آلت
نویسه گردانی:
ʼALT
این واژه عربی است و آریایی جایگزین، اینهاست: جندر jandar (پارسی نو)، یانت yânt، یانتر yântar (سنسکریت: yântra) *** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: اندام آمیزشی ándâme-ãmizeŝi، فراوش، farâvaŝ (اوستایی: fravaxŝ)**** فانکو آدینات 09163657861
از این دو واژه، آلت عربی و موسیقی عربی شده از واژه ای یونانی است و پارسی جایگزین آنها این است: وادیا vãdiã (سنسکریت)*** فانکو آدینات 09163657861
آلت و تناسل واژه هایی عربی و نر پارسی می باشد و پارسی جایگزین، اینهاست: نرینگی narinegi، نیمور nimur، وسه vasse (پارسی نو)، آبار ãbâr، کیر kir (پهلوی)...
آلت و تناسل واژه هایی عربی و ماده پارسی است و جایگزین آنها این واژه هاست: مادگی mâdegi، کس kos (پارسی نو)، گبها gabhâ (سنسکریت: gabha)، باهاگ bâhâg (س...
انگیزه، مایه، چرایی، بهانه
(= آنچه یَماک (= سبب) نابودی یا پیدایش آک (= عیب) در چیزی یا پدید آمدن رویداد ناگواری می شود) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پِریل peril، روگا...
الت . [ اَ ] (ع اِ) بهتان . || (مص ) کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب ). کم کردن . (مصادر زوزنی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (تاج المصادر بیهق...
علت . [ ع َل ْ ل َ ] (ع اِ) هوو. ضرّة. (از اقرب الموارد). || آنچه بدان بهانه کنند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نیاز و حاجت . || ...
علت . [ ع ِل ْ ل َ ](ع اِ) بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : بسیار طبیبانند که میگویند فلان چیز نباید خوردن ، که از وی چنین علّت به...
الط. [ اَ ل ُ ] (رومی ، اِ) بلغت رومی ریحانی است که او را سیسنبر گویند، و آن حشیشی باشد میان نعناع و پودینه ، فواق را نافع باشد. (برهان قاط...