اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۵ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیز. از شاگردان و روات ابوعبید قاسم بن سلام است . وفات او در سال 287 هَ . ق . بوده است . (از الفهرست ابن الندی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن ابراهیم بن بناء ، مکنّی به ابوالحسن ومشهور به ابن حاجب النعمان . متولد سال 340 و متوفی در 423 هَ . ق . ...
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن أبی محمدخلیعی موصلی حلبی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی خلیعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن حسام بن حامد، مشهور به ابن ام ولدزاده ٔ رومی . رجوع به علی رومی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن حسن بن علی بن اسماعیل جرجانی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و ادیب و شاعرو مورّخ و مفّسر و خطّاط و ن...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن عبدالرزاق مرغینانی ، ملقّب به ظهیرالدین . رجوع به علی مرغینانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن علی بن جابر مغربی بغدادی ، ملقّب به تقی الدین . رجوع به علی مغربی (ابن عبدالعزیزبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن محمد دولابی . رجوع به علی دولابی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن مرزبان بن شاپور بغوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بغوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن وزیر جَرَوی ، مشهور به ابن جروی . از فرماندهان شجاع مصری است . پدرش بر مطلب بن عبداﷲ و سری بن حکیم ، دو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.