اجازه ویرایش برای همه اعضا

عام

نویسه گردانی: ʽAM
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: پراک prâk (سنسکریت: prâkreta)، مادیم (سنسکریت: madhiamaka) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] (اِخ ) جمال النساء بغدادی مکناة به ام الخیر. از زنان پرهیزگار و دانشمند و از محدثان عامه در قرن هفتم هجری است ....
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] (اِخ ) خدیجه ملقب به ضوء الصباح . از محدثان بوده و در انشا و حسن خط مهارت داشته است . به سال 730 هَ . ق . درگذ...
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] (اِخ ) رابعه ٔ عدویه مکناة به ام الخیر. از زنان نیکوکار بود.135 هَ . ق . درگذشت . رجوع به رابعه ... شود.
ام الخیر. [ اُم ْ مُل ْ خ َ ] (اِخ ) سلمی . دختر صخربن عمروبن کعب بن سعدبن تیم بن مرةبن کعب از صحابیات و مادر ابوبکر خلیفه ٔ اول بوده و عمر ب...
ام الحسن . [ اُم ْ مُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) از دختران علی بن ابی طالب بود. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 199).
ام الحسن . [ اُم ْ مُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) فاطمه ملقب به ست المشایخ (مخفف سیدة المشایخ ). دختر شهید اول و از زنان فاضل بود و از پدر خود و دیگر...
ام الحسن . [ اُم ْ مُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) نخعیه . از محدثان شیعه است . رجوع به ریحانةالادب ج 6 ص 215 شود.
ام البشر. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ش َ ] (اِخ ) حواء. مادر آدمیان .
ام الجیش . [ اُم ْ مُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) علم لشکر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ام الحرب شود.
ام الحرب . [ اُم ْ مُل ْ ح َ ] (ع اِ مرکب ) رایت . (لسان العرب ). لوا. علم . و رجوع به ام الجیش شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.