اجازه ویرایش برای همه اعضا

اسم

نویسه گردانی: ʼSM
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) از واژه پهلوىِ شیم Shim به معناى نام و عنوان برداشته و معرب نموده و گفته اند : الأسم !!! و سپس ساخته اند : أسامى ، اسماء ، موسوم ، مسمّاء و ...!!!!! همتایان دیگر آن در پارسى اینهاست: نام Nam (آریایى -
پهلوى- همریشه واژه Name در انگلیسى و واژه Name در آلمانى و واژه Nome در ایتالیایى و واژه Nombre در اسپانیایى و واژه Nom در فرانسوى و واژه Onoma در یونانى و واژه Namn در سوئدى و واژه ى Nimi در فنلاندى و ... است. ناماNama در اوستا سابْد Sabd (سنسکریت: سابدَ
Sabda) سَمج Samj (سنسکریت: سَمجنا Samjana) ناما، نامان (سانسکریت: نامَ Nama، نامَن Naman)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
ابن اصم . [ اِ ن ُ اَ ص َم م ] (اِخ ) طبیبی از مردم اسپانیا. در اشبیلیه بمعالجه ٔ مَرْضی ̍ اشتغال می ورزیده و تا اوایل مائه ٔ ششم هجری میزیس...
اخی عاصم . [ اَ ص ِ ] (اِخ ) رجوع به فضل بن جعفر تمیمی شود.
ابن عاصم . [ اِ ن ُ ص ِ ](اِخ ) ابوطالب مفضل بن سلمةبن عاصم لغوی ، بمذهب کوفیین . ازجمله ٔ فتح بن خاقان بمائه ٔ سیم هجری . او ابن الاعرابی و...
ابن عاصم . [ اِ ن ُ ص ِ ] (اِخ ) قاضی الجماعه ابوبکر محمدبن محمد عاصم القیسی . نحوی و فقیه مالکی . مولد او غرناطه در 760 هَ .ق . در بدایت عمر...
حسین اصم . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ص َ ] (اِخ ) ابن علی ملقب به معین الدین (الملک ) اصم . صاحب دیوان سنجر. (آثار الوزراء) (دستور الوزراء) (حبیب السی...
حصن عاصم . [ ح ِ ن ِ ص ِ] (اِخ ) نقطه ای در سرزمین یمامه . (معجم البلدان ).
اصم السمرة. [ اَ ص َم ْ مُس ْ س َ م ُ رَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . رجوع به اصم و اصمان ، و معجم البلدان شود.
ابوبکراصم . [ اَ بو ب َ رِ اَ ص َم م ] (اِخ ) از متکلمین ، و او را کتاب تفسیر است بر قرآن . (ابن الندیم ).
عاصم افندی . [ ص ِ اَ ف َ ] (اِخ ) ابوالکمال احمد. از مشاهیر علما و مؤلفان قرن سیزدهم هجری است . وی در ادبیات و لغات عربی و فارسی و ترکی ...
اصم الجلحاء. [ اَ ص َم ْ مُل ْ ج َ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . رجوع به اصم و اصمان ، و معجم البلدان شود.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۱۷ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
فانکو آدینات
۱۳۹۷/۰۶/۱۸
0
0

واژه ی shim در پهلوی نیست. واژه sraw سرَو به واتای نام آمده است. در پارتی، مانوی، اوستایی، پارسی باستان، ایلامی، پارسی کهن و سغدی نیز چنین واژه ای نیست. پس اسم واژه ای عربی است و ریشه ی پارسی ندارد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.