اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۳.۱۱ ثانیه
علی آرزو. [ ع َ ی ِ رِ ] (اِخ ) ابن حسام الدین گوالیری اکبرآبادی (علی خان ... یا علی شاه ...)، لقب او حسام الدین بود، و نسب او از جانب پدر به...
علی آزاد. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (غلام ...) ابن نوح حسینی واسطی بلگرامی هندی حنفی . رجوع به غلام علی آزاد شود.
علی آغاجی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن الیاس آغاجی بخاری ، مکنّی به ابوالحسن . وی از امرای شاعردوست بود و خود نیز اشعاری دارد. در عهد او دقیقی ...
علی اثرم . [ ع َ ی ِ اَ رَ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ اثرم بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم و علی (ابن مغیره ...) شود.
علی احسان . [ ع َ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی ، بخش سنقر کلیایی ، شهرستان کرمانشاهان . واقع در 29 هزارگزی باختر سنقر، و یک هزارگزی الی...
علی آبادک . [ ع َ دَ ](اِخ ) دهی است از دهستان کنار شهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر واقع در 12 هزارگزی جنوب خاوری بردسکن و درسر راه مالرو عموم...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 9 هزارگزی خاور صیدآباد. دارای 20 تن سکنه است ...
علی آبادو. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان قهاب رستاق بخش صیدآباد شهرستان دامغان واقع در 4 هزارگزی خاور صیدآباد و 3 هزارگزی ایستگاه سر...
علی آباد علی . [ ع َ دِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عزیزآباد بخش فهرج شهرستان بم واقع در 25 هزارگزی جنوب باختری فهرج ، و 5 هزارگزی راه ف...
علی احسائی . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن ابراهیم حسینی مشهدی احسائی ، ملقّب به جمال الدین . از علمای اوایل سلطنت شاه طهماسب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.