تپه حسونا
نویسه گردانی:
TPH ḤSWNA
تپه حسونا در 35 کیلومتری جنوب موصل قرار دارد و در طی سالهای 41-1943 به سرپرستی ستون لوید و فواد صفر حفاری شد در قدیمترین لایه (Ia) ، بقایای سه لایه استقرار اردوگاهی همراه با سفال خشن و بیشتر به شکل ظروف انباری به دست آمد که نشان دهنده یک اجتماع کشاورز اولیه عصر نوسنگی است، اجتماعی که به احتمال در آلاچیق یا چادر می زیسته اند زیرا هیچ اثری از معماری در آن لایه ها مشاهده نشده است. اما بر بالای این استقرار بدوی، شش لایه ساختمانی قرار داشت که بناهای هر لایه بهتر و بزرگتر از بناهای پیشین (Ib-VI) ساخته شده بود. در این زمان غلات در کندوهای بزرگ گلی انبار می کردند که تا دهانه در زیر زمین قرار داشت. پاره ای از اشیاء مورد استفاده عبارت بودند از : هاون های سنگی، تیغه های داس از سنگ چخماق، کج بیل های سنگی، سردوک های گلی و تندیس ها ی زمخت. در زیر خانه ها خمره های بزرگ محتوی اسکلت کودکان و هدایا کشف شده است. افراد بالغ یا در گوشه ای از اتاق بر روی هم دفن می شدند یا آنها را بدون تشریفات ، درون خمره های گلی می انداختنا یا در قبور سنگی و بدون هدایای تدفینی معمول، به خاک می سپردند.
از لایه های Ib و Ic انواع گوناگونی از شکلهای جدید سفال پدیدار می شود که از ویژگی های مرحله حسونا (لایه های (Ib-VI است. از دیگر ویژگی های این مرحله «سفال منقوش عتیق» که نخست در لایه Ib پدیدار می شود و تا لایه III ادامه می یاید. این نوع سفال با سفال منقوش استاندارد که نخست در لایه Ic پدیدار می شود و سطح ظروف و نقش ها در آنها همیشه کدر است، متمایز می باشد. شواهد و مدارک نشان می دهد که فرهنگ حسونا مرحله پیشرفته ای از یک دهکده کشاورزی بود و به احتمال به اوایل هزاره ششم ق.م تعلق داشت. این فرهنگ به بلندی های نه چندان کم ارتفاع جلگه و استپ آشور محدود بوده است.
فرهنگ سامره (مرحله دوم ) هزاره ششم ق.م)
در پی دوره حسونا استقرارهایی دائمی برای نخستین بار در سرتاسر بین النهرین بوجود آمد به مراحل آغازین این تحولات فرهنگ سامره نام نهاده اند چرا سفال منقوش و جالب این دوره اولین بار در یکی از قبرستان های پیش از تاریخ شهر سامره کشف شد. سفال سامره هم از نظر تزئین هم از لحاظ شکل بسیار استادانه ساخته شده است. تزئین این سفالینه ها شامل نقوش هندسی، گیاهی و انسانی است. فرهنگ سامره ظاهرا متکی بر کشاورزی آبی بوده است. با توجه به شواهد موجود دراین دوره کانالهایی برای آبیاری مزارع ایجاد شده بود. سامره ای ها اولین گروههای اجتماعی بودند که آگاهانه تکنیک های آبیاری را به کار گرفتند؛ زیرا در غیر این صورت شرایط آب و هوایی منطقه اجازه سکونت موثر را به آنها نمی داد. آنها همچنین رکن اصلی انتشار کشاورزی آبی در زمین های صحرایی جنوب بودند.
در این دوره همچنین اهلی کردن کامل حیوانات (گاو، گوسفند، بز، خوک و سگ) دیده میشود. از این دوره دهکده های حفاری شده اند که دارای دیوار و خندق تدافعی بوده اند و همچنین برای اولین بار در معماری از خشت استفاده می شود؛ البته خشت ها در این دوره به اشکالی چون استوانه ساخته می شدند. نقشه خانه ها در این دوره (محوطه های صوان و چغامامی ) کاملاً راستگوشه اند اما اتاق ها به گونه تعجب آور کوچک بودند. استفاده از جزرها در نمای بیرونی دیوارها، گوشهها و محل اتصال دیوارها ، که بعدها به صورت یکی از ویژگی های اصلی معماری مذهبی در سرتاسر بین النهرین در می آید، برای نخستین بار در این دوره آغاز شد. این گونه جزرها نخست جنبه کاربردی داشتند، اما بتدریج در ساحتمان معابد شکل تزئینی به خود گرفتند.
شناخت مالکیت خصوصی از طریق حضور مهرهای مسطح در محوطه های حسونایی و سامری میسر شده است. یکی از ویژگی های غیر متعارف در محوطه های سامری، گوناگونی فوق العاده در تندیس های گلی انسان است.
فرهنگ حلف
فرهنگ حلف نام خود را از تل حلف، تپه بزرگی مشرف به رود خابور و نزدیک دهکده راسالعین ، در مرز ترکیه و سوریه، می گیرد. این فرهنگ همچنین در محوطه ای نزدیک کارکمیش ، محوطه نینوا، تل ارپاچیه (نزدیک موصل) و تل چغابازار در جزیره، شناسایی شده است. آزمایش های کربن 14 برای این دوره تاریخی برابر 4500-5300 ق.م را تعیین کرده است.
با آنکه حلف از لحاظ ابزار و ادوات یک فرهنگ کاملاً نوسنگی است، اما ویژگی های بسیار مشخصی را به خود اختصاص داده است. محوطه های حلفی از نظر نوع و اندازه هنوز دهکده هایی بیش نیستند، اما کوچه های سنگفرش در ارپاچیه نشانه نوعی مراقبت های شهری است. خانه ها در اینجا نسبت به خانه های حسونا بزرگتر و بهنر ساخته شده اند. چینه سازی هنوز رواج دارد اما دست کم در حوزه خابور برای نخستین بار خشت ظاهر می شود . بی شک برجسته ترین بناهای این دوره ساختمانهایی هستند که پلان گرد دارند. در ارپاچیه تعداد 10واحد از این بناها بدست آمد . سقف این بناها به شکل طاق بود و دیوارهای چینه ای آنها بر روی پی های سنگی قرار می گرفت . قطر این بناها مابین 30/4 تا 60/10 متر بود . این بناها تهی از هرگونه استخوان انسان و هدایای تدفینی اند . در حقیقت این بناها کاملا خالی بوده و از کاربرد دقیق آنها اطلاعی در دست نیست ولیکن می توان نقش مذهبی برای آنها قائل شد .
از اشیاء مکشوفه این دوره میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: آویزهای سنگ صابونی ، احتمالا با کارکرد مهر استامپی ، سر گرزهای سنگی ، طلسم های سنگی به شکل سر گاو نر ، تبرهای توأمان ، مجسمه های کوچک سنگی کبوتر و «الهه مادر».
در زمینه سفال در مقایسه با فرهنگهای پیشین پیشرفت کاملا چشمگیری صورت می گیرد. بدون اغراق هنر سفالگری این دوره از بسیاری جهات بر انواع قبل و بعد از خود برتری دارد. سفال حلف دست ساز و ظریف است و به علت وجود آهن در گل آن به هنگام پخت اندکی لعابدار مینماید . بدنه ظروف اغلب بسیار نازک و دارای شکلهای متنوع میباشند . نقوش تزیینی در تمام قسمتهای به کار رفته و به شیوهای ماهرانه با شکل ظروف هماهنگی یافتهاند.
با استناد به مدارک و شواهد موجود ، با اطمینان میتوان گفت که حلفیها کشاورز و دامدار بودهاند . کشاورزی حلفیها احتمالاً از نوع دیم بوده چرا که شرایط اقلیمی منطقه چنین امکانی میدادهاست . در این دوره تقسیم کار شکل گرفته و حرفههای مختلف پدید آمدند . مطالعه سفال حلف نیز نشان میدهد که مراکز خاصی برای تولید سفال در این دوره وجود داشته که تولیدات خود را به دیگر نقاط صادر میکردند.
فرهنگ عبید
فرهنگ حلف در اوج شکوفایی یکباره به پایان رسید و جای خود را به فرهنگ جدیدی داد که نام خود را از تپه کوچک العبید در منتهیالیه جنوب عراق گرفته است . این تپه در 6 کیلومتری غرب اور و کنار یک کانال آبیاری باستانی واقع شده است . سفال عبید دستساز بوده و طرحهای تزیینی ساده آن به رنگ تیره بر زمینهای به نسبت روشن ایجادشده اند . از ویژگیهای سفال عبید ، پخت بیشازحد سفال است که این امر در رنگ نقوش تأثیر گذاشته است . این ویژگی در تمامی طول دوران عبید وجوددارد و شناسایی سفال آنرا آسان میکند . در این نوع سفال د راثر حرارت زیاد ، رنگ سفال اغلب از نخودی به سبزی گراییده و رنگهای کاملا شیشهای شده و در جسم سفال نفوذ کرده اند .
پس از پایان کاوش تلالعبید ، سفال مشابهی در سطحی گستردهتر د رتپه اور به دستآمد و دیری نگذشت که باستانشناسان متوجه عمر طولانی سفال عبید در پیش از تاریخ بین النهرین شدند و آن را به سه دوره تقسیم کردند . اما کاوشهای بعدی در ابوشهرین (اریدوی باستان ) عمر بیشتری برای این سفال مشخص ساخت و براساس آن سفال عبید به چهاردوره ذیل تقسیم بندی شد :
1. اریدو (عبید 1 ) که معرف قدیمی ترین سفال این دوره است و از عمیقترین لایههای اریدو بدست آمده است .
2. سفال حاجی محمد (عبید 2) که در تپهای به همین نام در نزدیکی تپه وارکا ( شهرباستانی اوروک) شناسایی شده است .
3. و 4. عبید 3و4 که بیشتر آثار آن از اور بدست آمده است .
اریدو
در کهنترین متون ادبی درباره خاستگاههای تمدن سومری جنوب بین النهرین آمده است که اریدو نخستین شهر از پنج شهر موجود پیش از طوفان بود . شهر اریدوی باستان یا تل ابوشهرین امروزی در حدود 15 کیلومتری غرب اور واقع شده است .
معابد پیش از تاریخ اریدو از لحاظ معماری با مهارت طرحریزی شده و سفال آن از نظر شکل و تزیین تحسینبرانگیز است . بیشک بزرگترین مشکل طبیعی اریدو ، موقعیت جغرافیایی آن بوده است؛ زیرا این شهر در حاشیه صحرا و در معرض طوفانهای شدید شن قرارداشته است و به احتمال قریب به یقین همین مشکل د رنهایت باعث تخلیه شهر از سکنه و متروک شدن آن شده است . با این حال شواهد نشان میدهد که در دوران باستان در اطراف اریدو ، آبهای شیرین فراوانی موجود بوده است . با آنکه اریدو امروزه در فاصله حدود 220 کیلومتری خلیجفارس قراردارد ، به احتمال در آغاز از طریق شماری دریاچه و آبگیر با خلیج فارس ارتبلاط مستقیم داشته است . وجود مقادیر زیادی استخوان ماهی در محل قربانگاه معبد خداوند انکی ، از این راه قابل توجیه است . تغذیه ساکنان اریدو متکی بر ماهیگیری ، کشاورزی و پرورش دام بوده است .
اریدو به عنوان یک محوطه پیش از تاریخ به گونهای غیر متعارف وسیع بود . تخمین زده میشود که این محوطه در حدود 20 تا 25 جریب وسعت داشته و در دوران عبید جمعیت آن به 4000 نفر بالغ میشده است .
معماری خانههای شخصی اریدو ساده بوده و بعضی از آنها از خشت و بعضی دیگر از نی با پوشش ملاط گل ، ساخته شده بودند . معماری معابد اریدو از ویژگی خاصی برخوردار بود . در اریدو هجده لایه پیاپی ساختمان معبد خداوند انکی حفاری شده که پنج لایه بالایی (5-1 ) به دورههای اوروک و جموت نصر نسبت داده می شود و لایه های 18-6 تمامی دوران عبیدرا دربرمی گیرند . معماری این معابد از طرحی ساده و کوچک شروع شده و در طبقات بالاتر بتکامل می رسد. از ساختمان معبد لایه 18 آثار زیادی برجای نمانده است در لایههای 17 نا تنها یک چهار دیواری ساده راستگوشه روبرو هستیم که وسعت آن تنها چند متر مربع است و این حالی است که معبد لایه 6 ، 12*23 متر وسعت داشته و از طراحی پیشرفتهای برخوردار بوده است .
سفال اریدو (عبید 1) که از قدیمیترین لایه آغاز شده و تا لایه 15 ادامه مییابد ، جنسی خشن و پوششی به رنگ نخودی یا کرم دارد . نقوش با رنگ قهوهای ، سیاه یا به ندرت قرمز ، اما بیشتر قهوهای شکلاتی مات ، سطح ظروف را تزیین میکنند . طرحها در این تزیینات بدون استثناء هندسی هستند . در لایه 14 دوره عبید 2 با سفال خاصیی که به حاجی محمد شهرت دارد آغاز میشود و تا پایان لایه 12 ادامه مییابد . لایههای 8-12 معرف سفال عبید 3 و در لایههای 6-7 به پایان سفال عبید میرسیم .
در یک جمعبندی میتوان گفت که سازمانهای اجتماعی ساکنان اولیه جنوب بینالنهرین به صورت ایلاتی ساده بوده است . بیشتر اهالی احتمالا در کلبههای ساخته شده از نی میزیستند . نخستین بناهای خشتی ابعاد کوچکی داشتند . معابد اولیه آنها به احتمال به بیش از یک یا دو کاهن احتیاج نداشته وغذای اصلی جامعه را گوشت ماهی تشکیل میداده است . در این دوره کشاورزی و گلهداری نیز رواج داشته است بقایای فرهنگ عبید در شمال بینالنهرین و در شماری از محوطههای باستانی شرق دجله ، میان دورههای خوسر و زاب ، به ویژه در نینوا ، تپه گاورا ، ارپاچیه و جبل سینجار شناسایی شده است .
به رغم فرهنگ قدیمی که خاستگاه فرهنگ عبید را جایی بیرون از مرزهای امروزی عراق میدانستند ، امروز مدارک وشواهد گویای آن است که این خاستگاه درون مرزهای بینالنهرین و بویژه در جنوب آن ، قرار داشته است . کشف محوطه رأسالامیه ، یک دهکده کوچک پیش از تاریخ در نزدیکی کیش و بابل ، این نظر را تأیید میکند .
مرحله 2 یا حاجی محمد شناخته شدهتر از مرحله پیشین است و در اور ، در اطراف وارکا ، نیپور ، در شمال تا مندلی و حتی در عربستان سعودی آثار و بقایای آن شناسایی و حفاری شده است . در این مرحله روابط با خوزستان و بویژه ، بسیار تنگاتنگ است .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.