوه بر این، زبان آرامی دو زمانها دارد: زمان کامل و زمان ناقص. در زبان آرامی امپراطوری از وجه وصفی برای اشاره به آینده تاریخی استفاده میشدهاست. یحتمل، زبان آرامی میانه بر اثر تاثیراتی که از سایر زبانها پذیرفت، نوعی نظام زمانی مرکب (ترکیبی از اشکال فعل با ضمایر یا یک فعل کمکی به وجود آورد که امکان قصه سرایی و روایت داستان را که آمیخته به سرزندگی و روح حیات بیشتر بود، فراهم آورد.
ترتیب نحوی زبان آرامی (نحوهای که کلمات در کنار یکدیگر قرار میگیرند)، اغلب بصورت فعل-فاعل-مفعول (VSO) است. با این حال الگوی زبان آرامی پادشاهی (پارسی) فاعل-مفعول-فعل (مانند آکادی) بود که این حالت از تاثیرات نحو زبان پارسی بود.
منبع [ویرایش]
↑ [۱] UNESCO Interactive Atlas of the World’s Languages in Danger
ویکیپدیای انگلیسی
جُستارهای وابسته [ویرایش]
پیشزمینه [ویرایش]
زبانهای آفریقایی-آسیایی
زبانهای سامی
آرام
آرامی
سیستمهای نوشتاری [ویرایش]
الفبای آرامی
الفبای عبری
الفبای مندایی
الفبای فینیقی
الفبای سریانی
اشکال تاریخی [ویرایش]
کتاب عزرا
کتاب دانیال
کتاب ترگم
تفسیر تورات
تلمود
پشیتا
افرم سریانی
زبانهای آرامی جدید [ویرایش]
آرامی نو
[نهفتن]
ن • ب • و
زبانهای رایج در ایران
زبانهای
هندواروپایی
ایرانی شمالغربی
کردی سورانی • گیلکی • کرمانجی • کردی جنوبی • گبری • بلوچی • مازندرانی • تالشی • تاتی • سمنانی • لکی • راجی • گورانی • ایرانی مرکزی • زبان سیوندی • سنگسری • مراغی • هورامی
ایرانی جنوبغربی
فارسی • لری • لارکی • بختیاری • بشاکردی • اچمی • گویشهای فارس
زبانهای رومنی
زرگری • دوماری • رمانلویی
آناتولیایی
زبان ارمنی
زبانهای آلتایی
زبانهای ترکی غربی
آذربایجانی • قشقایی • ترکی خراسانی • ترکمنی • افشاری • شاهسونی
زبانهای قبچاقی
زبان قزاقی
زبانهای آرغو
زبان خلجی
زبانهای دراویدی
زبان براهویی
قفقازی جنوبی
زبان گرجی
پیوند به بیرون [ویرایش]
Ethnologue report for Aramaic
Omniglot written Aramaic/Proto-Hebrew outline
(آلمانی) Semitisches Tonarchiv: Dokumentgruppe «Aramäisch» — recordings of modern Aramaic
Jewish Language Research Website: Jewish Aramaic
Comprehensive Aramaic Lexicon — at the Hebrew Union College, Cincinnati
Aramaic Lexicon and Concordance — of the Syriac Peshitta Bible, at peshitta.org (font download required)
Aramaic Language Yahoo! Group
ردههای صفحه: آشورزبانهای در خطرزبانهای آفریقایی-آسیایی زبانهای ارمنستان زبانهای ایران زبانهای ترکیه زبانهای سامی زبانهای عراق زبانهای فلسطین زبانهای مسیحیان زبانهای یهودیان زبانها
همچنین
--------------------------------------------------------------------------------
آرامی، نام زبان و قومی سامی که سرزمین اصلی آنان احتمالاً شمال عربستان بوده است، اینان در زمانی پیش از سدۀ 12ق م به تدریج به شام و بینالنهرین و اسور و بابل راه یافتند و در این سرزمینها مستقر شدند و توانستند حومتهای کوچک مستقلی در نواحی شام تشکیل دهند. در سدۀ 11ق م حکومت بیت ـ ادینی را در کنار رود فرات تأسیس کردند. در استاد شاهان آسور همچنین از قلمرو سَمْعَل و حکومتهای کوچک دیگر در نواحی حمص و حلب و دمشق و غیره نام برده شده است. این حکومتها پیوسته با شاهان آسور در کشمکش بودند تا سرانجام در سدۀ 9 و 8ق به دست این شاهان از میان رفتند. آرامیان همچنین به صورت قبایل پرقدرتی در نواحی بینالنهرین میزیستند. گرچه حکومتهای محلّی آرامیان از میان رفت، اما نفوذ فرهنگی آنان بر اقوام مجاور برجای ماند.
زبان آرامی یکی از مهمترین اعضای گروه شمالی زبانهای سامی به شمار میرود. این زبان نخست به صورت زبان تکلم و سپس به عنوان زبان کتابت رواج یافت. قدیمترین آثار مکتوب آن کتیبههایی متعلق به سدۀ 9 و 8ق م است که در نواحی شام و بینالنهرین به دست آمده است.
دبیران آرامی زبان در دستگاههای اداری دولت آسور به خدمت مشغول بودند و خط آرامی به سبب سهولت آن نسبت به خط میخی بیشتتر به کار میرفت.
آرامی قلمرو هخامنشی: با تصرف بابل در 539ق م به دست کوروش، پادشاه هخامنشی، امپراتوری کلده برافتاد، ولی زبان ارامی به عنوان زبان دیوانی امپراتوری نوبنیاد هخامنشی برگزیده شد. در دربار ایران و نیز در مراکز استانهای گوناگون امپراتوری هخامنشی، دبیران آرامی زبان به خدمت مشغول بودند که علاوه بر آرامی زبان آن محل مانند فارسی باستان، سُغدی، مصری و غیره را نیز میدانستند. بدینگونه مکتوبات آرامیِ رسیده را به زبان محلی برای فرمانروای ناحیه ترجمه میکردند و از زبان او مکتوبات ارسالی را به آرامی برمیگردانیدند. حتی مکاتبات میان فرمانروایان ایرانی نیز توسط همین دبیران به آرامی انجام میگرفت. نمونههایی از آنها، نامههایی است که در مصر به دست آمده و متعلق به سدۀ 5ق م یعنی زمانی است که مصر به تصرّف ایرانیان درآمد و مأموران ایرانی به مشاغل اداری در آنجا منصوب شدند. این نامهها که بر روی چرم نوشته شده و به خط و زبان آرامی است، مشتمل بر دستورهایی رسمی و نیمهرسمی است که از سوی والی (شَهْربان = ساتراپ) ایرانیِ مصر به نام اَرْشام یا برخی مأموران عالیرتبۀ ایرانی خطاب به کارمندان ایرانیِ مأمور خدمت در مصر صادر شده است. از همین دوران تعدادی نامه، سند، صورتحساب و غیره نیز به زبان ارامی بر روی پاپیروس کشف شده که متعلق به جامعۀ یهودیان آن زمان مصر است. در خود ایرانی نیز اسناد آرامی به دست آمده است. در کشفیات تختجمشید افزارهای سنگی مانند هاون، سینی، و غیره که در آیینهای دینی به کار میرفته، با نوشتههایی به زبان و خط آرامی پیدا شده است. این افزارهای تاریخدار متعلّق به زمانی میان 479 تا 435ق م است. همچنین لوحههای گلی با نوشتههای آرامی در همینجا کشف شده است. سنگنوشتههای فارسی باستان ظاهراً ترجمههایی به ارامی نیز داشتهاند. قطعاتی از ترجمۀ آرامیِ کتیبۀ داریوش در بیستون بر روی پوست در مصر به دست آمده است. زبان آرامیِ همۀ این اسناد تحت تأثیر زبان فارسی باستان است و کلمات و اصطلاحات و تعبیرات ایرانی در آنها بسیار دیده میشود. برخی از این کلمات ایرانیِ دخیل در آرامی بعداً از طریق این زبان وارد عربی شد مانند کَنْز، فَتْکُر (پیکر)، زرنیخ، زرد (زرّاد)، وَرْد و غیره. البته زبان تکلم در ایران و نواحی دیگر همان زبانهای محلی بوده و برای ثبت وقایع تاریخی بر سنگ و فلز از خطّ میخی استفاده میشده است. از همین دوران هخامنشی در نواحی مختلف آسیای صغیر و بابل اسنادی به آرامی به دست آمده است. در شمال عربستان و در فلسطین نیز کتیبههایی از این دوران در دست است. پس از دوران هخامنشی زبان آرامی همچنان به حیات خود به عنوان زبان اداری ادامه داد. کتیبههایی به زبان ارامی در ارمنستان و گرجستان به دست آمده است. در افغانستان و پاکستان غربی (تاکسیلا، نزدیک راولپندی) 4 کتیبه به آرامی از آشوکا از سدۀ 3ق م کشف شده است. خط خروشتی هندی نیز از خط آرامی اقتباس شده است. با روی کار آمدن سلسلههای ایرانی به تدریج زبان آرامی در ایران از استعمال افتاد و به جای آن زبانهای ایرانی میانه مانند پارتی، سّغدی، فارسی میانه (پهلوی)، خوارزمی و غیره به کار رفت، ولی الفبای این زبانها از خطّ آرامی اقتباس شد. سنت آرامینویسی موجب شد که تعدادی کلمات آرامی، خصوصاً افعال، ضمایر، حروف اضافه و ربط، در این زبانها به کار رود. این کلمات آرامیالاصل که اصطلاحاً هُزوارش نامیده میشود، فقط در خط نوشته میشد، ولی در تلفظ معادل ایرانی آنها به کار میرفت، مثلاً «لحما» مینوشتند و به فارسی میانه «نان» میخواندند.
در خارج از قلمرو ایران در فاصلۀ میان سدۀ اول ق م و سدۀ 3م کتیبههایی در قلمرو قدیم نَبَطیان، از شمال حجاز تا مرزهای مدیترانهایِ سوریه، کشف گردیده و نیز کتیبههایی در بخشهای شمالیتر یعنی در پالمیر به دست آمده که به زمانی میان سدۀ اول ق م تا 272م (سال برافتادن این شهر) تعلق دارند. این آثار به گونهای از آرامیِ نزدیک به آرامیِ هخامنشی به نگارش درآمدهاند.
آرامیِ کتاب مقدّس: بخشهایی از عهد عتیق به زبان آرامی در دست است: قسمتی از کتاب عزرا (ح 300ق م)، قسمتی از کتاب دانیال (قرن 2ق م)، 2 واژه در سِفْر تکوین و سورهای از کتاب ارمیا. نیز اصل برخی از کتابهای آپوکریف به زبان آرامی بوده که بعدها از میان رفته است. این بخشها از زمانهای گوناگون به فاصلۀ 3 قرن است و اختلافات لهجهای نیز در آنها دیده میشود. چنین مینماید که روزگاری همۀ کتاب دانیال به آرامی که زبان متداول در ناحیۀ فلسطین بوده، وجود داشته است. اصطلاحاً آرامیِ به کار رفته در این بخشها را آرامی کتاب مقدس نامیدهاند.
بنا بر نظر زبانشناسان، از اوایل دوران مسیحیّت، آرامی به 2 گروه غربی و شرقی تقسیم شد که حدفاصل میان سرزمینهای متکّمان به آنها رود فرات و صحرای شام است. تفاوتهای زبانی میان این دو گروه حاصل از اختلاف سرزمینها و اقوام و فرهنگها و مذاهب است. آرامی غربی شامل نَبَطی، پالمیری (شمال شرقی دمشق)، آرامی مسیحیان فلسطین و آرامی یهودی است. ترگومها ترجمهها و تفاسیر آرامی کتاب مقدّس است و به دوران مسیحیّت تعلق دارد، و نیز تَلمود اورشلیم (سدۀ 4 و 5م) و برخی کتیبههای آرامی به زبان متداول در فلسطین است. از اوایل دوران اسلامی، عربی به تدریج جای زبان آرامی غربی را در فلسطین و سوریه گرفت. اما هنوز گونهای از آن در روستاهای نزدیک دمشق رواج دارد. از دوران مسیحیّت به بعد آرامی شرقی به 3 لهجه در منتهای ادبی و کتیبهها به کار رفته است: آرامی یهودی ـ بابلی، مندایی و سُریانی. آرامی یهودی ـ بابلی اساساً زبان «تَلمود بابلی» است که به سدۀ 5 و 6م تعلّق دارد. مندایی زبان فرقۀ گنوستیکی است که در سدۀ اول م نشأت گرفته و آثار مکتوبی از آنان برجای است. سریانی اصلاً زبان اِدِسا (رّها)ست. آرامی شرقی به تدریج جای خود را به زبان عربی داد، ولی گونهای از آن در میان مسیحیان و یهودیان در نواحی حدود شرق ارومیه به کار میرود و در آن نفوذ زبانهای دیگر مانند فارسی، کردی، ترکی و عربی دیده میشود.
وجود زبان آرامی در مناطقی که عربی جای آن را گرفت، موجب گردید که بسیاری کلمات از آن زبان، یا به واسطۀ آن زبان، در عربی به وام گرفته شود مانند طاحون، کتان، ناطور، خردل، شاقول، خراج و غیره.
خط آرامی مقتبس از خط فنیقی است و دارای 22 حرف است که از راست به چپ نوشته میشد. برای ضبط بعضی مصوّتهای بلند از صامتها (یعنی همزه، ﻫ، و، ی) استفاده میکردند. خطوط گوناگونی مانند عبری، نَبْطی، عربی، پالمیری، سُریانی و خطوط معمول در ایران مانند پهلوی، سُغدی، خوارزمی و خطّ خروشتی در هند از آن اقتباس شده است.
مآخذ: مانسوخ، رودلف، «زبان آرامی در دورۀ هخامنشی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی، تهران، 10، شمـ 2 (دی 1341)، صص 176-202، شمـ 3 (فروردین 1342ش)؛ صص 324-356؛ نیز:
Bowman, R., Aramaic Ritual Texts from Persepolis, Illinois, 1970; Cowlwy, A., Aramaic Papyri, Oxford, 1923 (Reprint Osnabrück, 1967), Imtroduction, pp. XIII-XXXII; Driver, G. R. Aramaic Documents of The Fifth Century B. C., Oxford, 1957, Introduction, pp. 1-19; Dupont-Sommer, A., Les Araméens, Paris , 1979, pp. 79-104; Frānkel, S., Die Aramaischen Fremwörter im Arabischen, 1886, (Reprint Hildesheim), 1962; Greenfield, j., and Porten, B., The Bisitun Inscription of Darius The Great, Aramaic Version, London, 1982, Introduction, pp. 1-4; Henning, W. B., Handbuch der Orientalistik, Iranistik, I, Leiden-Köln, 1958, pp. 22-24, 37-40, Meillet, A., Les langues du monde, Paris, 1952, II/119-129.
احمد تفضّلی
قس عربی
اللغة الآرامیة لغة سامیة شرقیة-أوسطیة، انطلقت مع قیام الحضارة الآرامیة فی وسط سوریة وکانت لغة رسمیة فی بعض الدول العالم القدیم ولغة الحیاة فی الهلال الخصیب، کما تعد لغة مقدسة. تعود بدایات کتابتها للقرن العاشر قبل المیلاد إلا أنها أصبحت اللغة المسیطرة فی الهلال الخصیب بدأ من القرن الخامس قبل المیلاد بعد هزیمة المملکة الأشوریة، وقد کتب بها سفری دانیال وعزرا، ومخطوطات البحر المیت، وهی اللغة الرئیسیة فی التلمود. من المؤکد أن الآرامیة هی لغة یسوع المسیح، وبها تأثرت اللغة الفارسیة والعبریة والیونانیة واللاتینیة.
ما زالت اللغة تستخدم لغة للتداول الیومی فی الشرق الأوسط خاصة بین معتنقی الدیانة المسیحیة من أتباع کنائس مسیحیة سریانیة فی بلاد سوریا والهلال الخصیب وترکیا وإیران، وفی ولایة میشیغان فی الولایات المتحدة الأمریکیة بسبب الهجرة الکثیفة للناطقین باللغة الآرامیة من السوریین والعراقیین إلى مدینة دیترویت، وفی السوید وألمانیا وهولندا بین المهاجرین من الشرق.
تطورت الکتابة الأرامیة عبر العصور لیتوصل الآرامیون لکتابة خاصة بهم فی القرن السابع قبل المیلاد بالترتیب الابجدی. تطورت کثیرا فی القرن السادس قبل المیلاد بحیث صارت "لغة الدیبلوماسیة" کما هو الحال مع الإنکلیزیة حالیا إلى أن انثبق منها خطان: حضارة سوریا الداخلیة الآرامیة التدمریة والسوریة القدیمة والآرامیة السریانیة.
محتویات [اعرض]
[عدل]اللهجات الآرامیة
الآرامیة لفظة تشمل مجموعة لغویة غنیة ومعقدة تتفرع إلى لهجات سامیة نطقت بها المجموعات الآرامیة المنتشرة فی مختلف أنحاء الهلال الخصیب. وقد تعلم الآرامیون من الکنعانیین فن الکتابة الأبجدیة وحاولوا استعمال اللغة الکنعانیة فی کتاباتهم، غیر أنهم کشفوا عن ذواتهم باستعمالهم تعابیر آرامیة مثل مقطع "بو" و"بیت". وسرعان ماتخلوا عن الکنعانیة وأخذوا فی استعمال لغتهم الخاصة. ان أقدم النصوص التی وصلتنا باللغة الآرامیة ترقى إلى القرنین العاشر والتاسع قبل المیلاد، وفیها یبدو التطور واضحاَ من اللغة الکنعانیة إلى اللغة الآرامیة.یمکن تقسیم اللغة الآرامیة إلى أربع فئات:
[عدل]الآرامیة القدیمة
هی لغة الکتابات التی عثر علیها فی شمال سوریا الحالیة والتی ترقى إلى الفترة التی ما بین القرنین العاشر والثامن قبل المیلاد. ان أقدم المکتشفات تعود إلى القرن السابع قبل المیلاد واللقى المکتشفى کانت تکتب باللغة الآرامیة. ثم اخذت هذه اللهجة فی التطور والاکتمال. ومن الصعب القول ان هذه اللهجة کانت سائدة لدى جماعات أخرى من الآرامیین، لعدم توفر نصوص تعود إلى تلک الحقبة ما خلا تلک التی اکتشفت فی شمالی سوریا الواقعة بین نهری دجلة والفرات (بلاد ما بین النهرین) موطن الحضارة الآرامیة.
[عدل]الآرامیة الرسمیة
ظهرت لهجة جدیدة فی الکتابات التی وردتنا من شمالی سوریا بعد هذه الحقبة، وفی الکتابات الواردة فی شریعة " بر رکوب" التی دونت أقدم اجزائها بالآرامیة القدیمة لغة سوریة القدیمة. وهذه اللهجة الجدیدة هی التی تداولتها الوثائق الرسمیة فی مختلف المناطق الآشوریة، ثم تبنتها الامبراطوریة الفارسیة بدورها کلغة رسمیة فی الدوائر الحکومیة. ففی العهد الاشوری(1100 -612 ق.م) تبنت الدولة اللغة الآرامیة وأصبح المشرفون على الشؤون الإداریة یتقنونها أکثر من الاکادیة، لا سیما فی المناطق النائیة حیث استعملوا للمراسلات نموذجاَ من الآرامیة المبسطة. کما أن عادة إرفاق جداول آرامیة بالالواح المسماریة اخذت تزداد منذ ذلک التاریخ حتى فی قلب الامبراطوریة. وکانت هذه الجداول ترجمة آرامیة موجزة لما تحتویه الالواح المسماریة، لاستعمال التجار بنوع أخصّ. ان الآرامیة التجاریة صارت أساساَ للآرامیة الرسمیة، إذ تبناها الشعب فی مختلف ارجاء الامبراطوریة، مفضلاً ایاها فی الأغراض الادبیة على لغته الخاصة. کما نلاحظ فی الالواح الأکّادیة ان بعض الکتبة یسمون بـ"کتبة الآرامیة". ونشاهد على تمثال " بر رکوب" فی زنجرلی کاتباَ امامه وبیده ریشة وحبر ولوح مهیّأ للکتابة بهذه الآرامیة الرسمیة. ومن الجدیر بالذکر ان بر رکوب هذا کان عمیلاً مخلصاً للملک الاشوری. کما نرى هذه الآرامیة منحوتة فی کثیر من الأختام والآنیة عثر على العدید منها فی سوریا أو منقوشة على الخزفیات. و قد انتشرت الآرامیة الرسمیة انتشاراً واسعاً فی العهد الآشوری، وانتشرت من سوریة جنوبآ ولیس فی الامبراطوریة الآشوریة فحسب، بل فی الاقطار الأخرى أیضاً. فقد عثر على إناء من البرونز بالقرب من اولمبیا الیونانیة تحمل اسماً محفوراً بالحروف الآرامیة. ومن المحتمل ان تکون الأبجدیة التی اخذها الیونان عن السامیین فی سوریا وآسیا الصغرى من النموذج الآرامی أکثر مما هی من النموذج الفینیقی. أما فی مصر فإننا نجد کتابات بالآرامیة منذ عهد أسرحدون (680 – 669 ق.م). وقد اشتهرت المخطوطات التی عثر علیها فی أسوان أو بالاحرى فی الفنتین المصریة (جزیرة فیلة) هی عشر مخطوطات بیعت فی اسوان سنة 1940. واکتشفت فی طرطوس قیلیقیة کتابات أقدم. کما شقت هذه اللغة طریقها إلى قلب الجزیرة العربیة نفسها. واستمرت الآرامیة تشغل مکانتها المرموقة فی العهد البابلی الحدیث(626- 538 ق.م) وفی العهد الفارسی (538- 330 ق.م). وقد مرت هذه اللغة بفترة عصیبة فی العهد الیونانی (312- 64 ق.م) حیث اخذت اللغة الیونانیة تفرض نفوذهأعلى المناطق الهلنستیة فی کامل سوریا، غیر انها قاومت هذا النفوذ، وظلّت سائدة فی "الحضر" مثلاً رغم مظاهر الحضارة الیونانیة الرومانیة البادیة فی اطلالها. وعوّضت الآرامیة عما فقدته فی العهد الیونانی، إذ بسطت نفوذها فی البلاد العربیة حیث تداولها الأنباط والتدمریون مملکة تدمر حتى العهد المسیحی، وفی فلسطین حیث تمسکت بها الجماعات التی ناهضت الثقافة الیونانیة.
[عدل]الآرامیة الغربیة
انتشرت الآرامیة الغربیة فی مناطق متفرقة من سوریة وجنوبها وفی الممالک الآرامیة السوریة بقیت اللغة الآرامیة هی السائدة بالرغم من سعة انتشار الیونانیة. کانت الآرامیة لا تزال لغة الشعب إبّان القرن المیلادی الأول، ولم تنافسها إلاّ اللغة العربیة بعد قدوم المسلمین. واستمرت الارامیة حتى زمن طویل ولم تنطفئ تماماً لانها لا تزال محکیة فی بعض قرى ومناطق سوریا ولو بصبغة متغیرة کثیراً. إن شهرة الآرامیة الرسمیة کلغة الثقافة والشؤون الدولیة أخّرت استعمالها للأغراض الادبیة، مثلما اخّرت اللاتینیة استعمال اللهجات المحکیة فی إیطالیا للشؤون الادبیة مثلا. إلاّ ان فرقاً اخذت تستعمل لهجاتها المحلیة فی الممالک داخل سوریا للکتابة بدلاً من الآرامیة الرسمیة. ویمکننا ان نمیز اربع لهجات سادت الآرامیة الغربیة.
[عدل]الآرامیة الیهودیة
ظهرت هذه اللهجة فی جنوب سوریا وفلسطین بالکلمات الآرامیة والتعابیر الواردة فی یونانیة العهد الجدید وقد بقیت هذه العبارات بصیغتها الآرامیة فی العهد الجدید (متى 27: 46، مرقس 3: 17، 5: 41، 7: 34، 14:36، 15: 34، اعمال الرسل 9: 36، 1: 19، 1 کور 16: 22، روم 8 :15، غلاطیة 4: 6). وکانت آرامیة الجلیل هی اللهجة التی نطق بها المسیح ورسله وهی تختلف اختلافاً واضحاً عن لهجة الجنوب السائدة آآنذاک فی اورشلیم وما حولها (متى 26: 73). وقد کتب التلمودوأقدم المداریش بهذه اللهجة الجلیلیة نفسها. وبهذه اللهجة أیضاً جاء ترجوم "یوناثان" المنحول والترجومات الاورشلیمیة ونتف من الترجوم الفلسطینی بنوع خاص. أما طریقة النطق بهذه اللهجة فلیست أکیدة رغم ما تقوله القراءات الرابینیة.
[عدل]الآرامیة السامریة
ان السامریین ترجیحاً للتناخ بلهجتهم الخاصة التی تقرب کثیراً من اللهجة الجلیلیة. وقد کتبوا بها أیضاً قطعاً طقسیة واناشید وقصائد وهی غیر العبریة السامریة التی استعملت فی الکتابات الدینیة حصرا. أما الأبجدیة الغربیة التی کتب بها السامریون آرامیتهم فهی تطور محلی للخط الکنعانی القدیم. وقد زالت هذه اللهجة بعد الدخول الإسلامی وحلت العربیة محلّها.
[عدل]الآرامیة الفلسطینیة المسیحیة
استمر المسیحیون الأولون فی فلسطین دون شک یستعملون اللهجة المحلیة فیما بینهم، وأصبحت الیونانیة اللغة الرسمیة للدیانة الجدیدة وبها کتب العهد الجدید ما خلا إنجیل متى الآرامی. وشعرت الجماعات المسیحیة التی انتحت جانب البیزنطیین فی بلاد الشام بحاجة إلى نصوص دینیة بلهجتهم الخاصة، فقامت بترجمات معظمها من الیونانیة لکلا العهدین ولعدة رتب طقسیة، وتدعى اللهجة فی الجنوب "آرامیة فلسطینیة المسیحیة" التی کانت مستعملة کذلک لدى مسیحیی مصر الناطقین بالآرامیة کذلک.
الآرامیة الغربیة الحدیثة: ازدهرت هذه اللهجة فی منطقة من سوریا ولا زالت هذه الآرامیة مستعملة فی ثلاث قرى واقعة فی الشمال الشرقی من دمشق وهی: معلولا وبخعا وجبعدین، وقد عانت تغییراً کبیراً وتأثرت إلى حد بعید فی نحوها والفاظها باللغات التی سادت فی دمشق وما حولها، ولکنها تعتبر لغة حیة للآرامیة الغربیة.
[عدل]الآرامیة الشرقیة
کان للآرامیین الذین انتشروا فی منطقة دجلة والفرات لهجاتهم المحلیة الخاصة المختلفة عن الآرامیة الرسمیة. وقد أصبح بعض هذه اللهجات مکتوباً ومستعملاً للأغراض الادبیة أیضاً. وانتشرت هذه اللهجات المحلیة حتى فی جبال أرمینیا وآشور. ویمکننا ان نمیّز فی هذه الآرامیة الشرقیة اربع فئات ایصاً:
[عدل]الآرامیة البابلیة
وهی ظاهرة فی التلمود البابلی وفی وثائق ترقى إلى ما بین القرنین الثانی والسابع للمیلاد. ولم تکن هذه اللهجة موحدة، ویبدو اختلاف صیغها حتى فی التلمود نفسه. أما کیفیة التلفظ بها، فشأنها شأن الآرامیة الیهودیة- الفلسطینیة، وهی تتبع الطریق المصطلحة لدى السلطات الرابینیة التی کانت تتدواولها.
[عدل]المندائیة
مقال تفصیلی :لغة مندائیة
کتب المندائیون بجنوب العراق أدبهم بهذه الآرامیة الشرقیة. فهناک وثائق لهذه الدیانة المستقلة کتبت بلغة تطورت محلیاً من الآرامیة القدیمة، قد تکون صیغة صافیة من الآرامیة الشرقیة غیر المتأثرة بالعبرانیة، کاللهجة الیهودیة، أو بالیونانیة، کما هی الحال مع السریانیة. ولکن الوثائق التی وصلتنا بهذا اللهجة ترقى جمیعها إلى حقبة متأخرة، وقد طرأ علیها تغییر لفظی کبیر وتأثرت کثیراً باللغة العربیة.
[عدل]السریانیة
مقال تفصیلی :لغة سریانیة
کتابة سریانیة من القرن 11.
لا بدّ ان هذه اللهجة التی أصبحت اللهجة للآرامیة الشرقیة، کانت مستعملة کلغة ادبیة للسریان/الآشوریین فی سوریا وشمال ما بین النهرین قبل العهد المسیحی. إلا أن النصوص القلیلة الباقیة والعائدة إلى القرن الأول المیلادی لا تتیح لنا البتّ فی هذا الامر. اما فی منطقة الرها الآرامیة، فقد حلّت فیها مدرسة مسیحیة محل المرکز الوثنی وتطورت الآرامیة الشرقیة فیها إلى لغة ادبیة مزدهرة ارتفع شأنها عالیاً لا سیما بعد أن اتخذتها المسیحیة لغة الدین والآداب لها. وفی القرن الخامس عندما ثارت الجدالات العقائدیة فی الشرق، استفادت اللغة من ذلک فائدة عظمى، إذ راحت کل فئة تعمل على صقلها واغناء مفرداتها وضبطها لتکون قادرة على التعبیر عن حاجات الناس کلها، اللاهوتیة والفلسفیة والعلمیة والطبیة والفلکیة والیومیة. وکان للانغزال الذی سببته هذه الجدالات اثره العمیق أیضاً فی کلتا الفئتین الشرقیة والغربیة وفی تطور اللغة فیها، إذ اخذت الاختلافات اللفظیة والکتابیة تبرز واضحة منذ نهایة القرن السادس المیلادی. وهکذا انقسمت اللغة الآرامیة من حیث اللفظ والخط إلى سریانیة شرقیة وسریانیة غربیة.
وقد جاهد المسیحیون للذّود عن لغتهم ضد التاثیر البیزنطی المتصاعد، ولکنهم لم یفلحوا فی منع تسرّب اللغة الیونانیة إلى اللغة السریانیة، بید أنهم افلحوا فی نشرها فی البلاد الفارسیة ومنها إلى البلدان الشرقیة، ثم إلى الشرق الأقصى، إلى الصین والهند. وما زالت متداولة فی الهند لدى السریان الملباریین والملنکاریین کلغة طقسیة. أما فی المنقطة الغربیة فقد امتدت إلى آسیا الصغرى وبلاد الشام، ودخلت البلاد العربیة. وکان تأثیرها کبیراً على لغات کثیرة کالعربیة والأرمنیة والإیرانیة، حتى استعملها الوثنیون والمانویون انفسهم لأغراض دینیة. ثم تقلص نفوذها بعد الدخول الإسلامی امام اللغة العربیة فظلت لغة ادبیة حیة القرن الرابع عشر ولم تزل لغة طقسیة لدى الکنائس السریانیة الشرقیة والغربیة.
[عدل]اللهجات الآرامیة الحدیثة
ما زالت لهجات الآرامیة الشرقیة (السورث) محکیة لدى الجماعات المسیحیة القاطنة فی جبال آشور والقرى المسیحیة الواقعة فی شمال شرق سوریا وشمال العراق وعلى الضفاف الشرقیة من بحیرة اورمیة وجبال طور عبدین. ولم یتخلّ عنها اصحابها الذین ونزحوا إلى أمریکا أو أوروبا أو غیرهما من الاقطار البعیدة. الا انه قد طرأ علیها (السورث) على غرار الآرامیة الغربیة الباقیة إلى الآن، تغییر کبیر فی اللفظ وتأثرت بالظروف وباللغات المجاورة کالعربیة والترکیة والفارسیة وأخذ المتحدثون بها یستعملونها للأغراض الادبیة أیضاً منذ القرن السابع عشر، تحت تأثیر المرسلین الغربیین، فینشرون بها صحفهم ومجلاتهم وکتبهم، فسادت فی هذا المضمار اللهجة الاورمیة.
[عدل]لهجات أخرى
هنالک لهجات آرامیة أخرى کالمندعیة والتدمریة والنبطیة والحضریة وغیرها ولکن لافارق کبیر بینها! والتدمریة - مملکة تدمر الواقعة فی وسط سوریا وعاصمتها تدمر وتسمى بالمیرا ،والنبطیة هما لهجتان آرامیتان، الأنباط (الأنباط: أنباط الدولة النبطیة فی الأردن وعاصمتها سلع بالآرامیة أو البتراء بالیونانیة.
خلاصة القول، ان الخط الذی اقتبسه الآرامیون الأولون من جیرانهم الکنعانیین سکان الساحل السوری أصبح مصدراً لمعظم الکتابات الحالیة. فانتشرت إحدى صیغه فی آسیا الصغرى الواقعة إلى الشمال من سوریا ومنها انتقلت إلى بلاد الیونان حیث اعطت الأبجدیة الیونانیة التی أصبحت بدورها مصدر اللاتینیة الغوطیة والأبجدیة القورلیة المستعملة فی أوروبا والکتابات القبطیة فی مصر. وهناک صیغة أخرى انبثقت منها الکتابة البهلویة فی إیران الوسطى ومن خلالها الافستیة والسغدیة والأبجدیة المانویة التی منها اتت الکتابات الویغوریة والمغولیة والمانشؤیة والکالموکیة والیوریاتیة. واعطت صیغة أخرى منها الکتابات الخروشتیة والبرهمانیة ومن خلالها الکتابات التیبتیة وکتابات مستعملة فی الهند والجنوب الشرقی من آسیا واندونیسیا. وإحدى صیغها الأخرى کانت مصدراً للکتابة الارمنیة التی منها جاءت الکتابات الجیورجیة والقفقاسیة. وعن إحدى صیغها نتجت أیضاً الکتابة العربیة المربعة والخطین التدمری والنبطی، ومن هذا الأخیر جاء الخط العربی باشکاله العدیدة فی الفارسیة والترکیة والاوردیة والمالویة. وقد تفرعت الکتابة الماندیة الغربیة أیضاً من إحدى صیغ الکتابة الآرامیة.
[عدل]النصوص الآرامیة القدیمة المکتشفة
کتابة منقوشة على مذبح صغیر للنذور، عثر علیه فی "غوزانا" (تل حلف)، عاصمة إحدى الدول الآرامیة، التی ذاع صیتها منذ القرن الحادی عشر قبل المیلاد وربما للقرن العاشرقبل المیلاد أیضاً.
نقش محفور على مسلة الرب "میلقارت" اکتشفت بالقرب من مدینة حلب وفیه یرد اسم "بار هدد طاب ریمّون" الذی تربع على عرش دمشق فی النصف الأول من القرن التاسع قبل المیلاد.
کتابة موجزة محفورة على صفیحة من العاج عثر علیها فی " ارسلان طاش" ویتصدرها اسم الملک "حزائیل " ملک دمشق على الارجح، وقد یعود تاریخها إلى عام 840 ق.م.
مسلّة عائدة لـ "زاکیر" ملک حماه ولعش، عثر علیها بین حلب وحماة وسط سوریا ویعود تاریخها إلى نهایة القرن التاسع قبل المیلاد.
کتابات منقوشة على عدد من قطع الآجرّ المکتشفة فی مدینة حماه تعود إلى القرنین التاسع والثامن قبل المیلاد.
عدد من النقوش المحفورة على مسلاّت اکتشفت فی "السفیرة" شمال سوریا الواقعة إلى الجنوب من مدینة حلب تعود إلى "بارجأیاه" ملک "کاتکا" و"متّی- إیک" ملک "آرباد"، یرجع تاریخها إلى عام 750 ق.م.
نقش عائد إلى "کیلاموا" ملک "سمأل" محفور على مشدّ من ذهب عثر علیه فی مدینة "زنجیرلی"، یرجع تاریخه إلى القرن التاسع قبل المیلاد.
نقش عائد إلى " باناموا الآول" ملک "سمأل" منحوت على تمثال الاله "هدد"، یرجع تاریخه إلى بدایة القرن الثامن قبل المیلاد.
نقش محفور على تمثال "باناموا" الثانی أحد ملوک "سمأل" من اعمال ولده وخلیفته "بار ریکوب" یرجع تاریخه إلى عام 732 ق.م.، وهو العام، الذی تسنّم فیه هذا الأخیر عرش مملکة "سمأل
نقش آخر للملک "بار ریکوب" محفور على نقیشة وجدت فی قصره فی مدینة "زنجیرلی.
نقش ثالث للملک "بار ریکوب" لم یبق منه سوى ثلاث قطع تمّ حفظها.
نقش رابع لنفس الملک، محفورعلى نقیشة، یبدو فیه "بار ریکوب" جالساً على عرش وفیه یرد اسم الملک والرب "بعل حرّان"، اله القمر.
نقوش صغیرة محفورة على سبائک فضیة، تضم فقط اسم الملک "بار ریکوب بن باناموا".
[عدل]نصوص آرمیة من مملکة بیت بحیانی
کتابة الملک "هدد یسعی"
و هذه الکتابة منقوشة على تمثال الملک "هدد یسعی" المنحوت من الحجر البازلتی، وطول التمثال مع القاعدة 2 م. بدون قاعدة 60 ،1 م. نقش علیه نصان: الأول بالخط المسماری على مقدمة الثوب فوق الاطراف السفلیة. ویتألف من ثمانیة وثلاثین سطراً شاقولیاً والثانی – نقش على الخلف ویتألف من اثنین وعشرین سطراً افقیاً. والتمثال محفوظ بالمتحف الوطنی بدمشق، ویعود إلى منتصف القرن التاسع ق.م.
کتابات اقتصادیة
و إلى جانب هذه الکتابة الهامة، عثر فی تل حلف فی الجزیرة السوریة على نصّ قصیر منقوش على مذبح من الحجر البازلتی الأسود، أُرّخ فی القرن العاشر أو التاسع ق.م.. ویرجح إلى عصر "کباره". النص مشوّه. لا اتفاق على ترجمته، وتفسیر معناه.وکشفت التنقیبات الأثریة فی " تل حلف" على وثائق اقتصادیة تجاریة. کان من بینها لوحات طینیة صغیرة هی ایصالات إقراض شعیر من شخص اسمه "ایل منانی" أو " المنانی" إلى " نبوده". وتعود هذه الصکوک إلى منتصف القرن السابع ق.م. مثل قرائنها المدوّنة بالخط المسماری. وان لها من فائدة، فتنحصر فی کونها توضح لنا ان الإقراض یکون بإیصالات مکتوبة، یشهد على صحتها الشهود. و یمکن لنا ان نضیف أن الشعیر من المحاصیل المعروفة آنذاک، ان لم یکن من اشهرها، لأنه ذکر وحده فی نص هدد یسعی.
[عدل]نصوص آرامیة من بیث آجوشی
أو بیث برجش، ما وصلنا عنها نص معاهدة بین برجایة ومتع ایل، وشاهدنا قبر، وصک قرض. نعرض لها فیما یلی:
المعاهدة
تشمل معاهدة برجایة ملک کتک ومتع ایل ملک ارفاد (تل رفعت قرب حلب)، مکان الصدارة بین النصوص الآرامیة، لأنها الوثیقة السیاسیة الوحیدة، التی تلقی بصیصا من نور، على علاقات الممالک الآرامیة السوریة فیما بینها. وقد نقشت على ثلاثة انصاب من الحجر البازلتی، عثر علیها مشوهة فی قریة " السفیرة"، إلى الجنوب الشرقی من "حلب". یحفظ نصبان فی متحف دمشق والثالث فی متحف "بیروت.
النصب الأول
حجر بازلتی، هرمی الشکل، ارتفاعه 13،1 م، عرض الصفحة الامامیة 52, 0 م، والخلفیة 50، 0-69, 0 م. أما الصفحة الثالثة، فهی مشوهة، وعرضها 341, 0 م. وصل الینا هذا النصب مشوهاً، وکان قد سطر على صفحاته الثلاث: 42 سطراً على الصفحة الامامیة و45 سطراً على الصفحة الخلفیة، و25 سطراً على الصفحة الجانبیة. النصب محفوظ بمتحف دمشق.
النصب الثان
النصب من البازلت. تهشم، وبقی منه اثنتا عشرة قطعة. ویبدو أنه کان مشابهاً للنصب الأول، ارتفاعه الحالی حوالی 60, 0 م، العرض الحالی حوالی 37, 0 م. النص منقوش على ثلاثة وجوه: الوجه- آ وعلیه اربعة عشر سطراً. الوجه –ب- وعلیه واحد وعشرون سطراً. الوجه -ج- وعلیه سبعة وعشرون سطراً.
النصب الثالث
النصب من حجر البازلت، ومهشّم. ولم یبق منه إلا تسع کسر، تشکّل الجزء السفلی من النصب. ویقدّر عرضه الحالی بـ 1,25 م. الارتفاع الحالی 82, 0 م. ویوجد تجویف یشبه الحلقوم على سطحه العلوی. وبقی من النص 29 سطراً، أولهما لا یحوی جملة تامة. لذا نرجح ان الاسطر الباقیة هی تتمة نص فقدت بدایته. النصب محفوظ فی المتحف فی الوطنی ببیروت.
شاهدتا قبرین
الأولى - النیرب
شاهدة قبر سن – زیر- ابنی(= الرب سن ذریة بنی)، جامر (کاهن) رب القمر، التی عثر علیها فی النیرب حوالی 7 کم إلى الجنوب الشرقی من حلب. الارتفاع 0,93 م العرض 0,35 م. صور الکاهن وهو یخطو نحو الیمین، ویرتدی ثوباً مشرشباً، وقلنسوة، ویحمل بیسراه، شیئاً غیر واضح، ویحیی بیمناه. نقش النص، الذی یتألف من 14 سطراً على النصب بین الرأس والرکبتین. من سوریا والشاهدة محفوظة فی متحف اللوفر.
الثانیة النیرب
شاهدة قبر الکاهن أکبر، التی وجدت فی النیرب ارتفاعها 0,95 م، وعرضها 0,45 م. فی الأعلى الکتابة المؤلفة من عشرة اسطر، وتحتها مشهد مائدة، حیث یجلس الکاهن، وبیده الحقة، وامامه المنضدة، وعلیها بعض المأکولات، وبجانبها خادم مع مروحة. محفوظة بمتحف اللوفر.
صکّ قرض
لوحة طینیة، ارتفاعها 5 سم، وعرضها 7سم. وجدت فی السفیرة قرب حلب. وتعود إلى عام 571 أو 570 ق.م. (فی عام 34 لحکم نبوخذ نصر). وهی محفوظة الآن فی متحف اللوفر، فی باریس. وتحمل کتابة آرامیة سوریة على الوجهین. یستدل منها انها ایصال.
[عدل]نصوص آرامیة من شمال/ یأدى
نظنّ ان هذه المملکة کانت أصغر الممالک الآرامیة، ومع ذلک ترکت إرثاً من النصوص المسطرة والمنقوشة لا یدانیه إرث آخر وصلنا من شقیقاتها. کانت لغة المملکة متأثرة بالکنعانیة المتأخرة لغة "صیدا" و"صور" التی وصفت بالفینیقیة. ویوصف النص المنسوب إلى "کلاموه" والذی سنبدأ به بأنه فینیقی.
نص کلاموه
نقشت سطور هذا النصّ على لوح کبیر من البازلت1,45 X 1,30 م، یعلوها صف من رموز وشارات الآلهة، التی یشیر إلیها "کلاموه" بیده لیمنى وهو واقف، حیث صور إلى یسار النص. کان اللوح مثبتاً على أحد المداخل المؤدیة إلى القصر، وقد عثر علیه مهشّماً متشققاً بفعل الحریق الذی اتى على الموقع فرُمم ونقل إلى "برلین" حیث یحفظ الآن بمتاحف الدولة فیها.
نص مسطر على غشاء صولجان کلاموه
على غشاء ذهبی لصولجان کلاموه نص مسطر بالآرامیة عثر علیه فی أحد ممرات قصره بین الانقاض، طوله 6,7 سم، وقطره2,2 سم: علیة اسطر قصیرة. متحف "برلین".
کتابة بناموه الأول على تمثال للاله هدد
و على تمثال ضخم للرب هدد، المنحوت من الحجر البرکانی نقش نص بالآرامیة. وقد عثر علیه فی قریة "جرجین"، جوار مدینة سمأل عام 1880 م. وهذا التمثال من اضخم تماثیل عصره. ارتفاعه المتبقى 2,85 م. والمقدر 4 م. وتحوی الکتابة 34 سطراً. نقشت فی الثوب فوق الاطراف السفلیة، وهی مشوهة والتمثال محفوظ بمتاحف الدولة (جناح الشرق القدیم) ببرلین.
کتابة على تمثال بناموه الثانی
التمثال من الحجر البرکانی. اقامه له ابنه بر راکوب، عام 730 ق.م. وزینه بنقش یضم 23 سطراً. التمثال مشوه، وبقی منه اطراف الثوب واقدامه التی یحتذى بها النعال. ویبلغ ارتفاعه الحالی 1,93 م، والحقیقی یقدر بـ 3,50 م. وقد عثر على التمثال بالقرب من نبع ماء، على منتصف الطریق بین سمأل (قریة زنجرلی الحالیة)، وجرجیس، وهو محفوظ بمتاحف الدولة فی "برلین".
کتابة بر ریکوب ملک سمأل
منقوشة على لوحة من الحجر البرکانی، طول اللوحة 1,31 م وعرضها 0,12 م. ونشاهد علیها رسم الملک " بر ریکوب" واقفاً وبیده الیسرى وردة. وهو یرتدی ثیاباً بزی آشوری. نشاهد خلف الملک یدی خادم یحمل المروحة وامام رأس الملک شعارات الالهة التالیة: الخوذة ذات القرون للاله "هدد"، والنیر على العربة شعار الاله نجمة خماسیة ذات دائرة مزدوجة شعار الاله رشف، شمس مجنحة شعار الاله شمش، هلال شعار الاله سن متقمص شخصیة الاله بل حران. اما الکتابة المؤلفة من عشرین سطراً فقد نقشت على الجزء الباقی من اللوحة امام الملک. والجدیر بالذکر ان هذه اللوحة التی وجدت فی سمأل عام 1891 موجودة الآن فی متحف استانبول. وقد سطرت بین عامی (733- 727 ق.م.).
کسرة من تمثال
کسرة لوحة نقش علیها تمثال ملک سمأل، بر ریکوب. یبلغ ارتفاعها الحالی 4,45 سم، وعرضها 4.55 سم، وسماکتها 11,5سم. نشاهد علیها صفاً من شعارات الالهة:-1- الخوذة ذات القرون شعار هدد 2- رأس یانوس شعار الاله ایل 3- نیر (مع) عربة؟ شعار راکب ایل 4- الشمس المجنحة شعار شمش. تحت الشعارات وإلى الیمین، یجلس الملک بر ریکوب، وهو یحمل بیده الیمنى وعاء، وبالیسرى غصن نخیل. لقد نقش على القسم الباقی من هذه الواجهة الکتابة المؤلفة من (9) سطور. وجدت هذه اللوحة فی سمأل، وحفظت فی متاحف الدولة ببرلین. وتعود إلى الفترة 32/ 733- 727 ق.م.
[عدل]نصوص آرامیة من مملکة حماه
ان النصوص التی خلفها ملوک حماه، قد کتبت بالخط الهیروکلیفی اللوفی، وبالخط الآرامی..
نصب زاکر ملک حماه
لقد وجد هذا النصب فی قریة "آفس"، على بعد /45/کم، إلى الجنوب الغربی من "حلب"، وعلى الطریق العام بین "تفتنار" و"سراقب". لقد عثر على هذا النصب البازلتی عام 1903 مهشّماً وبقیت منه اربع قطع، أمکن جمعها، ونقلها إلى متحف اللوفر فی " باریس". یبلغ ارتفاعه /2 م/ تقریباً، وعرضه /30 سم/ تقریباً.
[عدل]مملکة دمشق
و للأسف لم تکتشف الکثیر من الکتابات فی مملکة دمشق حتى الآن. لاننا لا نجد فیها مکاناً لضربة معول ومع تعاقب الحضارات على المدینة الأقدم فی العالم. وقد عثر على النص المنسوب لاحد ملوکها، فی قریة " البریج"، إلى الشمال من حلب حوالی 7 کم: و نقش النص القصیر، المنذور للرب ملقرت، على نصب من البازلت، ارتفاعه1,15م، وع رضه 0,43م. والنصب محفوظ بمتحف "حلب". إن کل هذه الوثائق والنقوش المختلفة، التی یرجع تاریخها إلى القرنین التاسع والثامن قبل المیلاد تکشف لنا عن الکثیر من المعارف الأثریة والتاریخیة الهامة لأهم الممالک والدول المشهورة فی تلک الفترة، منها: "غوزانا" و"سمأل" و"آرباد" و"حماه" ودمشق" کما تفید فی توضیح مجمل النقاط الأساسیة المتعلقة بسیاسة المجتمعات الآرامیة والممالک ودولها.
[عدل]تصنیفات
آرامی قدیم ,آرامی سوری - سوریة
آرامی قدیم مبکر (حتى حوالی الـ700 ق.م، نقش السفیرة) - حلب
آرامی قدیم متأخر (حوالی القرن السابع والسادس ق.م، بردیات الأشمونین / هرموپولیس ماگنا)
آرامی الدولة(الرسمی)
آرامی سریانی (سوری قدیم)
آرامی الدولة الأخمینییة (حوالی القرن الخامس إلى الثالث ق.م، بردیات جزیرة فیلة)
آرامی الدولة ما بعد الأخمینیة (حوالی 200 ق.م)
آرامی تناخی
نبطی
تدمری
لهجة الترجوم الجلیلی والبابلی
آرامی قدیم(لاحق)
آرامی شرقی قدیم
سریانی سوری قدیم
حضری
آرامی غربی قدیم (ممالک ارامیة سوریة)
لهجة الجلیل (زمن یسوع الناصری)
آرامی متوسط
آرامی متوسط شرقی
مندائی
سریانی (کلاسیکی)
بابلی (یهودی)
آرامی متوسط غربی
فلسطینی (شرقی)
سامری
آرامی (سریانی) حدیث
سریانی حدیث
سریویو (سوریا وترکیا)، سورث (العراق، سوریا، إیران, لبنان)
سریانی غربی حدیث (طورویو)
مندائی حدیث
آرامی غربی حدیث (معلولا)
[عدل]مواضیع ذات صلة
بوابة اللغة
بوابة آشوریون/سریان/کلدان
کتابة آرامیة عتیقة
الشعب الآشوری
التقویم الآشوری
[أظهر] ع · ن · تاللغات السامیة
تصنیفات: لغات سامیة غربیة شمالیةآرامیةلغات مقدسةلغات سوریاحضارة سوریالغات العراق تاریخ سوریاآرامیون
قس آرامی
ܠܫܢܐ ܐܪܡܝܐ ܐܘ ܐܪܡܐܝܬ (ܐܪܡܝܐ܄ ארמית) ܗܘ ܠܫܢ̈ܐ ܥܡ ܬܫܥܝܬܐ ܕ3000 ܫܢ̈ܝܐ܂ ܗܘܐ ܠܫܢܐ ܕܡܠܟܘ̈ܬܐ ܘܬܘܕ̈ܝܬܐ܂ ܥܡ ܠܫܢܐ ܥܒܪܝܐ܄ ܗܘܐ ܠܫܢܐ ܕܣܦܪ̈ܐ ܕܕܢܝܐܝܠ ܘܥܙܪܐ ܘܗܘ ܠܫܢܐ ܚܕܢܝܐ ܕܬܠܡܘܕ܂ ܐܪܡܝܐ ܗܘܐ ܠܫܢܐ ܕܝܫܘܥ܂ ܝܘܡܢܐ܄ ܐܪܡܝܐ ܗܘ ܠܫܢܐ ܕܟܠܕ̈ܝܐ܄ ܐܬܘܪ̈ܝܐ܄ ܡܪ̈ܘܢܝܐ܄ ܘܣܘܪ̈ܝܝܐ܀
ܐܪܡܝܐ ܗܘ ܕܠܫܢܐ ܐܦܪܘ-ܐܣܝܝܐ ܫܪܒܬܐ܂ ܒܗܕܐ ܫܪܒܬܐ ܗܘ ܓܘ ܠܫܢܐ ܫܝܡܝܐ ܫܪܒܬܐ ܙܥܘܪܬܐ܂ ܓܘ ܠܫܢܐ ܫܝܡܝܐ ܫܪܒܬܐ ܙܥܘܪܬܐ ܐܪܡܝܐ ܗܘ ܓܘ ܓܪܒܝܐ-ܡܥܪܒܐ ܠܫܢܐ ܫܝܡܝܐ ܥܡ ܠܫܢܐ ܟܢܥܢܝܐ (ܕܘܡܝ ܥܒܪܝܐ)܂ ܟܬܒ ܕܠܫܢܐ ܐܪܡܝܐ ܒܐܪܒܥ ܐܠܦܒܝ̈ܬ: ܐܠܦܒܝܬ ܐܪܡܝܐ܄ ܐܠܦܒܝܬ ܣܘܪܝܝܐ܄ ܐܠܦܒܝܬ ܥܒܪܝܐ܄ ܘܐܠܦܒܝܬ ܡܢܕܝܐ܀
ܚܒܝܫܬ̈ܐ [ܚܘܝ]
[ܫܚܠܦ]ܓܐܘܓܪܦܝܐ
ܒܫܢܬܐ ܡܐܐ ܕ12 ܩܕܡ ܡܫܝܚܐ ܐܪ̈ܡܝܐ ܥܠܘܢ ܒܐܬܪ̈ܐ ܝܘܡܢܐ ܕܣܘܪܝܐ܄ ܥܝܪܐܩ܄ ܘܛܘܪܩܝܐ ܡܕܢܚܐ (ܒܝܬ ܢܗܪܝܢ ܓܪܒܝܐ)܂ ܐܪܡܝܐ ܦܪܣ ܥܠ ܡܕܢܚܐ ܕܕܩܠܬ܂ ܝܗܘܕ̈ܝܐ ܥܠܝ̈ܢ ܠܫܢܐ ܥܡܗܘܢ ܥܠ ܓܪܒܝܐ ܕܐܦܪܝܩܐ ܘܐܘܪܘܦܐ܄ ܟܪ̈ܣܛܝܢܐ ܥܠܝ̈ܢ ܐܪܡܝܐ ܥܠ ܦܪܣ܄ ܗܢܕܘ܄ ܘܨܝܢ܂ ܡܢ ܡܐܐ ܫܢܬܐ ܕ12 ܒܬܪ ܡܫܝܚܐ܄ ܠܫܢܐ ܐܡܗܝܐ ܕܒܝܬ ܢܗܪ̈ܝܢ ܗܘܐ ܠܫܢܐ ܥܪܒܝܐ܂ ܐܠܐ܄ ܐܪܡܝܐ ܗܘ ܠܫܢܐ ܬܘܕܝܬܢܬܐ ܕܝܗܘܕ̈ܝܐ܄ ܡܢܕ̈ܝܐ܄ ܘܟܪ̈ܣܛܝܢܐ܀
[ܫܚܠܦ]ܠܫܢ̈ܐ ܐܪ̈ܡܝܐ
ܐܪܡܝܐ ܠܐ ܗܘ ܚܕ ܠܫܢܐ܄ ܐܠܐ ܠܫܢ̈ܐ ܣܓܝܐ̈ܐ܂ ܬܫܥܝܬܐ ܐܪܝܟܬܐ ܕܐܪܡܝܐ܄ ܟܬܒܐ ܪܒܐ܄ ܘܟܢܫ̈ܐ ܬܘܕܝܬܢܐ ܟܠ ܫܚܠܦ ܠܫܢܐ܂ ܐܪܡܝܐ ܐܝܬ ܠܗ ܫܡܗ̈ܐ ܣܓܝܐ̈ܐ: "ܠܫܢܐ ܣܘܪܝܝܐ" ܗܘ ܫܡܐ ܕܐܪܡܝܐ ܕܟܢܫ̈ܐ ܟܪ̈ܣܛܝܢܐ ܡܕܢܚܝܐ܂ ܣܓܝ ܠܫܢ̈ܐ ܗܘ "ܡܕܢܚܝܐ" ܐܘ "ܡܥܪܒܝܐ"܄ ܦܪܣܝܢ ܩܘܪܒܐ ܥܠ ܦܪܬ܂ ܐܦ ܐܝܬ ܠܫܢ̈ܐ ܐܪ̈ܡܝܐ ܝܘܡܢܐ ("ܐܪܡܝܐ ܚܕܬܐ")܄ ܐܪܡܝܐ ܟܬܒܢܝܐ܄ ܘܐܪܡܝܐ ܡܝܬܐ ܥܠ ܚܟܝ̈ܡܐ܂ ܫܡܗ̈ܐ ܕܟܠ ܠܫܢ̈ܐ ܐܪ̈ܡܝܐ ܡܨܝ ܗܘܐ "ܗܫܝܐ"܄ "ܡܨܥܝܐ"܄ ܘ"ܥܬܝܩܐ" ܙܒܢ̈ܐ܄ ܥܡ "ܡܕܢܚܝܐ" ܘ"ܡܥܪܒܝܐ"܀
[ܫܚܠܦ]ܟܬܒܐ
ܐܠܦܒܝܬ ܐܪܡܝܐ ܩܕܡܝܐ ܬܐ ܠܗ ܡܢ ܐܠܦܒܝܬ ܦܘܢܝܩܝܐ܂ ܥܡ ܙܒܢܐ܄ ܟܬܒܐ ܕܐܪܡܝܐ ܦܫ ܠܗ "ܪܒܥܝܐ"܂ ܐܝܣܪ̈ܠܝܐ ܥܬܝܩܐ ܘܐܚܪܢܐ ܐܢܫܐ ܕܟܢܥܢ ܫܩܠܗܘܢ ܗܕܐ ܐܠܦܒܝܬ ܥܠ ܟܬܒܗܘܢ ܠܫܢܗܘܢ܂ ܡܛܠ܄ ܝܘܡܢܐ ܫܡܗ ܗܘ ܐܠܦܒܝܬ ܥܒܪܝܐ܂ ܗܢܐ ܗܘ ܟܬܒܐ ܒܐܪܡܝܐ ܩܪܝܐ ܘܐܚܪܢܐ ܟܬܒܐ ܐܪܡܝܐ ܕܝܗܘܕ̈ܝܐ܀
ܐܚܪܢܐ ܟܬܒܐ ܥܠ ܠܫܢܐ ܐܪܡܝܐ ܡܼܢ ܟܢܫ̈ܐ ܟܪ̈ܣܛܝܢܐ ܗܘ ܐܠܦܒܝܬ ܣܘܪܝܝܐ܀
ܚܕܐ ܐܚܪܢܐ ܐܠܦܒܝܬ܄ ܐܠܦܒܝܬ ܡܢܕܝܐ܄ ܡܬܚܫܚܝ̈ܢ ܡܼܢ ܡܢܕ̈ܝܐ܀
ܐܦ ܥܡ ܗܠܝܢ ܐܠܦܒܝ̈ܬ ܐܝܬ ܐܚܪܢܐ ܐܠܦܒܝ̈ܬ ܚܫܚ ܡܢ ܐܢܫܐ ܥܬܝܩܐ: ܢܒܛܝ̈ܐ ܒܦܬܪܐ ܐܘ ܬܕܡܘܪ̈ܝܐ ܒܬܕܡܘܪ܂ ܝܘܡܢܐ܄ ܠܫܢܐ ܛܘܪܝܐ ܡܨ ܟܬܒ ܒܐܠܦܒܝܬ ܠܐܛܝܢܝܐ܀
[ܫܚܠܦ]ܬܫܥܝܬܐ
ܐܝܬ ܬܠܬܐ ܙܒܢܐ ܒܬܫܥܝܬܐ ܕܠܫܢܐ ܐܪܡܝܐ:
ܐܪܡܝܐ ܥܬܝܩܐ (1100 ܩܕܡ ܡܫܝܚܐ ܥܕܡܐ 200 ܒܬܪ ܡܫܝܚܐ)܄ ܥܡ:
ܐܪܡܝܐ ܟܬܒܢܝܐ ܕܬܢܟ܂
ܐܪܡܝܐ ܕܝܫܘܥ܂
ܐܪܡܝܐ ܡܨܥܝܐ (200 ܥܕܡܐ 1200)܄ ܥܡ:
ܟܬܒܐ ܕܣܘܪܝܝܐ܂
ܐܪܡܝܐ ܕܬܠܡܘܕ܄ ܬܪܓܘܡ܄ ܘܡܕܪܫ܂
ܐܪܡܝܐ ܗܫܝܐ (1200 ܥܕܡܐ ܠܝܘܡܐ)܄ ܥܡ:
ܠܫܢ̈ܐ ܚܕ̈ܬܐ܂
ܗܢܐ ܡܢ ܟܠܐܘܣ ܒܝܪ*܀
[ܫܚܠܦ]ܡ̈ܠܐ
ܒܡ̈ܠܐ ܕܠܫܢܐ ܐܪܡܝܐ ܐܝܬ:
ܬܪܝܢ ܓܢ̈ܣܐ:
ܕܟܪܐ
ܢܩܒܬܐ
ܬܪܝܢ ܡܢܝ̈ܢܐ:
ܚܕܢܝܐ
ܣܓܝܐܢܝܐ
ܬܠܬܐ ܦܪ̈ܨܘܦܐ:
ܦܪܨܘܦܐ ܩܕܡܝܐ
ܦܪܨܘܦܐ ܬܪܝܢܐ
ܦܪܨܘܦܐ ܬܠܝܬܝܐ
ܬܠܬܐ ܙܒܢ̈ܐ:
ܙܒܢܐ ܕܥܒܪ
ܙܒܢܐ ܕܩܐܡ
ܙܒܢܐ ܕܥܬܝܕ
[ܫܚܠܦ]ܣܦܪ̈ܐ
Beyer, Klaus (1986). The Aramaic language: its distribution and subdivisions. Göttingen: Vandenhoeck und Ruprecht. ISBN 3-525-53573-2.
ܣܕܪ̈ܐ: ܒܝܬ ܢܗܪܝܢܛܘܪ ܥܒܕܝܢܠܫܢܐ
قس ترکی آذری
Arami dili, sami dil ailəsinə mənsub bir dildir. Eramızdan əvvəl VI əsrdən Fars İmperiyasında beynəlxalq dil statusunu əldə etdi. Eramızın VII əsrində arami dilinin yerini ərəb dili aldı.
Dil ilə əlaqədar bu məqalə qaralama halındadır. Məqaləni redaktə edərək Vikipediyanı zənginləşdirin.
Kateqoriyalar: Dil qaralamalarıArami diliTürkiyə dilləriSuriya dilləriİran dilləriİraq dilləriLivan dilləriFələstin dilləriİsrail dilləri
قس اردو
عراق ، شام ، کنعان ، فلسطین، فونیشیا اور جزیرہ نمائے عرب میں جو عرب اقوام ہیں، وہ تمام سامی الاصل ہیں۔ کہا جاتا ہے کہ یہ تمام قومیں سام بن نوح کی اولاد ہیں۔ اس لیے سامی کہلاتی ہیں۔ان ملکوں کی مختلف زبانوں (موجودہ قدیم دونوں) کو سامی زبانیں کہتے ہیں۔ اس کے علاوہ ملک سیریا یا شام کی زرخیزی اوراس کے درالحکومت (دمشق کی دلفریبی کے باعث اس ملک کو ارم یا باغ ارم بھی کہتے ہیں۔ اس لیے سامی یا سریانی کا تیسرا نام آرامی ہے۔ کہا جاتا ہے کہ حضرت نوح کے بیٹے سام کا مسکن شام ہی تھا اس لیے تمام سامی قوموں کی مختلف بولیوں کا اجتماعی نام سامی، سریانی اور آرامی ہے۔ زبانوں کے سامی گروہ میں فونیقی، اسیری ، کلدی، عبرانی، بابلی،حطیطی، زبانیں شامل ہیں۔ حضرت عیسیٰ علیہ السلام کے وقت فلسطین، کنعان میں آرامی زبان ہی بولی جاتی تھی۔ جو عبرانی زبان کی ایک شاخ ہے۔ موجودہ عربی قدیم آرامی ہی کی ایک ترمیم شدہ صورت ہے۔ البتہ رسم الخط میں تبدیلی ہوگئی ہے۔ لیکن یہ تبدیلی اسلام سے بہت پہلے رونما ہوئی تھی۔
حضور پاک صلی اللہ علیہ وسلم کے زمانے میں مکہ مکرّمہ اور اس کے گرد دوسرے قصبوں میں مقیم عیسائی آرامی بولتے تھے۔ لہذا قرآن کریم کے آیات میں کئی آرامی نژاد الفاظ موجود ہیں۔ اس کی کئی وجوھات ہو سکتی ہیں—ایک تو یہ کہ چونکہ قرآن شریف کئی مواقع پر اھل کتاب سے مخاطب ہے اس لیئے ان ہی کی زبان کے کلمات موجود ہیں تاکہ وہ ان آیات کو اپنی کتب میں موجود ان موضوعات کی روشنی میں بہتر سمجھ سکیں۔ دوسرا اس لیئے کہ مکہ میں ابھرتی ہوئی مسلم امّت عرب کافروں کی نصبت اھل کتاب سے شناختی لحاظ سے زیادہ منسلک تھی اور قرآن میں موجود یہ لفظ اس بات کی تائیید کرتے ہیں۔
زمرہ جات: خاندانہائے زبانفہرستیں (لسانیات)سامی زبانیں
قس ترکی استانبولی
Aramice ya da Aramca, Sami (Semitik) dil ailesinin Kuzey-Batı grubundan bir dil. Suriye ülkesinin eski adı olan Aram sözcüğüne izafeten adlandırılmıştır.[1]
Aramice en eski kaynaklar MÖ 2. binyıl başlarında Suriye'de bulunmuştur. MÖ 1. binyıl başlarında Babil ve Asur ülkelerini içeren Mezopotamya'da Akkadca yerine egemen dil olarak benimsenmiş, MÖ 6. yüzyılda tüm Yakındoğu'da egemenlik kuran Pers (İran) İmparatorluğunun resmi yazışma dili olmuştur. Aynı dönemde Yahudiler tarafından İbranice yerine günlük konuşma ve yazı dili olarak kullanılmaya başlanmıştır. İsa'nın anadilidir. MS 7. yüzyılda İslamiyet'in yayılması ile de yerini Arapça'ya bırakmıştır. Günümüzde yaklaşık 2.000.000 kullanıcısı vardır.
Aramicenin Urfa lehçesinden türeyen ve MS 2. yüzyıldan itibaren Süryani alfabesi (Estrangelo) ile yazılan lehçesine Süryanice adı verilir.
Konu başlıkları [göster]
Tarihçesi [değiştir]
Süryanice-Aramice tarihte birçok halk, din ve ülke tarafından konuşulmuş olduğundan sayısız lehçelere ayrılmış ve en şaşaalı dönemleri olan MÖ 300-MS 700'lü yıllar arasında Batı Avrupa'dan Uzak Doğu'ya kadar çok geniş bir coğrafyaya yayılma imkânı bulmuş bir dildir.
Lehçeleri [değiştir]
Arami Lehçeler temel olarak Doğu ve Batı olmak üzere iki ana kola ayrılırlar bu ayrımın kabaca Fırat nehrinin batısı ve doğusu olduğu kabul edilir.
Batı Aramicesi [değiştir]
Eski Arami Dili: Bunlar Eski Arami yazısıyla yazılmış olan yazıtlar olup MÖ 800-750 yılları arasına tarihlenmektedirler. Suriye havalisinde kurulmuş olan küçük Arami prensliklerince kullanılmışlardır.
Eski Ahid Aramcası: Eski Ahid'in Danyal ve Esra bölümlerinin bir kısmı bu dilde yazılmıştır yaklaşık MÖ. 167 yılına tarihlendirilmektedir.
Filistin Aramicesi: Üç kısma ayrılmaktadır:
Filistin Yahudi Aramicesi: Tevrat'ın Aramice Tercümesi olan Onkelos ve Akilas Targumları (Aramice Çeviri) Filistin Yahudi Aramicesi'nin Yuda lehçesinde; Kudüs Talmudu'nun (Talmud Yeruşalmi) Gemara, Alaha ve Agada bölümleri ise, Filistin Yahudi Aramicesi'nin Galile lehçesinde yazılmışlardır.
Filistin Hristiyan Aramicesi: Hristiyan Galile lehçesi İsa'nın ana diliydi.
Sameyri (Şomronit) Aramicesi: Kudüs'deki Yahudi din bilgelerinin otoritesini kabul etmeyen farklı mezhepten Musevilerin dilidir, MS. 4.yy'a tarihlenir lehçe olarak Filistin Yahudi Aramice'sinin Galile lehçesine yakındır.
Mısır Aramicesi: MÖ. 5. yy'da Mısırda bulunan Yahudi asker kolonisinin kullandığı bir lehçeydi.
Nabati Aramicesi: Suriye ve Lübnan civarından Mısır, Anadolu ve Avrupa'ya kadar yayılmış ve Filistin Aramicesine benzeyen bir lehçe olup MÖ. 1 yıldan itibaren 500 yıl kadar kullanılmıştır, farklı bir alfabesi olup harfler bitiştirilerek yazılmıştır bu özelliği ile harfleri bitişik yazılan ilk Sami alfabesi olarak tarihe geçmiştir.
Palmira (Tedmür) Aramicesi:Tedmürlü Arapların farklı alfabeleri ile yazılan ve MÖ. İlk yüzyıldan itibaren 300 yıl kadar kullanılan bir Arami lehçesidir Filistin Aramicesi'ne yakındır. Çok geniş coğrafyada bu alfabeyle yazılmış yazıtlar bulunmaktadır.
Çağdaş Batı Arami Lehçeleri : Bugün Şam ve Lübnan'ın birkaç köyünde birkaç bin kişi tarafından konuşulan tek Batı Aramicesidir.
Doğu Aramicesi [değiştir]
Eski Doğu Aramicesi: MÖ. 9. yy. larda Akadca ile beraber kullanılmıştır daha sonra gelişerek MÖ. 5. yy..da "İmparatorluk Aramicesi" ismini almıştır. Kuzeybatı Anadoluya kadar yayılmıştır.
Süryanice: Urfa ve Mardin bölgesinde bulunan Süryaniler 2. yy. da Hristiyanlığı kabul etmeleriyle Yunan kültürüyle de harmanlanıp güçlü ve zengin bir edebiyat meydana getirmişlerdir. En önemli eserler Kutsal Kitabın Peşitta adı verilen Süryanice çevirisidir. 431 Efes ve 451 Kadıköy Konsilleri ile farklı mezheplere bölünen Süryanilerin dil ve alfabeleri de Doğu ve Batı olmak üzere iki ayrı kola ayrılmışlardır.
Batı Süryanicesi: Bizans'ın etkisinde kalan Monofizit İsa'nın Tek ve ayrılmaz bir Tabiatı olduğuna inananlar) Yakubiler, 680 yılında bunlardan ayrılan ve Monothelitizm'i benimseyen (İsa'nın tek tanrısal karekteri olmakla beraber insani iradesi'nin de olduğu görüş) daha sonra 1182 yılında Katolikliği benimseyen Lübnanlı Maruniler ve Bu gün Katolik olup, Bizans Ayin biçimine göre ibadet eden Melkitler oluşturur.
Doğu Süryanicesi, ise Diofizit (İsanın birbirinden bağımsız çift tabiatı olduğunu savunan görüş) Nesturiler (Asuriler olarak da bilinir) ve daha sonra bunlardan ayrılık Katolikliği benimseyen Keldaniler oluşturur. Nesturiler Doğu Aramicesi'ni Çin'e kadar taşımışlar ve yaymışlardır. Her iki grupta sesli harflerin okunuşları farklılıklar gösterir.
Harran Aramicesi: Milattan sonra 8. yy. da Urfa'nın güneyinde yaşayan pagan Harran Krallığının dilidir.
Miniha Aramicesi: Süryaniceye yakın bir lehçe olup Mardin civarında MS. 2. yy'da konuşulmuştur.
Babil Talmudu Aramicesi: MS. 4-6 yy. larda Babil Sürgünü'ndeki Yahudilerce oluşturulan Babil Talmudu'nun Aramicesidir Süryanice'ye yakın olan bu Lehçe'de daha sonra Yadudi din bilginleri birçok kitaplar yazmışlardır.
Mande Aramicesi: Zerdüşt, Musevi ve Hristiyan geleneklerinden oluşmuş bir din olan Sabi tarikatının konuştuğu lehçedir. Farklı bir alfabesi vardır lehçe olarak en fazla Babil Talmud'u aramicesine benzemekle beraber en az yıpranmış ve en arı Arami lehçesidir.
Çağdaş Doğu Arami Lehçeleri: Bugün Arapça'nın yayılmasıyla Aramice'nin Doğu Lehçelerini konuşanların sayıları gittikçe azalmıştır. Bunlardan ayakta kalanları.
Hristiyan Çağdaş Doğu Arami Lehçeleri:
Turoyo ܛܘܪܝܐ: Yakubi Süryanilerce Konuşulan Çağdaş Batı Süryani lehçesidir Midyat (Tur-Abdin) bölgesi ve İstanbul'da Suriye, [Lübnan] ve göçlerle bazı Avrupa Ülkelerinde, Amerika kıtasında ve Avustralya'da en az 800.000 kişi tarafından konuşulmaktadır.
Mlahsö ܡܠܚܬܝܐ : Bu dili konuşan Trabzon da bir aile (6 kişi) tespit edilmiştir.Daha çok ve sade kelimeler vardır. Kelime yapısı bakımından Klasik Süryanice'ye Turoyo'dan daha yakındır.
Surit ܣܘܪܬ (Aturaya ܐܬܘܪܝܐ): Asuri Hristiyanlarınca konuşulan Çağdaş Doğu Süryani Lehçesidir. 210.000 kişi tarafından Iran, Irak, Suriye, Türkiye, Kıbrıs, Ermenistan, Gürcistan, Azerbaycan, Lübnan Avrupa Ülkeleri, Amerika ve Kanada’da konuşulur.
Yeni Doğu Keldanicesi (ܟܠܕܝܐ Kaldaya): Keldaniler tarafından kullanılan Çağdaş Doğu Süryani Lehçesidir. Iran, Irak, Türkiye, Suriye, Lübnan Avrupa Ülkeleri, Amerika ve Kanada'da 806.000 kişi tarafından konuşulur. Bu dili konuşanlar ile Surit konuşanlar rahatlıkla anlaşabilirler.
Hertvin ܣܘܪܬ : 1960'lı yıllara dek Siirt civarında yaşayan 1.000 kadar kişi tarafından konuşulan, Surit’e yakın bir lehçedir.
Yahudi Çağdaş Doğu Arami Lehçeleri:
Lişana Deni (לשנא דני): Çoğu İsrail’de olmak üzere, Irak ve Türkiye’de 8.000 kişi tarafından konuşulur, İbrani Alfabesiyle yazılır.
Lişan Didan (לשן דידן): Çoğu İsrail’de olmak üzere, Iran Türkiye, Azerbaycan, Gürcistan’da 4.000 kişi tarafından konuşulur, İbrani Alfabesiyle yazılır.
Lişanid Noşan (לשניד נשן): Çoğu İsrail’de olmak üzere, Irak’ta 2.000 kişi tarafından konuşulur, İbrani Alfabesiyle yazılır.
Hulaula: Bugün çoğu İsrail’de yaşayan, İran kökenli 10.000 kişi tarafından konuşulur, İbrani Alfabesiyle yazılır.
Alfabeler [değiştir]
Tarih boyunca farklı alfabeler ile yazılan Aramice bugün Hristiyanlar tarafından Süryani Alfabesi Museviler tarafından ise İbrani Alfabesi ile yazılmaktadır.
Kaynakça ve dipnotlar [değiştir]
^ Oxford İngilizce Sözlük, Aramaic
Ayrıca bakınız [değiştir]
Yahudi Aramicesi
Kategoriler: Doğal dillerAntik dillerSüryanilerTur AbdinAfro-Asyatik dillerAsurOrta Sami dilleriÖlmek üzere olan Afro-Asyatik dillerErmenistan'daki dillerIrak'taki dillerFilistin'deki dillerLübnan'daki diller
قس انگلیسی
Aramaic is a group of languages belonging to the Afroasiatic language phylum. The name of the language is based on the name of Aram,[3] an ancient region in central Syria. Within this family, Aramaic belongs to the Semitic family, and more specifically, is a part of the Northwest Semitic subfamily, which also includes Canaanite languages such as Hebrew and Phoenician. Aramaic script was widely adopted for other languages and is ancestral to both the Arabic and modern Hebrew alphabets.
During its 3,000-year written history,[4] Aramaic has served variously as a language of administration of empires and as a language of divine worship. It was the day-to-day language of Israel in the Second Temple period (539 BC – 70 AD), it was the language spoken by Jesus,[5][6] it is the language of large sections of the biblical books of Daniel and Ezra and is the main language of the Talmud.[7] However, Jewish Aramaic was different from the other forms both in lettering and grammar. Parts of the Dead Sea Scrolls are in Jewish Aramaic showing the unique Jewish lettering, related to the unique Hebrew language.
Aramaic's long history and diverse and widespread use has led to the development of many divergent varieties which are sometimes called dialects, though they are distinct enough that they are sometimes considered languages. Therefore, there is not one singular, static Aramaic language; each time and place rather has had its own variation. Aramaic is retained as a liturgical language by certain Eastern Christian churches, in the form of Syriac, the Aramaic variety by which Eastern Christianity was diffused, whether or not those communities once spoke it or another form of Aramaic as their vernacular, but have since shifted to another language as their primary community language.
Modern Aramaic is spoken today as a first language by many scattered, predominantly small, and largely isolated communities of differing Christian, Jewish, and Mandean ethnic groups of West Asia[8]—most numerously by the Assyrians in the form of Assyrian Neo-Aramaic and Chaldean Neo-Aramaic —that have all retained use of the once dominant lingua franca despite subsequent language shifts experienced throughout the Middle East. The Aramaic languages are considered to be endangered.[9]
Contents [show]
[edit]Geographic distribution
During the Neo-Assyrian and the Neo-Babylonian period, Aramaeans, the native speakers of Aramaic, began to settle in greater numbers, at first in Babylonia, and later in Assyria (Upper Mesopotamia; modern-day northern Iraq, northeast Syria, northwest Iran), and south eastern Turkey).[10] The influx eventually resulted in the Neo Assyrian Empire and Chaldean Dynasty of Babylonia becoming operationally bilingual in written sources, with Aramaic used alongside Akkadian. As these empires, and the Persian Empire that followed, extended their influence in the region, Aramaic gradually became the lingua franca of most of Western Asia and Egypt.[10] From the late 7th century CE onwards, Aramaic was gradually replaced as the lingua franca of the Middle East by Arabic. However, Aramaic remains a spoken, literary and liturgical language among indigenous Assyrian Christians, Jews, Mandaeans and some Syriac/Aramean Christians It is spoken by the Assyrians and Mandeans of Iraq, northeast Syria, southeast Turkey and northwest Iran, with diaspora communities in Armenia, Georgia, Azerbaijan and southern Russia. Syriac/Aramean Christians, although largely now Arabic speaking, have a small number of native speakers of Western Aramaic in isolated villages in western Syria. The turbulence of the last two centuries (particularly the Assyrian Genocide) has seen speakers of first-language and literary Aramaic dispersed throughout the world. However, there are a number of sizeable Assyrian towns in northern Iraq such as Alqosh, Bakhdida, Bartella, Tel Esqof and Tel Keppe, where Aramaic is still the main spoken language, and many cities and towns in this region also have Assyrian Aramaic speaking communities.
[edit]Aramaic languages and dialects
Aramaic is often spoken of as a single language. However, it is in reality a group of closely related languages, rather than a single monolithic language—something which it has never been. Some Aramaic languages are more different from each other than the Romance languages are among themselves. Its long history, extensive literature, and use by different religious communities are all factors in the diversification of the language. Some Aramaic dialects are mutually intelligible, whereas others are not. Some Aramaic languages are known under different names; for example, Syriac is particularly used to describe the Eastern Aramaic of indigenous Christian ethnic communities of Assyrians (aka Chaldo-Assyrians) in Iraq, southeastern Turkey, northeastern Syria and northwest Iran. Most dialects can be described as either "Eastern"' or "Western", the dividing line being roughly the Euphrates, or slightly west of it. It is also helpful to draw a distinction between those Aramaic languages that are modern living languages (often called Neo-Aramaic), those that are still in use as literary languages, and those that are extinct and are only of interest to scholars. Although there are some exceptions to this rule, this classification gives "Modern", "Middle" and "Old" periods, alongside "Eastern" and "Western" areas, to distinguish between the various languages and dialects that are Aramaic.
[edit]Writing system
Main article: Aramaic alphabet
11th century book in Syriac Serto
The earliest Aramaic alphabet was based on the Phoenician alphabet. In time, Aramaic developed its distinctive 'square' style. The ancient Israelites and other peoples of Canaan adopted this alphabet for writing their own languages. Thus, it is better known as the Hebrew alphabet today. This is the writing system used in Biblical Aramaic and other Jewish writing in Aramaic. The other main writing system used for Aramaic was developed by Christian communities: a cursive form known as the Syriac alphabet (one of the varieties of the Syriac alphabet, Serto, is shown to the left). A highly modified form of the Aramaic alphabet, the Mandaic alphabet, is used by the Mandaeans.
In addition to these writing systems, certain derivatives of the Aramaic alphabet were used in ancient times by particular groups: Nabataean in Petra, for instance and Palmyrenean in Palmyra. In modern times, Turoyo (see below) has sometimes been written in a Latin alphabet.
[edit]History
The history of Aramaic is broken down into three broad periods:
Old Aramaic (1100 BCE–200 CE), including:
The Biblical Aramaic of the Hebrew Bible.
The Aramaic of Jesus.
Middle Aramaic (200–1200), including:
Literary Syriac.
The Aramaic of the Talmuds, Targumim, and Midrashim.
Mandaic.
Modern Aramaic (1200–present), including:
Various modern vernaculars.
This classification is based on that used by Klaus Beyer*.
[edit]Old Aramaic
Main article: Old Aramaic language
The term ‘Old Aramaic’ is used to describe the varieties of the language from its first known use until the point roughly marked by the rise of the Sasanian Empire (224 CE), dominating the influential, eastern dialect region. As such, the term covers over thirteen centuries of the development of Aramaic. This vast time span includes all Aramaic that is now effectively extinct.
The central phase in the development of Old Aramaic was its official use by the Achaemenid Empire (500–330 BCE). The period before this, dubbed ‘Ancient Aramaic’, saw the development of the language from being spoken in Aramaean city-states to become a major means of communication in diplomacy and trade throughout Mesopotamia, the Levant and Egypt. After the fall of the Achaemenid Empire, local vernaculars became increasingly prominent, fanning the divergence of an Aramaic dialect continuum and the development of differing written standards.
[edit]Ancient Aramaic
‘Ancient Aramaic’ refers to the earliest known period of the language, from its origin until it becomes the lingua franca of the Fertile Crescent. It was the language of the Aramaean city-states of Damascus, Hamath and Arpad.
Silver ingot of Bar-Rakib, son of Panammuwa II,[11] King of Sam‘al (the modern Zincirli Höyük).
There are inscriptions that evidence the earliest use of the language, dating from the 10th century BCE. These inscriptions are mostly diplomatic documents between Aramaean city-states. The alphabet of Aramaic at this early period seems to be based on Phoenician, and there is a unity in the written language. It seems that, in time, a more refined alphabet, suited to the needs of the language, began to develop from this in the eastern regions of Aram. Oddly, the dominance of the Neo-Assyrian Empire under Tiglath-Pileser III over Aram in the middle of the 8th century led to the establishment of Aramaic as a lingua franca of the empire, rather than it being eclipsed by Akkadian.
From 700 BCE, the language began to spread in all directions, but lost much of its homogeneity. Different dialects emerged in Assyria, Babylonia, the Levant and Egypt. However, the Akkadian-influenced Aramaic of Assyria, and then Babylon, started to come to the fore. As described in 2 Kings 18:26, Hezekiah, king of Judah, negotiates with Assyrian ambassadors in Aramaic so that the common people would not understand. Around 600 BCE, Adon, a Canaanite king, used Aramaic to write to the Egyptian Pharaoh.
‘Chaldee’ or ‘Chaldean Aramaic’ used to be common terms for the Aramaic of the Chaldean dynasty of Babylonia. It was used to describe Biblical Aramaic, which was, however, written in a later style. It is not to be confused with the modern language Chaldean Neo-Aramaic.
[edit]Imperial Aramaic
Aramaeans
Aramaic language
Aramaic alphabet
Aramaean kingdoms
• Aram Damascus
• Paddan Aram
• Aram Rehob
• Aram Soba
Aramaean kings
• Reson
• Hezjon • Tabrimmon
• Ben-Hadad • Ben-Hadad II
• Ben-Hadad III • Hazael
• Hadadezer • Rezin
Around 500 BCE, following the Achaemenid conquest of Mesopotamia under Darius I, Aramaic (as had been used in that region) was adopted by the conquerors as the "vehicle for written communication between the different regions of the vast empire with its different peoples and languages. The use of a single official language, which modern scholarship has dubbed Official Aramaic or Imperial Aramaic, can be assumed to have greatly contributed to the astonishing success of the Achaemenids in holding their far-flung empire together for as long as they did".[12] In 1955, Richard Frye questioned the classification of Imperial Aramaic as an 'official language', noting that no surviving edict expressly and unambiguously accorded that status to any particular language.[13] Frye reclassifies Imperial Aramaic as the lingua franca of the Achaemenid territories, suggesting then that the Achaemenid-era use of Aramaic was more pervasive than generally thought.
Imperial Aramaic was highly standardised; its orthography was based more on historical roots than any spoken dialect, and the inevitable influence of Persian gave the language a new clarity and robust flexibility. For centuries after the fall of the Achaemenid Empire (in 331 BCE), Imperial Aramaic – or near enough for it to be recognisable – would remain an influence on the various native Iranian languages. Aramaic script and – as ideograms – Aramaic vocabulary would survive as the essential characteristics of the Pahlavi writing system.[14]
One of the largest collections of Imperial Aramaic texts is that of the Persepolis fortification tablets, which number about five hundred.[15] Many of the extant documents witnessing to this form of Aramaic come from Egypt, and Elephantine in particular (see Elephantine papyri). Of them, the best known is the Wisdom of Ahiqar, a book of instructive aphorisms quite similar in style to the biblical book of Proverbs. Achaemenid Aramaic is sufficiently uniform that it is often difficult to know where any particular example of the language was written. Only careful examination reveals the occasional loan word from a local language.
A group of thirty Aramaic documents from Bactria have been discovered, and an analysis was published in November 2006. The texts, which were rendered on leather, reflect the use of Aramaic in the 4th century BCE Achaemenid administration of Bactria and Sogdiana.[16]
[edit]Post-Achaemenid Aramaic
Coin of Alexander the Great bearing an Aramaic language inscription
Bilingual inscription (Greek and Aramaic) by the Indian king Ashoka, 3rd century BCE
11th century Hebrew Bible with Targum
The conquest by Alexander the Great did not destroy the unity of Aramaic language and literature immediately. Aramaic that bears a relatively close resemblance to that of the 5th century BCE can be found right up to the early 2nd century BCE. The Seleucids imposed Greek in the administration of Syria and Mesopotamia from the start of their rule. In the 3rd century BCE, Greek overtook Aramaic as the common language in Egypt and Syria. However, a post-Achaemenid Aramaic continued to flourish from Judaea, Assyria, Mesopotamia, through the Syrian Desert and into northern Arabia and Parthia.
Biblical Aramaic is the Aramaic found in four discrete sections of the Hebrew Bible:
Ezra 4:8–6:18 and 7:12–26 – documents from the Achaemenid period (5th century BCE) concerning the restoration of the temple in Jerusalem.
Daniel 2:4b–7:28 – five subversive tales and an apocalyptic vision.
Jeremiah 10:11 – a single sentence in the middle of a Hebrew text denouncing idolatry.
Genesis 31:47 – translation of a Hebrew place-name.
Biblical Aramaic is a somewhat hybrid dialect. Some Biblical Aramaic material probably originated in both Babylonia and Judaea before the fall of the Achaemenid dynasty. During Seleucid rule, defiant Jewish propaganda shaped Aramaic Daniel. These stories probably existed as oral traditions at their earliest stage. This might be one factor that led to differing collections of Daniel in the Greek Septuagint and the Masoretic Text, which presents a lightly Hebrew-influenced Aramaic.
Under the category of post-Achaemenid is Hasmonaean Aramaic, the official language of Hasmonaean Judaea (142–37 BCE). It influenced the Biblical Aramaic of the Qumran texts, and was the main language of non-biblical theological texts of that community. The major Targums, translations of the Hebrew Bible into Aramaic, were originally composed in Hasmonaean. Hasmonaean also appears in quotations in the Mishnah and Tosefta, although smoothed into its later context. It is written quite differently from Achaemenid Aramaic; there is an emphasis on writing as words are pronounced rather than using etymological forms.
Babylonian Targumic is the later post-Achaemenid dialect found in the Targum Onqelos and Targum Jonathan, the 'official' targums. The original, Hasmonaean targums had reached Babylon sometime in the 2nd or 3rd century CE. They were then reworked according to the contemporary dialect of Babylon to create the language of the standard targums. This combination formed the basis of Babylonian Jewish literature for centuries to follow.
Galilean Targumic is similar to Babylonian Targumic. It is the mixing of literary Hasmonaean with the dialect of Galilee. The Hasmonaean targums reached Galilee in the 2nd century CE, and were reworked into this Galilean dialect for local use. The Galilean Targum was not considered an authoritative work by other communities, and documentary evidence shows that its text was amended. From the 11th century CE onwards, once the Babylonian Targum had become normative, the Galilean version became heavily influenced by it.
Babylonian Documentary Aramaic is a dialect in use from the 3rd century CE onwards. It is the dialect of Babylonian private documents, and, from the 12th century, all Jewish private documents are in Aramaic. It is based on Hasmonaean with very few changes. This was perhaps because many of the documents in BDA are legal documents, the language in them had to be sensible throughout the Jewish community from the start, and Hasmonaean was the old standard.
Nabataean Aramaic is the language of the Arameo-Arab kingdom of Petra. The kingdom (c. 200 BCE–106 CE) covered the east bank of the Jordan River, the Sinai Peninsula and northern Arabia. Perhaps because of the importance of the caravan trade, the Nabataeans began to use Aramaic in preference to Old North Arabic. The dialect is based on Achaemenid with a little influence from Arabic: 'l' is often turned into 'n', and there are a few Arabic loan words. Some Nabataean Aramaic inscriptions exist from the early days of the kingdom, but most are from the first four centuries CE The language is written in a cursive script that is the precursor to the modern Arabic alphabet. The number of Arabic loan words increases through the centuries, until, in the 4th century, Nabataean merges seamlessly with Arabic.
Palmyrene Aramaic is the dialect that was in use in the Syriac city state of Palmyra in the Syrian Desert from 44 BCE to 274 CE. It was written in a rounded script, which later gave way to cursive Estrangela. Like Nabataean, Palmyrene was influenced by Arabic, but to a much lesser degree.
Arsacid Aramaic, that in use during the Arsacid empire (247 BCE – 224 CE), represents a continuation of Achaemenid Aramaic, widely spoken throughout the west of the empire. Aramaic continued as the scribal basis for Pahlavi as it developed for the needs of Parthian: using an Aramaic-derived script and incorporating many 'heterograms', or Aramaic words meant to be read as Parthian ones. The Arsacids saw themselves as a continuation of Achaemenid rule, and so Arsacid Aramaic, more than any other post-Achaemenid dialect, continued the tradition of the chancery of Darius I. Over time, however, it came under the influence of contemporary, spoken Aramaic, Georgian and Persian. After the conquest of the Parthians by the Persian-speaking Sasanids, Arsacid Pahlavi and Aramaic were influential on Sasanian language use.[17]
[edit]Late Old Eastern Aramaic
Mandaic magical 'demon trap'
The dialects mentioned in the last section were all descended from Achaemenid Imperial Aramaic. However, the diverse regional dialects of Late Ancient Aramaic continued alongside these, often as simple, spoken languages. Early evidence for these spoken dialects is known only through their influence on words and names in a more standard dialect. However, these regional dialects became written languages in the 2nd century BCE. These dialects reflect a stream of Aramaic that is not dependent on Imperial Aramaic, and shows a clear division between the regions of Mesopotamia, Babylon and the east, and Judah, Syria, and the west.
In the East, the dialects of Palmyrene and Arsacid Aramaic merged with the regional languages to create languages with a foot in Imperial and a foot in regional Aramaic. The written form of Mandaic, the language of the Mandaean religion, was descended from the Arsacid chancery script.[18]
In the kingdom of Osroene, centred on Edessa and founded in 132 BCE, the regional dialect became the official language: Old Syriac. On the upper reaches of the Tigris, East Mesopotamian Aramaic flourished, with evidence from Hatra, Assur and the Tur Abdin. Tatian, the author of the gospel harmony the Diatessaron came from Assyria, and perhaps wrote his work (172 CE) in East Mesopotamian rather than Syriac or Greek. In Babylonia, the regional dialect was used by the Jewish community, Jewish Old Babylonian (from c. 70 CE). This everyday language increasingly came under the influence of Biblical Aramaic and Babylonian Targumic.
[edit]Late Old Western Aramaic
The western regional dialects of Aramaic followed a similar course to those of the east. They are quite distinct from the eastern dialects and Imperial Aramaic. Aramaic came to coexist with Canaanite dialects, eventually completely displacing Phoenician in the 1st century BCE and Hebrew around the turn of the 4th century CE.
The form of Late Old Western Aramaic used by the Jewish community is best attested, and is usually referred to as Jewish Old Palestinian. Its oldest form is Old East Jordanian, which probably comes from the region of Caesarea Philippi. This is the dialect of the oldest manuscript of Enoch (c. 170 BCE). The next distinct phase of the language is called Old Judaean into the 2nd century CE. Old Judaean literature can be found in various inscriptions and personal letters, preserved quotations in the Talmud and receipts from Qumran. Josephus' first, non-extant edition of his Jewish War was written in Old Judaean.
The Old East Jordanian dialect continued to be used into the 1st century CE by pagan communities living to the east of the Jordan. Their dialect is often then called Pagan Old Palestinian, and it was written in a cursive script somewhat similar to that used for Old Syriac. A Christian Old Palestinian dialect may have arisen from the pagan one, and this dialect may be behind some of the Western Aramaic tendencies found in the otherwise eastern Old Syriac gospels (see Peshitta).
[edit]Languages during Jesus' lifetime
Further information: Aramaic of Jesus
It is generally believed that in the 1st century CE, Jews in Judaea primarily spoke Aramaic with a dwindling number using Hebrew as a native language. Many learned Hebrew as a liturgical language. Additionally, Koine Greek was an international language of the Roman administration and trade, and was widely understood by those in the urban spheres of influence. Latin was spoken in the Roman army but had almost no impact on the linguistic landscape.
In addition to the formal, literary dialects of Aramaic based on Hasmonaean and Babylonian there were a number of colloquial Aramaic dialects. Seven dialects of Western Aramaic were spoken in the vicinity of Judaea in Jesus' time. They were probably distinctive yet mutually intelligible. Old Judaean was the prominent dialect of Jerusalem and Judaea. The region of Engedi had the South-east Judaean dialect. Samaria had its distinctive Samaritan Aramaic, where the consonants 'he', 'heth' and '‘ayin' all became pronounced as 'aleph'. Galilean Aramaic, the dialect of Jesus' home region, is only known from a few place names, the influences on Galilean Targumic, some rabbinic literature and a few private letters. It seems to have a number of distinctive features: diphthongs are never simplified into monophthongs. East of the Jordan, the various dialects of East Jordanian were spoken. In the region of Damascus and the Anti-Lebanon mountains, Damascene Aramaic was spoken (deduced mostly from Modern Western Aramaic). Finally, as far north as Aleppo, the western dialect of Orontes Aramaic was spoken.
The three languages influenced one another, especially Hebrew and Aramaic. Hebrew words entered Jewish Aramaic (mostly technical religious words but also everyday words like ‘ēṣ 'wood'). Vice versa, Aramaic words entered Hebrew (not only Aramaic words like māmmôn 'wealth' but Aramaic ways of using words like making Hebrew rā’ûi, 'seen' mean 'worthy' in the sense of 'seemly', which is a loan translation of Aramaic ḥāzê meaning 'seen' and 'worthy').
The Greek of the New Testament often preserves non-Greek semiticisms, including transliterations of Semitic words:
Some are Aramaic like talitha (ταλιθα) that can represent the noun ṭalyĕṯā (Mark 5:41).
Others can be either Hebrew or Aramaic like Rabbounei (Ραββουνει), which stands for 'my master/great one/teacher' in both languages (John 20:16).
The 2004 film The Passion of the Christ is notable for its use of much dialogue in Aramaic only, specially reconstructed by a scholar, but not an Aramaic specialist, William Fulco. Where the appropriate words (in 1st century Aramaic) were no longer known, he used the Aramaic of Daniel, 4th-century Syriac and Hebrew as the basis for his work.[19]
[edit]Middle Aramaic
The 3rd century CE is taken as the threshold between Old and Middle Aramaic. During that century, the nature of the various Aramaic languages and dialects begins to change. The descendants of Imperial Aramaic ceased to be living languages, and the eastern and western regional languages began to form vital, new literatures. Unlike many of the dialects of Old Aramaic, much is known about the vocabulary and grammar of Middle Aramaic.
[edit]Eastern Middle Aramaic
Only two of the Old Eastern Aramaic languages continued into this period. In the north of the region, Old Syriac moved into Middle Syriac. In the south, Jewish Old Babylonian became Jewish Middle Babylonian. The post-Achaemenid, Arsacid dialect became the background of the new Mandaic language.
[edit]Syriac
Main article: Syriac language
9th century Syriac Estrangela manuscript of John Chrysostom's Homily on the Gospel of John
Abun dbashmayo
The Lord's Prayer, Abun dbashmayo, sung in Syriac
Problems listening to this file? See media help.
Syriac (also "Middle Syriac") is the classical, literary, liturgical and often spoken language of Syriac Christians to this day, particularly the Assyrian church of the East, Chaldean Catholic Church, Ancient Church of the East and Syriac Orthodox churches. It originated in Sassanid Assyria (Assuristan). Its golden age was the 4th to 6th centuries. This period began with the translation of the Bible into the language: the Peshitta and the masterful prose and poetry of Ephrem the Syrian. Middle Syriac, unlike its forebear, is a thoroughly Christian language[clarification needed], although in time it became the language of those opposed to the Byzantine leadership of the Church of the East. Missionary activity by Assyrian and Nestorian Christians led to the spread of Syriac from Mesopotamia through Persia and into Central Asia, India and China.
[edit]Jewish Middle Babylonian Aramaic
Main article: Jewish Babylonian Aramaic
Jewish Middle Babylonian is the language employed by Jewish writers in Babylonia between the 4th century and the 11th century CE. It is most commonly identified with the language of the Babylonian Talmud (which was completed in the 7th century) and of post-Talmudic (Geonic) literature, which are the most important cultural products of Babylonian Jewry. The most important epigraphic sources for the dialect are the hundreds of Aramaic magic bowls written in the Jewish script.
[edit]Mandaic
Main article: Mandaic language
Mandaic, spoken by the Mandeans of Iraq, is a sister dialect to Jewish Babylonian Aramaic, though it is both linguistically and culturally distinct. Classical Mandaic is the language in which the Mandaean's Gnostic religious literature was composed. It is characterized by a highly phonetic orthography.
[edit]Western Middle Aramaic
The dialects of Old Western Aramaic continued with Jewish Middle Palestinian (in Hebrew 'square script'), Samaritan Aramaic (in the old Hebrew script) and Christian Palestinian (in cursive Syriac script). Of these three, only Jewish Middle Palestinian continued as a written language.[clarification needed]
[edit]Jewish Middle Palestinian Aramaic
In 135, after the Bar Kokhba revolt, many Jewish leaders, expelled from Jerusalem, moved to Galilee. The Galilean dialect thus rose from obscurity to become the standard among Jews in the west. This dialect was spoken not only in Galilee, but also in the surrounding parts. It is the linguistic setting for the Jerusalem Talmud (completed in the 5th century), Palestinian targumim (Jewish Aramaic versions of scripture), and midrashim (biblical commentaries and teaching). The standard vowel pointing for the Hebrew Bible, the Tiberian system (7th century), was developed by speakers of the Galilean dialect of Jewish Middle Palestinian. Classical Hebrew vocalisation, therefore, in representing the Hebrew of this period, probably reflects the contemporary pronunciation of this Aramaic dialect.
Middle Judaean, the descendant of Old Judaean, is no longer the dominant dialect, and was used only in southern Judaea (the variant Engedi dialect continued throughout this period). Likewise, Middle East Jordanian continues as a minor dialect from Old East Jordanian. The inscriptions in the synagogue at Dura-Europos are either in Middle East Jordanian or Middle Judaean.
[edit]Samaritan Aramaic
Main article: Samaritan Aramaic language
The Aramaic dialect of the Samaritan community is earliest attested by a documentary tradition that can be dated back to the 4th century. Its modern pronunciation is based on the form used in the 10th century.
[edit]Christian Palestinian Aramaic
The language of Western-Aramaic-speaking Christians is evidenced from the 6th century, but probably existed two centuries earlier. The language itself comes from Christian Old Palestinian, but its writing conventions were based on early Middle Syriac, and it was heavily influenced by Greek. For example, the name Jesus, although Yešû` in Aramaic, is written Yesûs in Christian Palestinian.
[edit]Modern Aramaic
Main article: Neo-Aramaic languages
Over 400,000 people of various communities from across the Middle East, and recent emigrants who have moved out of these communities, speak one of several varieties of Modern Aramaic (also called Neo-Aramaic) natively, including by religious adherence; Christians, Jews, Mandaeans and a very small number of Muslims. Having lived in remote areas as insulated communities, the remaining modern speakers of Aramaic dialects escaped the linguistic pressures experienced by others during the large scale language shifts that saw the proliferation of other tongues among those who previously did not speak them, most recently the Arabization of the Middle East and North Africa by Muslim Arabians, during their spread of Islam. Most of the people of that region who converted to Islam, and many from the remaining unconverted population, also adopted Arabic as their first language. The Aramaic speaking peoples such as Assyrians have preserved their traditions with schools, printing presses and now with electronic media.
The Neo-Aramaic languages are now farther apart in their comprehension of one another than perhaps they have ever been. The last 200 years have not been good to Aramaic speakers. Instability throughout the Middle East has led to a worldwide diaspora of Aramaic-speakers. The year 1915 is especially prominent for Aramaic-speaking Assyrian Christians who experienced the Assyrian Genocide (Sayfo or Saypā; literally meaning sword in Syriac), and all Christian groups living in eastern Turkey in general (see also Armenian Genocide, Greek genocide) who were the subjects of the genocide that marked the end of the Ottoman Empire. For Aramaic-speaking Jews, 1950 is a watershed year: the founding of the state of Israel and consequent Jewish exodus from Arab lands, including Iraq, led most Iraqi Jews, both Aramaic-speaking and Arabic-speaking Iraqi Jews, to emigrate to Israel. However, immigration to Israel has led to the Jewish Neo-Aramaic (and Jewish Iraqi Arabic) being replaced by Modern Hebrew (Ivrit) among children of the migrants. The practical extinction of many Jewish dialects seems imminent.
[edit]Modern Eastern Aramaic
Main articles: Northeastern Neo-Aramaic and Neo-Mandaic
Modern Eastern Aramaic exists in a wide variety of dialects and languages. There is significant difference between the Aramaic spoken by Jews, Chaldo-Assyrian Christians, and Mandaeans.
The Christian languages are often called Modern Syriac (or Neo-Syriac, particularly when referring to their literature), being deeply influenced by the literary and liturgical language of Middle Syriac. However, they also have roots in numerous, previously unwritten, local Aramaic varieties, and are not purely the direct descendants of the language of Ephrem the Syrian. The varieties are not all mutually intelligible. The principal Christian varieties are Assyrian Neo-Aramaic and Chaldean Neo-Aramaic used by the ethnic Assyrians of Iraq, south east Turkey, Iran and north east Syria.
The Judeo-Aramaic languages are now mostly spoken in Israel, and most are facing extinction. The Jewish varieties that have come from communities that once lived between Lake Urmia and Mosul are not all mutually intelligible. In some places, for example Urmia, Christians and Jews speak mutually unintelligible varieties of Modern Eastern Aramaic in the same place. In others, the Nineveh Plains around Mosul for example, the varieties of the two faith communities are similar enough to allow conversation.
Modern Western Syriac (also called Central Neo-Aramaic, being in between Western Neo-Aramaic and Eastern Neo-Syriac) is generally represented by Turoyo, the language of the Tur Abdin. A related language, Mlahsô, has recently become extinct.
Mandaeans, living in the Khūzestān Province of Iran and scattered throughout Iraq, speak Modern Mandaic. It is quite distinct from any other Aramaic variety.
[edit]Modern Central Aramaic
Main article: Central Neo-Aramaic
Central Neo-Aramaic consists of Turoyo and the recently extinct Mlahsô.
[edit]Modern Western Aramaic
Main article: Western Neo-Aramaic
Very little remains of Western Aramaic. It is still spoken in the villages of Ma'loula, Bakh`a and Jubb`adin on Syria's side of the Anti-Lebanon mountains, as well as by some people who migrated from these villages, to Damascus and other larger towns of Syria. All these speakers of Modern Western Aramaic are fluent in Arabic, which has now become the main language in these villages.
[edit]Sounds
Each dialect of Aramaic has its own distinctive pronunciation, and it would not be feasible here to go into all these properties. Aramaic has a phonological palette of 25 to 40 distinct phonemes. Some modern Aramaic pronunciations lack the series of 'emphatic' consonants, and some have borrowed from the inventories of surrounding languages, particularly Arabic, Azerbaijani, Kurdish, Persian and Turkish.
[edit]Vowels
Front Back
Close i u
Close-mid e o
Open-mid ɛ (ɔ)
Open a (ɑ)
As with most Semitic languages, Aramaic can be thought of as having three basic sets of vowels:
Open a-vowels
Close front i-vowels
Close back u-vowels
These vowel groups are relatively stable, but the exact articulation of any individual is most dependent on its consonantal setting.
The cardinal open vowel is an open near-front unrounded vowel ('short' a, somewhat like the first vowel in the English 'batter', [a]). It usually has a back counterpart ('long' a, like the a in 'father', [ɑ], or even tending to the vowel in 'caught', [ɔ]), and a front counterpart ('short' e, like the vowel in 'head', [ɛ]). There is much correspondence between these vowels between dialects. There is some evidence that Middle Babylonian dialects did not distinguish between the short a and short e. In West Syriac dialects, and possibly Middle Galilean, the long a became the o sound. The open e and back a are often indicated in writing by the use of the letters 'alaph' (a glottal stop) or 'he' (like the English h).
The cardinal close front vowel is the 'long' i (like the vowel in 'need', [i]). It has a slightly more open counterpart, the 'long' e, as in the final vowel of 'café' ([e]). Both of these have shorter counterparts, which tend to be pronounced slightly more open. Thus, the short close e corresponds with the open e in some dialects. The close front vowels usually use the consonant y as a mater lectionis.
The cardinal close back vowel is the 'long' u (like the vowel in 'school', [u]). It has a more open counterpart, the 'long' o, like the vowel in 'low' ([o]). There are shorter, and thus more open, counterparts to each of these, with the short close o sometimes corresponding with the long open a. The close back vowels often use the consonant w to indicate their quality.
Two basic diphthongs exist: an open vowel followed by y (ay), and an open vowel followed by w (aw). These were originally full diphthongs, but many dialects have converted them to e and o respectively.
The so-called 'emphatic' consonants (see the next section) cause all vowels to become mid-centralised.
[edit]Consonants
Labial Interdental Alveolar Palatal Velar Uvular Pharyngeal Glottal
Plain Emphatic
Nasal m n
Stop Voiceless p t tˤ k q ʔ
Voiced b d ɡ
Fricative Voiceless f θ s sˤ ʃ x ħ h
Voiced v ð z ɣ ʕ
Trill r
Approximant l j w
The various alphabets used for writing Aramaic languages have twenty-two letters (all of which are consonants). Some of these letters, though, can stand for two or three different sounds (usually a plosive and a fricative at the same point of articulation). Aramaic classically uses a series of lightly contrasted plosives and fricatives:
Labial set: p/f and b/v,
Dental set: t/θ and d/ð,
Velar set: k/x and g/ɣ.
Each member of a certain pair is written with the same letter of the alphabet in most writing systems (that is, p and f are written with the same letter), and are near allophones.
A distinguishing feature of Aramaic phonology (and that of Semitic languages in general) is the presence of 'emphatic' consonants. These are consonants that are pronounced with the root of the tongue retracted, with varying degrees of pharyngealization and velarization. Using their alphabetic names, these emphatics are:
Ḥêṯ, a voiceless pharyngeal fricative, /ħ/,
Ṭêṯ, a pharyngealized t, /tˤ/,
ʽAyin (or ʽE in some dialects), a pharyngealized glottal stop (sometimes considered to be a voiced pharyngeal approximant), [ʕ] or [ʔˤ],
Ṣāḏê, a pharyngealized s, /sˤ/,
Qôp, an uvular k (a voiceless uvular plosive), /q/.
The emphatic consonants of Aramaic
Problems listening to this file? See media help.
Ancient Aramaic may have had a larger series of emphatics, and some Neo-Aramaic languages definitely do. Not all dialects of Aramaic give these consonants their historic values.
Overlapping with the set of emphatics are the 'guttural' consonants. They include Ḥêṯ and ʽAyn from the emphatic set, and add ʼĀlap̄ (a glottal stop) and Hê (as the English 'h').
Aramaic classically has a set of four sibilants (Ancient Aramaic may have had six):
/s/ (as in English 'sea'),
/z/ (as in English 'zero'),
/ʃ/ (as in English 'ship'),
/sˤ/ (the emphatic Ṣāḏê listed above).
In addition to these sets, Aramaic has the nasal consonants m and n, and the approximants r (usually an alveolar trill), l, y and w.
[edit]Historical sound changes
Six broad features of sound change can be seen as dialect differentials:
Vowel change – This occurs almost too frequently to document fully, but is a major distinctive feature of different dialects.
Plosive/fricative pair reduction – Originally, Aramaic, like Tiberian Hebrew, had fricatives as conditioned allophones for each plosive. In the wake of vowel changes, the distinction eventually became phonemic; still later, it was often lost in certain dialects. For example, Turoyo has mostly lost /p/, using /f/ instead; other dialects (for instance, standard Assyrian Neo-Aramaic) have lost /θ/ and /ð/ and replaced them with /t/ and /d/. In most dialects of Modern Syriac, /f/ and /v/ become /w/ after a vowel.
Loss of emphatics – Some dialects have replaced emphatic consonants with non-emphatic counterparts, while those spoken in the Caucasus often have glottalized rather than pharyngealized emphatics.
Guttural assimilation – This is the main feature of Samaritan pronunciation, also found in the Samaritan Hebrew language: all the gutturals are reduced to a simple glottal stop. Some Modern Aramaic dialects do not pronounce h in all words (the third person masculine pronoun 'hu' becomes 'ow').
Proto-Semitic */θ/ */ð/ are reflected in Aramaic as */t/, */d/, whereas they became sibilants in Hebrew (the number three in Hebrew is 'šālôš', but 'tlāṯ' in Aramaic). Dental/sibilant shifts are still happening in the modern dialects.
New phonetic inventory – Modern dialects have borrowed sounds from the surrounding, dominant languages. The usual inventory is [ʒ] (as the first consonant in 'azure'), [d͡ʒ] (as in 'jam') and [t͡ʃ] (as in 'church'). The Syriac alphabet has been adapted for writing these new sounds.
[edit]Grammar
Aramaic words based on the triliteral
root k-t-b
Problems listening to this file? See media help.
As with other Semitic languages, Aramaic morphology (the way words are formed) is based on the triliteral root. The root consists of three consonants and has a basic meaning, for example, k-t-b has the meaning of 'writing'. This is then modified by the addition of vowels and other consonants to create different nuances of the basic meaning:
Kṯāḇâ, handwriting, inscription, script, book.
Kṯāḇê, the Scriptures.
Kāṯûḇâ, secretary, scribe.
Kṯāḇeṯ, I wrote.
Eḵtûḇ, I shall write.
[edit]Nouns and adjectives
Aramaic nouns and adjectives are inflected to show gender, number and state. The latter somewhat akin to case in Indo-European languages.
Aramaic has two grammatical genders, masculine and feminine. The feminine absolute singular is usually marked by the ending -â, which is usually written with an aleph. Jewish varieties, however, often use he instead, following Hebrew orthography.
Nouns can be either singular or plural, but an additional 'dual' number exists for nouns that usually come in pairs. The dual number gradually disappeared from Aramaic over time and has little influence in Middle and Modern Aramaic.
Aramaic nouns and adjectives can exist in one of three states; these states correspond in part to the role of cases in other languages.
The absolute state is the basic form of a noun (for example, kṯâḇâ, 'handwriting'). The absolute state can be used in most syntactical roles. However, by the Middle Aramaic period, its use for nouns, but not adjectives, had been widely replaced by the emphatic state.
The construct state is a form of the noun used to make possessive phrases (for example, kṯāḇaṯ malkṯâ, 'the handwriting of the queen). In the masculine singular it is often the same as the absolute, but may undergo vowel reduction in longer words. The feminine construct and masculine construct plural are marked by suffixes. Unlike a genitive case, which marks the possessor, the construct state is marked on the possessed. This is mainly due to Aramaic word order: possessed[const.] possessor[abs./emph.] are treated as a speech unit, with the first unit (possessed) employing the construct state to link it to the following word. In Middle Aramaic, the use of the construct state for all but stock phrases (like bar-nāšâ, 'son of man') begins to disappear.
The emphatic or determined state is an extended form of the noun that functions a bit like a definite article (which Aramaic lacks; for example, kṯāḇtâ, 'the handwriting'). It is marked with a suffix. Although its original grammatical function seems to have been to mark definiteness, it is used already in Imperial Aramaic to mark all important nouns, even if they should be considered technically indefinite. This practice developed to the extent that the absolute state became extraordinarily rare in later varieties of Aramaic.
Whereas other Northwest Semitic languages, like Hebrew, have the absolute and construct states, the emphatic/determined state is a unique feature to Aramaic. Case endings, as in Ugaritic, probably existed in a very early stage of the language, and glimpses of them can be seen in a few compounded proper names. However, as most were short final vowels, they were never written, and the few characteristic long vowels of the masculine plural accusative and genitive are not clearly evidenced in inscriptions. Often, the direct object is marked by a prefixed l- (the preposition 'to') if it is definite.
Adjectives agree with their nouns in number and gender but agree in state only if attributive. Predicative adjectives are in the absolute state regardless of the state of their noun (a copula may or may not be written). Thus, an attributive adjective to an emphatic noun, as in the phrase 'the good king', is written also in the emphatic state malkâ ṭāḇâ — king[emph.] good[emph.]. In comparison, the predicative adjective, as in the phrase 'the king is good', is written in the absolute state ṭāḇ malkâ — good[abs.] king[emph.].
‘good’ masc. sg. fem. sg. masc. pl. fem. pl.
abs. ṭāḇ ṭāḇâ ṭāḇîn ṭāḇān
const. ṭāḇ ṭāḇaṯ ṭāḇê ṭāḇāṯ
det./emph. ṭāḇâ ṭāḇtâ ṭāḇayyâ ṭāḇāṯâ
The final -â in a number of these suffixes is written with the letter aleph. However, some Jewish Aramaic texts employ the letter he for the feminine absolute singular. Likewise, some Jewish Aramaic texts employ the Hebrew masculine absolute singular suffix -îm instead of -în. The masculine determined plural suffix, -ayyâ, has an alternative version, -ê. The alternative is sometimes called the 'gentilic plural' for its prominent use in ethnonyms (yəhûḏāyê, 'the Jews', for example). This alternative plural is written with the letter aleph, and came to be the only plural for nouns and adjectives of this type in Syriac and some other varieties of Aramaic. The masculine construct plural, -ê, is written with yodh. In Syriac and some other variants this ending is diphthongized to -ai.
Possessive phrases in Aramaic can either be made with the construct state or by linking two nouns with the relative particle d[î]-. As use of the construct state almost disappears from the Middle Aramaic period on, the latter method became the main way of making possessive phrases.
Different variations of the possessive construction in Aramaic
Problems listening to this file? See media help.
For example, the various forms of possessive phrases (for 'the handwriting of the queen') are:
Kṯāḇaṯ malkṯâ — the oldest construction: the possessed object(kṯāḇâ, 'handwriting') is in the construct state (kṯāḇaṯ); the possessor (malkâ, 'queen') is in the emphatic state (malkṯâ)
Kṯāḇtâ d(î)-malkṯâ — both words are in the emphatic state and the relative particle d[î]- is used to mark the relationship
Kṯāḇtāh d(î)-malkṯâ — both words are in the emphatic state, and the relative particle is used, but the possessed is given an anticipatory, pronominal ending (kṯāḇt[â]-āh, 'handwriting-her'; literally, 'her writing, that (of) the queen').
In Modern Aramaic, the last form is by far the most common. In Biblical Aramaic, the last form is virtually absent.
[edit]Verbs
The Aramaic verb has gradually evolved in time and place, varying between varieties of the language. Verb forms are marked for person (first, second or third), number (singular or plural), gender (masculine or feminine), tense (perfect or imperfect), mood (indicative, imperative, jussive or infinitive) and voice (active, reflexive or passive). Aramaic also employs a system of conjugations, or verbal stems, to mark intensive and extensive developments in the lexical meaning of verbs.
[edit]Aspectual tense
Aramaic has two proper tenses: perfect and imperfect. These were originally aspectual, but developed into something more like a preterite and future. The perfect is unmarked, while the imperfect uses various preformatives that vary according to person, number and gender. In both tenses the third-person singular masculine is the unmarked form from which others are derived by addition of afformatives (and preformatives in the imperfect). In the chart below (on the root K-T-B, meaning 'to write'), the first form given is the usual form in Imperial Aramaic, while the second is Classical Syriac.
Person & gender Perfect Imperfect
Singular Plural Singular Plural
3rd m. kəṯaḇ ↔ kəṯaḇ kəṯaḇû ↔ kəṯaḇ(w)/kəṯabbûn yiḵtuḇ ↔ neḵtoḇ yiḵtəḇûn ↔ neḵtəḇûn
3rd f. kiṯbaṯ ↔ keṯbaṯ kəṯaḇâ ↔ kəṯaḇ(y)/kəṯabbên tiḵtuḇ ↔ teḵtoḇ yiḵtəḇān ↔ neḵtəḇān
2nd m. kəṯaḇt ↔ kəṯaḇt kəṯaḇtûn ↔ kəṯaḇton tiḵtuḇ ↔ teḵtoḇ tiḵtəḇûn ↔ teḵtəḇûn
2nd f. kəṯaḇtî ↔ kəṯaḇt(y) kəṯaḇtēn ↔ kəṯaḇtên tiḵtuḇîn ↔ teḵtuḇîn tiḵtəḇān ↔ teḵtəḇān
1st m./f. kiṯḇēṯ ↔ keṯḇeṯ kəṯaḇnâ ↔ kəṯaḇn eḵtuḇ ↔ eḵtoḇ niḵtuḇ ↔ neḵtoḇ
[edit]Conjugations or verbal stems
Like other Semitic languages, Aramaic employs a number of conjugations, or verbal stems, to extend the lexical coverage of verbs. The basic conjugation of the verb is called the ground stem, or G-stem. Following the tradition of mediaeval Arabic grammarians, it is more often called the Pə‘al (also written Pe‘al), using the form of the triliteral root P-‘-L, meaning ‘to do’. This stem carries the basic lexical meaning of the verb.
By doubling of the second radical, or root letter, the D-stem or Pa‘‘el is formed. This is often an intensive development of the basic lexical meaning. For example, qəṭal means ‘he killed’, whereas qaṭṭel means ‘he slew’. The precise relationship in meaning between the two stems differs for every verb.
A preformative, which can be ha-, a- or ša-, creates the C-stem or variously the Hap̄‘el, Ap̄‘el or Šap̄‘el (also spelt Haph‘el, Aph‘el and Shaph‘el). This is often an extensive or causative development of the basic lexical meaning. For example, ṭə‘â means ‘he went astray’, whereas aṭ‘î means ‘he deceived’. The Šap̄‘el is the least common variant of the C-stem. Because this variant is standard in Akkadian, it is possible that its use in Aramaic represents loanwords from that language. The difference between the variants Hap̄‘el and Ap̄‘el appears to be the gradual dropping of the initial h sound in later Old Aramaic. This is noted by the respelling of the older he preformative with aleph.
These three conjugations are supplemented with three derived conjugations, produced by the preformative hiṯ- or eṯ-. The loss of the initial h sound occurs similarly to that in the form above. These three derived stems are the Gt-stem, Hiṯpə‘el or Eṯpə‘el (also written Hithpe‘el or Ethpe‘el), the Dt-stem, Hiṯpa‘‘al or Eṯpa‘‘al (also written Hithpa‘‘al or Ethpa‘‘al), and the Ct-stem, Hiṯhap̄‘al, Ettap̄‘al, Hištap̄‘al or Eštap̄‘al (also written Hithhaph‘al, Ettaph‘al, Hishtaph‘al or Eshtaph‘al). Their meaning is usually reflexive, but later became passive. However, as with other conjugations, actual meaning differs from verb to verb.
Not all verbs utilise all of these conjugations, and, in some, the G-stem is not used. In the chart below (on the root K-T-B, meaning ‘to write’), the first form given is the usual form in Imperial Aramaic, while the second is Classical Syriac.
Stem Perfect active Imperfect active Perfect passive Imperfect passive
Pə‘al (G-stem) kəṯaḇ ↔ kəṯaḇ yiḵtuḇ ↔ neḵtoḇ kəṯîḇ
Hiṯpə‘ēl/Eṯpə‘el (Gt-stem) hiṯkəṯēḇ ↔ eṯkəṯeḇ yiṯkəṯēḇ ↔ neṯkəṯeḇ
Pa‘‘ēl/Pa‘‘el (D-stem) kattēḇ ↔ katteḇ yəḵattēḇ ↔ nəkatteḇ kuttaḇ
Hiṯpa‘‘al/Eṯpa‘‘al (Dt-stem) hiṯkattaḇ ↔ eṯkattaḇ yiṯkattaḇ ↔ neṯkattaḇ
Hap̄‘ēl/Ap̄‘el (C-stem) haḵtēḇ ↔ aḵteḇ yəhaḵtēḇ ↔ naḵteḇ huḵtaḇ
Hiṯhap̄‘al/Ettap̄‘al (Ct-stem) hiṯhaḵtaḇ ↔ ettaḵtaḇ yiṯhaḵtaḇ ↔ nettaḵtaḇ
Aramaic also has two proper tenses: the perfect and the imperfect. In Imperial Aramaic, the participle began to be used for a historical present. Perhaps under influence from other languages, Middle Aramaic developed a system of composite tenses (combinations of forms of the verb with pronouns or an auxiliary verb), allowing for narrative that is more vivid. The syntax of Aramaic (the way sentences are put together) usually follows the order verb–subject–object (VSO). Imperial (Persian) Aramaic, however, tended to follow a S-O-V pattern (similar to Akkadian), which was the result of Persian syntactic influence.
[edit]Aramaic word processors
The World's first Aramaic language word processing software was developed in 1986–1987 in Kuwait by a young information technology professional named Sunil Sivanand, who is now Managing Director and Chief Technology Architect at Acette. Sunil Sivanand did most of the character generation and programming work on a first generation, twin disk drive IBM Personal Computer. The project was sponsored by Daniel Benjamin, who was a patron of a group of individuals working worldwide to preserve and revive the Aramaic language.
[edit]See also
Languages portal
Syriac Christianity portal
Assyrians portal
Hebrew alphabet
Arabic alphabet
Aramaic of Hatra
Ephrem the Syrian
Peshitta
The Gospel of Matthew
[edit]Notes
^ The Aramaic Text in Demotic Script: The Liturgy of a New Year's Festival Imported from Bethel to Syene by Exiles from Rash – On JSTOR
^ Manichaean Aramaic in the Chinese Hymnscroll
^ Oxford English dictionary, http://oed.com/viewdictionaryentry/Entry/10127
^ Aramaic appears somewhere between 11th and 9th centuries BC. Beyer (1986: 11) suggests that written Aramaic probably dates from the 11th century BC, as it is established by the 10th century, to which he dates the oldest inscriptions of northern Syria. Heinrichs (1990: x) uses the less controversial date of 9th century, for which there is clear and widespread attestation.
^ Allen C. Myers, ed. (1987). "Aramaic". The Eerdmans Bible Dictionary. Grand Rapids, Michigan: William B. Eerdmans. p. 72. ISBN 0-8028-2402-1. "It is generally agreed that Aramaic was the common language of Israel in the first century AD. Jesus and his disciples spoke the Galilean dialect, which was distinguished from that of Jerusalem (Matt. 26:73)."
^ http://markdroberts.com/htmfiles/resources/jesuslanguage.htm
^ Beyer 1986: 38–43; Casey 1998: 83–6, 88, 89–93; Eerdmans 1975: 72.
^ Heinrichs 1990: xi–xv; Beyer 1986: 53.
^ Naby, Eden. From Lingua Franca to Endangered Language. Assyrian International News Agency.
^ a b Richard, 2003, p. 69.
^ [www.jtsa.edu/Documents/pagedocs/JANES/1986%2018/Younger18.pdf Panammuwa II and Bar-Rakib: Two Structural Analyses, K. Lawson Younger, Jr., University of Sheffield]
^ Shaked, Saul (1987). "Aramaic". Encyclopedia Iranica. 2. New York: Routledge & Kegan Paul. pp. 250–261. p. 251
^ Frye, Richard N.; Driver, G. R. (1955). "Review of G. R. Driver's "Aramaic Documents of the Fifth Century B. C."". Harvard Journal of Asiatic Studies 18 (3/4): 456–461. DOI:10.2307/2718444. JSTOR 2718444. p. 457.
^ Geiger, Wilhelm; Kuhn, Ernst (2002). Grundriss der iranischen Philologie: Band I. Abteilung 1. Boston: Adamant. pp. 249ff.
^ Stolper, John A. Matthew (2007). "What are the Persepolis Fortification Tablets?". The Oriental Studies News & Notes (winter): 6–9. Archived from the original on 14 February 2007. Retrieved 2007-02-13.
^ Naveh, Joseph; Shaked, Shaul (2006). Ancient Aramaic Documents from Bactria. Studies in the Khalili Collection. Oxford: Khalili Collections. ISBN 1-874780-74-9.
^ Beyer. p. 28 n. 27.; Wiesehöfer, Josef; Azodi, Azizeh. Ancient Persia. pp. 118–20.
^ "Iranian Scripts for Aramaic Languages," in the Bulletin of the American Schools of Oriental Research 341 (2006), pp. 53-62.
^ "Langmaker: Aramaic".
[edit]References
Beyer, Klaus (1986). The Aramaic language: its distribution and subdivisions. Vandenhoeck und Ruprecht. ISBN 3-525-53573-2.
Casey, Maurice (1998). Aramaic sources of Mark's Gospel. Cambridge University Press. ISBN 0-521-63314-1.
"Aramaic". The Eerdmans Bible Dictionary. Grand Rapids, Michigan, USA: William B Eerdmans. 1975. ISBN 0-8028-2402-1.
Frank, Yitzchak (2003). Grammar for Gemara & Targum Onkelos ((expanded edition) ed.). Feldheim Publishers / Ariel Institute. ISBN 1-58330-606-4.
Heinrichs, Wolfhart (ed.) (1990). Studies in Neo-Aramaic. Atlanta, Georgia: Scholars Press. ISBN 1-55540-430-8.
Nöldeke, Theodor (2001). Compendious Syriac Grammar. Winona Lake: Eisenbrauns. ISBN 1-57506-050-7.
Richard, Suzanne (2003). Near Eastern Archaeology: A Reader (Illustrated ed.). EISENBRAUNS. ISBN 1-57506-083-3, 9781575060835.
Rosenthal, Franz (1995). A Grammar of Biblical Aramaic (6th, revised ed.). Otto Harrassowitz, Wiesbaden. ISBN 3-447-03590-0.
Sabar, Yona (2002). A Jewish Neo-Aramaic Dictionary. Harrassowitz. ISBN 978-3-447-04557-5.
Sokoloff, Michael (2002). A Dictionary of Jewish Babylonian Aramaic. Ramat Gan: Bar-Ilan UP; Johns Hopkins UP. ISBN 965-226-260-9.
Sokoloff, Michael (2002). A Dictionary of Jewish Palestinian Aramaic (2nd ed.). Bar-Ilan UP; Johns Hopkins UP. ISBN 965-226-101-7.
Stevenson, William B. (1962). Grammar of Palestinian Jewish Aramaic (2nd ed.). Clarendon Press. ISBN 0-19-815419-4.
[edit]External links
Aramaic language edition of Wikipedia, the free encyclopedia
Wikimedia Commons has media related to: Aramaic language
Ethnologue report for Aramaic
Omniglot written Aramaic/Proto-Hebrew outline
Jewish Language Research Website: Jewish Aramaic
Dictionary of Judeo-Aramaic
Comprehensive Aramaic Lexicon (including editions of Targums) – at the Hebrew Union College, Cincinnati
Aramaic Designs – website offering various designs based on historical Aramaic scripts.
The Aramaic Language and Its Classification – Efrem Yildiz, Journal of Assyrian Academic Studies
Aramaic Peshitta Bible Repository – Many free Syriac Aramaic language research tools and the Syriac Peshitta Bible
Aramaic Dictionary – search the online dictionary using English or Aramaic words, including many other options.
Ancient Aramaic Audio Files: contains audio recordings of scripture.
[show] v t e
Modern Aramaic languages
[show] v t e
Semitic languages
[show] v t e
Ancient Mesopotamia
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: Aramaic languagesAssyriaCentral Semitic languagesEndangered Afro-Asiatic languagesHebrew Bible topicsJewish languagesLanguages of ArmeniaLanguages of IraqLanguages of IranLanguages of IsraelLanguages of TurkeyTur AbdinLiturgical languages
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زبان آرامی . [ زَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فرات . رجوع به «آرامی » شود.