عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمد نیشابوری ، مشهور به ابن ابی الطیب و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نیشابوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن اماجور منجم ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ابی القاسم عبداﷲبن ...) و به ابن اماجور شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن جعفر. از ذریه ٔ جعفر طیار. رجوع به علی جعفری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن جعفربن نجیح بن بکر بصری ، مشهور به ابن مدینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بصری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن جعفربن یحیی بن بکربن سعید بصری ، مشهور به ابن مدینی و ملقّب به ابوالحسن . رجوع به علی بصری . (ابن عبدا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حجه ٔ حموی حنفی ، ملقّب به تقی الدین ومکنّی به ابوبکر. ادیب و شاعر بود. او راست : 1- امان الخائفین من امة ...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن حسن بن جهضم همدانی مکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهضم . رجوع به علی همدانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن حمزه ٔ حمزی (شریف ...) ملقّب به جمال الدین . امیر یمن . رجوع به علی حمزی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسین بن ابی بکر اردبیلی تبریزی شافعی ، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تبریزی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حمدان ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به سیف الدولة. رجوع به سیف الدوله و به آثارالباقیه ٔبیرونی ص 133 و لباب ...