هیچ بر هیچ (نف) بیپایه. بیمعنا. بیپایه. نااستوار.
از آن دولت که باداعداش بر هیچ
به همت یاریـی خواهم دگر هیچ
(نظامی، خسرو و شیرین)مغز پالودی و بر هیچ نه در خواب شدی
گوییا لقمهٔ هر روزه تو مغز خر است
(عطار، دیوان)من میان این دو غم در پیچ پیچ
بر چهام جان پرخطر، بر هیچ هیچ
(عطار، منطق الطیر)که دانستی که چندین نقش پر پیچ
کــســی دانــد نــمــود از هــیــچ بـر هـیـچ
(وحشی، فرهاد و شیرین)|| بیدلیل.
گفت بر هیچ آب خود بردم دریغ
عـشوهٔ آن عـشـوهده خوردم دریـغ
(مثنوی، مولوی)بنگرید: [http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-d65d3c56a391455f9df666622da7f6c4-fa.html هیچ بر هیچ]
احراری