اجازه ویرایش برای همه اعضا

زکات

نویسه گردانی: ZKAT
زکات (به انگلیسی: Alms Tax) از دستورات اسلامی و یکی از فروع دین است و در مورد چیزهایی وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت به وجود می‌آورد، آن هم طبیعت سهل و ساده؛ یعنی انسان به نسبت، کار کمی انجام داده و طبیعت کار بیشتر را انجام می‌دهد و محصول را مفت و رایگان در اختیار انسان می‌گذارد.

مثلاً گندم که انسان بوجود می‌آورد در قسمت کمی، فکر و عمل او دخالت دارد و قسمت بیشتر، فعالیت طبیعت است. ازاینرو اسلام به انسان می‌گوید اینجا که از سخاوت طبیعت استفاده می‌کنی مقداری از آن را باید در راههای دیگر بدهی. البته سوال مهمی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا گندم باید زکات داشته باشد و برنج نداشته باشد؟ این مساله در سابق هم مطرح بوده‌است در جواب گفته‌اند، آن سادگی که در موارد زکات هست در برنج نیست یعنی به آن سادگی که گندم به دست می‌آید برنج به دست نمی‌آید و زحمت زیادی می‌خواهد و زکات در واقع به این علت است که یک مقدار از چیزی را که طبیعت رایگان در اختیار انسان قرار می‌دهد به دیگران بدهد.

محتویات [نمایش]
فرق مالیات و زکات [ویرایش]

اما مالیات موضوع دیگری است امری متغیر و از اختیارات حکومتی است. وضع مالیات از اختیارات حاکم شرعی است. او در هر زمانی می‌تواند برای هر چیزی بر طبق مصلحتی که ایجاب می‌کند مالیات وضع کند. این ربطی به زکات ندارد. بنابراین نباید زکات و مالیات را با هم مقایسه کرد.

آیات زکات [ویرایش]

در قرآن در اکثر موارد پرداخت زکات در کنار برپایی نماز آمده‌است، که بیانگر اهمیت این حکم می‌باشد. آیه ۶۰ سوره توبه مصارف زکات را چنین بیان می‌کند:

۱. فقیر (نیازمند)

۲. مسکین (کسی که در نهایت نیازمندی است)

۳. عاملین (مامورین جمع آوری زکات)

۴. مولفه قلوب (برای نزدیک کردن کسانی که احتمالا کدورتی از اسلام دارند)

۵. آزاد سازی بردگان

۶. مقروضین

۷. در راه خدا (مصارفی که نفع عمومی دارند مانند ساخت مسجد و مدرسه)

۸. در راه ماندگان[۱]

زکات در ادیان پیشین آسمانی [ویرایش]

زکات مخصوص اسلام نیست بلکه در ادیان پیشین نیز بوده‌است. زکات و نماز از مشترکات همه ادیان آسمانی است. حضرت عیسی در گهواره به سخن آمد و گفت: «اَوصانی بالصّلوة و الزّکاة» خداوند مرا به نماز و زکات سفارش نموده‌است. حضرت موسی خطاب به بنی‌اسرائیل فرمود: «اقیموا الصّلوة و آتوا الزّکاة» نماز به پا دارید و زکات دهید. قرآن درباره حضرت اسماعیل علیه السلام می‌فرماید: «کان یأمر أهله بالصّلوة و الزّکاة» او خانواده‌اش را به نماز و زکات فرمان می‌داد. درباره عموم پیامبران نیز آمده‌است: «و جعلناهم ائمّة یَهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخَیرات و اقام الصّلوة و اِیتاء الزّکاة» آنان به فرمان ما مردم را هدایت می‌کردند و ما انجام کارهای نیک و به پا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم. بر اساسِ آیه «و ما أُمروا الاّ لیعبدوا اللّه... و یقیموا الصّلوة و یؤتوا الزّکاة و ذلک دین القیّمة» نیز، در تمام ادیان آسمانی، قرین و همتای نماز، زکات بوده‌است. علاّمه طباطبایی در مبحثی پیرامون زکات می‌فرماید: هر چند قوانین اجتماعی به صورت کاملی که اسلام آورده، سابقه نداشته، لکن اصل آن ابتکار اسلام نبوده‌است. زیرا فطرت بشر به طور اجمال آن را درمی‌یافت. لذا در آیین‌های آسمانی قبل از اسلام و قوانین روم قدیم، جسته و گریخته چیزهایی درباره اداره اجتماع دیده می‌شود و می‌توان گفت که هیچ قومی در هیچ عصری نبوده، مگر آن که در آن حقوقی مالی برای اداره جامعه رعایت می‌شده‌است. زیرا جامعه هر جور که بود در قیام و رشدش نیازمند هزینه مالی بوده‌است.

انتقادات [ویرایش]

احمد کسروی، معتقد بود که: «زکات و مال امام، مالیات اسلام بوده. اسلام یک حکومتی داشته که سپاه می‌گرفته و حکم‌رانان می‌فرستاده و قاضی می‌گمارده و شحنه و شرطه برمی‌گزیده و یک کشور بسیار بزرگی را اداره می‌کرده و مسلمانان را نگهداری می‌نموده و در برابر آن از مردم مال امام و زکات می‌گرفته، اما اکنون که حکومت واحد اسلامی برافتاده و هر توده و نژادی از مسلمانان خود را جدا گردانیده و یک حکومت نژادی بنیاد گزارده‌اند و مالیات به دولت‌های خود می‌پردازند، دیگر نیازی به پرداخت زکات و مال امام به ملاها وجود ندارد».[۲] البته برخلاف تصور کسروی، مراجع تقلید شیعه مدتهاست که پرداخت مستقیم زکات به نیازمندان را با اجازه مجتهد مجاز شمرده‌اند:

«هرچند زکات یکی از راههای تامین منابع مالی حکومت اسلامی است؛ اما در شرایط کنونی در ایران توسط دولت جمع آوری نمی‌شود؛ بلکه به صورت مردمی هر کسی می‌تواند زکات خویش را دریکی از موارد هشتگانه آن که در توضیح المسایل همه مراجع ذکر شده مصرف نماید.»[۳] سید محمد جواد غروی زکوه را منحصر در نه چیز نمی‌داند، چون قرآن همه تولیدات را ذکر فرموده که صنعتی، کشاورزی و غیر آن‌ها را شامل می‌شود[۴].

پانویس [ویرایش]

↑ رساله آیت الله سیستانی مساله ۱۹۳۳
↑ شماره ویژه پرچم، سال یکم فروردین ۱۳۲۲
↑ تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۳۴۲ و ۳۴۳
↑ خورشید معرفت، جلد سوم، نشر جاوید، ۱۳۵۰ و شرح رساله، نشر نگارش، ۱۳۸۲
منبع [ویرایش]

اسلام و مقتضیات زمان؛ مرتضی مطهری
تفسیر المیزان علامه طباطبایی
خمس و زکات محسن قرائتی
جستارهای وابسته [ویرایش]

درگاه اسلام
پیوند به بیرون [ویرایش]

ارباب حکمت
مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به زکات در ویکی‌گفتاورد موجود است.
[نمایش]
ن • ب • و
موضوعات اسلام
این یک نوشتار خُرد پیرامون اسلام است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
رده‌ها: اقتصاد اسلامی فروع دین اسلام

قس عربی

الزکاة هی الرکن الثالث من أرکان الإسلام،[1] لقول النبی محمد : "بنی الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاة، وإیتاء الزکاة، وصوم رمضان، وحج البیت من استطاع إلیه سبیلاً"،[2] ومصطلح الزکاة مشتقة فی اللغة العربیة من کلمة "زکا"، والتی تعنى النماء والطهارة والبرکة. وسمیت الزکاة لأنها بحسب المعتقد الإسلامی تزید فی المال الذی أخرجت منه،‏ وتقیه الآفات، کما قال ‏ابن تیمیة:‏ نفس المتصدق تزکو، وماله یزکو‏، یَطْهُر ویزید فی المعنى‏. أما تعریفها اصطلاحاً فهی الجزء المخصص للفقیر والمحتاج من أموال الغنى، وهی الرکن الثالث من أرکان الإسلام.
محتویات [اعرض]
[عدل]فضل الزکاة

الحکمة من الزکاة‏ تطهیر النفوس من البخل،‏ وهی من أعلى درجات التکافل الاجتماعی،مما یؤدی الی تقارب المجتمع وتکافلهم ‏وهی عبادة مالیة، وهی أیضا سبب لنیل رحمة الله‏,‏ ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏ورحمتی وسعت کل شیء فسأکتبها للذین یتقون ویؤتون الزکاة‏)‏ ‏سورة الأعراف :156،‏ وشرط لاستحقاق نصره الله‏,‏ ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏ولینصرن الله من ینصره إن الله لقوی عزیز‏, الذین إن مکناهم فی الأرض أقاموا الصلاة وآتوا الزکاة‏)‏ ‏سورة الحج :‏40- 41‏، ‏ وشرط لأخوة الدین‏، ‏ ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏فإن تابوا وأقاموا الصلاة وآتوا الزکاة فإخوانکم فی الدین‏)‏ ‏‏سورة ‏‏التوبة :‏11,‏ وهی صفة من صفات المجتمع المؤمن‏,‏ ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة ویطیعون الله ورسوله أولئک سیرحمهم الله إن الله عزیز حکیم‏)‏ ‏‏سورة التوبة:‏71‏‏,‏ وهی من صفات عُمّار بیوت الله‏,‏ ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏إنما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الآخر وأقام الصلاة وآتى الزکاة ولم یخش إلا الله‏)‏ ‏سورة التوبة: ‏18‏،‏ وصفة من صفات المؤمنین الذین یرثون الفردوس، ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏والذین هم للزکاة فاعلون‏) ‏ سورة المؤمنون: ‏4‏.
وبینت السنة مکانة الزکاة فعن ابن عمر أن رسول الله قال‏:‏ ‏(‏أُمرت أن أُقاتل الناس حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله‏, ‏ وأنّ محمدًا رسول الله‏, ‏ ویقیموا الصلاة ویؤتوا الزکاة.‏‏)‏ أخرجه البخاری ومسلم‏, ‏ وعن جریر بن عبد الله قال‏:‏ ‏(‏بایعت رسول الله على إقام الصلاة‏, ‏ وإیتاء الزکاة‏, ‏ والنصح لکل مسلم‏‏‏)‏ أخرجه البخاری ومسلم‏, ‏ وعن ابن عمر أن رسول الله قال‏:‏ ‏(‏بنی الإسلام على خمس‏:‏ شهادة أن لا إله إلا الله‏, ‏ وأن محمدًا رسول الله ‏, ‏ وإقام الصلاة‏, ‏ وإیتاء الزکاة‏, وصوم رمضان، ‏ وحج البیت لمن استطاع إلیه سبیلا‏‏ ‏.‏‏)‏ أخرجه البخاری ومسلم‏.‏
حصة مقدرة من المال فرضها الله للمستحقین الذین سماهم فی القرآن،‏ أو هی مقدار مخصوص فی مال مخصوص لطائفة مخصوصة، ‏ ویطلق لفظ الزکاة على نفس الحصة المخرجة من المال المزکى‏.‏ والزکاة الشرعیة قد تسمى فی لغة القرآن والسنة صدقة کما ذکر القرآن‏:‏ ‏(‏خذ من أموالهم صدقة تطهرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إن صلاتک سکن لهم‏)‏ ‏سورة ‏التوبة :‏103‏‏ وفی الحدیث الصحیح قال رسول الله لمعاذ بن جبل حین أرسله إلى الیمن‏:‏ ‏(‏ادعهم إلى شهادة أن لا إله إلا الله، وأنی رسول الله، فإن هم أطاعوک لذلک فأعلمهم أن الله افترض علیهم خمس صلوات فی کل یوم ولیلة، فإن هم أطاعوک لذلک فأعلمهم أن الله افترض علیهم صدقة فی أموالهم تؤخذ من أغنیائهم فترد على فقرائهم» رواه البخاری.
[عدل]شروط الزکاة

الإسلام، فلا تجب على غیر المسلم.
ملکُ النصاب، فلا تجب على غیر القادر.
حولان الحول (مُضى سنة کاملة),والحول یعتمد فیه الشهر العربی ولیس الأفرنجی، عدا الخارج من الأرض فزکاته تجب عند اشتداد الحب وظهور نضج الثمار.
[عدل]أحکام الزکاة

تجب الزکاة فی الأنواع التالیة:
الأنعام (الإبل والبقر والغنم وبعض العلماء أوجبها فی الخیول کذلک).
الخارج من الأرض کالحبوب والثمار والزروع المقتاتة حالة الاختیار.
الذهب والفضة والمعدن والرکاز منهما وما راج رواجهما فی التعامل کالعملة الورقیة والحلی (اختلف العلماء فی وجوبها).
أموال التجارة، ولکن لا تجب الزکاة فی أدوات الإنتاج مثل المبانى والآلات والسیارات والمعدات والأراضى التی لیس الغرض بیعها والمتاجرة فیها.
ولا تجب قبل بلوغ النصاب وحولان الحول إلا فی المعدن فإنها تجب حالا بعد تنقیته من التراب وفی الرکاز فإنها تجب حالا إن بلغ النصاب.
والنصاب هو المقدار المعین من المال الذی لا تجب الزکاة فی أقل منه وتختلف قیمة النصاب حسب نوع المال.
[عدل]نصاب الزکاة وقدر الإخراج

أول نصاب الزکاة فی الإبل خمسة ویخرج عنها شاة عمرها سنة (جذعة ضأن).
أول نصاب البقر 30 ویخرج عنها ذکر أو أنثى من البقر لها سنتان[3].
أول نصاب العملات الورقیة هو ما یکافئ (85) جراما تقریبا من الذهب الخالص ویتغیر بتغیر قیمة العملة، ونسبة زکاة الثروة النقدیة 2.5 % سنویاً وفقـاً للسنـة الهجریة.
[عدل]مصارف الزکاة

مصارف الزکاة ثمانیة أصناف محصورة فی قول القرآن "إنما الصدقات للفقراء والمساکین والعاملین علیها والمؤلفة قلوبهم وفى الرقاب والغارمین وفى سبیل الله وابن السبیل فریضة من الله والله علیم حکیم " سورة التوبة آیة 60 وهم :
الفقراء: والفقیر هو من لا یجد کفایته.
المساکین: والمسکین من یجد کفایته بالکاد وقد لا تسد حاجته.
العاملین علیها: وهم العمال القائمین على شأن الزکاة حیث أن الزکاة فی الإسلام نظام کامل متکامل یتطلب من یقوم على تطبیقه والتفرغ التام له، ومن ثم أجاز الشارع الحکیم لهؤلاء العاملین علیها أن یؤجروا منها أی الزکاة.
المؤلفة قلوبهم: وهم من یرید الإسلام أن یستمیلهم، أو على الأقل أن یکفوا آذاهم عن المسلمین.
فی الرقاب: وهم العبید والإماء المکاتبون أی الذین اتفقوا مع من یملکونهم على أن یتم تحریرهم نظیر مبلغ معین فتجوز الزکاة لهم حتى یصبحوا أحراراً.
الغارمین: والغارم هو الذی تراکمت علیه الدیون فیأخذ من الزکاة مایفی دینه.
فی سبیل الله: وهم الغزاة المتطوعون ولیس معناه کل عمل خیری، فلا یشمل عمل الرابطة أو الجمعیة ولا أمثالها وبالتالی لا یجوز صرفه فی نشاطاتها ونفقاتها. والفتوى بخلاف ذلک غلط فاحش یحرم العمل بها لمخالفتها نص القرءان وأحادیث رسول الله صلى الله علیه وسلم وإجماع الأئمة المجتهدین وأقوالهم.نقل ابن هبیرة الحنبلی الإجماع على ذلک ذکره فی الإفصاح فَلْیُتَنَبَّهْ وقال مالک فی المدونة (2/59) :"لا یجزئه أن یُعطی من زکاته فی کفن میت لأن الصدقة إنما هی للفقراء والمساکین ومن سمَّى الله ولیس للأموات ولا لبناء المساجد"اهـ.
ابن السبیل: وابن السبیل هو المسافر الذی قد یکون نفد ماله وهو فی مکان غیر بلده فیعطى مایکفیه للعودة إلى بلده.
[عدل]الزکاة وآل بیت النبی

الصدقة (الزکاة) لا تحل لآل النبی محمد؛ وقد وردت أحادیث کثیرة فی ذلک عن النبی منها ما رواه مسلم فی صحیحه : أن النبی کان إذا أتی بطعام سأل عنه فإن قیل هدیة أکل منها وإن قیل صدقة لم یأکل منها [4]. کما قال النبی لعمه العباس بن عبد المطلب: ((إنا آل محمد لا تحل لنا الصدقة؛ إنما هی أوساخ الناس)) [5]. و عن أبی هریرة قال : أخذ الحسن بن علی تمرة من تمر الصدقة فجعلها فی فیه فقال رسول الله : ((کخ کخ، أرم بها، أما علمت أنا لا نأکل الصدقة؟)) متفق علیه [6].
وفی روایة : ((أنَّا لا تحل لنا الصدقة)) [7]، وقوله : ((کخ کخ)) یقال بإسکان الخاء ویقال بکسرها مع التنوین، وهی کلمة زجر للصبی عن المستقذرات، وکان الحسن صبیاً. ولکن زکاة غنیهم على فقیرهم جائزة وهذا هو رأی شیخ الإسلام.
[عدل]الزکاة والسعادة

یقول باحثون کندیون إن اقتناء مبالغ طائلة من الأموال لا یجعل الإنسان أکثر سعادة، وإن مایعزز شعوره بالسعادة هو إنفاق المال على الآخرین. ویقول فریق الباحثین فی جامعة بریتیش کولومبیا إن إنفاق أی مبلغ على الآخرین ولو کان خمسة دولارات فقط یبعث السعادة فی النفس [1]. وهذا البحث یؤکد أن الزکاة تعمل على تزکیة النفس وتطهیرها ورفع معنویات المنفق وتعطی دفعة نفسیة أکبر للفرد تجعله قادرا على مواجهة مصاعب الحیاة ویمکن القول أن الزکاة علاج نفسی للفرد وعلاج اجتماعی للفقر.
[عدل]مقارنة بین الزکاة والضرائب

الزکاة فریضة إسلامیة لکن الضریبة یفرضها القانون.
الزکاة تأدیتها عبادة لله وتنجی الفرد من عذاب الآخرة والضریبة تأدیتها انقیاد للقانون حتى لایعاقب فی الدنیا.
الزکاة لا یمکن التهرب من آدائها لأن الله یراقب العباد لکن الضرائب یمکن للمرء التهرب منها.
الزکاة تصل مباشرة من الأغنیاء للفقراء أما الضرائب فقد یتهرب منها الأغنیاء ویجبر على دفعها الفقراء.
الزکاة یؤدیها المسلم مقبل علیها وهو طائع لذلک فهی تبعث فی نفسه السعادة أما الضریبة یؤدیها الفرد وهو مجبر تحت سطوة القانون لذلک تزید من الضغوط النفسیة علیه مما یزید من مخاطر الأمراض النفسیة.
المال یذهب فی الضرائب بینما الزکاة تزید المال وتطرح فیه البرکة
الزکاة لا یمکن نقل عبئها إلى شخص غیر المکلف بها لإن هناک مؤسسة رقابیة هی الحسبة سوف تقوم بتوقیع العقاب على من یثبت قیامه بذلک، إلا أنه من الثابت فی الفکر الاقتصادی فکرة نقل العبء الضریبی والذی یؤدی إلى ظاهرة الرکود التضخمی. فالضرائب باعتبارها تکالیف إنتاج سوف تساهم فی صناعة التضخم(زیادة المستوى العام للأسعار) بینما لا تؤدی الزکاة إلى هذا المرض الاقتصادی الخطیر.
کما أن الزکاة تؤخذ من الأغنیاء بینما الضرائب على نحو ما تقدم، یقوم بتحملها الفقراء ولیس الأغنیاء. وبالتالی تقوم الزکاة بدور اجتماعی واقتصادی إیجابی، بینما تقوم الضرائب (على نحو ما هو متبع فی النظم الوضعیة) بدور سلبی.
[عدل]أنظر أیضا

زکاة الفطر
صدقة
کتاب فقه الزکاة للشیخ القرضاوی. الجزء الأول [2] - الجزء الثانی [3].
[عدل]المصادر

^ أرکان الإسلام الإسلام سؤال وجواب، تاریخ الوصول 15 سبتمبر 2011
^ شرح صالح آل شیخ لحدیث: بنی الإسلام على خمس موقع جامع شیخ الإسلام ابن تیمیة، تاریخ الوصول 15 سبتمبر 2011
^ کتاب فقه الزکاة للشیخ القرضاوی
^ صحیح مسلم 3 / 121 باب قبول النبی الهدیة ورده الصدقة
^ رواه مسلم، کتاب الزکاة، باب ترک استعمال آل النبی على الصدقة، رقم (1072).
^ رواه البخاری، کتاب الزکاة، باب ما یذکر فی الصدقة للنبی، رقم (1491)، ومسلم، کتاب الزکاة، باب تحریم الزکاة على رسول الله، رقم (1069)
^ رواه مسلم، کتاب الزکاة، باب تحریم الزکاة على رسول الله، رقم (1069)
تصنیفات: إسلامأرکان الإسلامفقه إسلامیاقتصاد إسلامیعبادات إسلامیةفقه عبادات

قس ترکی آذری

Zəkat- (ərəbcə: زکاة, çoxaltma, təmizlik) – müsəlmanların verdiyi, Quranda buyurulmuş, toplanma qaydası və həcmi şəriət qanunları ilə müəyyənləşdirilmiş dini vergi. Yəni, bir şəxsə ildə bir dəfə, fərz olan zəkatını ver" deyildiyində – malını təmizlə – deyilir. Zəkat verməyən bir şəxs malının bərəkətini görmədiyi kimi, əzaba düçar olar. Zəkat islamın beş rüknlərindən biri hesab olunur (xristianlıqda buna bənzər şəri vergi desyatindir). Nəzəri cəhətdən bu vergi icmanın ehtiyaclarına sərf olunur və yoxsul müsəlmanlar arasında bölüşdürülür. İldə bir dəfə bəzi şeylər üçün təyin edilmiş zəkat, müəyyən müddətdə (qəməri təqvimi ilə) verilir. Zəkatı, zəkat vacib olan şəxs ödəyir. Zəkat əl-fitr (fitrə) ailənin hər bir üzvündən ramazan ayında, orucluq tamam olan gün verdiyi zəkat növüdür və eyd əl-fitr günlərində sədəqə kimi paylanır. Vergilərin hər ikisi ancaq imkanlı müsəlmanlardan tutulur. Zəkatın adi məbləği illik gəlirin 2,5 faizini təşkil edir, lakin müsəlman ilahiyyatçıları arasında zəkatın məbləği və vergi tutulmalı olan əmlakın növləri məsələsində fikir ayrılığı var. [Mənbə göstərin]
Mündəricat [göstər]
[redaktə]Zəkat vermək vacib olan şəxslər

Zəkat 6 şərtə sahib olan şəxsə vacibdir: 1. Müsəlman olmalı; 2. Ağıllı olmalı; 3. Baliğ (Həddi buluğa çatmış) olmalı; 4. Azad olmalı; 5. Qüdrətli olmalı" 6. Nisaba malik olan (yəni, bir il özünə çatacaq qədər malı olduğunda zəkatını verməlidir). Zəkatın mənası, varlı müsəlmanların malının 1/40-ni kasıb müsəlmanlara verməsi deməkdir. Zəkatın adi məbləği illik gəlirin 2,5 faizini təşkil edir.
[redaktə]Zəkatın hesablanması

Malın nisab miqdarına çatması vacibdir. Nisab Şəriətin bəlli etdiyi miqdar sərvətdir. İnsan bu miqdar sərvətə sahib olduqda ona zəkat vacib olur. Şəriət malın zəkat veriləcək vəziyyətə çatması üçün müəyyən miqdar təyin etmişdir. Qızılın nisab miqdarı 20 misqaldır (yəni 72 vəya 96 qramm). Gümüşün nisab miqdarı 642- 700 qramdır. Pulun nisabına gəldikdə 1 qram qızıl misal üçün 20,7 (ABŞ dolları) qiymətində götürülərsə 72 qram qızıl pula çevrildikdə 1490,4 (ABŞ doları) edir (Qızılın dəyəri dəyişdikdə o zaman həmin pulun da ümumi həcmi ona uyğun olaraq dəyişir). Bu miqdar pula (1490,4 dollar) sahib olan kəs bu miqdar pula və ya bu pul dəyərində sərvətə sahib olduğu gündən etibarən hesablamağa başlayır. Mal nisab miqdarına çatdıqdan sonra Qəməri təqvimi ilə bir ilin keçməsi şərtdir. Məsələn bu gün Şabanın 10-u nisab miqdarına sahib olan kəs hesabını başlayır. Artıq gələn il Şabanın 10-da əgər əlindəki mal bu nisab miqdarı qədər və ya çox olarsa borclar çıxıldıqdan sonra qalan maldan zəkatını çıxarar. Zəkat malı hesablanarkən dövriyyədə olan mal da hesaba alınır, anbarlardakı mal da hesaba alınır. Amma yaşayacaq ev, minik, təməl ehtiyac üçün olan əşyalar, torpaq ərazısi, bağ-bostan, anbar və dükan binaları kimi mülkiyyətin zəkatı verilməz. Amma əgər ev, maşın, torpaq ərazisi yaşayış üçün deyil ticarət üçündürsə və ya pulun yatırıldığı bir kapitaldırsa bu halda onun zəkatı verilir. Buna nisab miqdarı deyirlər.Bu əkin məhsulları və mədən və xəzinəyə aid deyil. Əkin malı yığılan kimi zəkatı verilir. Bir il gözləmək lazım deyil. Xəzinə də həmçinin tapılan kimi zəkatı verilir. Zəkat vermə vaxtı yetişdikdə borclar ümumi maldan çıxılır yerdə qalan maldan zəkat verilir. Əgər borclar çıxıldıqda mal nisab miqdarından əksilərsə zəkatın verilməsi lazım gəlməz. Zəkatın miqdarına gəldikdə, zəkatı veriləcək ümumi malın 2,5 faizi (40/1-ni) təşkil etməkdədir. Zəkat bəzi şeylərdə müxtəlif faizlərlə vacib edilmişdir. Ticarət və nəqdi pulların 2.5 %-i (40/1) (Məsələn 1 kq qızılın zəkatı 25 qr olur. 1000 Azərbaycan manatının zəkatı 25 manat olur.)
Heyvanlara gəldikdə bu 40 qoyundan 1 qoyun zəkata düşür. Və sair say hesabına görə.
Əkin sərvətlərin 1/10 və ya 1/5-i
Yerdən tapılan xəzinənin 1/5-i,
Mədən və dəniz sərvətlərinin də 1/5-i zəkat olaraq çıxarılır.
Əlbəttə, əsli ehtiyacları təmin etdikdən sonra vacib olan zəkat miqdarına çatarsa və üzərindən bir ilin keçərsə, qeyd edildiyi tərzdə malın zəkatı çıxarılır. [1]
[redaktə]Şiə məzhəbində zəkat

Şiə məzhəbində doqquz şeyə zəkat düşür: 1. Buğda; 2. Arpa; 3. Xurma; 4. Kişmiş; 5. Qızıl; 6. Gümüş; 7. Dəvə; 8. İnək; 9. Qoyun;
Zəkatın vacib olmasının şərtləri aşağıdakılardır:
Mal sonradan deyiləcək miqdar həddinə çatsın;
Malik həddi-büluğa çatsın;
Malik öz malından istifadə edə bilsin;
Qeyd etmək lazımdır ki, hər bir malın zəkatının özünün xüsusi vaxtı vardır. Xumsda olduğu kimi, əgər bir şey müəyyən miqdara çatdıqda zəkatı verilirsə, ikinci müəyyən olunmuş həddə çatmayınca o malın zəkatı yoxdur. Yalnız ikinci və sair deyilmiş olacaq miqdarlara çatdıqda malların yenidən zəkatları vacib olur. İndi də hər bir malın özünəməxsus zəkat hesabını aydınlıqla nəzərdən keçirək. Bu hesabların hər birinə çatdıqda malının zəkatını çıxarmaq hər bir müsəlmana vacibdir. Lakin malın zəkatını nə qədər olmasına gəlincə, hər bir malın özünəməxsus zəkat miqdarı vardır.
[redaktə]Buğda, arpa, xurma və kişmişin zəkatı
Bu məsələni araşdırmazdan əvvəl onu qeyd etmək lazımdır ki, hər kim bu məhsullardan birinin əkini ilə məşğul olsa ona zəkat düşür. Bundan əlavə, bu məhsulların zəkatlarını çıxarmazdan əvvəl onun bütün çəkilən xərclərini əvvəldən axıra qədər ələ gələn məhsulun əslindən çıxırlar və yerdə qalan məhsul, əgər qeyd ediləcək miqdara çatarsa onun zəkatı vacib olur.
"Beləliklə, bütün bu hesablamalardan sonra əgər yerdə qalan bu dörd məhsulun miqdarı 850 kq-a çatsa (daha dəqiq desək, 847 kq) onun zəkatı çıxarılmalıdır"
Lakin bir sual qalır. O da budur ki, çıxarılan zəkatın miqdarı nə qədər olmalıdır? Bu sualın cavabı bu məhsulların necə suvarılmasından asılıdır. O da aşağıdakı üç qisim qanundan ibarətdir:
Birinci yol:
"Əgər bu məhsulların suvarılması çay suyu və ya yağış suyu ilə olmuşsa, onda qeyd olunan miqdar məhsuldan (yə`ni, 850 kq-dan) onda bir hissəsi zəkat niyyəti ilə çıxarılmalıdır. Yə`ni, məhsulun ən az miqdarı 850 kq və ya ondan nə qədər çox olarsa, zəkatı çıxararkən hər 850 kq-ın onda birini zəkat niyyəti ilə ayıracaq."
İkinci yol:
"Əgər adları çəkilən məhsullar vedrə və ya su motorları ilə suvarılarsa, onda məhsulun adı çəkilən miqdarının (yə`ni, 850 kq-ın) iyirmidə bir hissəsi zəkat niyyəti ilə çıxarılacaq. Məsələn, əgər xərclərdən başqa ələ gələn məhsulun çəkisi on ton buğdadırsa və bu məhsul su motoru ilə suvarılmışsa, onun zəkatını çıxardıqda, hər 850 kq buğdanın iyirmidə biri zəkat niyyəti ilə məhsuldan ayrılacaqdır."
Üçüncü yol:
"Əgər ələ gələn xalis məhsulun suvarılması həm su motorları və həm də yağış və çay suyu ilə suvarılıbsa, onda bütün zəkata düşən məhsul iki yerə ayrılacaq. Yarısının onda bir hissəsi, digər yarısının da iyirmidə bir hissəsi zəkat niyyəti ilə ayrılacaq. Məsələn, fərz olunsa ki, mənim on ton zəkata düşən məhsulum var. Bu zaman bu məhsulu iki qismə ayıracağam. Yə`ni, beş tonun zəkatını hər 850 kq-ın onda birini, o biri beş tonun isə hər 850 kq-ın məhsulun iyirmidə bir hissəsini zəkat niyyəti ilə ayıracağam. Bu minvalla məhsul nə qədər çox olsa, həmin yolla da zəkat hesablanılır."
[redaktə]Qızılın zəkatı
Qızılın da zəkatı iki mərhələdə vacib olur. Bundan əlavə, qızıl və gümüş bəhsində bir neçə şeyi qeyd etmək zəruridir. Əvvəla gümüş və qızıl əgər müəyyən olanmuş miqdara çatarsa, hər ildə zəkat düşür. İkincisi, o qızıl və gümüşə zəkat düşür ki, üzərində möhrü olsun və onunla ticarət etmək mümkün olsun. Əgər qızıl və ya gümüşün möhrü aradan getsə və ya pozulsa, onlara zəkat düşmür. İndi də onların zəkatlarının hesablama yollarını nəzərdən keçirək:
Birinci: "Əgər bir nəfərin qızılı iyirmi şər`i misqala çatarsa (hər misqal 18 qızıl noxuddur) onda onun qırxda birini, yə`ni, iyirmi misqal qızılın qırxda birini zəkat niyyəti ilə ayırmalıdır. O da doqquz qızıl noxud edir."
İkinci: İkinci dəfə, əgər həmin iyirmi misqal qızıla dörd şər`i misqal qızıl əlavə olarsa, onda birlikdə qırxda bir hissəsi zəkat niyyəti ilə çıxarılmalıdır. Bu minvalla yalnız, hər dörd misqal artdıqca bütövlükdə qızılın zəkatı çıxarılır. Əks təqdirdə , yəni, məsələn üç misqal artsa, yenə həmin köhnə miqdarın zəkatı çıxarılmalıdır.
[redaktə]Gümüşün zəkatı
Birinci: "Əgər birinin gümüşünün sayı 105 adi misqala çatarsa, onda onun qırxda birini zəkat niyyəti ilə verməlidir."
İkinci: Əgər 105 misqala 21 misqal gümüş əlavə olunarsa onda ilin axırında bütün 126 misqal gümüşün qırxda bir hissəsini zəkat niyyəti ilə ayıracaqdır."
[redaktə]İnəyin zəkatı
Ümumiyyətlə, heyvanların zəkatı onların sayının artması ilədir və hər sayın özünəməxsus zəkat miqdarı vardır. Heyvanların zəkatlarında bir neçə mətləbi qeyd etmək zəruridir. İnək, qoyun və dəvə aşağıdakı iki şərtlə zəkata düşürlər:
Həmin heyvanlar bütün il boyu işsiz olsunlar. Yə`ni, onlardan iş üçün istifadə olunmasın.
Bütün il boyu çöl otlarından yesinlər. Əgər ilin arasında biçilmiş otlardan yesələr onlara zəkat düşmür.
Beləliklə, inəyin iki həddə zəkatı vardır:
Birinci: "İnəklərin sayı əvvəlcə deyilmiş şərtlərlə otuza çatarsa, onun zəkatı iki yaşına daxil olmuş bir danadır."
İkinci: "Əgər inəklərin sayı ikinci dəfə qırxa çatarsa, onda onun zəkatı üç yaşına daxil olmuş bir dişi danadır. Otuzla qırx arasında zəkat yoxdur. Lakin hər vaxt otuz inək əlavə oldu, yə`ni, inəklərin sayı altmışa çatdısa, onda əvvəlki hesabla zəkatı verilir. Yə`ni, iki baş iki yaşına daxil olmuş dana verilir. Bu minvalla inəklərin sayı artdıqca, danaların da sayı artır.
Bir şeyi də qeyd etmək lazımdır ki, bu qismətdə camış da inək kimidir.
[redaktə]Qoyunun zəkatı
Qoyunun da başqa heyvanlar kimi özünəməxsus zəkat miqdarı vardır. Ümumi olaraq qoyunun beş zəkat miqdarı vardır:
40 baş qoyunun bir qoyun zəkatı vardır;
121 baş qoyunun iki baş qoyun zəkatı vardır;
201 baş qoyunun üç baş qoyun zəkatı vardır;
301 baş qoyunun dörd baş qoyun zəkatı vardır;
400 baş qoyun və ondan artıq olanlar yüz-yüz hesab olunacaqdır; yə`ni, hər yüz baş qoyuna bir baş qoyun zəkatı düşür.
[redaktə]Dəvənin zəkatı
Dəvənin 12 mərhələdə zəkatı vacib olur. Onlar aşağıdakılardır:
5 dəvə zəkatı bir baş qoyundur;
10 dəvə zəkatı iki baş qoyundur;
15 dəvə zəkatı üç baş qoyundur;
20 dəvə zəkatı dörd baş qoyundur;
25 dəvə zəkatı beş baş qoyundur;
26 dəvənin zəkatı iki yaşına daxil olmuş bir baş dəvədir;
36 dəvənin zəkatı üç yaşına daxil olmuş bir dəvədir;
46 dəvənin zəkatı dörd yaşına daxil olmuş bir dəvədir;
61 dəvənin zəkatı beş yaşına daxil olmuş bir dəvədir;
76 dəvənin zəkatı üç yaşına daxil olmuş iki dəvədi;
91 dəvənin zəkatı dörd yaşına daxil olmuş iki dəvədir;
121 dəvə və ondan yuxarı dəvələr üçün hər 40 dəvəyə üç yaşına daxil olmuş bir dəvə zəkat verilir;
Zəkat da çıxarılarkən niyyət yalnız Allaha xatir olmalıdar. Həmçinin, diqqət olunmalıdır ki, zəkat öz sahiblərinə yetişsin.
[redaktə]Zəkatın məsrəf olunma yerləri
Xumsdan fərqli olaraq, hər bir müsəlman müstəqil şəkildə zəkatı aşağıdakı yerlərdə sərf edə bilər:
Fəqirlər. O fəqirlər ki, ailəsinin illik xərcini təmin edə bilmirlər. Məsələn, tələbə və sair...
Miskinlər;
Zəkat yığanlar;
İslama tərəf meyli olan kafirlər və ya zəif imanlı müsəlmanlar;
Qulların azad edilməsi;
Allah yolunda. Məsələn, məscid, yol, məktəb və ümumiyyətlə müsəlmanların xeyrinə olan yerlərdə;
Pulu yolda qurtarıb qalan müsəlman;
Öz borcunu verə bilməyən borclu müsəlmanlar; (Bu şərtlə ki, borcu günah iş üçün olmasın).
[redaktə]Mənbə

Quran və şəriət hökmlərindən xülasə
↑ Zəkatın şərtləri Azerimuslims.com
Kateqoriyalar: Vikipediya:Mənbəsiz məqalələrDinİslamŞəriət qanunları

قس ترکی استانبولی

Zekât (Arapça: الزَّکاةٌ), İslam'ın en büyük beş emrinden biridir. Kelime olarak; temizlik, artmak, bereketli olmak, iyi ve düzgün olmak anlamına gelir. Dinî anlamıyla ise; nisap miktarı zenginliğe sahip olan Müslüman'ın Allah'ın hakkı olanlara verilmesini emrettiği belli miktarda malı vermesidir. Veren kimseyi cimrilikten, kirlerinden ve günahlardan temizlediği ve malında berekete vesile olduğuna inanıldığı için, kelime manası ile dinî manası arasında bir bağ vardır.
Örfte, mecburi olmayan küçük bağışlar için kullanılan sadaka kelimesi ile farklı anlamlara gelmektedir. Kur'an'da ve hadiste zekât ve sadaka açık biçimde birbirlerinden ayrılmıştır.
Konu başlıkları [göster]
Zekâtın hükmü [değiştir]

Zekât, hicretin ikinci yılında, Ramazan orucundan sonra farz kılındı, İslam'ın beş şartından birisidir. Kur'an-ı Kerim'de zekât kelimesi 18 surede 31 ayette geçmektedir. Bunlar Ahzap Suresi (33.ayet), Araf Suresi (156.ayet),Bakara Suresi (43.,83.,110.,177.,277. ayetler), Beyyine Suresi (5.ayet),Enbiya Suresi (73. ayet), Fussilet Suresi (7. ayet), Hac Suresi (41.,78. ayetler), Lokman Suresi (4. ayet), Maide Suresi (12.,55. ayetler), Meryem(31.,55. ayetler), Mücadele Suresi(13. ayet), Müminun Suresi (4. ayet), Müzzemmil Suresi (20), Neml Suresi (3. ayet), Nisa Suresi (77., 162. ayetler), Nur Suresi (37.,56. ayetler), Rum Suresi (39. ayet),Tevbe Suresi (5,11,18,60,71. ayetler)dir.
Bunlardan biri; "İman edip iyi işler yapan, namaz kılan ve zekât verenler varya, onların mükâfatları Rableri katındadır. Onlara korku yoktur, onlar üzüntü de çekmezler." mealindeki Bakara Suresi, 277. ayetidir. Bu ayette beraber zikredilen namaz ve zekât kelimeleri Kur'an-ı Kerim'de aynı ifade ile birçok yerde daha tekrarlanmıştır.
Hz. Muhammed'in (S.A.V.) de bu konudaki hadislerinden birkaç örnek:
"İslam, beş esas üzerine kurulmuştur: Allah'tan başka ilah olmadığına ve Hz. Muhammed'in (S.A.V.) Allah'ın peygamberi olduğuna şehadet etmek, namaz kılmak, zekât vermek, Ramazan orucunu tutmak ve hacca gitmektir." (Tirmizi İman-3; Buhari İman-1;Müslim İman-21)
"Mallarınızı zekât ile koruyunuz. Hastalıklarınızı sadaka ile iyileştiriniz, bela dalgalarını dua ve niyaz ile karşılayınız." (Büyük İslam İlmihali, Ömer Nasuhi Bilmen, Bilmen Yay.,Sy.435)
Zekât vermenin şartları [değiştir]

Müslüman olmak.
Akıllı olmak.
Buluğ çağına girmek.
Özgür olmak.
Nisap miktarı mala sahip olmak.
Nisap miktarı malın üzerinden 1 yıl geçmesi gerekir.
Zekât verdiğin malın sahibi olmak.
Zekât vermenin bir şartı da borçlu olmamaktır; bir borçlu elindeki parayla önce borcunu ödemeli. Borçlu olana zekât farz değildir.
Zekât kimlere verilir [değiştir]

Zekât şu gruplardaki kişilere verilir;
Fakirlere verilir.
Zekât toplayıcı tahsildarlara (memurlara) verilir.
Müellefe-i kulube verilir. (Müellefe-i Kulub, İslam dinini yeni kabul etmiş kişilerdir.)
Kölelere verilir.
Borçlulara verilir.
Düşkünlere verilir.
Yolculara verilir.
Geliri olmayan Kur'an ilmi tahsil edene verilir.
Nisap Miktarı [değiştir]

Nisap, dinin mallar için koymuş olduğu belli bir miktardır.
Zekat Nelerden Verilir? [değiştir]

Altın, gümüş, para, ticaret malları ile koyun ve keçiden 1/40 oranında,
İnek, manda ve benzeri büyükbaş hayvanlardan 1/30 oranında,
Tahıl, meyve ve sebzelerden 1/10 oranında zekat verilir. Eğer bir kimse bu ürünleri yetiştirirken para harcayarak sulama yapıyorsa 1/20 oranında zekat verir.
Devenin zekatı olarak ise 5 deve için 1 koyun verilir.
Ayrıca bakınız [değiştir]

Sadaka
Kategoriler: İslam'ın Beş Şartıİslam dini ibadetleri

قس کوردی


زەکات بەخشینێکە لە ماڵی موسڵمانە داراکان بۆ نەدار و ھەژارەکان، ئەمەش فەرزە لەسەر ھەموو ئەو موسڵمانانەی لە توانایان ھەیە، ھەروەک زەکات جیاوازە لەو خێرەی کە موسڵمانان خۆبەخشانە ئەیکەن، لە عەرەبیدا لە وشەی زکا وەرگیراوە کە بە مانای زیادبوون و پاکی و بەرکەت دێت، و ناونراوە بە زەکات لەبەرئەوەی بە پێی بیروباوەڕی ئیسلامی ئەو ماڵەی کە زەکاتی لێ دەردەکرێت زیاد دەکات، و پاک دەبێتەوە، وئەو بڕە دیاریکراوەیە بۆ ھەژار و نەداران لە سەروەتی دەوڵەمەندەکان، و بنەمای سێیەمە لە ئەڕکانەکانی ئیسلامدا.
پێرست [نیشانیبدە]
[دەستکاری]زەکات لە شەریعەتی ئیسلامیدا

بڕێکی دیاری کراوی پارەیە خوا فەڕزی کردووە بۆ ئەوانەی کە لە [قورئان[قورئاندا]] ناویان ھێنراوە، یان بڕێکی دیاریکراوە لە پارەیەکی دیاریکراو بۆ کۆمەڵێکی دیاریکراو، و زەکات بە بڕە دەرکراوەکە ئەوترێت لە پارەکە، و زەکاتی شەرعی لە قورئان و سوننەتدا وەک خێر باسکراوە، وەک لە قورئاندا ھاتووە؛ ‏(‏خذ من أموالهم صدقة تطهرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إن صلاتک سکن لهم‏)‏ ‏سورة ‏التوبة :‏103، واتە؛ له هه‌ندێ ماڵ و سامانی ئه‌و (ئیماندارانه‌) زه‌کات و خێر وه‌ربگره‌، چونکه ده‌بێته هۆی خاوێن کردنه‌وه‌ی ماڵه‌کانیان و پاککردنه‌وه‌ی دڵ و ده‌روونیان و دۆعای دابارینی ڕه‌حمه‌ت بکه به‌سه‌ریاندا و ئه‌گه‌ر مردیشن نوێژیان له‌سه‌ر بکه‌، چونکه به‌ڕاستی دۆعاو نوێژ کردنی تۆ مایه‌ی دڵنیایی و ئارامی‌یه بۆیان، خوایش هه‌میشه بیسه‌ر و زانایه‌. و پێغەمبەری ئیسلام کاتێک موعازی کوڕی جەبەلی نارد بۆ یەمەن پێی فەرموو؛ ‏(‏ادعهم إلى شهادة أن لا إله إلا الله، وأنی رسول الله، فإن هم أطاعوک لذلک فأعلمهم أن الله افترض علیهم خمس صلوات فی کل یوم ولیلة، فإن هم أطاعوک لذلک فأعلمهم أن الله افترض علیهم صدقة فی أموالهم تؤخذ من أغنیائهم فترد على فقرائهم» واتە؛ بانگیان بکە بۆ ئەوەی شایەتی بەن هیچ خوایەک نیە بێجگە لە أللە و من نێردراوی خوام، ئنجا ئەگەر ئەوان ملکەچ بوون فێریان بکە کە لە شەو و ڕۆژێکدا پێنج نوێژیان لەسەر فەڕز کراوە، ئەگەر بۆ ئەمەش مل کەچبوون فێریان بکە کە خوا زەکاتێکی لەسەر داناون کە لە دەوڵەمەندەکانیان وەردەگیرێت و دەدرێت بە هەژارەکانیان.
[دەستکاری]حیکمەتی زەکات

حیکمەت لە زەکات پاککردنەوەی دەروونە لە چاوچنۆکی، و لەبەرزترین پلەکانی هاریکاری کۆمەڵایەتیە، کە ئەبێتە هۆی نزیکبونەوەی کۆمەڵگە لە یەکتر و هاوکاریکردنیان هەروەک پەرستنێکی داراییە، و بە گشتی ئەتوانین لەم خاڵانەی خوارەوەدا کۆی بکەینەوە؛
هۆکارە بۆ بەدەستهێنانی ڕەحمەتی خوا، لە قورئاندا هاتووە، ‏(‏ورحمتی وسعت کل شیء فسأکتبها للذین یتقون ویؤتون الزکاة‏)‏ ‏سورة الأعراف :156، واتە؛ ڕه‌حمه‌ت و میهره‌بانیم هه‌موو شتێکی گرتۆته‌وه‌، جا له‌مه‌ودوا ئه‌و ڕه‌حمه‌ت و میهره‌بانیه‌م تۆمار ده‌که‌م و بڕیار ده‌ده‌م بۆ ئه‌و که‌سانه‌ی که ته‌قواو پارێزکاری ده‌که‌ن و زه‌کات ده‌ده‌ن.
و مەرجە بۆ بەدەستهێنانی سەرکەوتنی خوا، وەک لە قورئاندا هاتووە؛ ‏(‏ولینصرن الله من ینصره إن الله لقوی عزیز‏, الذین إن مکناهم فی الأرض أقاموا الصلاة وآتوا الزکاة‏)‏‏سورة الحج :‏40- 41‏، واتە؛ سوێند بێت بێگومان خوا ئه‌و که‌سه سه‌رده‌خات که پشتگیری ئاین و به‌رنامه‌که‌ی ده‌کات و هه‌واڵی سه‌رخستنی ده‌دات، به‌ڕاستی خوا زۆر به‌هێز و باڵاده‌سته‌. (٤٠) ئه‌وانه‌ی که ئه‌گه‌ر پایه‌دارمان کردن له زه‌ویدا نوێژ و دروشمه‌کانی به‌چاکی ڕاده‌گرن، زه‌کاتیش به‌ته‌واوی ده‌ده‌ن،
و مەرجە بۆ برایەتی ئایین، ‏(‏فإن تابوا وأقاموا الصلاة وآتوا الزکاة فإخوانکم فی الدین‏)‏ ‏‏سورة ‏‏التوبة :‏11، واتە؛ جا ئه‌گه‌ر ته‌وبه بکه‌ن و په‌شیمانی ده‌ربڕن و نوێژه‌کانیان ئه‌نجام بده‌ن و زه‌کات له ماڵ و سامانیان ده‌رکه‌ن، ئه‌وه برای دینی ئێوه‌ن، ئێمه‌یش ئایه‌ت و فه‌رمانه‌کان ڕوون ده‌که‌ینه‌وه بۆ که‌سانێک که ده‌یزانن.
و سیفەتێکە لە سیفەتەکانی کۆمەڵگەی موسڵمان، (‏والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر ویقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة ویطیعون الله ورسوله أولئک سیرحمهم الله إن الله عزیز حکیم‏)‏ ‏‏سورة التوبة:‏71‏‏,‏ واتە؛ ئیمانداران له پیاوان و له ئافره‌تان هه‌ندێکیان خۆشه‌ویست و پشتگیرو هاوکاری یه‌کترن (که ئه‌مه‌ش سیفه‌تیانه‌): فه‌رمان به‌چاکه ده‌ده‌ن و قه‌ده‌غه له خراپه ده‌که‌ن و نوێژه‌کانیان به‌چاکی ئه‌نجام ده‌ده‌ن و زه‌کاتی ماڵیشیان ده‌به‌خشن و گوێڕایه‌ڵ و فه‌رمانبه‌رداری خواو پێغه‌مبه‌ره‌که‌ی ده‌که‌ن، ئا ئه‌وانه له ئاینده‌دا خوا ڕه‌حمیان پێ ده‌کات و سۆزی ده‌بێت بۆیان، به‌ڕاستی خوا باڵاده‌ست و دانایه‌.
و هۆکارە بۆ ئاوادانکردنەوەی ماڵەکانی خوا، ‏(‏إنما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الآخر وأقام الصلاة وآتى الزکاة ولم یخش إلا الله‏)‏ ‏سورة التوبة: ‏18‏،‏ واتە؛ به‌ڕاستی ته‌نها ئه‌و که‌سه (به‌دڵ و به‌گیان) مزگه‌وته‌کانی خوا ئاوه‌دان ده‌کاته‌وه (به خواپه‌رستی و نوێکردنه‌وه‌ی) که باوه‌ڕی پته‌وی به‌خواو به‌رۆژی دوایی هێناوه و نوێژه‌کانی به‌چاکی ئه‌نجام داوه‌و زه‌کاتیشی (له ماڵ و سامانی) ده‌رکردووه و له که‌سیش نه‌ترساوه جگه له خوای باڵاده‌ست،
و سیفەتێکە لە سیفەتەکانی ئەو باوەڕدارانەی ئەچنە بەهەشتەوە، وەک لە سورەتی (المۆمنون)دا هاتووە ‏(‏والذین هم للزکاة فاعلون‏) ‏واتە؛ هه‌روه‌ها ئه‌وانه‌ش که زه‌کاتى ماڵیان ده‌رده‌که‌ن.
[دەستکاری]پایەی زەکات



کۆڵەکەکانی ئیسلام


کۆڵەکەکانی ئیسلام
شایەتمان؛ شایەتی دان کە هیچ خوایەک نیە بێجگە لە ألله و محەمەد پێغەمبەری خوایە
نوێژکردن
زەکاتدان
ڕۆژووی ڕەمەزان
حەج
ئەم بۆکسە: بیبینە وتووێژ دەستکاری
لە سوننەتدا پایەى زەکات ڕوون کراوەتەوە، لە ئیبن عومەرەوە پێغەمبەر محەمەد فەرموویەتی؛ ‏(‏أُمرت أن أُقاتل الناس حتى یشهدوا أن لا إله إلا الله‏, ‏ وأنّ محمدًا رسول الله‏, ‏ ویقیموا الصلاة ویؤتوا الزکاة.‏‏)‏ و لە جەریری کوڕی عەبدوڵڵاوە، پێغەمبەر فەرموویەتی؛ ‏(‏بایعت رسول الله على إقام الصلاة‏, ‏ وإیتاء الزکاة‏, ‏ والنصح لکل مسلم‏‏‏)‏ واتە، و لە ئیبن عومەرەوە پێغەمبەر فەرموویەتی؛ ‏(‏بنی الإسلام على خمس‏:‏ شهادة أن لا إله إلا الله‏, ‏ وأن محمدًا رسول الله ‏, ‏ وإقام الصلاة‏, ‏ وإیتاء الزکاة‏, وصوم رمضان، ‏ وحجالبیت لمن استطاع إلیه سبیلا‏‏ ‏.‏‏)‏ واتە؛
[دەستکاری]مەرجەکان

ئیسلام، زەکات لەسەر کەسانی نا موسڵمان نیە.
ئەبێت لە تواناییدا بێت.
ساڵێکی بەسەردا تێپەڕبووبێت، بێجگە لەوەی لە زەویەوە دەردەچێت، زەکاتی لەسەر دەبێت لە دەرکەوتنی پێگەیشتنی بەروبوومەکەوە.
[دەستکاری]ئەحکامەکانی زەکات

زەکات پێویست دەبێت لەم جۆرانەی خوارەوەدا؛
ئاژەڵ (وشتر و مانگا و مەڕو ماڵات و هەندێک لە زاناک دایدەنێن لەسەر ئەسپیش)
دەرچوو لە زەویەوە وەک دانەوێڵە و بەروبوم و چێنراوەکانی کە ئەخورێن.
ئاڵتون و زیو و کانزا و مادە خاوەکانیان و ئەوانەی لاون لە ئاڵوگۆڕدا وەک پارەی کاغەز و گەوهەر (زاناکان جیاوازن لە پێویست بوونی).
پارەی بازرگانی، بەڵام زەکات پێویست نابێت لەسەر کەلوپەڵی بەرهەمهێنان وەک بینا و ئامێر و ئوتومبێل و ئەو خاکانەی کە مەبەست لێیان فرۆشتن و بازرگانیکردن نیە پێیەوەی.
وپێویست نابێت تا ساڵێک بەسەریدا تێپەڕ نەبێت تەنها لە کانزاکان نەبێت کە لەگەڵ پاڵاوتنی لە خاک پێویست دەبێت و لە مادە خاوەکاندا ئەگەر بگاتە ئەو ئاستەی کە دیاریکراوە.
بڕێک دیاریکراوە ئەگەر لەوە کەمتر بێت زەکاتی ناکەوێت و ئەو بڕە دیاریکراوەش ئەگۆڕێت بە پێی جۆرەکە. بۆ نمونە یەکەم بڕی پارەی کاغەز کە زەکاتی لێ دەربکرێت ئەبێت بەقەد ٨٥ گرام لە ئاڵتونی تەواو بێت وئەگۆڕێت بە پێی نرخی دراوەکە, وڕێژەى زەکاتی سەروەتی کاش %٢.٥ ی ساڵانەیە بە ثیی ڕۆژمێری کۆچی.
[دەستکاری]ئەوانەی زەکاتیان پێدەدرێت

ئەو کەسانەی بەخشینى زەکات ئەیانگریتەوە وەک لە قورئاندا کراون بە هەشت پۆلەوە؛ "إنما الصدقات للفقراء والمساکین والعاملین علیها والمؤلفة قلوبهم وفى الرقاب والغارمین وفى سبیل الله وابن السبیل فریضة من الله والله علیم حکیم " سورة التوبة آیة 60، واتە؛ بێگومان زه‌کات ته‌نها بۆ هه‌ژارو نه‌داران و ئه‌و که‌سانه‌ی که‌کارمه‌ندن به‌سه‌ریه‌وه و به‌و موسڵمانه نوێیانه‌ی که هێشتا ئیمان جێگیر نه‌بووه له‌دڵیاندا و بۆ ئازادکردنی کۆیله‌کان و بۆ (یارمه‌تیدانی) قه‌رزداره‌کان و بۆ گه‌یاندنی ئاینی خوا (هه‌ر بوارێک که خزمه‌ت به‌بانگه‌وازی ئیسلام بکات و ئاینی خوا به‌ره‌و پێش و سه‌رکه‌وتن ببات) هه‌روه‌ها بۆ ئه‌و ڕێبوارانه‌ش که پاره‌یان لێ ده‌بڕێت و نه‌دار ده‌که‌ون، (دابه‌شکردنی زه‌کات به‌و شێوه‌یه‌) فه‌رزه له لایه‌ن خواوه له‌گه‌ردنی ئیمانداراندا، خواش زاناو دانایه (له سامان به‌خشین و فه‌رزکردنی زه‌کاتدا).
[دەستکاری]زەکات و ئالوبێتی پێغەمبەر

خێر زەکات) نابێت بۆ ئال بێتی پێغەمبەر محەمەد کە چەندین فەرموودە لەسەر ئەمە هاتووە، کە پێغەمبەر پرسیویەتی بۆ خواردنێک ئەگەر وتبێتیان دیاریە لیی خواردووە بەڵام ئەگەر وتبێتیان خێرە لێی نەخواردووە.
[دەستکاری]زەکات و بەختەوەری

لێکۆڵەرەوە کەنەدییەکان ئەڵێن کە کۆکردنەوەی بڕێک پارەی زۆر نابێتە هۆی بەختەوەری مرۆڤ بەڵکو ئەوەی وا دەکات کە مرۆڤ هەست بە بەختەوەری بکات بەخشینی پارەیە بەسەر کەسانی تردا، و گروپی لێکۆڵەرەوەکان لە زانکۆی برتیش کۆڵۆمبیا ئەڵێن بەخشینی هەر بڕێک بەسەر کەسانی تردا ئەگەر پێنج دۆلاریش بێت بەختەوەری دروست دەکات لە دەرووندا، وئەم لێکۆڵینەوەیە دڵنیای ئەوە دەکاتەوە کە زەکات دەبێتە هۆی پاکبوونەوەی دەروون وبەرزکردنەوەی هەستی بەخشەر و پاڵنەرێکی گەورەتر ئەدات بەو تاکە بۆ ڕووبەڕوونەوەی سەختیەکانی ژیان و و ئەتوانین بڵێین زەکات چارەسەرێکی دەروونیە ب تاک و چارەسەرێکی کۆمەڵایەتیە بۆ هەژاران.
[دەستکاری]زەکاتی سەرفیترە

سەرفیترە بریتى یە لە زەکاتى ڕۆژوو، ئەم کەم و کورتیەى لە ڕۆژوودا هەیە تەواوى دەکا، هەروەک سوجدەی سەهوو کەم و کورتى ناو نوێژ تەواو دەکا پێغەمبەر دەفەرموێت؛ زکاة الفطر طهرة للصائم عن اللغو والرفث وطعمة للمساکین}.واتە: سەرفیترە ڕۆژوە وان پاک دەکاتەوە لەووتووێژى پڕووپووچ و نان دانە بە پێویست وهەژاران .سەرفیترە لەساڵى دووەمى کۆچى دا فەرز کراوە بەئەندازەى ڕووبەیەکى تەواو لە جۆرى خواردەمەنى خەڵکى ئەو شارە ، عبدالله ى کوڕى ئیمامى عومەر ئەڵێ { فرض رسول الله صلى الله علیه وسلم زکاة الفطر من رمضان على الناس صاعا من تمر أو صاعا من شعیر ، على کل عبد أو حر صغیر أو کبیر ذکر أو أنثى من المسلمین. واتە : پێغەمبەر سەرفیترەى لەسەر خەڵک فەرز کرد بەئەندازەى ڕووبەیەک کەدەکاتە نزیکەى (2،5) کگم– لەقەسپ یاڕووبەیەک لە جۆ – زۆربەى خواردنى دانیشتوانى ئەوشارە چى بوو ، لەوە دەردەکرێ – لەسەر هەموو بەندەو ئازادێک – گەورەو بچووک ، پیاووئافرەت ، لەموسڵمانان . هەروەک سەرفیترە پێویستە لەسەر موسڵمانێک بگاتە ئاوابوونى دوا ڕۆژەى مانگى ڕەمەزان ، کەواتە پێویست نابێت لەسەر کەسێک پێش ئەم کاتە بمر ، یا دواى ئەمە لە دایک ببێ دەبێ موسڵمان ئەم سەرفیترەیە دەربکات – ئەگەر هاتوو زیادبوو لە پێویستى خۆى و ئەو کەسانەى کە خەرجیان لەسەر ئەوبێ لەشەوو ڕۆژى جەژن . هەروەها باشترین کات بۆ دەرکردنى سەرفیترە بەینى هەردوو نوێژەکان مەبەست نوێژى بەیانى ڕۆژى جەژن و نوێژى جەژن [١].
[دەستکاری]بەراورد لە نێوان باج و زەکاتدا

زەکات فەڕزێکی ئیسلامیە بەڵام باج یاسا فەڕزی دەکات
زەکات پەرستنی خوایە بۆ پاراستن لە سزای ڕۆژی دوایی بەڵام باج پەیڕەوکردنی یاسایە تا لە دنیادا لێت نەپرسرێتەوە
زەکات ناتوانیت لێی دەرباز بیت لەبەر ئەوەی خوا چاودێریت دەکا بەڵام باج ئەتوانیت لێی دەرباز بیت.
زەکات ڕاستەوخۆ لە دەوڵەمەندەکانەوە دەدرێت بە هەژاران، بەڵام باج دەوڵەمەندەکان لێی دەرئەچن و هەژارەکانی لەسەر ناچار دەکرێت.
زەکات موسڵمان بەجێی دەهێنێت و هەست بە بەختەوەری ئەکات لە دەروونیدا، بەڵام باج تاکەکان ئەیدەن و ناچار ئەکرێن لە ژێر دەستی یایادا لەبەر ئەوە گرژی دەروونی زیاد دەکات.
پارە بە باج دەڕوات بەڵام بە زەکات بەرکەت و زیادبوون دەیگرێتەوە
زەکات لە دەوڵەمەنداکانەوە دەدرێت بە نەدارەکان لەبەر ئەوە زەکات بە ڕۆڵە ئابوری و کۆمەڵایەتیەکەی خۆی هەڵدەسێت.
[دەستکاری]بابەتە پەیوەندیدارەکان

ئەڕکانەکانی ئیسلام
نوێژ
ڕۆژوو
حەج
[دەستکاری]سەرچاوەکان

↑ (سایتی سەڵاحەدین) http://kurdi.azadi.no/faq.php?cat_id=1
سایتی ئیسلام ئۆنلاین.
سایتی تەنزیل
فەرموودە هاوبەشەکانی بوخاری و موسلیم، نوسینی/ حەمەکەریم عەبدوڵڵا
وێکی عەرەبی
پۆل: کۆڵەکەکانی ئیسلام

قس دیوهی (مالدیوی)

ޒަކާތަކީ އަކީ މުސްލިމުން ގެ މުދަލުގެ ތެރެއިން ނަގައިގެން އަދާ ކުރުމަށް މުސްލިމުންގެ މައްޗަށް ފަރުޟު ކުރެވިގެންވާ އަޅުކަމެކެވެ. ޒަކާތަކީ އިސްލާމް ކަމުގެ ރުކުންތަކުގެ 03ވަނަ ރުކުނެވެ. ޤުރުޢާނާއި ސުންނަތުން އަދި ދަންނަ ބޭކަލުންގެ އިޖްމާޢުންވެސް ޒަކާތަކީ ޘާބިތުވެގެންވާ އަޅުކަމެކެވެ. ޒަކާތް ފަރުޟު ކުރައްވާފައިވަނީ ހިޖުރައިން 2 ވަނަ އަހަރު ރޯދަ ފަރުޟު ކުރެއްވުމުގެ ކުރީގައެވެ.
ފިހުރިސްތު [ދައްކަވާ]
[އުނިއިތުރު ގެންނަވާ]ތަޢާރަފް

އަރަބި ބަހުގައި (އަލްޒަކާތް) މިބަސް ވަރަށް ގިނަ މާނައިގައި ބޭނުންކުރެވެއެވެ. މީގެ ތެރޭގައި ގިނަވުން، އިތުރުވުން، ބޮޑުވުން، ޠާހިރުވުން، އަދި ބަރަކާތް ޙާސިލްވުން ހިމެނިގެން ވެއެވެ. ފިޤުހު އިލްމުވެރިންގެ އިސްޠިލާޙުގައި ޒަކާތަކީ ޙާއްސަ ޝަރުޠުތަކާއި އެކު މުއްސަނދިންގެ މުދަލުން ނަގާ ފަޤީރުންނާއި މިސްކީނުންނަށް އަދި އެނޫންވެސް ޒަކާތް ލިބުން ޙައްޤު ވެގެންވާ ފަރާތްތަކަށް ދެވޭ މުދަލެވެ.

[އުނިއިތުރު ގެންނަވާ]ޒަކާތް ދިނުމުގެ ޙުކުމް

ބަޔާންވެ ދިޔަފަދައިން ޒަކާތަކީ އިސްލާމް ދީނުގެ ރުކުނެކެވެ. މުސްލިމުންގެ ތެރެއިން މުއްސަނދީންގެ މައްޗަށް ފަރުޟު ކުރައްވާފައިވާ އަޅުކަމެކެވެ. އަދި ޒަކާތަކީ މީސްތަކުންގެ ޖާއިޒް ބޭނުންތައް ފުއްދައިދިނުމަށް އެދުންވެރިކުރުވާފައިވާ މަތިވެރި އަޅުކަމެކެވެ. އިހްސާންތެރި ޞާލިހުންގެ ކިބައިގައި ވާ މަތިވެރި ސިފަތައް ފާޅުވެގެންދާ އެއްގޮތަކީ ދީލަތިކަމާއި އެކު ފަޤީރުންނަށް ދޭ އެހީއެވެ.

[އުނިއިތުރު ގެންނަވާ]See also

އިސްލާމިކް އިކޮނޮމީ
އިސްލާމިކް ބޭންކިންގ
ޚަރަޖް
އޯ.އައި.ސީ ގެ އިކޮނޮމީ
އިސްލާމިކް ބަސްބަސް އަރަބިން
އެތިކްސް މަޒްމޫނު ތަކުގެ ލިސްޓް
[އުނިއިތުރު ގެންނަވާ]އިތުރު ފާލަންތައް

ޒަކާތުގެ ސަފްޙާ ތައް
ޒަކާތް އެކްސެލް ޝީޓް ކަލްކިއުލޭޓަރ
ބޭރަށް ވަޑައިގަންނަވާމަގޭ ހިއްސާMy watchlistމަގޭ ތަރުޖީހުތައްމަގޭ ވާހަކަM.Vahdatidޚިޔާލު ސަފްޙާމަޒުމޫނު

ނަޒަރުބަހައްޓަވާView historyEditRead
މައި ޞަފްޙާ
އާންމު ހޮޅުއަށި
ހިނގަމުންދާ ހާދިސާތައް
ފަހު ބަދަލުތައް
ކޮންމެވެސް ޞަފްޙާއެއް
އެހީ
ޚައިރާތުތައް
އަތްމަތީފޮށި
މިއާ ގުޅެނީ ކޮންއެއްޗެއް
ގުޅުންހުރި ބަދަލުތައް
ފައިލު ފޮނުވާ
ހާއްސަ ޞަފްޙާތައް
ޗާޕަށްފަހި ނުސްހާ
ދާއިމީ ފާލަން
މި މަޒުމޫނު ހަވާލާކުރައްވާ
އެހެން ބަސްބަހުން
Acèh
العربیة
Asturianu
Авар
Azərbaycanca
Башҡортса
Български
বাংলা
Bosanski
Català
Нохчийн
کوردی
Česky
Cymraeg
Dansk
Deutsch
Zazaki
English
Español
فارسی
Suomi
Français
ગુજરાતી
עברית
हिन्दी
Hrvatski
Bahasa Indonesia
Italiano
日本語
Basa Jawa
Қазақша
한국어
Лакку
Lietuvių
മലയാളം
Bahasa Melayu
Nederlands
‪norsk (bokmål)‬
Polski
پنجابی
پښتو
Português
Русский
Kinyarwanda
Srpskohrvatski / српскохрватски
Soomaaliga
Shqip
Српски / srpski
Basa Sunda
Svenska
తెలుగు
ไทย
Türkçe
Татарча/tatarça
Українська
اردو
Walon
中文
މި ޞަފްހާ އަށް އެންމެ ފަހުން ބަދަލެއް ގެނެވިފައިވަނީ 2 ޖުލައި 2012، 22:24 ގައެވެ.
Text is available under the Creative Commons Attribution/Share-Alike License; additional terms may apply. See Terms of use for details.
އަމިއްލަވަންތަ ސިޔާސަތުވިކިޕީޑިއާ ގެ ތާރަފުއިއުލާނުތައްMobile view

قس پنجابی

اپنی کمائی دے کج خاص حصے نوں ورے چ اک واری غریباں چ ونڈن نوں زکات کیندے نیں۔اے اسلام دے پنج تھماں وچ اے۔

اسلام
· کلمہ طیبہ · نماز · روزہ · زکات · حج · اسلام
گٹھ: اسلام

قس پشتو

کات
د ویکیپېډیا لخوا
د یوې لړۍ برخه ده

اسلام
عقاید
الله · یووالی · خدای
محمد · نور پیغمبران
عمل
شهادت · لمونځ
روژه · زکات · حج
متون او قوانین
قرآن · سنت · حدیث
فقه · شریعت · کلام · تصوف
تاریخ او رهبری
Timeline · د اسلام خپرېدا
اهل بیت · صحابه
سنی · شیعه · احمدیه

راشدین · خلافت
امامت · د مسیح خلافت
فرهنګ او ټولنه
اکادمیک · ژوی · هنر
کلیز · ماشومان
ډېموګرافی ·

فیستیوالونه
جوماتونه · فلسفه
ساینس · ښځې
سیاست · دعوة
اسلام او نور مذهبونه
عیسویت · یهودیت
هندویزم · سیکهیزم · جاینیزم
دا هم وګورۍ
نیوکه
اسلامی وییپانګه
اسلامی تانبه
ک • خ • س


































[ښکاره کول]
ک • خ • س
اسلامی سرلیکونه
وېشنیزه: زکات

قس اردو


زکوٰۃ اسلام کے پانچ ارکان میں سے ایک اھم رکن ہے، جس کے لغوی معنی پاکیزہ کرنا یا پروان چڑھانا ہیں۔ اس کا بنیادی مقصد غریبوں کی مدد، معاشرتی فلاح و بہبود میں صاحب ثروت لوگوں کا حصہ ملانا اور مستحق لوگوں تک زندگی گزارنے کا سامان بہم پہنچانا ہے۔
اسلام کا تیسرا اہم رکن ہے۔زکوۃ کے معنی پاکیزگی اور بڑھنے کے ہیں۔
پاکیزگی سے مراد اللہ تعالی نے ہمارے مال و دولت میں جو حق مقررکیا ہے اس کو خلوص دل اور رضامندی سے ادا کیا جاۓ۔نشونما سے مراد حق داروں پر مال خرچ کرنا اپنی دولت کو بڑھانا ہے ،جس سے مال میں برکت پیدا ہوتی ہے۔
دین اک اصطلاح میں زکوۃ ایسی مالی عبادت ہے جو ہر صاحب نصات مسلمان پرفرض ہے۔
[ترمیم]مصارف زکوۃ

زکوۃ تو بس محتاجوں ‘ مسکینوں‘ عاملین صدقات اور تالیف قلوب کے سزا واروں کے لیے ہے اور اس لیے کہ یہ گردنوں کے چھڑانے ‘ تاوان زدوں کے سنبھالنے ‘ اللہ کی راہ اور مسافروں کی امداد میں خرچ کی جائے ۔ یہ اللہ کا مقرر کردہ فریضہ ہے اور اللہ علم والا اور حکمت والا ہے۔(9۔60)

[ترمیم]زکوۃ کی فرضیت

زکوٰۃ فرض ہونے کے لیے چند شرطیں ہیں:
مسلمان ہونا، کافر پر زکوٰۃ واجب نہیں۔
بالغ ہونا، نابالغ پر زکوٰۃ فرض نہیں۔
عاقل ہونا، بوہرے(مجنون) پر زکوٰۃ فرض نہیں جبکہ اسی حال میں سال گذر جائے اور کبھی کبھی اسے افاقہ ہو جاتا ہے تو فرض ہے۔
آزاد ہونا، غلام پر زکوٰۃ نہیں اگرچہ اس کے مالک نے تجارت کی اجازت دے دی ہو۔
مال بقدرِ نصاب اس کی ملک میں ہونا، اگر نصاب سے کم ہے تو زکوٰۃ نہیں۔
پورے طور پر اس کا مالک ہونا، یعنی اس پر قبضہ بھی ہو۔
نصاب کا دین (قرض) سے فارغ (بچا ہوا) ہونا۔
نصاب کا حاجتِ اصلیہ سے فارغ ہونا۔
مال کا نامی ہونا یعنی بڑھنے والا، خواہ حقیقتہً ہو یاحکماً۔
نصاب پر ایک سال کا مل کا گذر جانا ۔(عامۂ کتب)
اللہ تعالی نے قراآن کریم میں ارشاد فرمایا : اقیموا الصلوۃ واتوا الزکوۃ ۔ (البقرۃ) ترجمہ:نماز قائم کرو اور زکوۃ ادا کرو ۔ اس آیۃ کریمہ میں زکوۃ کی فرضیت کا ثبوت مل رہا ہے.
اس کے علاوہ خود حضور نبی کریم صلی اللہ علیہ وسلم نے زکوۃ کا اہتمام فرمایا اور لوگوں کو زکوۃ کا حکم فرمایا اور اسی طرح آپ صلی اللہ علیہ وسلم کے صحابہ نے بھی اہتمام فرمایا حتی کہ حضرت ابو بکر صدیق رضی اللہ عنہ نے فرمایا کہ جس نے زکوۃ کا انکار کیا اس کو قتل کر دیا جائے گا اس طرح سے بہت بڑے اٹھنے والے فتنے کا سد باب ہو گیا ۔
زکوۃ تو اسلام نے غرباکی مدد اور ان کی مشکلات کو حل کرنے کے لئے امرا پر فرض کی ہے۔ اور یہ غربت کو ختم کرنے کا بہترین طریقہ ہے ۔ خیال رہے کہ اگر سارے امیر لوگ زکوۃ دیں تو غربت ہمیشہ کے لئے دفن ہو جاتی ہے۔ اسلام کے اس زریں اصول سے ہر مسلمان اور غیر مسلم فائدہ اٹھا سکتا ہے۔

[ترمیم]وجوب زکوۃ سے مثتنی چیزیں

جس چیز کی طرف زندگی بسر کرنے میں آدمی کو ضرورت ہے، اسے حاجتِ اصیلہّ کہتے ہیں، اس میں زکوٰۃ واجب نہیں جیسے رہنے کا مکان ، جاڑے گرمیوں میں پہننے کے کپڑے ، خانہ داری کا سامان، سواری کے جانور ، پیشہ وروں کے اوزار، اہل علم کے لیے حاجت کی کتابیں، کھانے کے لیے غلہ، (ردالمحتار) یونہی حاجتِ اصیلہّ میں خرچ کرنے کے لیے روپے پیسے۔
زمرہ جات: زکوٰۃارکان اسلاماسلامی معاشیاتعربی الفاظ اور جملے

قس عبری

א-זכאה או א-זכאת (בתעתיק מדויק: אלזכאה בערבית: الزکاة) היא אחד מחמשת עמודי האסלאם ("ארכאן אל-אסלאם" أرکان الإسلام) - המצוות העיקריות באסלאם. המצווה מחייבת את המוסלמי לתרום מכספו לצדקה. כספי הצדקה מיועדים לנזקקים, כמו אלמנות ויתומים, לצורכי הקהילה המוסלמית, למשל הקמת מסגדים או מוסדות חינוך דתיים, ובעת מלחמה משתמשים בהם גם לרווחת החיילים ולצורך פדיון שבויים.
יש להבחין בין שתי מצוות המכונות "זכאה", הראשונה נמנית עם חמשת עיקרי האסלאם ובה עוסק עיקר הערך הזה, ואילו האחרת מכונה "זכאת אל-פיטר" (زکاة الفطر, בתעתיק מדויק: זכאת אלפטר). "זכאת אל-פיטר" היא תשלום לצדקה שבו חייב כל משק-בית מוסלמי בכל יום של חודש רמדאן עבור כל נפש בבית. "זכאת אל-פיטר" נועדה לסייע למשפחות נזקקות לקיים את מצוות רמדאן כהלכתן, ולחגוג כראוי את חג עיד אל-פיטר שבסופו. תשלום "זכאת אל-פיטר" מחייב במיוחד משק בית שבו אחד מבני הבית או יותר פטורים מן הצום ברמדאן מסיבה כלשהי. לגביהם, התשלום לצדקה הוא מעין פדיון של הצום.
א-זכאה, כמצווה הכלולה בחמשת עמודי האסלאם, היא מעין מס המקיים קהילות מוסלמיות דתיות. א-זכאה אמורה להיות המס היחיד המושת על חברי הקהילה המוסלמית, אולם במדינות המוסלמיות המודרניות נהוגים כמובן גם מסים אזרחיים שתפקידם לקיים את מנגנון השלטון האזרחי. במדינות מוסלמיות, השלטון האזרחי אינו מתערב בדרך-כלל בגביית א-זכאה. מקורה של א-זכאה בתפיסה כי חלק מהחובות הדתיות המוטלות על הקהילה המוסלמית הוא דאגה לנזקקים ולשירותים דתיים וחברתיים כגון: מזון, ביגוד, חינוך, דיור ועוד.
בראשית ימי האסלאם נקבע כי המאמינים ישלמו עבור א-זכאה על כל הרכוש שברשותם ובצורה גלויה. לאחר מכן, לאחר שהבינו כי בכך נוצר לחץ לא בריא על המאמינים, ולאחר שהקהילה גדלה באופן משמעותי, נקבע שיש דברים שעדיף שיהיו נסתרים, על הנותן להחליט על מה לשלם וכמה.
תוכן עניינים [הצגה]
[עריכה]זכאות לכספי א-זכאה

הזכאים לצדקה נמנים עם שמונה קטגוריות:
עני ("פקיר" فقیر)
מסכן ("מסכין" مسکین)[1]
גובי המס (כלומר, תשלום משכורתם של גובי א-זכאה עצמם)
מתאסלמים חדשים
שבוי/עבד המעוניין לפדות את עצמו
בעלי חובות
לוחמי ג'יהאד
הנוסעים בדרכים
[עריכה]צדקה בקוראן


...המעשים הטובים הם נחלת המאמין האלוהים וביום האחרון ובמלאכים ובספר הנביאים, והמעניק מרכושו על אף היותו אהוב עליו, לקרובי המשפחה והיתומים והנזקקים ולהֵלך בדרכים ולקבצן, ולשחרור עבדים; והמקיימים את התפילה והנותנים זכאת...-כל אלה, אמת בפיהם והם היראים

– סורת אל-בקרה, איה 177. תרגום - הקוראן, אורי רובין, הוצאת אוניברסיטת תל אביב, 2005
למרות הכתוב זהו אינו האיה העיקרית, הפסוק העיקרי, שאליו מפנים בדיונים אודות צדקה.
פסוק הזכאת הוא בסורה 9, 60: בפסוק זה מוגדרים מקבלי הזכאת באופן ברור:

כספי הצדקה[2] נועדו רק לעניים ולנזקקים ולמופקדים עליהם, ולאשר יש לקרב את לבו (לאסלאם), ולשחרור עבדים, ולכורעים תחת נטל חובות, ולמען אלוהים, ולהלך בדרכים. כל ציווה אלוהים, ואלוהים יודע וחכם.

– הקוראן תרגום אורי רובין, הוצאת אוניברסיטת תל אביב, 2005
סורה 2 "הפרה" [3]
התייחסות מורחבת לנושא הצדקה.
פסוק 263:- צד מטפורי. אלו אשר מפזרים את הונם "נפקה" = משמעות המילה בערבית היא תשלום המזונות של גבר לאשתו. מדובר על כך שההשקעה בבני אדם מכפילה את עצמה. יש איזון – מי שנותן צפוי שאלוהים יבחר בו להשיב לו כגמולו. כאן טמון הרעיון שמי שנותן, מקבל חזרה כגמולו והגמול לא בהכרח גמול חומרי אלא הכרה במעשה טוב. צבירת מעשים טובים חשובה לאדם לעולם הבא.
פסוק 264 – אין לבוא בתרעומות אל מקבלי הצדקה. השכר יבוא בהמשך בעולם הבא ואין לצפות לגמול מידי. מדובר על מעשים בין בני אדם אך המשמעות עוברת דרך האל. מקבל הצדקה הוא האמצעי של הנותן למלא את חובתו, את המצווה. אלו המוציאים את הונם בדרכו של האל, אל להם לבוא אחר כך ולהוסיף על זה פגיעה והאשמה על אלו שקיבלו, שכרם של הנותנים עם אלוהים. יש פה אמירה חשובה על היחס בין הנותן לבין המקבל. יש כאן הנחייה איך להתנהג – לא להעליב ולהשפיל אנשים עם הנתינה.
פסוק 265 – נתינה עם תרעומת עדיף שלא תינתן. זה ממחיש פעם נוסף את חשיבות יחס הכבוד בין בני האדם.
פסוק 266 – האנשים אשר נותנים עם תרעומת (העלבה) פוסלים למעשה את הנתינה – ויתור על כל הכוח הקשור להונם. יש הכרה בחולשותיהם של בני האדם. זה לא קל לתת בצורה הנכונה, יש דרכים רבות אשר עלולות לפסול את הנתינה.
פסוק 267-8 – יש שימוש במטאפורה חקלאית. נכנס כאן לתמונה הדור הבא. האם האדם רוצה שהוא יגיע לגיל מבוגר והדור הבא יפסיד הכל?
פסוק 269-70 - לתת מהדברים הטובים ולא לתת את העודפים והשאריות. בנוסף, יש כאן הבהרה – הכול ניתן מידי האל.
פסוק 271 - לא לפחד להיות עניים עקב הנתינה. האינסטינקטים שאומרים לאדם להימנע מנתינה הם בעצם קול השטן. יש להתגבר על הקולות הללו ולהבין שאין זה נכון. ככל שבני אדם מצייתים לחובה לתת, כלל לא צריך להיות חשש מפני העוני.
פסוק 272 – מי שקיבל את הדברים תבוא אליו חכמה. כל מי שמקבל את החכמה (שהעוני בא מהשטן) הוא עשיר בחכמה ואלוהים לא נותן את החכמה לכל אחד.
פסוק 273 – אלוהים יודע את כל מעשי בני האדם. מתן בסתר עדיף על מתן בגלוי. נוצרת כאן היררכיה, דרגות של נתינה.
פסוק 274 – האדם צריך לדאוג לעצמו ואחרים לעצמם. אין אחריות על האדם עם חבריו אינם הולכים בדרך הישר. הרעיון הוא מתן מרצון. יש לתת לאלו העסוקים במלחמת אלוהים – הם לא מבקשים צדקה ואין לחשוב אותם לעשירים. מדובר בלוחמי הג'יהאד, כלי הקודש, אולי צופים. אנשים העוסקים בעיסוקים מהם אין להם מספיק הכנסה אך הם לא יוצאים לבקש נדבות. זה מטיל חובה על הנותן לפקוח עיניים ולהכיר את החברה ולא להותיר אנשים בסבלם עקב מחסור.
פסוק 275 - פסוק סיכום וסגירה של שרשרת הפסוקים העוסקים ישירות בצדקה.
הפסוקים הבאים בקוראן מדברים על איסור ההלוואה בריבית – איסור חמור של אלו אשר לא רק לא נותנים צדקה אלא מנצלים את חולשות האחר כדי לעשות רווח.
פסוק 60: – "אאית אלצדקה" – מכאן נלקחו הקטגוריות של מקבלי הזכאת. קיימות שמונה קטגוריות של נזקקים: יש את העני המרוד נטול כל רכוש, ויש עני שעובד אך את ביכולתו לכלכל את עצמו ואת משפחתו (working poor). העובד העני הוא אדם שבעיני החוק (במערב אירופה במאות במאות ה-18 -19) יש לו כבוד כי הוא עובד ומגיעה לו עזרה ותמיכה. מי שעובד מוכיח כי יש לו מוסר. לפיכך שתי הקטגוריות הראשונות הם עניים ומסכנים. קטגוריה שלישית – אוספי הזכאת. זאת כדי למנוע מהם להתפתות ולקחת לעצמם. רביעית – מתאסלמים חדשים. חמישית – פדיון שבויים (עדות לתקופת ניסוח הרעיון). שישית – אלו הרוצים לכסות את חובותיהם. שביעית – הלוחמים למען אלוהים. שמינית – אנשים בדרכים – במערכת אשר בא אדם מזוהה על פי קשריו לשבט ולחמולה כאשר הוא יוצא לדרכים הוא נטול כל הגנה ועזרה וזכאי ליהנות מהצדקה. יש לכך קשר למסורות הכנסת אורחים וטיפול באנשים בדרכים.
[עריכה]תשלום הזכאת

מהחדית' כנגד מי שיכול לתת ולא נתן. יש תיאורים קשים של העונשים אשר יבואו על אלו שלא משלמים את הזכאת. אם רואים שבקוראן יש פירוט על איך לתת ולשלם, קטגוריות המקבלים – אין בקוראן התייחסות כיצד מחשבים זכאת, מי הם המשלמים, איך מחשבים את הזכאת בבקר, במקנה, ובתבואה, על כך, אין כל פירוט. אין בקוראן פרטים ביצועיים, כאן החדית' משלימה את התמונה – מסורות הנביא מאפשרות להפוך את זה למנגנון עובד. בחדית' יש רמת פירוט גבוהה ביותר. אם אין מה לתת, אומר הנביא – צאו לעבוד; ואם עדיין אין מה לתת, ניתן מה שיש. כך הלאה עד נתינת ברכה בתור צדקה. נתינת הברכה מאפשרת לנותן לצאת בכבוד – כך, למרות שאין לי שום דבר חומרי לתת, עדיין יש לי מה להעניק. עשיית הטוב ומניעת הרע, גם זו צדאקה. צדאקה הוא אלמנט המשתלב באלמנטים נוספים בחברה המוסלמית. סוג של אבן יסוד המחבר בין הפריטים בחברה. (צדאקה – רשות; זכאת – חובה).
[עריכה]מתן צדקה

הקוראן והחדית' מדגישים את הכוונה של הנותן. הזכאת לא תקפה אם אין כוונה טהורה ברגע הנתינה של התורם. הכוונה האמיתית היא להתקרב לאלוהים ואם היא לא נמצאת אין תוקף לזכאת ולצדאקה. אבל גם הרצון להתקרב לאלוהים הוא אינטרס אישי, זה אמור לנבוע מאהבה ללא תנאי לאל. הקהילה יוצרת לחצים ומובילה את האדם להתנהגות מסוימת וזה מניע את האנשים לתת צדקה. אל-ע'זאלי מציע לנתק את הנותן מהמקבל כדי להתמקד בטוהר הכוונות – מתן בסתר או מתן בגלוי לאוספי הזכאת.
[עריכה]המקבלים

כאשר באים לדבר על הצד של המקבלים כביכול סוטים מנושא הצדקה. לא חייבים לדבר על עוני כנושא נפרד הקשור לצדקה. עוני הוא נושא רחב. עוני- לא מושג מוחלט. עוני: poverty מחסור במשהו; מחסור בדברים חיוניים; חוסר יכולת (פיזי, נפשי או חברתי) – לכלכל את עצמו; מושג יחסי; בעיה תלויה זמן ומקום; מפת העוני אינה רק כלכלית אלא גם חברתית. יש תפיסת מינימום – קורת גג להגנה, בגדים להגן על הגוף. האם מדובר גם בכלים ליציאה מתוך המצב – קיומם או העדרם?
יש גם תפיסה של עוני כדבר טוב ורצוי, סממן למעמד עליון יותר (אצל הצופים). החברה המוסלמית מערכיה קבוצות של אנשים שבוחרים לחיות בעוני, מחסור חומרי שמסמל עבורם עושר רוחני. יכולה להיות הגדרה משפטית ,חברתית, כלכלית וכל אחת מהן תהייה שונה.
הגדרה של עוני, של חוסר ישפיע מאוחר יותר על מה נותנים לאותו עני, אדם. המטפלים בעניין של עוני – מטפלים בסימפטומים – מתן אוכל, קורת גג, צדקה.
הבחנה בין שני סוגי עוני:
עוני מבני, חוסר המקיף מעמד חברתי שלם של אנשים (לדוגמה - חסרי הכשרה מקצועית בעולם שנדרשת בו הכשרה [מינימלית למצוא עבודה). העוני הזה דורש שינוי מבני כדי לתקן אותו.
עוני מקרי. עוני שנובע מאירוע מסוים – הצפה, רעידת אדמה, פציעה, אסון או מלחמה. מצב שיש לתקן אותו וניתן לראות את התיקון.
אדם עשיר עלול להיות נזקק ויש הכרה באנשים כאלו בטקסטים היסטוריים "העניים הנבוכים" – בעלי נכסים ירדו מנכסיהם והם מתביישים לבקש סיוע. חברות רבות מכירות בהם כנזקקים בדיוק כמו לעניים ונותנות להם סיוע באותה מידה. זה ניכר גם ביהדות וגם באסלאם כי כאשר מדובר על סיוע לעניים – הסיוע בהתאם למעמד האדם.
[עריכה]ראו גם

צדקה (יהדות)
[עריכה]הערות שוליים

^ פקיר/מסכין - פרשנים מוסלמים רבים התווכחו רבות על ההבדל בין שתי הקטגוריות, מה ההבדל בין השתיים ומי מהם זכאי לסיוע רב יותר. כיום אין פירוש מוסכם למושגים אולם ישנה הבחנה בין שניים:
חסר כל, שאינו יכול לעבור יום מבלי סיוע ו-
בעל רכוש מועט, שדיו לקיימו ליום אחד בלבד.
^ המילה בערבית בטקסט היא צדקה ולא זכאת. אין הפרדה ברורה בקוראן בין שני המונחים וההבנה שהתפתחה היא של פרשנים ומפענחי חדית'.
^ חלוקה על פי יוסף יואל ריבלין
קטגוריה: חמשת עמודי האסלאם
משובים קודמיםמשוב על הערך


قس اسپانیائی

El azaque (en árabe زکاة, transcrito generalmente como zakaat o zakah; en turco zekât) es el tercero de los cinco pilares del islam. Es una proporción fija de la riqueza personal que debe tributarse para ayudar a los pobres y necesitados, para remunerar a los recaudadores de este tributo, manumitir esclavos y diversos destinos benéficos. Su significado literal es 'crecer (en bondad)', 'incrementarse', 'purificarse' o 'hacer lo puro'. Está prescrito en el Corán. En ocasiones, dado que el arabismo azaque no es muy conocido, en castellano se llama al azaque «limosna», aún cuando el concepto no es exactamente el mismo.
Objetivos del azaque (Zakát)
Entre los objetivos más destacados del Zakát, mencionamos:
Agilizar la economía nacional.
Garantizar la fluidez y la rapidez de la circulación monetaria.
Incitar a la inversión económica
Impedir la inflación y el desempleo.
Crear un ambiente de solidaridad basado en el derecho, y no en la bondad, entre los ricos y pobres.
Para que los bienes sean deducibles, tendrán que reunir dos condiciones básicas:
(An Nisáb) mínimo imponible, a partir del cual se deduce el Zakát.
(Al Haul) tiempo de tenencia, que es el período que se cuenta para deducir el Zakát, más conocido como año financiero. El bien tasado debe ser propiedad de la persona por todo ese período.
Ver las calificaciones de la página
Evalúa este artículo
¿Qué es esto?
Confiable
Objetivo
Completo
Bien escrito
Estoy muy bien informado sobre este tema (opcional)

Enviar calificaciones
Categorías: Pilares del islamAltruismo

قس انگلیسی

Zakāt (Arabic: زکاة‎ [zæˈkæː], "that which purifies"[1] or "alms"), is the giving of a fixed portion of one's wealth to charity, generally to the poor and needy.[2] It is one of the Five Pillars of Islam.
Contents [show]
[edit]History

Zakat, a practice initiated by the Islamic prophet Muhammad, has played an important role throughout Islamic history.[3] The caliph Abū Bakr, believed by Sunni Muslims to be Muhammad's successor, was the first to institute a statutory zakat system.[4] The third caliph, Uthman ibn Affan (who reigned from 644–656) significantly altered the zakat collection protocol, by decreeing that only "apparent" wealth was taxable, which had the effect of limiting zakat to mostly being paid on agricultural land and produce.[5] Ultimately, the practice of state-administered zakat was very short-lived, ending with the reign of Umar bin Abdul Aziz from 717–720 A.D.[3]
[edit]Collection of funds

Zakat is one of the five pillars of Islam, and is expected to be paid by all practicing Muslims who have the financial means (nisab).[6] In addition to their zakat obligations, Muslims are encouraged to make voluntary contributions (sadaqat).[7] The zakat is not collected from non-Muslims, although they are sometimes required to pay the jizyah tax.[8][9]
The Quran does not provide specific guidelines on which types of wealth are taxable under the zakat, nor does it specify percentages to be given. Traditionally, the goods taxed are those that were the basis of most wealth in seventh-century Arabic kingdoms: agricultural goods, precious metals, minerals, and livestock. The amount collected varies between 2.5 (1/40) and 20 percent, depending on the type of goods being taxed.[10][11] Many Shi'ites are additionally expected to pay one fifth of their income in the form of a khums tax, which they consider to be a separate ritual practice.[12] The Quran does not provide specific guidelines on who is to collect the tax, nor the tax was even specified.
Today, in most Muslim countries, zakat is collected through a decentralized and voluntary system, where eligible Muslims are expected to pay the zakat based on worship and love of God[13] Under this voluntary system, zakat committees are established, which are tasked with the collection and distribution of zakat funds.[14] In a handful of Muslim countries – including Saudi Arabia, and Pakistan – the zakat is obligatory, and is collected in a centralized manner by the state.[13][15] In Jordan, Bahrain, Kuwait, Lebanon, and Bangladesh, the zakat is regulated by the state, but contributions are voluntary.[16]
[edit]Disbursement of funds

There are eight categories of people (asnaf) who qualify to receive zakat funds, according to the Quran:[17][18]
Those living in absolute poverty (Al-Fuqarā')
Those who were restrained because they cannot meet their basic needs (Al-Masākīn)
The zakat collectors themselves (Al-Āmilīna 'Alaihā)
Non-Muslims who are sympathetic to Islam or wish to convert to Islam.(Al-Mu'allafatu Qulūbuhum)
People whom one is attempting to free from slavery or bondage. Also includes paying ransom or blood money (Diyya). (Fir-Riqāb)
Those who have incurred overwhelming debts while attempting to satisfy their basic needs (Al-Ghārimīn)
Those working in God's way (Fī Sabīlillāh)
Children of the street / Travellers (Ibnus-Sabīl)
According to the Hadith, the family of the Muhammad should not consume any Zakat. Zakat also should not be given to one's own parents, grandparents, children, grandchildren, or spouses. It is also forbidden to disburse zakat funds into investments instead of just straight to those who are in need.[19]
Some scholars disagree whether the poor that qualify should include non-Muslims. Some state that Zakat may be paid to non-Muslims, but only after the needs of Muslims have been met.[19]
Fi Sabillillah is the most prominent asnaf in Southeast Asian Muslim societies, where it broadly construed to include funding missionary work, Quranic schools and anything else that serves the community (ummah) in-general[20]
[edit]Role in Islamic societies

This section requires expansion. (July 2011)
The zakat is considered by Muslims to be an act of piety through which one expresses concern for the well-being of fellow Muslims,[21] as well as preserving social harmony between the wealthy and the poor.[22] Zakat promotes a more equitable redistribution of wealth, and fosters a sense of solidarity amongst members of the Ummah.[23]
[edit]See also

Sadaqah
Zakat al-fitr, a different form of zakat which follows the pillar of Sawm (fasting in Ramadan).
Khums
Tzedakah (Judaism)
Maaser Ani (tithing in Judaism)
[edit]References

^ Benda-Beckmann, Franz von (2007). Social security between past and future: Ambonese networks of care and support. LIT Verlag, Münster. p. 167. ISBN 978-3-8258-0718-4.
^ Salim, Arskal (2008). Challenging the secular state: the Islamization of law in modern Indonesia. University of Hawaii Press. p. 115. ISBN 978-0-8248-3237-7.
^ a b Weiss, Anita M. (1986). Islamic reassertion in Pakistan: the application of Islamic laws in a modern state. Syracuse University Press. p. 81. ISBN 978-0-8156-2375-5.
^ Hawting, Gerald R., ed. (2006). The development of Islamic ritual. Ashgate Publishing. p. 301. ISBN 978-0-86078-712-9.
^ Hashmi, Sohail H. (2010). "The Problem of Poverty in Islamic Ethics". In Galston, William A. & Hoffenberg, Peter H.. Poverty and Morality: Religious and Secular Perspectives. Cambridge University Press. p. 202. ISBN 978-0-521-12734-9.
^ Tamimi, Azzam (2001). Rachid Ghannouchi: a democrat within Islamism. Oxford University Press. p. 140. ISBN 978-0-19-514000-2.
^ Bogle, Emory C. (1998). Islam: origin and belief. University of Texas Press. p. 31. ISBN 978-0-292-70862-4.
^ Khatab, Sayed (2006). The power of sovereignty: the political and ideological philosophy of Sayyid Qutb. Taylor & Francis. p. 62. ISBN 978-0-415-37250-3.
^ Zaman, M. Raquibuz (2001). "Islamic Perspectives on Territorial Boundaries and Autonomy". In Miller, David & Hashmi, Sohail H.. Boundaries and justice: diverse ethical perspectives. Princeton University Press. p. 189. ISBN 978-0-691-08800-6.
^ Kuran, Timur (1996). "The Economic Impact of Islamic Fundamentalism". In Marty, Martin E. & Appleby, R. Scott. Fundamentalisms and the state: remaking polities, economies, and militance. University of Chicago Press. p. 318. ISBN 978-0-226-50884-9.
^ Kuran, Timur (2010). Islam and Mammon: The Economic Predicaments of Islamism. Princeton University Press. p. 19. ISBN 978-1-4008-3735-9.
^ Momen, Moojan (1987). An Introduction to Shi`i Islam: The History and Doctrines of Twelver Shi`ism. Yale University Press. p. 179. ISBN 978-0-300-03531-5.
^ a b Marty, Martin E. & Appleby, R. Scott (1996). Fundamentalisms and the state: remaking polities, economies, and militance. University of Chicago Press. p. 320. ISBN 978-0-226-50884-9.
^ Clark, Janine A. (2004). Islam, charity, and activism: middle-class networks and social welfare in Egypt, Jordan, and Yemen. Indiana University Press. p. 153. ISBN 978-0-253-34306-2.
^ Tripp, Charles (2006). Islam and the moral economy: the challenge of capitalism. Cambridge University Press. p. 125. ISBN 978-0-521-86377-3.
^ Kogelmann, Franz (2002). "Sidi Fredj: A Case Study of a Religious Endowment in Morocco under the French Protectorate". In Weiss, Holger. Social welfare in Muslim societies in Africa. Nordic Africa Institute. p. 68. ISBN 978-91-7106-481-3.
^ Ariff, Mohamed (1991). The Islamic voluntary sector in Southeast Asia: Islam and the economic development of Southeast Asia. Institute of Southeast Asian Studies. p. 38. ISBN 981-3016-07-8.
^ De Waal, Alexander (2004). Islamism and its enemies in the Horn of Africa. Indiana University Press. pp. 148–149. ISBN 978-0-253-34403-8.
^ a b Visser, Hans & Visser, Herschel (2009). Islamic finance: principles and practice. Edward Elgar Publishing. p. 29. ISBN 978-1-84542-525-8.
^ Ariff, Mohamed (1991). The Islamic voluntary sector in Southeast Asia: Islam and the economic development of Southeast Asia. Institute of Southeast Asian Studies. p. 39. ISBN 981-3016-07-8.
^ Weiss, Anita M. (1986). Islamic reassertion in Pakistan: the application of Islamic laws in a modern state. Syracuse University Press. p. 80. ISBN 978-0-8156-2375-5.
^ Scott, James C. (1985). Weapons of the weak: everyday forms of peasant resistance. Yale University Press. p. 171. ISBN 978-0-300-03641-1.
^ Jawad, Rana (2009). Social welfare and religion in the Middle East: a Lebanese perspective. The Policy Press. p. 60. ISBN 978-1-86134-953-8.
[edit]Further reading

Mattson, Ingrid (2003). "Status-Based Definitions of Need in Early Islamic Zakat and Maintenance Laws". In Bonner, Michael David et al. Poverty and charity in Middle Eastern contexts. SUNY Press. ISBN 978-0-7914-5737-5.
Weiss, Holger (2002). "Zakāt and the Question of Social Welfare: An Introductory Essay on Islamic Economics and Its Implications for Social Welfare". In Weiss, Holger. Social welfare in Muslim societies in Africa. Nordic Africa Institute. ISBN 978-91-7106-481-3.
Fiqh al Zakah (Vol. I), Dr. Yusuf al Qardawi
[edit]External links

Zakat Calculator
Zakat Calculation
The Zakat Pages
About Zakat, Baitulmaal Organization
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)

Submit ratings
Categories: ZakatArabic words and phrases
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زکات . [ زَ ] (ع اِ) زکوة.خلاصه ٔ چیزی . برگزیده ٔ چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فقه ) آنچه به حکم شرع درویش و مستحق را دهند و ای...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.