ابوریحان بیرونی
نویسه گردانی:
ʼBWRYḤAN BYRWNY
ابوریحان محمدبناحمد بیرونی(۴۴۰-۳۶۲ هجری قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در رشتههای گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، مردمشناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بود. او از نخستین دانشمندانی است که در نوشتههای خود به پیشینهی تاریخی یک موضوع علمی پرداخته است. اندازهگیری چگالی ۱۸ فلز و سنگ گرانبها، اندازهگیری قطر و محیط زمین، شیوهای نو برای طراحی نقشههای جغرافیایی، اندازهگیری فاصلهی بین شهرها، پژوهش در باورها و تاریخ مردم هندوستان و تهیهی فهرست کتابهای زکریای رازی، از کارهای ماندگار اوست.
زندگینامه
محمدبناحمد بیرونی، ابوریحان، (۴۴۰-۳۶۲ قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در سوم ذیحجهی ۳۶۲ هجری قمری(۱۸ دیماه ۳۵۱ خورشیدی) در شهرکاث، از شهرهای ولایت خوارزم، به دنیا آمد. پدرش، ابوجعفر احمدبن علی اندیجانی، اخترشناس دربار خوارزمشاه در رصدخانهی گرگانج بود و مادرش، مهرانه، پیشینهی مامایی داشت. چنان که خود گفته است، پدرش را در پی بدگویی حسودان از دربار راندند و به ناچار در یکی از روستاهای پیرامون خوارزم ساکن شدند و چون برای مردم روستا بیگانه بودند، به بیرونی شهرت پیدا کردند. برخی نیز گفتهاند چون در بیرون شهر کاث، که پایتخت خوارزم بود، به دنیا آمد، به این نام شهره گشت.
ابوریحان خردسال بود که فراگیری دانش را آغاز کرد. آشنایی بیرونی با امیرنصرمنصوربن علیبن عراق ، دانشمند برجستهی ایرانی و از شاهزادگان آلعراق، باعث راهیابی او به دربار خوارزمشاه و مدرسهی سلطانی خوارزم شد که امیرنصر آن را بنیانگذاری کرده بود. در همین دوران بود که به سال ۳۸۰ قمری و در حالی که تنها ۱۷ سال داشت، به کمک حلقهای درجهدار(حلقهی شاهیه) به اندازهگیری بلندی نیمروزی(ارتفاع نصفالنهاری) خورشید در شهر کاث پرداخت. چهار سال پس از آن میخواست رصدهای دیگری انجام دهد، اما تنها توانست انقلاب تابستانی را در روستایی به نام بوشکانز در جنوب کاث و غرب آمودریا رصد کند. چرا که مامونبنمحمود، فرمانروای گرگانج، به کاث تاخت و ابوعبدالله محمدبناحمد، آخرین خوارزمشاهیان از آلعراق و پشتیبان بیرونی را از بین برد.
با فروپاشی دستگاه آلعراق در خوارزم، بیرونی مدتی را پنهان شد یا به جایی دیگر رفت و در زمان فروانروایی پسر مامونبنمحمد، علیبنمامون، به سال ۳۸۷ قمری به کاث بازگشت. او در ۱۱ جمادیالاول/۷ خرداد همان سال توانست خورشیدگرفتگی را رصد کند. پیشتر با ابوالوفای بوزجانی قرار گذاشته بود که او نیز خورشیدگرفتگی را در بغداد رصد کند. ابوریحان از روی اختلاف زمانی که از این راه به دست آمد، توانست اختلاف طول جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. تردیدی نیست که بیرونی جوان در آن زمان به جایگاهی رسیده بود که ابوالوفای بوزجانی در کهنسالی حاضر شد با او همکاری داشته باشد.
هر چند بیرونی کتاب تسطیح الصور را به نام علیبنمامون نوشته است، اما به نظر میرسد چندان از سوی او پشتیبانی نمیشده یا پشتیبانی آن خوارزمشاه جدید، چندان استوار نبوده است، چرا که پس از زمان اندکی به ری سفر کرده است. او در ری با دو ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهی ایرانی، کوشیاربنلبان گیلانی و ابومحمد خجندی دیدار کرد و رسالهی کوتاهی را در شرح دستگاه رصدی ساختهی خجندی و رصدهای او با آن دستگاه بزرگ و دقیق نوشت. بیرونی آن دستگاه را دقیقترین دستگاه رصدی شناختهشده تا آن زمان دانسته است. سپس به نزد اسپهبد ابوالعباس مرزبانبنرستمبنشروین رفت و کتاب مهم “مقالید علم الهیئه” را به نام آن فرمان روا نوشت.
بیرونی در سالهای پایانی سدهی چهارم هجری به گرگان رفت و به سال ۳۹۱ قمری کتاب آثارالباقیه را به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر نوشت. این درحالی بود که پیش از آن ۷ کتاب دیگر نوشته و با ابنسینا نیز نامهنگاری علمی خود را آغاز کرده بود. او در سال ۳۹۳ قمری خورشیدگرفتگی را در گرگان رصد کرد. همچنین کوشید طول یک درجه از کمان نصفالنهار را که دو سده پیش در روزگار مامون عباسی و در بغداد اندازهگیری شده بود، با دقت بیشتر در پیرامون گرگان اندازهگیری کند. اما پشتیبان او، قابوسبنوشمگیر، به دلیل ناشناختهای علاقهی خود را به انجام چنین کاری از دست داد و بیرونی نتوانست کار خود را ادامه دهد.
بیرونی در ۳۹۹ یا ۴۰۰ قمری بار دیگر به خوارزم بازگشت و مدتی را در دربار ابوالعباس مأمون بن مامون بزیست. او با پشتیبانی آن خوارزمشاه توانست رصدهای مهمی انجام دهد و حلقهی بزرگی ساخت که روی صفحهی نصفالنهار سوار میشد و در کار رصد بسیار سودمند بود. همچنین نیمکرهای ساخت که از آن برای تصویرگری در حل ترسیم مسالههای مساحی بهره میگرفت. اما مامون در سال ۴۰۷ قمری به دست سپاهیانش کشته شد و در سال دیگر نیز محمود غزنوی به گرگانج یورش آورد و بسیاری از بزرگان، از جمله بیرونی، را در سال ۴۰۸ قمری به خود به غزنه برد.
بیرونی در لشکرکشیها محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفت و گو نشست. زبان سانسکریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش کتاب تحقیق ما للهند را فراهم کرد. او به هر شهری که میرفت میکوشید عرض جفرافیایی آن را تعیین کند و زمانی که به سال ۴۱۶ قمری در قلعهی نندنه به سر میبرد، از کوهی که در آن نزدیکی بود برای تعیین قطر زمین بهره گرفت. سرانجام، دستاورد پژوهشی خود را در رسالهای به نام” مقاله فی استخراج قدر الارض به رصد انحطاط الافق عن قلل جبال” نوشت.
در سال ۴۱۵ قمری فرمانروای ترکهای وولگا گروهی را به غزنه فرستاده بود. آن مردمان با ساکنان سرزمینهای قطبی رابطهی بازرگانی داشتند و بیرونی از آنان خواست اطلاعاتش را دربارهی آن سرزمینها بیشتر کند. یکی از آن فرستادگان در پیشگاه محمود غزنوی گفت که در سرزمینهای دور دست شمال، گاهی خورشید روزهای زیادی غروب نمیکند. سلطان محمود در آغاز بسیار خشمگین شد و آن سخنان را کفرآمیز خواند. اما ابوریحان به او گفت که سخن آن فرستاده درست و علمی است و ماجرا را برایش توضیح داد.
بیرونی در زمان محمود غزنوی علاوه بر چند رصد مهم، رسالهی استخراج الاوتار را به سال ۴۱۸ و کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم را به سال ۴۲۰ قمری به پایان رساند. پس از مرگ محمود و جانشینی فرزندش مسعود، راه برای پژوهشهای بیرونی هموارتر شد و در همین روزگار بود که بیرونی کتاب قانون مسعودی را به نام سلطان مسعود غزنوی نوشت که دانشنامهای از دانستههای اخترشناسی تا آن زمان است. سلطان مسعود به پاس کوشش او در نگارش آن کتاب، پاداش از زر و سیم برای او فرستاد، اما بیرونی همهی آن را به خزانه بازگرداند و به مسعود گفت که از آن بینیاز است، چرا که دیر زمانی را بهناچار به قناعت گذرانده است و اکنون به این شیوه خو گرفته و ترک آن برایش بسیار سخت است. بیرونی در زمان مودودبنمسعود نیز از پشتیبانی پادشاه غزنوی برخوردار بود و کتاب دستور و کتاب الجماهر خود را به نام او نوشته است.
سرانجام، بیرونی در سالهای آغازین فرمانروایی جانشین مودود، در رجب ۴۴۰ هجری قمری در ۷۷ سالگی در غزنه درگذشت. ابوالحسنعلیبنعیسی، فقیه نامداری که در لحظههای پایانی بر بالین او بود، نوشته است که: “آنگاه که نفس در سینهی او به شماره افتاد، بر بالین او حاضر آمدم و در آن حال از من پرسشی فقهی پرسید. گفتم اکنون چه جای این پرسش است. گفت ای مرد کدام یک از این دو کار بهتر است، این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مساله را بازگفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانهی او برخاست.”
سالشمار زندگی ابوریحان بیرونی
۳۶۲ قمری/۳۵۱ خورشیدی: روز پنجشنبه سوم ذیالحجه/هجدهم دیماه در روستایی بیرون شهر کاث به دنیا آمد.
۳۶۸ قمری/۳۵۷ خورشدی: در مکتب شهر جرجانیه برای یکسال درس خواند.
۳۶۹ قمری/ ۳۵۸ خورشیدی: درسش را در مکتب روستا ادامه داد.
۳۷۹ قمری/ ۳۵۸ خورشیدی: در هفده سالگی به اندازهگیری ارتفاع نیمروزی خورشید در شهر کاث پرداخت.
۳۸۵ قمری/۳۷۳ خورشیدی: انقلاب تابستانی را در دهکدهای در جنوب شهر کاث رصد کرد.
۳۸۷ قمری/۳۷۵ خورشیدی: روز شنبه یازدهم جمادیالاول/ ۷ خردادماه، خورشید گرفتگی را رصد کرد.
۳۹۱ قمری/۳۷۹ خورشیدی: کتاب آثار الباقیه را در گرگان به نام قابوسبنوشمگیر آلزیار نوشت.
۳۹۳ قمری/۳۸۱ خورشیدی: روز شنبه چهاردهم ربیعالثانی/ ۶ اسفند ماه و روز یکشنبه سیزدهم شوال/۲۹ مرداد، دو ماهگرفتگی را در گرگان رصد کرد.
۳۹۴ قمری/۳۸۲ خورشیدی: روز یکشنبه دوازدهم شعبان/ ۲۰ مردادماه، ماهگرفتگی را در جرجانیه رصد کرد.
۴۰۸ قمری/ ۳۹۶ خورشیدی: همراه سلطان محمود غزنوی از جرجانیه به غزنه رفت.
۴۰۹ قمری/۳۹۷ خورشیدی: عرض جغرافیایی جیخور، در نزدیکی کابل، را با کمک شاقول اندازه گرفت.
۴۱۲ قمری/۴۰۰ خورشیدی: اعتدال بهاری و پاییزی و انقلاب تابستانی و زمستانی را در شهر غزنه رصد کرد.
۴۱۶ قمری/۴۰۴ خورشیدی: نگارش کتاب تحدید نهایات الاماکن را به پایان رساند.
۴۱۸ قمری/ ۴۰۵ خورشیدی: رسالهی استخراجالاوتار فیالدایره را نوشت.
۴۲۰ قمری/۴۰۷ خورشیدی: نگارش کتاب التفهیم لاوائلالصناعهالتنجیم را به پایان رساند.
۴۲۱ قمری/ ۴۰۸ خورشیدی: کتاب تحقیقماللهند را نوشت و رسالهی قانون مسعودی را به سلطان مسعود غزنوی هدیه داد.
۴۲۵ قمری/ ۴۱۲ خورشیدی: فهرست کتابها و نوشتههای محمدبنزکریای رازی و فهرست ۱۱۳ جلد کتاب خود را نوشت.
۴۴۲ قمری/۴۲۹ خورشیدی: روز جمعه سوم رجب/۶ آذرماه، به سوی پروردگار خود رفت.
پژوهشهای بیرونی
بیرونی از آن دسته از دانشمندان بوده است که تنها به گفتهها و نوشتههای دانشمندان پیش از خود بسنده نمیکرده و بارها نظریههای دانشمندان پیش از خود، بهویژه ارسطو، را به چالش کشیده است. او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریههای خود به مشاهدهی دقیق پدیدهها و آزمودن آزمودنیها، حتی اگر از باورهای مردمان باشد، میپرداخت. برای نمونه، در کتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح میدهد که برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است. او زهرآگین نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی میآزماید و نشان میدهد که آن سگ پس از چند روز همچنان سالم میماند. همچنین، گردنبندی از زمرد بر گردن ماری میاندازد و نشان میدهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمیشود و این کار را در ۹ ماه و در گرما و سرما میآزماید و سرانجام به شیرینی مینویسد که اگر این کار بینایی آن مار را افزایش نداده باشد، چیزی از بینایی آن نکاسته است.
بیرونی در آزمایشهای خود مانند یک پژوهشگر امروزی میکوشد هنگام مقایسهی ویژگی دو ماده، دیگر شرایط را برای آنها یکسان سازد. برای نمونه، او برای بررسی این نظریهی ارسطو که آب گرم از آب سرد زودتر یخ میبندد، چنین آزمایشی انجام میدهد:” من دو ظرف یکشکل و یک اندازه برگرفتم و در هر دو ظرف، مقداری برابری از یک آب، یکی گرم و دیگری سرد، ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. سطح آب سرد یخ بست، در حالی که درآب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم، باز همچنان شد.” شگفتآور این که برخی از دانشمندان ایرانی که مقالهها و کتابهایی دربارهی هواشناسی نوشتهاند، نظر او را نادرست دانسته و بی آنکه دلیل روشنی برای سخن خود بیاورند، تنها به این خاطر که ارسطو و ابنسینا بر نظر دیگری هستند، او را به فهم نادرست متهم کردهاند.
بیرونی نخستین دانشمندی است که در همهی نوشتههای خود به پیشینهی تاریخی و مقایسهی نظرهای دانشمندان پیش از خود در هر موضوع مورد نظر می پردازد. گاه نیز کتابهایی را فقط به خاطر تاریخ علم نگاشته است. برای نمونه، در الاثار الباقیه که در گاهشماری و شناخت زمان است، به معرفی گاهشمارهای ملتهای گوناگون، هندی، عربی، یونانی، یهودی و ایرانی میپردازد یا در کتاب تمهید المستقر و التحلیل و التقطیع، که در اخترشناسی است، از چگونگی به دست آوردن شاخصها گوناگون اخترشناسی در ۳ مکتب یونانی، هندی و ایرانی و میزان تاثیرپذیری دانشمندان گوناگون از آنها سخن میگوید. از این رو، بررسی نوشتههای او راه تازهای برای پژوهشگران تاریخ علم گشوده است تا دگرگونی علم را طی سدههای دراز پیگیری کند. برای نمونه، اشارهی او به گردهمایی اخترشناسان دوران انوشیروان برای تصحیح زیج شاه، پژوهشگران تاریخ علم را از وجود دستکم دو نگارش از زیج شاه آگاهی داده است.
از دیگر ویژگیهای پژوهشی بیرونی آشنا بودن به چند زبان است. او فارسی، ترکی، عربی، عبری، سریانی و سانسکریت را بهخوبی میدانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او بهخوبی دریافته بود که برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدنهای گوناگون، باید نخست زبان آنان را فراگرفت و بهرهگیری از مترجم یا کتابهای ترجمه شده، در پژوهشهای دقیق چندان راهگشا نیست. از این رو، نخستین کاری که در سفر به هند کرد، یادگیری زبان سانسکریت بود و چنان که خود گفته است آن را به دشواری اما با پشتکار یاد گرفت:”پس از به خاطر سپردن یک کلمه، چون آن را تکرار میکردم و کوشش فراوان به کار میبستم که حرفهای آن از مخرج خود ادا شود، باز هندیان نمیفهمیدند چه میگویم. بهناچار از نو کوشش میکردم که درست تلفظ شود.” سرانجام، در آن زبان چنان مهارت یافت که چند کتاب را از سانسکریت به عربی ترجمه کرد و بنا به نوشته برخی نویسندگان، چند کتاب را نیز از یونانی به سانسکریت بازگرداند.
پژوهشهای زمینشناسی
در میان نوشتههای زمینشناختی نویسندگان مسلمان، کمتر کتابی به درستی و علمی بودن آثار بیرونی میرسد. او طی سفرهای گوناگونی که به سرزمینهای آسیای غربی و بهویژه هندوستان داشته است، پیرامون ناهمواریهای زمینشناختی و ساختمان کوهها به پژوهش پرداخته و به کشفهایی نیز دست یافته است. همچنین، به روش نوآورانه برای اندازهگیری چگالی کانیها و فلزها دست پیدا کرده بود و توصیف علمی او از چاههای آرتزین نیز معروف است. در ادامه به شرح گوشههایی از پژوهشهای زمینشناختی او میپردازیم.
توصیفهای زمینشناختی. بیرونی به ماهیت رسوبی حوضهی رود گنگ پی برده و در ماللهند پیرامون آن چنین نوشته است: “یکی از این دشتها در هندوستان است که از جنوب به اقیانوس هند میرسد و در سه سوی دیگر، کوهها آن را فراگرفتهاند و آبهای آن کوهها به آن میریزد. ولی اگر خاک هندوستان را با چشم خود ببینی و دربارهی ماهیت آن فکر کنی و اگر سنگهای گردی را در نظر بگیرید که هر اندازه که زمین را عمیقتر بکنید بازهم آنها را خواهید یافت، سنگهایی که در نزدیکی کوهها و آنجاها که رودها جریان تندی دارند بزرگتر است و هر چه از این کوهها دورتر میشوید و به آنجاها برسید که رودها کندتر پیش می روند، کوچکتر میشوند و از آنجا که رودها حالت ایستاده پیدا میکنند و به مصب دریا نزدیک میشوند این سنگها خرد میشوند و به صورت دانههای شن در میآیند، اگر همهی اینها را در نظر بگیرید ناگزیر به این باور میرسید که در روزگاری هندوستان دریا بوده است و این دریا به تدریج با رسوبهای این رودها پر شده است.”
بیرونی از دگرگونیهای زمینشناختی که در گذشته رخ داده نیز بهخوبی آگاه بوده است، چنانکه در شرح زمینشناختی بیابان عربستان و بیابان شنی خوارزم در کتاب تحدید نهایات خود به گوشههایی از دانستههای خود اشاره کرده و از فسیلها به عنوان شاهدی بر نظریههای خود بهره میگیرد:”این بیابان عربستان که میبینیم، نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانههای آن هنگام کندن چاهها به دست میآید …. و همچنین سنگهایی بیرون میآید که چون آنها را بشکنند، صدفها و حلزونها و چیزهایی که گوشماهی نامیده میشود به نظر می رسد که یا به حال خود باقی است یا آنکه پوسیده و از میان رفته و جای خالی آنها به شکل اصلی دیده میشود. از این چیزها در بابالابواب بر کرانهی دریای خزر نیز هست …. و چنین سنگی را که در میان آن گوشماهی است در بیابان شنی میان جرجان و خوارزم نیز میبینیم. این بیابان در گذشته همچون دریاچهای بوده است، چه گذرگاه جیحون یعنی نهر بلخ بر آن بوده … سپس در گذرگاه آن بستگی پیدا شده و آب آن به سرزمینها قوم غز پیچید و کوهی راه را بر آن گرفت که اکنون شیطانشیر خوانده می شود…”
چگالی کانیها. ابوریحان در کتاب الجماهر فی معرفه الجواهر به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود ۳۰۰ نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریهها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهی آنها بیان میکند. او چگالیسنج دقیقی اختراع کرد و چگالی کانیهای شناخته شده را اندازهگیری کرد. اندازهگیریهای او با اندازهگیریهای امروزی، که با ابزارهای پیشرفته انجام میشود، چندان تفاوتی ندارد. شرح دستگاه چگالیسنج او در کتابی با نام “مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم” آمده است.
مقایسهی اندازهگیری چگالی کانیها به روش بیرونی
و روشهای امروزی
کانی
اندازهگیری بیرونی
اندازهگیری امروزی
طلا
۲۶/۱۹
۲۶/۱۹
جیوه
۷۴/۱۳
۵۶/۱۳
مس
۹۲/۸
۸۵/۸
برنج
۶۷/۸
۴/۸
یاقوت آسمانی
۹۷/۳
۰۹/۴-۰۱/۴
یاقوت سرخ
۸۵/۳
۱۴/۴-۹۵/۳
لعل
۵۸/۳
۷/۳-۵/۳
زمرد
۷۵/۳
۷۵/۳-۶۵/۳
عقیق سرخ
۵۶/۲
۸/۲-۵/۲
لاجورد
۶/۲
۸/۲-۴/۲
دستگاه چگالیسنج بیرونی که بر اصل ارشمیدوس کار میکرد، تشکیل شده بود از یک ظرف آب که میزابی ظریف به آن وصل کرده بود و ترازویی که یک کفهی آن درست زیر میزاب جای گرفته بود و در کفهی دیگر آن صد مثقال از کانی مورد نظر را میگذاشت. سپس برای به تعادل رسیدن ترازو، در کفهای که زیر میزاب جای داشت، آب میریخت. آنگاه، وزن و حجم آب را میسنجید تا به جرم حجمی(چگالی) کانی مورد نظر دست یابد. او به درستی دریافته بود که خلوص و دمای آب به کار رفته در این آزمایشها، در چگالی آن اثر دارد و از این رو، برای آزمایشهای خود همواره از جای مشخصی از رود جیحون و آنهم در آغاز پاییز آب بر میداشت. او پس از رفتن به غزنه، همین آزمایشها را با آب رودخانهی غزنه انجام داد. شرح این پژوهشها در کتاب میزانالحکمه، اثر ابوالفتح عبدالرحمن خازنی، آمده است.
چاههای آرتزین. بیرونی در آثار الباقیه دربارهی فوران آب از برخی چشمهها و چاهها چنین میگوید: “اما فوران چشمهها و صعود آب به سمت بالا، علتش این است که خزانهی آن از خود چشمهها بالاتر جای دارد، مانند فوران معمولی و گرنه آب هرگز به سوی بالا جز این که منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت … بسیاری از مردم که چون علت امری طبیعی را ندانند، به همین اندازه کفایت میکنند که بگویید الله اعلم، مطلبی را که ما گفتهایم انکار کردهاند و یکی از آنان با من به منازعه پرداخت … البته ممکن است آب به قلهی کوه هم برود، به شرط آن که قلهی کوه از منبع و مخزن آب، پایینتر باشد.”
اندازهگیری قطر و محیط زمین. در کتاب قانون مسعودی نوشته است: “ در سرزمین هند، کوهی را مشرف بر صحرای همواری یافتم که همواری آن همسان همواری سطح دریا بود. بر قلهی آن محل برخورد ظاهری آسمان با زمین، یعنی دایرهی افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازهی اندکی کمتر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را ۳۴ دقیقه محسوب داشتم. سپس ارتفاع کوه را از طریق رصد کردن قلهی آن از دو نقطه الحجر این قله، که بر یک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوی ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد … و چون حساب کردم، تقریبا ۵۸ میل درآمد و از اینجا به درستی اندازهگیری منجمان مأمون اطمینان یافتم.” او در پایان کتاب اسطرلاب، روش ریاضی به دست آوردن شعاع، محیط، مساحت و حجم کرهی زمین را شرح داده است.
پژوهشهای جغرافیایی
بیرونی در پژوهشهای جغرافیایی خود از نظرهای دانشمندان یونانی و دانش جغرافیایی هندوان و ایرانیان باستان و نیز جغرافیدانها و جهانگردان پیش از خود در دورهی اسلامی، مانند ابنخردادبه، یعقوبی و مسعودی، یاد کرده و خود نیز پژوهشهای جغرافیایی دقیقی داشته است. او در به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی شهرها کوششهای فراوانی کرده و در کتاب قانون مسعودی، طول و عرض جغرافیایی بیش از ۶۰۰ نقطهی جغرافیای را نوشته است. همانطور که پیش از این گفته شد، او با همکاری ابوالوفای بوزجانی، ریاضیدان ایرانی ساکن بغداد، توانست با روش رصد همزمان خورشیدگرفتگی در دو نقطهی جغرافیایی، اختلاف طول جغرافیایی بغداد و اورگنج(خوارزم قدیم) را به دست آورد.
مقایسهی اندازهگیریهای بیرونی از طول و عرض جغرافیایی شهرها
با اندازهگیریهای امروزی
نام شهر
اندازهگیری بیرونی
اندازهگیری امروزی
عرض
طول نسبت به تعداد
عرض
طول نسبت به تعداد
دقیقه
درجه
دقیقه
درجه
دقیقه
درجه
دقیقه
درجه
ری
۳۴ ۳۵
۵ ۸
۳۵ ۳۵
۱ ۷
بغداد
۲۵ ۳۳
۰ ۰
۲۰ ۳۳
۰ ۰
بلخ
۴۰ ۳۶
۰ ۲۱
۴۶ ۳۶
۲۴ ۲۲
دمشق
۳۰ ۳۳
۱۰-
۳۰ ۳۳
۷ ۸-
غزنین
۳۵ ۳۳
۲۲ ۲۴
۳۳ ۳۳
۲ ۲۴
نیشابور
۱۰ ۳۶
۰ ۱۵
۱۳ ۳۶
۲۳ ۱۴
مکه
۴۰ ۲۱
۰ ۳-
۲۶ ۲۱
۳۷ ۴-
شیراز
۳۶ ۲۹
۳۲ ۸
۳۸ ۲۹
۸ ۸
بیرونی در رسالهی تسطیح الصور، روشهای رسم کردن نقشه و تصویر کردن کره را بر صفحه، که پیش از او رواج داشته است، شرح میدهد و نقد میکند. سپس، در آثار الباقیه به شرح ۳ روش نوآورانهی خود در رسم نقشه میپردازد. یکی از روشهای او، که خود آن را تسطیح اسطوانی نامیده است، شباهت زیادی به روش تسطیح نیکولوسی دیپاترینو دارد که در سال ۱۶۶۰ میلادی منتشر کرد و امروزه نقشههای جغرافیایی موسوم به مرکاتور بر اساس آن تنظیم میشود. از نوآوریها دیگر او در نقشهکشی این است که برای نشان دادن ناهمواریها و موقعیتهای جغرافیایی زمین، جامعتر از پیشینیان خود به استفاده از رنگهای گوناگون اشاره کرده است. همچنین، در کتاب التفهیم نقشهای از کرهی زمین رسم کرده است که ارتباط اقیانوس هند با اقیانوس اطلس برای نخستینبار در آن نشان داده شده است. از این رو، برخی او را از بنیانگذاران دانش مساحی(نقشهکشی) و از پیشگامان جغرافیایی ریاضی میدانند.
ریاضی و اخترشناسی
از بیش از ۱۵۰ اثر نوشتاری بیرونی دستکم ۱۱۵ عنوان به ریاضیات، اخترشناسی و موضوعهای وابسته به آنها اختصاص داشته که از آن میان فقط ۲۸ اثر به ما رسیده است. هفت جلد از آثار بیرونی پیرامون ریاضیات محض نوشته شده است و بیرونی در آن نوشتهها، بهویژه در کتاب استخراج الاوتار، همواره برای اثبات قضیهها و مسالههای ریاضی به روشها گوناگون پرداخته و شباهتها و تفاوتهای آنها را بیان کرده است. برای نمونه، برای حل نخستین قضیهی یاد شده در آن کتاب، ۲۲ شیوهی گوناگون را نوشته است. پنج روش از خودش و هفده را دیگر را از دانشمندان و ریاضیدانهای دیگر: ارشمیدوس(سه برهان)؛ ابوسعید محمدبنعلی ضریر جرجانی(دو شیوه)، آذرخوربناستاد جشنس(دو اثبات)؛ ابوسعید سجزی(دو راه حل)؛ قاضی ابوعلی حسنبنحارث جنوبی(دو شیوه)؛ ابونصر منصوربنعلی عراق(دو برهان)؛ ابوعبدالله محمدبناحمد الشنی(دو اثبات) و ابوعلی حسنبنحسین بصری(یک روش).
بیرونی در بخش هندسهی التفهیم، هنگام تعریف اصطلاحهایی مانند جسم، سطح، خط و نقطه، آگاهانه از ترتیب رعایت شده در کتاب هندسهی اقلیدوس پیروی نمیکند تا بتواند مفهومها را برای نوآموزان هندسه بهخوبی و سادگی شرح دهد. اقلیدوس در مقالهی نخست کتاب اصول خود نخست نقطه و در آخر سطح را تعریف کرده و تعریف حجم را به مقالهی ۱۱ واگذار کرده که هندسهی فضایی از آنجا آغاز میشود، اما بیرونی عکس آن رفتار کرده است. او نخست جسم را، که همگان میتوانند آن را تصور کنند، تعریف میکند و سپس اصطلاحهایی مانند سطح، خط و نقطه را با کمک آن اصطلاح تعریف شده، بیان میکند. این کار او بیشتر جنبهی آموزشی دارد و گرنه او از برتریها ساختار و نظم موجود در کتاب اصول اقلیدوس بهخوبی آگاه بود و باید این کار او را از نظر آموزشی بررسی کرد. برای نمونه تعریف دایره از فصل نخست کتاب التفهیم آورده میشود:” دایره چیست؟ شکلی است بر سطحی که گرد بر گرد او خطی بود که نام او محیط است و به میان او نقطهای است که او را مرکز گویند و همهی خطهای راست که از مرکز بیرون آیند و به محیط رسند، همچند(مساوی) یکدیگر باشند.”
بیرونی در برخی از آثار خود به ریاضیات کاربردی، به ویژه در موضوعهای مرتبط با دین میپردازد. او روشهای گوناگون پیدا کردن سوی قبله را شرح میدهد و نظرهای دانشمندان پیش از خود را نقد میکند. یکی از هدفها او در نگارش کتاب تحدید النهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، تعیین درست قبلهی غزنه بوده است. آن کار به مثلثات کروی پیشرفته نیاز داشته که بیرونی در آن مهارت داشته است و کتاب مقالید او را نخستین کتاب کامل در مثلثات کروی میدانند. او در کتاب سایهها کوشیده است با روشهای ریاضی زمان نماز را تعیین کند. او بر این باور بوده است که بدون بهرهگیری از اخترشناسی و حساب و هندسه به سختی میتوان موضوع سایهها را درک کرد و فردی که این علوم را با دین سازگار نداند، نه تنها با عوام تفاوتی ندارد، بلکه با این دفاع نابجای خود به دین آسیب زده است. او کتاب جداگانهی نیز در تعیین سوی قبله به نام “رساله فی معرفه سمت القبله” دارد.
بیرونی در پژوهشهای اخترشناسی نیز به پیروی بیچون و چند از بزرگان نپرداخته و به رصدها و تجربههای شخصی گوناگونی دست زده است، چرا که به بیان خودش در التفهیم:” همه به اختلاف سخن راندهاند، در هر کاری جانب حق و صدق و امانت را رعایت باید کرد.” و روح او “ جز با مشاهده و تجربهی شخصی آرام نگیرد.” و چنین نیز بوده است. برای نمونه، میل کلی(زاویهی میان سطح استوا و سطح مدار ظاهری خورشید) را چند بار در غزنه اندازه میگیرد تا خاطرش آسوده شد و دانست که میل کلی ۲۳ درجه و ۳۵ دقیقه است. این در حالی بود که پیش از او نیز شخصیتهای گوناگونی بارها این کار را انجام داده بودند.
در کتاب تحدید به چگونگی تعیین نصفالنهار، فاصلهی میان شهرها و روشهای رصد میپردازند و در اینجا مانند بسیاری دیگر از پژوهشهای خود از ریاضیات بهره میگیرد. در واقع، او هیچگاه از ریاضیات رویگردان نیست و در هر کتابی که نوشته به شیوهای به ریاضیات پرداخته است. کتاب قانون مسعودی او جامعترین نوشتهی اخترشناسی اسلامی است که زمان درازی مانند کتاب التفهیم او به عنوان کتاب درسی به کار میرفت. کتاب اسطرلاب او تاریخچهی ابزارهای اخترشناسی است. بیرونی در این کتاب در کنار پرداختن به معرفی انواع اسطرلاب و شیوهی کار با آنها، تحول فنی این ابزار اخترشناسی را از دوران یونان باستان تا سدهی پنجم هجری شرح میدهد. به دلیل این گونه کارها میتوان او را از پیشگامان پژوهش در تاریخ علم نیز دانست.
تاریخ و مردمشناسی
بیرونی در بیشتر نوشتهها خود به تاریخ علم پرداخته است، اما گاهی خود تاریخ نیز برای او مهم بوده است. او کتابی به نام “کتاب المسافره فی اخبار الخوارزم” نوشته بود که اصل آن از بین رفته است، اما ابوالفضل بیهقی فصل تاریخ خوارزم خود را از روی آن رونویسی کرده و شیوهی کار بیرونی و درستی نوشتههای او را ستایش کرده است. آنچه بیهقی در کتاب خود از تاریخ خوارزم بیرونی آورده است با شرح مختصری از روزگار مامونبنمامون و رابطهی او با محمود غزنوی و چگونگی برافتادن آلمامون آغاز میشود و با شرح برافتادن خاندان آلتونتاش از فرمانروایی بر خوارزم پایان میپذیرد.
بیرونی در فصل ششم آثارالباقیه ترتیب تاریخی و سالها فرمانروایی پیامبران و شاهان بنیاسرائیل، آشور، بابل، ایران، فرعونها، بطلمیوسها، قیصرها، امپراتوریهای بیزانس، شاهان اسطورهای ایران و شاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی را بر حسب سال و گاه بر حسب ماه و روز آورده است. او هر جا که سندهای تاریخی با هم اختلاف داشتهاند، همهی روایتها، حتی روایتهایی را که نادرست میدانسته، آورده است. او به نقد روایتها میپردازد و میکوشد درستترین آنها را مشخص کند. البته، مانند بسیاری از پژوهشگران دیگر گاهی خود نیز در داوریها به نادرستی میافتد.
کتاب ماللهند بیرونی برجستهترین اثر در تاریخ، دین، آداب و دانش هندوان است و از این و میتوان بیرونی را یکی از پیشگامان مردمشناسی و دینشناسی تطبیقی دانست. او در این پژوهش مردمشناسی خود با دشواریها بسیاری رو به رو بوده است. چرا که به عنوان یک مسلمان به سرزمینی پا گذاشته است که مردمش از مسلمانان نفرت دارند و فراگیری زبان آنها نیز بسیار سخت است. با این همه، بیرونی سانسکریت را بهخوبی میآموزد و میکوشد با مردم هند و دانایان هندی ارتباط برقرار کند و در پی پژوهش خود به جای جای هندوستان سفر میکند.
بیرونی در کتاب ماللهند کوشیدهاست با دید یک کارشناس بیطرف به معرفی باورها و آیینها هندوان بپردازد و مینویسد:” این کتاب را دربارهی باورهای هندوان نوشتم و در حق آنان که با ما اختلاف دینی دارند، تهمت زدن بیاساس را برایشان روا نداشتم و نیز این مطلب را مخالف دینداری و مسلمانی خویش نپنداشتم که کلمات ایشان را، در آنجا که خیال میکردم برای روشن کردن مطلب ضرورت دارد، با طول و تفصیل نقل کردم. اگر این گونه نقلها کفرآمیز به نظر میرسد و پیروان حق، یعنی مسلمانان، آن را قابل اعتراض میدانند، ما این را میگوییم که اعتقاد هندوان چنین است و آنان خود بهتر از هر کسی میدانند که چگونه به این اعتراضات پاسخ دهند.”
بیرونی در ماللهند به بررسی تطبیقی باورهای هندوان با ملتها دیگر نیز میپردازد. برای نمونه، چون به نظر او یونانیان پیش از برآمدن مسیح(ع) به همان چیزها باور داشتند که هندوان باور دارند، نظرها و باورهای آن دو قوم را با هم مقایسه میکند. در جای دیگری از همین کتاب به مقایسهی جامعهی طبقاتی هند و جامعهی ساسانی میپردازد و آن دو را بسیار مانند هم میپندارد. هنگام پرداختن به آیینهای ازدواج هندوان به آیینهای ایرانیان، یهودیان و عربهای دوره ی جاهلی نیز میپردازد. بیرونی در الاثارالباقیه نیز به باورها و آیینها گوناگونی که در میان ملتها و پیروان دینها و فرقههای گوناگون دیده میشود، میپردازد و تفاوتها و شباهتهای آنها را بر میشمارد.
نگارشهای بیرونی
ابوریحان در سال ۴۲۷ قمری، زمانی که ۶۳ سال داشت، فهرستی از آثار رازی و نیز فهرستی از آثار خود فراهم ساخت. در آن فهرست ۱۱۳ اثر خود را نام برده است، اما از آنجا که پس از آن فهرست دستکم ۱۴ سال دیگر زنده ماند و حتی زمانی که بینایی و شنواییاش ضعیف شده بود با کمک دستیارانش به پژوهشها و نگارشهای خود ادامه میداد، نوشتههای ابوریحان را بیش از ۱۵۳ دانستهاند. بیشتر آنها به زبان عربی بوده و از میان همهی آنها، فقط ۳۵ اثر برجای مانده است. او کتابهایی را نیز از سانسکریت به عربی ترجمه کرده و نامهنگاریهای مشهوری با ابوعلیسینا داشته است. مهمترین نوشتههای او عبارتاند از:
۱٫ آثار الباقیه(الاثار الباقیه عن قرون الخالیه). کتابی در گاهشماری و شناخت زمان است. او در فصل نخست این کتاب به شناختهشدهترین واحد گاهشماری، یعنی روز، میپردازد و سپس سالهای گوناگون، سال خورشیدی، قمری، یولیانی و ایرانی و مفهوم کبیسه را شرح میدهد. در فصل سوم به تاریخهای مهمی مانند طوفان نوح، هجرت، تاریخ عربها جاهلی، تاریخ خوارزم، تاریخ یزدگردی و تاریخ اسکندر میپردازد. در فصل چهارم به افسانهی اسکندر ذوالقرنین، فصل پنجم به گاهشمار یهودی، فصل ششم به تاریخ شاهان کهن آشور، بابل و هخامنشی، اشکانی و ساسانی، فصل هفتم به بحث جامع گاشهمار یهودی، فصل هشتم به دینها، از جمله صابئیان یا منداییان، زردشتیان، مانویان و مزدکیان، میپردازد. در نیمهی دم کتاب نیز به جشنها و روزهای روزهداری ملتهای گوناگون میپردازد.( این اثر به کوشش اکبر داناسرشت از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال ۱۳۵۳، منتشر شده است)
۲٫ اسطرلاب(کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاصطرلاب). برجستهترین اثر پیرامون اسطرلاب است و گذشته از معرفی ساختمان اسطرلاب معمولی و روشهای گوناگون ساختن اسطرلاب، به شناساندن ابزارهای اخترشناسی همانندی که تا روزگار بیرونی به کار میرفته، پرداخته است. بیرونی این کتاب را به ابوسهل مسیحی هدیه کرده است. برخی آن را مهمترین اثر در تاریخ اخترشناسی میدانند.
۳٫ سدس(حکایه الاله الموسمومه بالسدس الفخری). به شرح دو ابزار اخترشناسی میپردازد که خجندی به امر فخرالدوله ساخته بود و برای رصد گذر نصف النهاری خورشید به کار میرفت.
۴٫ تحدید(تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن). به چگونگی تعیین مختصات جغرافیایی جاهای گوناگون میپردازد. بهویژه میخواهد تفاوت طول جغرافیایی بغداد و غزنه را به دست آورد. روش به دست آوردن سوی قبله، عرض شهرها و بلندی کوهها را نیز معرفی میکند. این اثر به کوشش احمد آرام ترجمه و از سوی انتشارات دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۲، منتشر شده است).
۵٫ چگالیها(مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم). چگونگی ساختن ترازویی را شرح میدهد که بر پایهی اصل ارشمیدوس کار میکرد و بیرونی به کمک آن توانست چگالی هشت فلز و پانزده جواهر و شش مایع را برآورد کند که بسیار دقیق است.
۶٫ سایهها(افراد المقال فی امر الاظلال). پیرامون آنچه که بیرونی از سایهها میدانسته است. سه فصل نخست پیرامون ماهیت نور و سایه و بازتابش نور است. در فصلها دیگر تابعهای سایه(تانژانت و کوتانژات) را بیان میکند و در فصلهایی نیز به چگونگی به دست آوردن زمان نمازهای پنجگانه بر اساس طول سایهها میپردازد. بیرونی در این کتاب شعرها و مثلهایی پیرامون انواع سایه و نیز آیههایی از قرآن و گفتارهایی از انجیل نیز آورده و به بیان خودش هر آنچه پیرامون سایه بوده، فراهم آورده است. او در کتاب از آثار دانشمندانی مانند خوارزمی، نیریزی، بوزجانی، سجزی، بطلمیوس، ارسطو و از دانشمندان هندی و حرانی بهره برده است.
۷٫ وترها(استخراج الاوتار فی الدائره). پیرامون چند مسالهی هندسه و راهحلها گوناگون آنها، از ریاضیدانهای یونانی و مسلمان و روشهای ویژه بیرونی است. بیرونی در این کتاب از استدلالهای این ریاضیدانها بهره گرفته است: ارشمیدوس، ابوسعید محمدبنعلی ضریر جرجانی، آذرخورین استاد جشنس، ابوعلی حبوبی، ابوسعید سجزی، ابونصر عراق، ابوعبدالله محمدبناحمد شنی، ابنهیثم، ابوالحسنبنبامشاد قائنی و ابوجعفر خازن. (این اثر به کوشش ابوالقاسم قربانی از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال ۱۳۵۵، منتشر شده است).
۸٫ التفهیم(التفهیم لاوائل صناعه التنجیم). کتابی آموزشی است پیرامون اخترشناسی که به دو زبان عربی و فارسی نوشته شده است. فصل نخست آن پیرامون هندسه است. فصل دوم پیرامون عدد و حساب و جیر است. در فصل سوم به جغرافیا، کیهانشناسی و اخترشناسی میپردازد. فصل دیگر پیرامون اصطرلاب و چگونگی به کار بستن آن و فصل پایانی دریارهی اصول نظری اخترشناسی است. ( این اثر به کوشش جلالالدین همایی تصحیح و از سوی انتشارات بابک، چاپ سوم به سال ۱۳۶۲، منتشر شده است).
۹٫ ماللهند(تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فیالعقل او مرذوله). بیرونی در مقدمهی کتاب بر دشواری پژوهش پیرامون هندوستان اشاره میکند و دلیل آن را سختی زبان سانسکریت و بدگمانی هندیها به مسلمانان میداند. او در فصلهای ۲ تا ۸ پیرامون دین و فلسفه و در فصلها ۹ و ۱۰ و ۱۱ پیرامون کاستهای هندی، قانونهای ازدواج و ساختن بت نوشته است. در فصلهای ۱۲ و ۱۳ به گونههای ادبیات هندی( دینی، ادبی و اخترشناختی) میپردازد. در فصلها دیگر پیرامون خطها هندی، شطرنج، جغرافیا، خرافهها، افسانهها، نظریههای اخترشناسی، زیارتها و آیینها دینی، گاهشماری هندی، جشنها، روزهداریها و قانونهای ددادگستری میپردازد.( این اثر به کوشش اکبر داناسرشت از سوی انتشارات انتشارات ابنسینا در سال ۱۳۵۳، منتشر شده است)
۱۰٫ قرهالزیجات. کتاب مرجعی است پیرامون اخترشناسی عملی و شامل اصول گاهشماری، چگونگی مشخص کردن سال و ماه و روز و ساعت، مکان متوسط و مکان واقعی خورشید و ماه و سیارهها، عرض جغرافیایی محل، خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی و چگونگی دیدن ماه و سیارهها. بیرونی روش تبدیل کردن گاهشمار هندی به گاهشمار هجری، یزدگردی و یونانی را نیز آورده است.
۱۱٫ قانون مسعودی. دانشنامهی اخترشناسی است و یازده مقاله دارد که هر مقاله به بابها و فصلهایی بخش شده است. مقالههای ۱ و ۲ به مفاهیم پایهی کیهانشناسی و گاهشماری میپردازد. مقالههای ۳ و ۴ پیرامون مثلثات مسطح و کروی است و جدولهای کاملی از تابعهای شناخته شده دارد. مقالهی ۵ پیرامون مساحی و جغرافیای ریاضی است و جدولی نیز دارد که مختصات جغرافیایی سرزمینها را نشان میدهد. مقالهی ۶ و ۷ پیرامون خورشید و ماه است. مقالهی ۸ پیرامون خورشیدگرفتگی، ماهگرفتگی و دیدن هلال ماه است. مقالهی ۹ پیرامون ستارهها و مقالهی ۱۰ پیرامون سیارههاست. مقالهی پایانی نیز پیرامون عملیات احکام نجوم است.
۱۲٫ ممرها(تمهید المستقر لتحقیق معنی الممر). این کتاب به پدیدههای اخترشناسی گوناگونی که برای شرح آنها از واژهی ممر(گذر) بهره میگیرند، میپردازد. برای نمونه، هنگامی که میگوییم سیارهای از سیارهی دیگر گذر میکند، منظور این است که از نظر طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصلهی نسبی تا زمین از آن میگذرد.
۱۳٫ الجماهر(الجماهر فی معرفه الجواهر). بخش نخست این کتاب پیرامون سنگهای جواهر و بخش دوم آن پیرامون فلزهاست. بیرونی در این کتاب دانستههای پیشینیان را به آوردن نام منبع و نیز تجربههای خود را پیرامون کانیها و چگونگی اندازهگیری چگالی آنها آورده است. او به ریشهشناسی نام کانیها در زبانهای گوناگون نیز پرداخته است.
۱۴٫ تسطیح(تسطیح الصور و تبطیح الکور). پیرامون چگونگی پیاده کردن شکلهای روی کره بر سطح صاف است. او از آثار دانشمندان گوناگونی بهره گرفته و نظرهای آنان را نقد کرده است. او در این کتاب روشهای پیشینیان را برای تسطیح و نیز روش نوآورانهی خود را که با روش امروزی تسطیح(روش مرکاتور) یکسان است، شرح میدهد.
۱۵٫ مغالید(مغالید علم الهیئه مایحدث فی سطح بسیط الکره). نخستین کتاب کاملی است که پیرامون مثلثات کروی نوشته شده است. بیرونی این اثر را به مرزبانبنرستمبن شروین، از امیرزادگان آلباوند و نویسندهی کتاب مرزباننامه نوشته است.
۱۶٫ صیدله(کتاب الصیدله فی الطب). کتابی پیرامون داروشناسی است و فهرستی از ۷۲۰ گیاه دارویی با نام عربی، فارسی، یونانی، یک زبان هندی و گاهی به زبانها و لهجههای کم و بیش آشنا، مانند عبری، خوارزمی، طخاری و زابلی، در آن آمده است. همچنین، ویژگیهای دارویی و جای رویش هر گیاه نیز بیان شده است . او در جای این کتاب، از طبیعیدانها، ادیبان، پزشکان و شاعرانی یاد میکند که شمار زیادی از آنان را تنها از راه آثار بیرونی میشناسیم. بنابراین، بار دیگر آن هم ناخودآگاه به تاریخ علم خدمت کرده است.
بیرونی در نگاه اندیشمندان
بیرونی هر چند در روزگار خود چندان شناخته نبود و پس از آن نیز کمکم به فراموشی سپرده شد، اما در سدههای اخیر بار دیگر کشف شد و جایگاه شایستهی او در علم و فرهنگ بیش از پیش روشن شد. هر چند در دورهی ترجمهی آثار عربی به لاتین، اثری از بیرونی به لاتین ترجمه نشد، اما اکنون ترجمهی کتابهای مهم او به زبانها مهم دنیا انجام شده است و کارل ادوارد زاخاو از برجستهترین مترجمان آثار اوست. زاخاو که به ترجمهی الاثار الباقیه و تحقیق ماللهند پرداخته، در شناساندن بیرونی به جهان غرب نقش چشمگیری داشته است. او پیرامون درستکاری بیرونی در کار پژوهش میگوید:
“وی هم نسبت به شخص خویش و نسبت به دیگران، داوری سختگیر است. چون خود به حد کمال صادق است، از دیگران نیز خواستار راستی و درستی است. هر کجا موضوعی را به درستی نفهمیده است، یا تنها بخشی از آن را فهمیده، خواننده را از این مطلب آگاه میکند و یا از خواننده میخواهد که نادانی او را ببخشد و یا با وجود عمر پنجاه و هشت سالهای که دارد، وعده میدهد که دنبال مطلب را بگیرد و نتیجهای را که با گذشت زمان میگیرد، منتشر سازد و تو گویی خود را در برابر مردمان مسووول میدانسته است. وی پیوسته حدود معرفت خویش را به درستی معلوم میکند و با وجوی که اطلاع مختصری از عروض هندی دارد، آن اندازهی مختصر را نقل میکند و در این کار تابع این اصل کلی است که خوب نباید فدای بهتر شود و گویا از آن بیم داشته است که عمرش کفاف ندهد و نتواند در مسالهی مورد بحث چنانکه باید استقصای کامل کند. دشمن کسانی است که از گفتهی جملهی “نمیدانم” بیم دارند که مبادا به نادانی خود اقرار کرده باشند و هر وقت با نقصی در راستی و. صداقت رو به رو شده، اضهار خشم و تنفر کرده است.”
جرج سارتن، بنیانگذار رشتهی تاریخ علم، که کتابی با نام مقدمهای بر تاریخ علم نوشته است، دورهی تاریخ علم را به فصلهایی بخش کرده و هر فصل را که شامل معرفی فعالیتهای علمی نیم سده است، به نام یک دانشمند بزرگ نامگذاری کرده است. فصل ۳۳ از کتاب او به عصر بیرونی نامگذاری شده است و دلیل این کار را چنین بیان کرده است:
“گزاف نخواهد بود اگر بگوییم که این دوره نشانهی اوج تفکر قرون وسطایی بود. رهبران بزرگ چنان فراوان بودند؛ ابنیونس، ابنهیثم، بیرونی، ابن سینا، علیبنعیسی، کرجی، ابنجبرول که دست کم برای لحظهای تاریخنگار را مبهوت میکنند. گرچه همه اینان مردان ممتازی به شمار میرفتند، اما دو تن، سر و گردنی از دیگران بر تر بودند. برونی و ابنسینا. بیشتر به خاطر اینان بود که آن عصر، این چنین درخشان و برجسته مینمود. این دو تن، که به طریقی یکدیگر را میشناختند، با هم تفاوت بسیار داشتند. برونی نشانگر روحی پرتکاپو و نقاد بود و ابنسینا دارای روحیهی ترکیبی بود. بیرونی بیشتر کاشف بود و از این لحاظ، به آرمان علمی جدید نزدیکتر شد. ابنسینا یک سازمان دهنده، جامعالعلوم و فیلسوف به شمار میآید. هر دو در وهلهی اول به یک اندازه اهل علم بودند و دشوار است یکی از این دو را برگزینیم. مگر به خاطر این مورد تصادفی که زندگی بیرونی، این عصر را کاملتر در بر میگیرد و از این رو میتوان گفت معرف کاملتر است.”
منبع:
۱٫ مصاحب، غلامحسین. مقالهی ابوریحان بیرونی، دایرهالمعارف فارسی. انتشارات فرانکلین، ۱۳۴۵
۲٫ معتمدی، اسفندیار. ابوریحان و ریحانه. انتشارات مدرسهی برهان، چاپ اول ۱۳۸۰
۳٫ کندی، ای.اس. بیرونی، ابوریحان. ترجمهی حسین معصومی همدانی(از مقالههای زندگینامهی علمی دانشوران، به کوشش احمد بیرشک). انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵
۴ . حسینی، احمد. کانیها. انتشارات مدرسهی برهان، ۱۳۸۲
۵٫ گرگین، ایران. ابوریحان بیرونی(از مقالههای فرهنگنامهی کودک و نوجوان، به کوشش توران میرهادی). شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه، ۱۳۸۳
۶٫ کرامتی، یونس. بیرونی(از مقالههای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، به کوشش سیدکاظم بجنوردی)، انتشارات دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳
۷٫ دهخدا، علیاکبر. لغتنامه(واژهی ابوریحان)، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷
۸٫ نصر، سید حسین. علم و تمدن در اسلام. ترجمهی احمد آرام. انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۹
۹٫ قاسملو، فرید/ اعلم، هوشنگ و دیگران. بیرونی، ابوریحان(از مقالههای دانشنامهی جهان اسلام، به کوشش غلامعلی حداد عادل)، بنیاد دایراهالمعارف اسلامی، ۱۳۷۹
۱۰٫ سارتن، جرج. مقدمهای بر تاریخ علم. ترجمهی غلامحسین صدری افشار. انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳
۱۱٫ معتمدی، اسفندیار. پرسشهای ابوریحان، پاسخهای ابنسینا. انتشارات نغمهی زندگی، ۱۳۸۳
پیوند بیرونی
۱٫ بیرونی در بریتانیکا
۲٫ بیرونی در تالار ایران
۳٫ بیرونی در اسکایاسکریپت
۴٫ بیرونی در میراث مسلمانان
۵٫ تمبر روسی از چهرهی بیرونی
کلمات کلیدی : " ابوریحان" + "اختر شناسی" + "بیرونی" + "جغرافیا" + "ریاضی" + "زمین شناسی" + "زندگانی" + "فیزیک" + "مردم شناسی"
قس ویکی پدیا
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (زادهٔ ۱۴ شهریور ۳۵۲، کاث، خوارزم - درگذشتهٔ ۲۲ آذر ۴۲۷، غزنین)، دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار ایرانی[۲][۳][۴][۵] سده چهارم و پنجم هجری است. بیرونی را بزرگترین دانشمند مسلمان و یکی از بزرگترین دانشمندان همه اعصار میدانند.[۶] همینطور او را پدر علم انسانشناسی و هندشناسی میدانند. [۷]
محتویات [نمایش]
خاستگاه [ویرایش]
بیرونی در ۱۴ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۲۹ ذیقعده ۳۶۲ قمری برابر ۵ سپتامبر ۹۷۳ میلادی) در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد، و زادگاه او که در آن زمان روستای کوچکی بود، «بیرون» نام داشت. مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی بودهاست و برخی درگذشت او را در ۲۲ آذر ۴۲۷ خورشیدی (۲۷ جمادیالثانی ۴۴۰ قمری برابر ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ میلادی) میدانند.
تألیفات بیرونی به زبان عربی، یعنی زبان علمی و همهکسفهم عالم اسلام بودهاست، مگر التفهیم که آن را به فارسی کرد مر ریحانه دختر حسین خوارزمی را که خواهندهٔ کتابی در نجوم بود. بیرونی خود التفهیم را به عربی ترجمه کرد.
فلسفه [ویرایش]
بیرونی دقّت و اصابت نظر خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، امّا او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیله کندی و فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود نبود؛ بلکه به باورهای ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وی همچنین از آثار فلسفی هندوان کتبی چون «شامل» را به عربی ترجمه نمود.
ناموری و شهرت [ویرایش]
دانشنامه علوم چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خواندهاست. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاهها، دانشکدهها و تالار کتابخانهها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او دادهاند.
نجوم [ویرایش]
نوشتههایی از بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردش ِ زمین به دور ِ خودش نام برده میشود. در کتاب ِ «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» ابوریحان میگوید: «از ابو سعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی مینامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت میدهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایت ِ دشواری. و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسان و علمای هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه(= مدارات و نصف النهارات و استوای فلکی و دایرةالبروج) است؛ در نقض ِ این شبهه و رد آن عقیدت بسی ناچیز و تهی دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلی نتوانند نمود. زیرا چه حرکت یومی را از زمین بدانند و چه آن را به کرهٔ سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیانی نمیرسد و اگر نقض این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکان پذیر باشد موکول به رای فلاسفهٔ طبیعی دان است.»[۸]
ضمنا بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افت ِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتاب ِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد.[۹] اندازه گیری ِاو یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاع ِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسب ِ واحدهای ِ امروزی) به دست میآید که تا حد ِ خوبی به مقدار ِ صحیح ِ آن نزدیک است.[۱۰]
خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد.
دانش فیزیک [ویرایش]
اپیکتوگرام یعنی چگال سنج آلت برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک را اختراع نمود که با آن وزن مخصوص چیزها تعین میشود از اختراعات اوست
زیست شناسی و تکامل (فرگشت) [ویرایش]
بیرونی در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش میکند که از دید یک طبیعی دان به توضیح این که چرا نزاعهای مهاباراتا «باید رخ میداد» بپردازد. او در آن کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیست شناختی مربوط به تکامل (فرگشت) میپردازد. برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و انتخاب طبیعی قابل قیاس میدانند. یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین مالتوس درباره عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است. بیرونی میگوید:
«حیات جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش مییابند. این افزایش نامحدود است حال آنکه جهان محدود است».
او سپس به این اصل موجودات زنده اشاره میکند.
«هنگامی که گروهی از گیاهان یا جانوران دیگر تغییری در ساختمانشان رخ ندهد و گونه ویژه نامیرایی را بوجود آورند، اگر یکایک اعضای این گونهها به جای آنکه تنها به دنیا بیایند و از بین بروند، به زاد و ولد بپردازند و چندین بار، چندین موجود همانند خود را به وجود آورند، به زودی تمام دنیا از همان یک گونه گیاهی یا جانوری پر خواهد گشت و آنها هر قلمرویی که بیابند تسخیر خواهند کرد».
بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی میپردازد:
«کشاورز زرع خود را بر میگزیند و تا جایی که میخواهد به کشت و زرع آن میپردازد و آنچه را که نمیخواهد ریشه کن میکند. جنگل دار شاخههایی که به نظرش برگزیده هستند را نگه میدارد و سایر شاخهها را میبرد. زنبورها افرادی از گروه را که تنها میخورند ولی کاری برای کندویشان نمیکنند، میکشند».
وی سپس نظر خود را در باره طبیعت اعلام میکند. با کمی توجه میتوان دلمشغولیهای داروین در باره انتخاب طبیعی را در این عبارات باز یافت:
«طبیعت به شیوهای مشابه عمل میکند، ولی در تمامی شرایط رویکردش در مورد همه یکسان است. او اجازه نابودی برگ و میوه را میدهد و بدین طریق جلوی آنها را برای تولید آنچه هدف نهاییشان است میگیرد. طبیعت آنها را نابود میکند تا جایی برای دیگران باز نماید».
حکومتهای همدوره [ویرایش]
در زمان بیرونی، سامانیان بر شمالشرقی ایران شامل خراسان بزرگتر و خوارزم به پایتختی بخارا، زیاریان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف، بوئیان بر سایر مناطق ایران تا بغداد، بازماندگان صفاریان بر سیستان و غزنویان بر جنوب ایران خاوری (مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان امروز) حکومت میکردند و همه آنان مشوق دانش و ادبیات فارسی بودند و سامانیان بیش از دیکران در این راه اهتمام داشتند. بیرونی که در جرجانیه خوارزم نزد ابونصر منصور تحصیل علم کرده بود، مدتی نیز در گرگان زیر پشتیبانی مادی و معنوی زیاریان که مرداویج سر دودمان آنها بود به پژوهش پرداخته بود و پس از آن تا پایان عمر در ایران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمی خود ادامه داد. با این که محمود غزنوی میانه بسیار خوبی با بیرونی نداشت و وسایل کافی برای پژوهش، در اختیار او نبود ولی این دانشمند لحظهای از تلاش برای تکمیل تحقیقات علمی خود دست نکشید.
کتابها و کارها [ویرایش]
یک طراحی از کتاب فارسی بیرونی. در این نمایه، شماری از گامهای ماه به تصویر کشیده شدهاست.
بیرونی که بر زبانهای یونانی، هندی و عربی هم چیره بود، کتب و رسالات بسیار که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گزارش کردهاند نوشت که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. مهمترین آثار او التفهیم در ریاضیات و نجوم، آثار الباقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامهاست و کتاب تحقیق ماللهند درباره اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن. بیرونی کتاب دانشنامه خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاکم وقت کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که که کتاب را به خاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشتهاست، نه پول.
بیرونی، همدورهٔ بوعلی سینا بود که در اصفهان مینشست و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند.
بیرونی در جریان لشکرکشیهای محمود غزنوی به هند (پاکستان امروز بخشی از آن است) امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فراگیرد و در باره اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب «هندشناسی» اوست.
از دیگر آثار وی میتوان به کتاب الصیدنه فی الطب اشاره کرد که کتابی است در باره گیاهان دارویی و با تصحیح دکتر عباس زریاب خویی منتشر شدهاست.
آثار [ویرایش]
تحقیق ماللهند: موضوع این کتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نیز گزارشی از سفر به هند است.
قانون مسعودی: کتابی است در نجوم و تقویم شامل یازده بخش. در این کتاب بخشهایی مربوط به مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات موجود است.
التفهیم لاوایل صناعة التنجیم: این کتاب نیز در نجوم و به فارسی نوشته شدهاست و برای مدت چند قرن متن کتاب درسی برای تعلیم ریاضیات و نجوم بودهاست.
الجماهر فی معرفة الجواهر: بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تألیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصاً جواهرات مختلف است. ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده و نوشتهاست. او نظریّات و گفتههای دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را درباره حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کردهاست.
وی در این کتاب به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود ۳۰۰ نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریهها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهٔ آنها بیان میکند.
الصیدنة فی الطب: این کتاب دربارهٔ داروهای گیاهی و خواص و طرز تهیه آنها نوشته شدهاست.
آثار الباقیه عن القرون الخالیه (اثرهای مانده از قرنهای گذشته): ابوریحان در این کتاب مبدأ تاریخها و گاهشماری اقوام مختلف را مورد بحث و بررسی قرار دادهاست. از جمله این اقوام - ایرانیها - یونانیها - یهودیها - مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و درباره اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفتهاست. این کتاب را میتوان نوعی تاریخ ادیان دانست.
استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب: در باب ارائهٔ روشهای مختلف ساخت انواع اسطرلاب است
ترجمهها [ویرایش]
بیرونی بر اثر سفرهای بسیار به هند به زبانهای هندی و همچنین سانسکریت چیره بود و کتابهای مختلفی را از هندی به عربی ترجمه کرد که عبارتند از: سیدهانتا، الموالید الصغیر، کلبیاره.
او همچنین داستانهایی را از پارسی به عربی ترجمه کردهاست. از جمله این داستانها میتوان شادبهر(حدیث قسیم السرور)، عین الحیات، داستان اورمزدیار و مهریار و همچنین داستان سرخبت و خنگبت(حدیث صنمی البامیان) را نام برد.
اکتشافات و اختراعات و تحقیقها [ویرایش]
استخراج جیب یک درجه
قاعدهٔ تسطیح کره و ترسیم نقشههای جغرافیایی
چاه آرتزین؛ این کشف به موسیوزله منسوی کردهاند اما در واقع از اکتشافت ابوریحان بوده و سالها پیش در کتاب آثارالباقیه امده بود.
ترازوی ابوریحان، که یکی از دقیق ترین ترازوهای تاریخ علم جهان است.
حرکت خاصه وسطی خورشید
خاصیت فیزیک الماس و زمرد
جزر و مد رودها و نهرها
چشمههای متناوب
اشکال هندسی گلها و شکوفهها
امکان خلأ
کیفیت و چگونگی ساختن عسل توسط زنبور عسل
رصد خسوف و کسوف
مقدار حرکت دوری ثوابت
تحقیق در تأسیس دولت ساسانیان
اطلاعات دقیق و کشف سلسله هخامنشیان
تصاعیف خانههای شطرنج
ساختن کره جغرافیایی
ساختن آلات و افزارهای رصدی همانند سه میله، شاقول...
طرح نظریاتی دربارهٔ وجود قاره آمریکا
قاعدهٔ یافتن سمت قبله و ساختن محراب مساجد
منابع [ویرایش]
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، جلد اول، صفحهٔ ۲۸۲
تحلیل نثر فارسی ابوریحان بیرونی و برخی از فواید لغوی التّفهیم، اسماعیل حاکمی
«زندگینامهٔ ابوریحان بیرونی» (فارسی). هوپا. بازبینیشده در ۱۱ آبان ۱۳۸۷.
Wikipedia contributors, «Abu Rayhan Biruni,» Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Abu_Rayhan_Biruni&oldid=349325521 (accessed March 15, 2010).
دایرة المعارف بزرگ زرین، بابک حقایق، بابک ریاحی پور، چاپ دوم،1380، مؤسسه فرهنگی امید
پانویس [ویرایش]
↑ Encyclopedia of Literature -, Volume 1 By Joseph T. Shipley , page 28 [۱] «the first moslem to acquire an accurate knowledge of indian philosophy was the persian shiite abu al-rayhan al-biruni»
↑ D.J. Boilot, "Al-Biruni (Beruni), Abu'l Rayhan Muhammad b. Ahmad", in Encyclopaedia of Islam (Leiden), New Ed., vol.1:1236-1238. Excerpt 1: "He was born of an Iranian family in 362/973 (according to al-Ghadanfar, on 3 Dhu'l-Hididja/ 4 September — see E. Sachau, Chronology, xivxvi), in the suburb (birun) of Kath, capital of Khwarizm". Excerpt 2:"was one of the greatest scholars of mediaeval Islam, and certainly the most original and profound. He was equally well versed in the mathematical, astronomic, physical and natural sciences and also distinguished himself as a geographer and historian, chronologist and linguist and as an impartial observer of customs and creeds. He is known as al-Ustdadh, "the Master".
↑ L. Massignon, "Al-Biruni et la valuer internationale de la science arabe" in Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951). pp 217-219.“In a celebrated preface to the book of Drugs, Biruni says: And if it is true that in all nations one likes to adorn oneself by using the language to which one has remained loyal, having become accustomed to using it with friends and companions according to need, I must judge for myself that in my native Chorasmian, science has as much as chance of becoming perpetuated as a camel has of facing Kaaba.”
↑ Al-Biruni (Persian scholar and scientist), Encyclopaedia Britannica:"A Persian by birth, a rationalist in disposition, this contemporary of Avicenna and Alhazen not only studied history, philosophy, and geography in depth, but wrote one of the most comprehensive of Muslim astronomical treatises, the Qanun Al-Masu'di." "al-Bīrūnī." Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online. Encyclopædia Britannica, 2011. Web. 16 May. 2011. "http://www.britannica.com/EBchecked/topic/66790/al-Biruni".
↑ Gotthard Strohmaier, "Biruni" in Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, Medieval Islamic Civilization: A-K, index: Vol. 1 of Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Taylor & Francis, 2006. excerpt from page 112: "Although his native Khwarezmian was also an Iranian language, he rejected the emerging neo-Persian literature of his time (Firdawsi), preferring Arabic instead as the only adequate medium of science.";
↑ جرج سارتن. تاریخ علم. ترجمهٔ احمد آرام. امیر کبیر, ۱۳۵۷.
↑ Akbar S. Ahmed (1984), «Al-Beruni: The First Anthropologist», RAIN 60
↑ بررسیهایی دربارهٔ ابوریحان بیرونی به مناسبت هزارهٔ ولادت او، شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی، ص ۳۶۹ و ۳۷۰
↑ بررسیهایی دربارهٔ ابوریحان بیرونی به مناسبت هزارهٔ ولادت او، شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی، ص ۳۷۲
↑ تاریخ نجوم اسلامی، کرلو الفونسو نلینو، ترجمه احمد آرام، چاپخانه بهمن، ص ۳۶۱ و ص۳۶۵
پیوند به بیرون [ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ابوریحان بیرونی موجود است.
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به ابوریحان بیرونی در ویکیگفتاورد موجود است.
دانشنامه جهان اسلام
بیرونی در دانشنامه رشد
بیرونی در جزیره دانش
[نمایش]
ن • ب • و
بزرگان جهان اسلام در سدههای یکم تا هشتم هجری
[نمایش]
ن • ب • و
مشاهیر خراسان
[نمایش]
ن • ب • و
تاریخ فلسفه و حکمت ایران
[نمایش]
ن • ب • و
ریاضیات اسلامی
[نمایش]
ن • ب • و
ستارهشناسی در دوران اسلامی
[نمایش]
ن • ب • و
Geography and cartography in medieval Islam
ردهها: اهالی خوارزمدانشمندان اهل ایراندانشمندان مسلماندرگذشتگان ۱۰۴۸ (میلادی)درگذشتگان ۴۲۷ریاضیدانان اهل ایران ریاضیدانان مسلمان زادگان ۳۵۲زادگان ۹۷۳ (میلادی)ستارهشناسان اهل ایران فیلسوفان اهل ایران فیلسوفان فارسیزبان فیلسوفان مسلمان کیمیا قرون وسطی اسلام مترجمان اهل ایران مردمشناسان اهل ایران مسلمانان شیعه ایران هواشناسان
قس عربی
أبوالریحان محمد بن أحمد بیرونی ( 5 سبتمبر 973 - 13 دیسمبر 1048) عالم مسلم أوزبکی[1][2] ولد فی ضاحیة کاث عاصمة خوارزم (أوزبکستان حالیا)[3] فی شهر سبتمبر حوالی سنة (362هـ،973م رحل إلى جرجان فی سن ال25 حوالی 388هـ 999 م[بحاجة لمصدر] حیث التحق ببلاط السلطان أبو الحسن قابوس بن وشمجیر شمس المعالی ونشر هناک أولى کتبه وهو الآثار الباقیة عن القرون الخالیة وحین عاد إلى موطنه الحق بحاشیة الأمیر ابی العباس مأمون بن مأمون خوارزمشاه الذی عهد إلیه ببعض المهام السیاسیة نظرا لطلاقة لسانه وعند سقوط الإمارة بید محمود بن سبکتکین حاکم عزنة عام407هـ الحقه مع طائفة من العلماء إلى بلاطه ونشر ثانی مؤلفته الکبرى تحقیق ما للهند من مقولة مقبولة فی العقل أو مرذولة کما کتب مؤلفین آخرین کبیرین هما القانون المسعودی التفهیم لأوائل صناعة التنجیم توفی سنة 440هـ،1048م) وأطلق علیه المستشرقون تسمیة بطلیموس العرب.
محتویات [اعرض]
[عدل]علوم البیرونی
کان عالم ریاضیات وفیزیاء وکان له أیضا اهتمامات فی مجال الصیدلة والکتابة الموسوعیة والفلک والتاریخ. سمیت فوهة برکانیة على سطح القمر باسمه إلى جانب 300 اسم لامعا تم اختیاره لتسمیة الفوهات البرکانیة على القمر ومنهم الخوارزمی وأرسطو وابن سینا [2]. ولد فی خوارزم التابعة حالیا لأوزبکستان والتی کانت فی عهده تابعة لسلالة السامانیین فی بلاد فارس درس الریاضیات على ید العالم منصور بن عراق (970 - 1036) وعاصر ابن سینا (980 - 1037) وابن مسکوویه (932 - 1030) الفیلسوفین من مدینة الری الواقعة فی محافظة طهران. تعلم اللغة الیونانیة والسنسکریتیة خلال رحلاته وکتب باللغة العربیة والفارسیة. البیرونی بلغة خوارزم تعنی الغریب أو الآتی من خارج البلدة، کتب البیرونی العدید من المؤلفات فی مسائل علمیة وتاریخیة وفلکیة وله مساهمات فی حساب المثلثات والدائرة وخطوط الطول والعرض، ودوران الأرض والفرق بین سرعة الضوء وسرعة الصوت،هذا بالإضافة إلى ما کتبه فی تاریخ الهند [3].اشتهر أیضا بکتاباته عن الصیدلة والأدویة کتب فی أواخر حیاته کتاباً أسماه "الصیدلة فی الطب" وکان الکتاب عن ماهیات الأدویة ومعرفة أسمائها.
ربما کان البیرونی أول من أشار إلى وجود الجاذبیة حین قال
«إن الأجسام تسقط على الأرض بسبب قوى الجذب المتمرکزة فیها»
[بحاجة لمصدر]، وهذا التعبیر فتح الآفاق لنیوتن لیعطیه معنى أکثر شمولیة بقوله:
«کل جسم فی الکون یؤثر بقوة جذب على جسم آخر ومقدار هذه القوة یتناسب طردیاً مع حاصل ضرب الکتلتین وعکسیاً مع مربع المسافة بینهما»
[بحاجة لمصدر]
[عدل]أهم کتبه
تحقیق ما للهند من مقولة مقبولة فی العقل أو مرذولة تحقیق دکتور إدوارد سخاو من جامعة برلین.
الاستیعاب فی تسطیح الکرة
التعلیل بإجالة الوهم فی معانی النظم
التفهیم لأوائل صناعة التنجیم
على طیق المدخل وهو علم یبحث عن التدرج من أعم الموضوعات إلى اخصها لیحصل بذلک موضوع العلوم المندرجة تحت ذلک الأعم ولما کان أعم العلوم موضوعا العلم الإلهی جعل تقسیم العلوم من فروعه ویمکن التدرج فیه من الأخص إلى الأعم على عکس ما ذکر لکن الأول أسهل وایسر وموضوع هذا العلم وغایته ظاهر.
تجرید الشعاعات والأنوار
الجماهر فی معرفة الجواهر
قام البیرونی فی هذا الکتاب بوصغ الجواهر والفلزات وهو من أوائل من وضع الوزن النوعی لبعض الفلزات والأحجار الکریمة وذکر أن الکثیر من الجواهر الثمینة متشابهات فی اللون وقد وصف الأحجار الکریمة مثل الیاقوت واللؤلؤ والزمرد والألماس والفیروز والعقیق والمرجان والجست وهو الکوارتز وغیرها من الأحجار الکریمة وذکر أیضا الفلزات مثل الزئبق والذهب والفضة والنحاس والحدید والرصاص.
التنبیه فی صناعة التمویه
الآثار الباقیة عن القرون الخالیة
فی النجوم والتاریخ مجلد وهو کتاب مفید ألفه لشمس المعالی قابوس وبین فیه التواریخ التی یستعملها الأمم والاختلاف فی الأصول التی هی مبادیها وبیرون بالباء والنون بلد بالسند کما فی عیون الأنباء وقال السیوطی هو بالفارسیة البرانی سمی به لکونه قلیل المقام بخوارزم وأهلها یسمون الغریب بهذا الاسم وهذا الکتاب تحقیق سخاو أیضاً.
الإرشاد فی أحکام النجوم
الاستشهاد باختلاف الأرصاد
وقال أن أهل الرصد عجزوا عن ضبط أجزاء الدائرة العظمى بأجزاء الدائرة الصغرى فوضع ها التألیف لإثبات هذا المدعی.
الشموس الشافیة
العجائب الطبیعیة والغرائب الصناعیة
تکلم فیه على العزائم والنیرنجیات والطلسمات بمایغرس به الیقین فی قلوب العارفین ویزیل الشبه عن المرتابین.
القانون المسعودی
فی الهیئة والنجوم ألفه لمسعود بن محمود بن سبکتکین (محمود الغزنوی) فی سنة إحدى وعشرین وأربعمائة حذا فیه بطلمیوس فی المجسطى وهو من الکتب المبسوطة فی هذا الفن.
کتاب الأحجار
مختار الأشعار والآثار
کتاب استخراج الأوتار فی الدائرة بخواص الخط المنحنی فیها تحقیق دکتور أحمد سعید الدمرداش.
وشکرا لکم .. خالد الحربی
[عدل]مصادر
^دار الأرقم بن أبی الارقم، باب السلف الصالح صدقوا ما عاهدوا الله علیه - حکماء وعلماء وفلکیون وأدباء ومفکرون وخلفاء ومبدعون مسلمون
^ موسوعة علماء العرب والمسلمین..د.محمد فارس
^
Bosworth, C. E. (1968), “The Political and Dynastic History of the Iranian World (A.D. 1000–1217)”, J.A. Boyle (ed.), Cambridge History of Iran, vol. 5: The Saljuq and Mongol Periods, Cambridge University Press: 1-202. [45]. Excerpt from page 7:"The Iranian scholar al-BIruni says that the Khwarazmian era began when the region was first settled and cultivated, this date being placed in the early 13th-century BC) "
Richard Frye: "The contribution of Iranians to Islamic mathematics is overwhelming. ..The name of Abu Raihan Al-Biruni, from Khwarazm, must be mentioned since he was one of the greatest scientists in World History"(R.N. Frye, "The Golden age of Persia", 2000, Phoenix Press. pg 162)
M. A. Saleem Khan, "Al-Biruni's discovery of India: an interpretative study", iAcademicBooks, 2001. pg 11: "It is generally accepted that he was Persian by origin, and spoke the Khwarizmian dialect" [1]
Rahman,H. U. (1995). A Chronology of Islamic History : 570 - 1000 CE. London: Mansell Publishing. p. 167. ISBN 1897940327. “A Persian by birth, Biruni produced his writings in Arabic, though he knew, besides Persian, no less than four other languages”
^
Biruni (2007). Encyclopædia Britannica. Retrieved 22 April 2007;
David C. Lindberg, Science in the Middle Ages, University of Chicago Press, p. 18:
"A Persian by birth, a rationalist in disposition, this contemporary of Avicenna and Alhazen not only studied history, philosophy, and geography in depth, but wrote one of the most comprehensive Muslim astronomical treatises, the Qanun Al-Masu'di."
;
L. Massignon, "Al-Biruni et la valuer internationale de la science arabe" in Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951). pp 217-219.
In a celebrated preface to the book of Drugs, Biruni says: And if it is true that in all nations one likes to adorn oneself by using the language to which one has remained loyal, having become accustomed to using it with friends and companions according to need, I must judge for myself that in my native Khwarezmian, science has as much as chance of becoming perpetuated as a camel has of facing Kaaba.
;
Gotthard Strohmaier, "Biruni" in Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, Medieval Islamic Civilization: A-K, index: Vol. 1 of Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Taylor & Francis, 2006. excerpt from page 112: "Although his native Khwarezmian was also an Iranian language, he rejected the emerging neo-Persian literature of his time (Firdawsi), preferring Arabic instead as the only adequate medium of science.";
D. N. MacKenzie, Encyclopaedia Iranica, "CHORASMIA iii. The Chorasmian Language". Excerpt: "Chorasmian, the original Iranian language of Chorasmia, is attested at two stages of its development..The earliest examples have been left by the great Chorasmian scholar Abū Rayḥān Bīrūnī.";
Helaine Selin, "Encyclopaedia of the history of science, technology, and medicine in non-western cultures ", Springer, 1997. "Al-Biruni", pg 157: "his native language was the Khwarizmian dialect"
کتاب البیرونی للدکتور أحمد سعید الدمرداش. طباعة دار المعارف (ج.م.ع)، رقم الایداع 4848/1980
القانون المسعودی للبیرونی د إمام ابرهین أحمد مهرجان القراءة للجمیع 1995
[عدل]وصلات خارجیة
بحث عن البیرونی, خالد العانی من جمعیة هواة الفلک السوریة
بوابة علماء مسلمون
هناک المزید من الصور والملفات فی ویکیمیدیا کومنز حول: أبو الریحان البیرونی
[أظهر]ع • ن • ت
فلاسفة العصور الوسطى
[أظهر]ع • ن • ت
علماء العصر الإسلامی
[أظهر]ع • ن • ت
علم الجغرافیا فی العهد الإسلامی
بوابة الریاضیات
تصنیفات: علماء مسلمونفلاسفة فرسجغرافیون مسلمونفلاسفة مسلمونموالید 362 هـموالید 973وفیات 440 هـوفیات 1048علماء الإنسان خوارزمیون ریاضیاتیون مسلمون
قس مصری
ابو الریحان محمد ابن احمد بیرونىالمشهور بـ (البیرونى) ( مدینة خوارزم ، خراسان (تورکمینیستان دلوقتى)، 5 سبتمبر 973 - غزنه (افغانیستان دلوقتى )، 13 دیسمبر 1048 ) کان فیلسوف و عالم فارسى و واحد من اهم العقول فى زمنه و شخصیه مرموقه کان لیها دور کبیر فى الفکر الاسلامى فى العصور الوسطى. البیرونى کان عنده معرفه بعدد کبیر من اللغات اللى کانت منتشره ایامه زى التورکى و الفارسى و العبرى و السانسکریتى و السیریانى بالاضافه للعربى اللى کتب بیه معظم اعماله.غطى البیرونى بمؤلفاته عدد کبیر من المعارف و العلوم و نبغ بشکل مخصوص فى الفلک ، الریاضیات ، علم قیاس الزمن ، الفیزیا ، الطب ، و التاریخ . اتواصل البیرونى مع الفیلسوف العظیم ابن سینا و حوالى سنة 1017 زار الهند و اهتم بدراسة حضارتها و ثقافتها و فى الاخر استقر فى مدینة غزنه فى افغانیستان و تناه هناک لحد اما مات. البیرونى کان مسلم شیعى بس کانت کمان عنده میول لا-ادریه (اجنوستیه).
من اشهر الاعمال اللى کتبها البیرونى : الاثار الباقیه ، التفهیم ، القانون المسعودى ، تاریخ الهند و کتاب الصیدله.
فیه فایلات فى تصانیف ویکیمیدیا کومونز عن:
البیرونى
تصانیف: موالید 973وفیات 1048فرس فلاسفه فرس علما فرس
قس ترکی آذری
Əl-Biruni Əbu Reyhan Muhəmməd ibn Əhməd (4 sentyabr, 973 — 9 dekabr, 1048) – Xarəzmli (indiki Özbəkistan) böyük ensiklopediyaçı alim.
Əl-Biruni 4 sentyabr 973-cü ildə Xarəzmdə anadan olmuşdur.
[redaktə]Elmi fəaliyyəti
Əl-Biruni XI əsrin ən böyük coğrafiyaşünası hesab olunur. Əl-Biruni tarix, etnoqrafiya, təbiətşünaslıq, riyaziyyat, astronomiya, mineralogiya və s. elm sahələrinə aid 150-dən çox əsərin müəllifidir. Özünün uzun səyahətləri zamanı İran yaylasını, Mərkəzi Asiyanın böyük hissəsini öyrənmişdir. Əl-Biruni Pəncaba etdiyi səyahət zamanı hind elminə və mədəniyyətinə aid topladığı materiallar və özünün empirik müşahidələri əsasında Hindistana həsr olunmuş iri həcmli əsər yazmışdır. Orta Asiyanın topoqrafiyasına dair əsərində Amu-Dərya çayının bir neçə dəfə öz yatağını dəyişməsi barədəki tədqiqatları xüsusilə maraqlıdır.
Əl-Biruni "Nihâyâtü'l-Emâkin" adlı əsərində yerin günəş ətrafında hərəkətini və dünyanın hərəkətsiz deyil, dönen bir kütle olduğunu söyləmişdir. Bunu Kopernikdən 500 il əvvəl söyləmişdir. Koperniklə başlayan müasir astranomiya və fizikanın təməllərini atmışdır. Dünyanın bir çox ölkələri, şəhərləri, o cümlədən Azərbaycanın o zaman məlum olan böyük şəhərlərinin enlik və uzunluq dairələrini göstərmişdir. Ömrünün sonuna yaxın yazdığı "Kitâbü’l-Camahir fi Marifeti'l-Cevahir" kitabında müxtəlif mineralların və qiymətli daşların mənşəyi, xarakteri və mədənləri haqqında geniş məlumat vermişdir.
Əl-Biruni, cisimlərin sıxlığını təyin edən cihaz düzəldir və "Xüsusi çəki" kitabında onu təsvir edir. Bu xüsusi qab olub, içərisinə salınan cismin həcminə uyğun çıxarılan suyun həcmini dəqiq ölçmək üçün nəzərdə tutulmuşdur. O, cihazın dəqiq hazırlanmasına səy göstərmişdir. Əl-Biruni mayelərdə xüsusi çəkini ölçmək üçün düzəltdiyi başqa bir cihazın köməyi ilə suyun soyuq və isti hallarda, şirin və duzlu suların xüsusi cəkilərini təyin edərək göstərmişdir ki, suyun sıxlığı ilə onun xüsusi çəkisi arasında bir asılılıq mövcuddur.
Biruninin Gürgəncdə yazdığı "Müqayisəli çəki" adlı kitabında substansiyanın müqayisəli çəkisinin onun kimyəvi xassələri ilə əlaqəsinə aydınlıq gətirib. İbn Sina substansiyaların transmutasiyası üzrə də elmi tədqiqatlar aparıb. Bunların nəticələrini o, "İksir haqqında elmi əsər"ində ("Risolat əl-İksir") təsvir etmişdi. Məlum olduğu kimi, bu kitab 1005-ci ildə Xarəzmdə yazılmışdır.
Biruni 994-cü ildə Amu Dərya çayının qərb sahili ilə Kot şəhəri arasında yerləşən, Buşkanz şəhərinin ekliptik səthinin ekvatora nisbətən əyilmə ölçüsünü dəqiq təyin etmişdir. 995-ci ildə Biruni Yer kürəsinin modelini hazırlamağa başladı. Bu, Şərqin birinci relyefli qlobusu idi.
Gürgəncdə öz elmi fəaliyyəti ilə məşğul olduğu vaxtda Biruni coğrafiyaya, hidrologiyaya, mineralogiyaya aid bir sıra tədqiqatlar da aparırdı.
[redaktə]Mənbə
VikiSitatda Əl-Biruni ilə əlaqədar sitatlar var.
Məmun adına Xarəzm Akademiyası
Bu məqalənin azərbaycan dili əlifbasının ərəb qrafikası ilə qarşılığı vardır. Bax: ابورئیهان
Kateqoriyalar: 4 sentyabrda doğulanlar973-cü ildə doğulanlar9 dekabrda vəfat edənlər1048-ci ildə vəfat edənlərƏlifba sırasına görə alimlərAlimlərRiyaziyyatçılarİslam filosoflarıPoçt markalarında şəxslər
قس عبری
אבו אלריחאן מחמד בן אחמד אלבירוני (בערבית: أبوالریحان محمد بن أحمد بیرونی) היה מלומד בעל שם ואיש אשכולות מוסלמי ממוצא פרסי, שפעל במאה ה-11. נולד בשנת 973 בעיר קאת' בירת מחוז ח'ווארזם, ונפטר בשנת 1048 בעיר ע'זני (Ghazni) שבאפגניסטן של ימינו.[1]
אל-בירוני נחשב לאחד המלומדים המוסלמיים החשובים בתקופת ימי הביניים, מחקריו עסקו במגוון תחומים כגון: פיסיקה, מתמטיקה, אסטרונומיה, ומדעי הטבע. בנוסף, הוא נודע כהיסטוריון, כרוניקאי, ובלשן. הוא שלט בפרסית, ערבית, סנסקריט, תורכית, יוונית, עברית, וארמית סורית. הוא בילה חלק ניכר מחייו בעיר ע'זני, ובשנת 1017 נדד לתת היבשת ההודית. הוא הפך לפרשן החשוב ביותר לענייני המדע והתרבות ההודית, והיה למתווך בינה לבין העולם המוסלמי ובעקיפין גם לעולם המערבי. הוא הוכתר בתואר "מייסד לימודי הודו" וכן "האנתרופולוג הראשון". אל-בירוני כתב על מנהגים ואמונות של אומות שונות באופן אובייקטיבי. הוא קיבל את השם אל-אוסתאד' ("המורה") על תיאורו יוצא הדופן של הודו בראשית המאה ה-11. כמו כן הוא תרם תרומה משמעותית למדעי כדור הארץ, ונודע כ "אבי הגאודזיה" על תרומתו החשובה לשדה המחקר הזה וכן לחקר הגיאוגרפיה.
[עריכה]הערות שוליים
^ al-Biruni (Persian scholar and scientist) - Britannica Online Encyclopedia, Britannica.com, retrieved 2010-02-28 - אנציקלופדיה בריטניקה
קטגוריות: אסטרונומים פרסיםגאוגרפים פרסיםמתמטיקאים פרסיםאסטרולוגיםפילוסופים פרסיםפילוסופים מוסלמיםאנתרופולוגים
قس کوردی
Bîrûnî an jî Ebû Reyhan Bîrûnî (bi erebî: Abū Rayḥān Muḥammad ibn Aḥmad al-Bīrūnī) (bûn 15 êluna 973 - mirin 13 kanûn 1048) fîlozof, matematîkvan, astronom, fîzîkvan, ansîklopedîst, dîroknas, gerok, mamosta û dermanvanekî ji rojhilata navîn bû. Wî xebatên gelekî girîng di beşên matematîk, felsefê û bijîşkvaniyê de dane.
Ew li gundê Kath nêzî Xwarezmê (li Ûzbêkistana îro) çêbûye. Navê wî bi farisî tê wateya berbajar. Bi şûnde navê wî li gundê wî Kat jî kirine. Ew dersên matematîk û astronomiyê ji Ebû Nasir digire.
Ew bi fîlozofên weke, Ibn Sîna, Ibn Miskeweyh û mîrza Ebû'l-Ebas Me'mûnê Xwarezmşah re hevkariyê dike. Bi Mehmûdê Xezneyî re diçe Hindistanê, li wê derê zimanê wan hîndibe, hem li ser ola wan, hem jî li ser felsefa wan dixebite û pirtûkeke bi navê "Kitêba Hindistanê" (bi erebî: Kitâb al-Hind) li ser vedîtinên xwe dinivîse. Ew yewnanî, suryanî û berberî jî zanîbû. Wî pirtûkên xwe bi (zimanê xwe yê dayîkê) farisî û bi erebî dinivîsandin.
[biguherîne]Çavkanî
Cyril Glassé (1991). The Concise Encyclopedia of Islam. HarperCollins, San Francisco. ISBN 0-905743-65-2
Kategorî: FîlozofFizîknasMatematîkvan
قس پنجابی
ابو ریحان محمد بن احمد المعروف البیرونی (973ء- 1048) اک بہت وڈا محقق ، سائنسدان سی ۔ اوہ خوارزم دے نیڑے اک قضبہ بیرون چ جمئیا اس لئی اسنوں البیرونی آکھدے نیں ۔ البیرونی ابوعلی سینا دا ہم عصر سی ۔ خوارزم چ البیرونی دے سرپرستاں یعنی آل عراق دی حکومت ختم ہوئی تے ایہ جرجان آگئیا تے اپنی عظیم کتاب " آثار الباقیہ " مکمل کیتی ۔ حالات ٹھیک ہون تے البیرونی مڑ اپنے وطن واپس آ گئیا تے اوتھے ای دربار چ بوعلی سینا نال ملاقات ہوئی ۔
[لکھو]کارنامے
File:Abu rehan biruni.jpg
ایران چ بیرونی دا اک مسجمہ
البیرونی نے ریاضی ، علم ہیئت تے جغرافیہ تے ایداں دیآں ودھیاں کتاباں لکھئیاں جہڑیاں کہ ہن تک وی پڑھئیاں جاندیاں نیں ۔ اینہاں چ کتاب " الہند" وی شامل اے جس چ البیرونی نے ہندوآں دے مذہبی عقیدے ، اینہاں دی تریخ تے ہندستان دے جغرافیائی حالات وڈی تحقیق دے بعد لکھے نیں ۔اس کتاب چوں ہندوآں دی تریخ دے متعلق جہڑیاں معلومات حاصل ہندیاں نیں اینہاں چ بہت ساریاں اوہ نیں جہڑیاں اس کتاب دے علاوہ ہور کتےاوں نئیں لبھدیاں ۔ اس اکتاب نوں لکھن چ البیرونی نے بہت محنت کیتی ۔ ہندو برہمن اپنا علم کسے ہور نوں نئیں سکھاندے سن پر البیرونی نے کئی سال ہندستان چ رہ کے سنسکرت سکھی تے ہندوآں دے علماں چ ایہو جہی مہارت حاصل کیتی جس تے برہمناں نوں وی حیرت ہندی سی ۔ البیرونی دی اک ہور مشہور کتاب " قانون مسعودی " جہڑی اس نے سلطان محمود غزنوی دے پتر سلطان مسعود دے ناں تے لکھی ۔ ایہہ کتاب فلکیات تے ریاضی دی بہت اہم کتاب اے ۔ اس دی وجہ توں البیرونی نوں اک عظیم سائنسدان تے ریاضی دان سمجھئیا جاندا اے ۔
بیرونی دی 1000ویں برسی تے 1973ء چ سویت یونین دی جاری کردہ ڈاک ٹکٹ
البیرونی نے پنجاب دے بہت سارے علاقےآں دی سیر کیتی تے " کتاب الہند " لکھی ، علم ہیئت تے ریاضی چ البیرونی نوں مہارت حاصل سی ۔ اس نے ریاضی ، علم ہیئت ، طبیعات ، تریخ ، تمدن ، جگ دے مذہباں ، ارضیات ، کیمیا تے جغرافیہ وغیرہ ج دیڑھ سو توں ودھ کتاباں لکھئیاں ۔
پنجاب چ پوٹھوہار دے علاقے نندنہ چ اک پہاڑی ٹیلے تے بیٹھ کے اس نے زمین دے قطر دا حساب لائیا سی جہڑا کہ زمین دے قطر دی جدید پیمائیش نالوں صرف کجھ کلومیٹر گھٹ سی ۔
[لکھو]ناں توں منسوب
البیرونی دے کارنامےآن دی وجہ توں چند دے اک دہانے دا ناں " البیرونی کریٹر" رکھئیا گئیا اے ۔
تاشقند ازبکستان چ زیر زمین ریلوے یاں میٹرو دے اک تاشقند سٹیٹ یونیورسٹی دے لاگے آلے سٹیشن دا ناں وی البیرونی دے ناں تے " بیرونی سٹیشن"اے۔
گٹھیاں: ٹٹے ہوۓ جوڑاں آلے صفحےشخصیتاںمسلم شخصیتاںتریخترکستانسائنسدانتریخ اسلام
قس پشتو
محمد د احمد زوی مشهور په ابوریحان بیرونی د ۳۶۲ هـ کال د ذی الحجې په درېمه او د ۹۷۳ هـ د ستمبر په څلرمه د پنجشنبې په ورځ سهار په «بیرون» کې زېږېدلی او د ۴۴۰ هـ کال د رجب په دوهمه او د ۱۰۴۸ زېږیز کال د ستمبر په یوولسمه د جمهې د ورځې په ماښام په «غزنی» کې وفات شوی او همدلته ښخ دی.
[سمول]اصلی ټاټوبی
ابو ریحان البیرونی د افغانستان په پوستې
د بیرون په باب بېلابېل اندونه شته زیاتره مورخان «بیرون» ړ خوارزم یو کلی ګڼی ځینې بیا «بیرون» دری کلمه بولی چې د باندې = خارج مانا لری او لیکی چې خوارزمیانو هر هغه سړی ته چې تر خوارزم دباندې اوسېده بیرونی وییل نو ځنګه چۍ ابوریحان خپل زیات ژوند تر خوارزم دباندې تېر کړی ؤ ځکه په بیرونی مشهور شوی دی دا توجیه عبدالکریم د محمد سمعانی زوی پخپل «کتاب الانساب» کې راوړې ده او یاقوت حموی هم ددې توجیې تایید پخپل کتاب «معجم الادبا» کې لیکلی دی او زیاتوی چې «زما په خیال ابوریحان د رُستاق یانې د ښار له دباندې خلکو څخه ؤ».
وېشنیزه: د افغانستان نومیالی
قس اردو
ابو ریحان محمد بن احمد البیرونی المعروف البیرونی (پیدائش: 9 ستمبر 973 ء، وفات: 1048 ء) ایک اور بہت بڑے محقق اور سائنس دان تھے۔ وہ خوارزم کے مضافات میں ایک قریہ، بیرون میں پیدا ہوئے اور اسی کی نسبت سے البیرونی کہلائے۔ البیرونی بو علی سینا کے ہم عصر تھے۔ خوارزم میں البیرونی کے سرپرستوں یعنی آلِ عراق کی حکومت ختم ہوئی تو اس نے جرجان کی جانب رخت سفر باندھا وہیں اپنی عظیم کتاب "آثار الباقیہ" مکمل کی۔ حالات سازگار ہونے پر البیرونی دوبارہ وطن لوٹا۔ اور وہیں دربار میں عظیم بو علی سینا سے ملاقات ہوئی۔
[ترمیم]کارنامے
البیرونی نے ریاضی، علم ہیئت، تاریخ اور جغرافیہ میں ایسی عمدہ کتابیں لکھیں جو اب تک پڑھی جاتی ہیں۔ ان میں کتاب ”الہند“ ہے جس میں البیرونی نے ہندوؤں کے مذہبی عقائد، ان کی تاریخ اور برصغیر پاک و ہند کے جغرافیائی حالات بڑی تحقیق سے لکھے ہیں۔ اس کتاب سے ہندوؤں کی تاریخ سے متعلق جو معلومات حاصل ہوتی ہیں ان میں بہت سی معلومات ایسی ہیں جو اور کہیں سے حاصل نہیں ہوسکتیں۔ اس کتاب کو لکھنے میں البیرونی نے بڑی محنت کی۔ ہندو برہمن اپنا علم کسی دوسرے کو نہیں سکھاتے تھے لیکن البیرونی نے کئی سال ہندوستان میں رہ کر سنسکرت زبان سیکھی اور ہندوئوں کے علوم میں ایسی مہارت پیدا کی کہ برہمن تعجب کرنے لگے ۔ البیرونی کی ایک مشہور کتاب "قانون مسعودی" ہے جو اس نے محمود کے لڑکے سلطان مسعود کے نام پر لکھی۔ یہ علم فلکیات اور ریاضی کی بڑی اہم کتاب ہے ۔ اس کی وجہ سے البیرونی کو ایک عظیم سائنس دان اور ریاضی دان سمجھا جاتا ہے ۔
البیرونی نے پنجاب بھر کی سیر کی اور "کتاب الہند" تالیف کی، علم ہیئت و ریاضی میں البیرونی کو مہارت حاصل تھی۔ انہوں نے ریاضی، علم ہیئت، طبیعات، تاریخ، تمدن، مذاہب عالم، ارضیات، کیمیا اور جغرافیہ وغیرہ پر ڈیڑھ سو سے زائد کتابیں اور مقالہ جات لکھے۔
البیرونی کے کارناموں کے پیش نظر چاند کے ایک دہانے کا نام "البیرونی کریٹر" رکھا گیا ہے، انہوں نے تاریخ، ریاضی اور فلک پر کوئی سو سے زائد تصنیفات چھوڑی ہیں جن میں کچھ اہم یہ ہیں:
کتاب الآثار الباقیہ عن القرون الخالیہ. کتاب تاریخ الہند. کتاب مقالید علم الہیئہ وما یحدث فی بسیط الکرہ. کتاب القانون المسعودی فی الہیئہ والنجوم. کتاب استخراج الاوتار فی الدائرہ. کتاب استیعاب الوجوہ الممکنہ فی صفہ الاسطرلاب. کتاب العمل بالاسطرلاب. کتاب التطبیق الی حرکہ الشمس. کتاب کیفیہ رسوم الہند فی تعلم الحساب. کتاب فی تحقیق منازل القمر. کتاب جلاء الاذہان فی زیج البتانی. کتاب الصیدلہ فی الطب. کتاب رؤیہ الاہلہ. کتاب جدول التقویم. کتاب مفتاح علم الہیئہ. کتاب تہذیف فصول الفرغانی. کتاب ایضاح الادلہ علی کیفیہ سمت القبلہ. کتاب تصور امر الفجر والشفق فی جہہ الشرق والغرب من الافق. کتاب التفہیم لاوائل صناعہ التنجیم. کتاب المسائل الہندسیہ. مقالہ فی تصحیح الطول والعرض لمساکن المعمورہ من الارض.
ان کی دریافتوں کی فہرست خاصی طویل ہے، انہوں نے نوعیتی وزن متعین کرنے کا طریقہ دریافت کیا، زاویہ کو تین برابر حصوں میں تقسیم کیا، نظری اور عملی طور پر مائع پر دباؤ اور ان کے توازن پر رسرچ کی، انہوں نے بتایا کہ فواروں کا پانی نیچے سے اوپر کس طرح جاتا ہے، انہوں نے یہ بھی واضح کیا کہ ایک دوسرے سے متصل مختلف الاشکال برتنوں میں پانی اپنی سطح کیونکر برقرار رکھتا ہے، انہوں نے محیطِ ارض نکالنے کا نظریہ وضع کیا اور متنبہ کیا کہ زمین اپنے محور کے گرد گھوم رہی ہے.
زمرہ جات: مسلم علماءمسلم تاریخی شخصیاتمسلم سائنسدان
قس ترکی استانبولی
Bîrûnî (4 Eylül 973 - 13 Aralık 1048[kaynak belirtilmeli], 1061?)[1], Fars[2][3][4] kökenli İslam bilgini. Türk kökenli olduğunu iddia edenler de olmuştur.[5][6] Tam adı Ebu Reyhan Muhammed bin Ahmed el-Birûnî (Farsça: بیرونی , Arapça: ابو الریحان محمد بن احمد البیرونی) dir. Batı dillerinde adı Alberuni veya Aliboron olarak geçer. Gökbilim, matematik, doğa bilimleri, coğrafya ve tarih alanındaki çalışmalarıyla tanınır.
Konu başlıkları [göster]
Hayatı [değiştir]
Bîrûnî, Merkezî Asya'da tarihi bir bölge olan Harezm'de doğdu. Küçük yaşta babasını kaybetti. Harizmşahlar tarafından korundu, sarayda matematik ve astronomi eğitimi aldı. Buradaki hocaları İbn-i Irak ve Abdussamed bin Hakîm'dir. Bu dönemde daha 17 yaşındayken ilk kitabını yazdı. Harizmşah Devleti Me'mûnîler tarafından alınınca Bîrûnî de İran'a giderek bir süre burada yaşadı. Daha sonra ise Ziyârîler tarafından korunmaya başlandı. El Âsâr'ul Bâkiye adlı kitabını Ziyârîlerin sarayında yazmıştır. İki yıl da burada çalıştıktan sonra memleketine geri döndü ve Ebu'l Vefâ ile gök bilimi üzerine çalışmaya başladı.
1017'de Gazneli Mahmut, Harezm Devleti'ni yıkınca Bîrûnî de Gazni şehrine gelerek burada Gazneliler'in himayesine girdi. Sarayda büyük itibar gördü ve Gazneli Mahmut'un Hindistan seferine katıldı. Burada Hintli bilim adamlarının dikkatini çekti ve Hind ülkesi alınınca da Nendene şehrine yerleşerek bilimsel çalışmalarına burada devam etti. Sanskritçeyi öğrenerek Hind toplumunun yaşamı ve kültürü üzerine çalıştı.
Buradan tekrar Gazni şehrine döndü ve yaşamının geri kalan kısmını bu şehirde tamamladı. Bu dönem Bîrûnî'nin en verimli zamanı sayılmaktadır.Uzun zamandır hazırladığı Tahdîdu Nihâyet'il Emâkin adlı eserini bu döneme denk gelen 1025 yılında yayınladı. Astronomi üzerine yazdığı Kanûn-i Mes'ûdî adlı eserini Gazneli Mahmud'un oğlu Sultan Mesud'a ithaf etmiştir.
Kişiliği [değiştir]
El Birûni, astronomi üzerine yaptığı en iyi çalışmayı Gazneli Mahmut'un oğlu Mesut'a sundu. Sultan Mesut da bunun üzerine kendisine bir fil yükü gümüşü hediye edince, "Bu armağan beni baştan çıkarır, bilimden uzaklaştırır." diyerek bu hediyeyi geri çevirdi. Aslında Birûni eczacılıkta uygulamalı eğitime, kitaplardan çok daha fazla önem vermiştir. Birûni, elle tutarak ve gözlemleyerek veri toplamanın insana, kitap okumaktan çok daha fazla yarar sağladığına inanmış ve bunu uygulamıştır. Gerçek bir bilim anlayışına sahip olan Birûni, ırk kavramına da önem vermezdi. Başka bir halkın ileri kültüründen derin bir saygıyla söz ederdi. Aynı şekilde dinler ve düşünceler konusundaki anlatımı sırasında o dinler hakkında itiraz veya eleştiride bulunmadığı gibi, o dindeki deyimleri aynen kullanmasıyla da dikkat çekmektedir. Sanskrit dilinden Arapça'ya çevirdiği Potancali adlı kitabının önsözünde "İnsanların düşünceleri türlü türlüdür, dünyadaki gelişmişlik ve esenlik de bu farklılığa dayanır." şeklinde yazmıştır.
Çalışmaları [değiştir]
Çok yönlü bir bilim adamı olan El Bîrûnî, ilk öğrenimini Yunan bir bilginden aldı. Tanınmış ve seçkin bir aileden gelen Harezmli matematikçi ve gökbilimci Ebu Nasr Mansur tarafından kollanan El Bîrûnî, ilk çalışmalarını bu alimin yanında yaptı. İlk eseri, "Asar-ül Bakiye"dir.
El-Bîrûnî’nin eserlerinin sayısı yüz seksen civarındadır. Yetmiş adet astronomi ve yirmi adet de matematik kitabı bulunmaktadır. Tıp, biyoloji, bitkiler, madenler, hayvanlar ve yararlı otlar üzerinde bir dizin oluşturmuştur. Ancak bu eserlerden sadece yirmi yedisi günümüze kadar gelebilmiştir. Özellikle Bîrûnî'nin eserlerinin Ortaçağ'da Latince'ye çevrilmemiş olması, kitaplarının ağır bir dille yazılmış olmasının bir sonucudur. Ancak Bîrûnî kendisinin de dediği gibi, yapıtlarını sıradan insanlar için değil bilginler için yazmaktaydı.
El-Birûni'nin Ay'ın farklı durumlarını gösteren modellemesi.
Yine Harezmi "Zîci'nin Temelleri" adlı yapıtının 12. yüzyılda Abraham ben Ezra tarafından İbranice'ye çevrildiği bilinmektedir. Batı'nın Birûni ilgisi ise 1870'lerde başladı. O günden bugüne Birûni eserlerinin bazılarının tamamı veya bir kısmı Almanca ve İngilizce'ye çevrildi.
Mektuplarından, Bîrûnî'nin Aristo'yu bildiği anlaşılır. İbn Sînâ gibi önemli bilginlerle beraber çalışan Bîrûnî, Hindistan'a birçok kez gitti. Bu nedenle Hindistan'ı konu alan bir kitap yazdı. Onun bu kitabı birkaç dile çevrildi. Birkaç dile çevirilen bu kitap çoğu bilgine örnek oldu.Birûni’nin bir tane de romanı vardır.
Matematik [değiştir]
Bîrûnî'nin matematikçi yönü, en çok bilinen yönüdür. Yaşadığı yüzyılın en büyük matematikçisi olan Bîrûnî, trigonometrik fonksiyonlarda yarıçapın bir birim olarak kabul edilmesini öneren ilk kişi olup sinüs ve kosinüs gibi fonksiyonlara sekant, kosekant ve kotanjant fonksiyonlarını ilave etmesidir. Bîrûnî’nin bu yönü Batı Dünyası tarafından ancak iki asır sonra keşfedilip kullanılabilmiştir. Öte yandan Bîrûnî’nin yeryüzünde yükseltisi bilinen bir noktadan ufuk alçalması açısının ölçülmesi yoluyla merdiven yayı uzunluğunu hesaplaması da geometri açısından önemli bir çalışmasıdır. Merdiven yayı uzunluğunun ilk kez Bîrûnî tarafından bu yöntemle bulunması yaygın bir kanıdır. Ancak Bîrûnî bu yöntemi başka bir bilginden aldığını belirtmiştir.
Astronomi [değiştir]
Bîrûnî'nin astronomi alanında yaptığı çalışmaların başında Sultan Mesut'a 1010'da sunduğu "Mesudî fi'l Heyeti ve'n-Nücum" adlı yapıtı gelmektedir. Bu yapıt günümüze gelmiş olup bu konuda yaptığı çalışmalarının bir kısmı kayıptır. Kanun adlı eserinde Aristo ve Batlamyus'un görüşlerini tartışma konusu yaparak Dünya'nın kendi ekseninde dönüyor olma olasılığı üzerinde durması bilim tarihi açısından önemlidir. Ancak bu konuda kesin bir sonuca varamadığı varsayılan Bîrûnî'nin günümüze değin bu konuda bir eseri ulaşmamıştır.
"Nihâyâtü'l-Emâkin" (Türkçe: Mekânların Sonları) adlı yapıtı, coğrafyadan, jeoloji ve jeodeziye kadar bir dizi konudaki yazılarını içerir. Sultan Mesut'a sunduğu "el-Kanunü'l-Mesudi", Bîrûnî’nin astronomi alanındaki en önemli yapıtıdır. Bilim tarihçilerine göre o, Kopernik'le başlayan çağdaş astronominin temellerini atmıştır.
Ayrıca gerilim düzleminin gök apsisine göre eğikliğini de (enlem eğikliği) Kas, Gürgenç ve Gazne'de yaptığı çeşitli hesaplamalarla aslına çok uzak değerlerde bulmuştur. Ayrıca birçok elementli ve bileşikli hesaplayabilmiştir. Boylamın belirlenmesi gerilimininkine nazaran daha zor olduğundan Bîrûnî, iki nokta arasındaki boylam farkını enleme ve aradaki toplam uzaklığa dayanan bir formülle hesaplama yoluna gitmiş, ölçme ve gözlemlerinde hata payını en aza indirgemek için uğraşmıştır. Bunun yanında gözlem aletlerinin boyutunu büyütmek yerine onları çapraz çizgilere bölmeleyerek duyarlılığı arttıracağını keşfederek verniye ilkesinin temellerini atmıştır. Aşağıda ekliptik eğimin değerini bulan bazı bilim adamlarının ortaya attığı sayı değerleri bulunmaktadır:
Bilim adamı Yıl Ekliptik eğimi
Batlamyus - 23 50’
El Me'mun astronomları 832 23 33’ 39”
Sâbit bin Kurre 875 23 30’ 30’’
El-Battânî 880 23 35’
El-Bîrûnî 995 23 27’
Tycho Brahe 1790 23 30’
Bradley 1750 23 38’.3
Modern ölçütler 1950 23 26’.7
Diğer bilimler [değiştir]
Bîrûnî, "Kitâbü’l-Camahir fi Mârifeti'l-Cevâhir" (Türkçe: Cevherlerin özellikleri üstüne) adlı yapıtında 23 katı maddenin ve altı sıvının özgül ağırlıklarını bugünkü değerlerine çok yakın olarak saptamıştır. Aynı şekilde Hint tarihi hakkında da kitap yazan Bîrûnî, Hintlilerin inandığı boş inançları, inanışlarını, yaşam biçimlerini ve gelenek-görenekleri çok ayrıntılı olarak anlatmış, bunu yaparken tamamen tarafsız ve önyargılardan uzak davranmıştır.
Tıp alanında da birçok eser veren Birûni, döneminde bir kadını sezaryenle doğum yaptırmayı başarmıştır. Şifalı otlar ve birtakım ilaçlar üzerine yazdığı "Kitabu's Saydane", Birûni’nin son yapıtı olmakla beraber 1050'de yazılmıştır. Bu kitapta üç bin kadar bitkinin neye yaradığını ve nasıl kullanıldığı yazmaktadır. İlaçların yanında o bitkinin Arapça, Farsça, Yunanca, Sanskritçe ve Türkçe gibi başka dillerdeki adının yer alması etimolojik açısından çok önemli bir gelişmedir.
Bilimsel bakış açısı olarak İbn Sînâ'nın Aristo tarzı düşüncesine karşı çıkan Bîrûnî, tek tanrı inancını benimseyerek Evren'in bir başlangıcının olduğunu, öncesiz bir Evren'in tanrının gereksiz sayılması demek olduğunu savunmuştur. İbn Sînâ'nın bu tarz yaklaşımına sürekli karşı çıkan Bîrûnî'nin İbn Sînâ ile yazışırken yaptığı tartışmalardan bir kısmı günümüze kadar ulaşmıştır.
Öte yandan Bîrûnî, astroloji gibi bilim sayılmayan bir konuyla da ilgilenmiş ve "Kitâbu't Tefhim fî Evâili Sanaati’t-Tencîm" adında bir astroloji eseri yazmıştır. Ancak simya, efsun, büyü gibi diğer akıl dışı alanlar üzerinde çalışmadığı gibi bunlara karşı çıkmıştır. Bunun yanında Bîrûnî, devletlerin tarihlerini incelerken ekonomik nedenleri araştırarak devletlerin ilişkilerinin altında dînî nedenler aranmasının yanlış olduğunu öne sürmüştür.
Batı'da "Aliboron" adıyla bilinen Bîrûnî'nin yapıtları birçok Batı diline çevrilmiştir. Bîrûnî, hiçbir eserinde tek bir bilime veya konuya bağlı kalmadan bilimi tek bir bütün olarak gören bir ansiklopedisttir.
Eserleri [değiştir]
Bîrûnî'nin onlarca yapıtı arasında en çok bilinenleri aşağıdaki gibidir:
El-Âsâr'il-Bâkiye an'il-Kurûni'i-Hâli-ye
El-Kanûn'ül-Mes'ûdî
Kitâb'üt-Tahkîk Mâ li'l-Hind
Tahdîd'ü Nihâyeti'l-Emâkin li Tas-hîh-i Mesâfet'il-Mesâkin
Kitâbü'l-Cemâhir fî Mâ'rifet-i Cevâ-hir
Kitâbü't-Tefhîm fî Evâili Sıbaâti't-Tencîm
Kitâbü's-Saydele fî Tıp
Kalıt [değiştir]
Türkiye'de 1973 yılında basılan El-Bîrûnî posta pulu.
Bîrûnî, günümüzde en bilinen İslâm bilginlerinden biridir. Tüm Dünya'daki çeşitli ülkelerde Bîrûnî'yi anmak için sempozyumlar, kongreler düzenlendi, pullar bastırıldı. Türk Tarih Kurumu 68. sayısını "Bîrûnî'ye Armağan" adıyla Bîrûnî‘ye tahsis etti. 1973 yılında Türkiye'de basılan pullar arasında Bîrûnî'ye de yer verildi. UNESCO'nun 25 dilde çıkardığı Conrier Dergisi 1974 Haziran sayısını Bîrûnî'ye ayırdı. Kapak fotoğrafının altına, "1000 yıl önce Orta Asya'da yaşayan evrensel dâhî Bîrûnî; Astronom, Tarihçi, Botanikçi, Eczacılık uzmanı Jeolog, Şair, Mütefekkir, Matematikçi, Coğrafyacı ve Hümanist" diye yazılarak tanıtıldı. Bîrûnî’ye ait bir minyatür, İstanbul'daki Topkapı Müzesi'nde bulunmaktadır.
Kaynakça [değiştir]
Bîrûnî.. – 3. Cilt / s. 223
Ana Britannica – 4. Cilt / s. 269-271
Coğrafya Ansiklopesi 2.Cilt / s. 212
Notlar [değiştir]
^ Günay Tümer, 'Bîrûnî', Türkiye Diyanet Vakfı İslâm Ansiklopedisi, Cilt 6, s. 206.)
^ Rahman Habib, A Chronology of Islamic History, 570-1000 CE, Mansell Publishing, p. 167:
"A Persian by birth, Biruni produced his writings in Arabic, though he knew, besides Persian, no less than four other languages."
^ Biruni (2007). Encyclopædia Britannica. Retrieved April 22, 2007.
^ David C. Lindberg, Science in the Middle Ages, University of Chicago Press, p. 18:
"A Persian by birth, a rationalist in disposition, this contemporary of Avicenna and Alhazen not only studied history, philosophy, and geography in depth, but wrote one of the most comprehensive of Muslim astronomical treatises, the Qanun Al-Masu'di."
^ Zeki Velidi Togan, Türk kökenli olduğunu iddia ettiyse (Zeki Velidi Togan, Umumi Türk Tarihine Giriş, s.90-94.) bu tezi tutulmamıştır.
^ Güney, ailesine dair bilginin olmadığını açıkladıktan sonra Bîrûnî'nin ana dilinin ne Arapça ne de Farsça olmadığını (Kitâbü's-Saydele [mukadime], s. 31.) ve aslî Hârizmliler'den olmadığını (el-Âsârü'l bâkiye, s. 39.) belirterek Türk kökenli olma ihtimalinden bahsetmektedir. (Güney, a.g.y)
[göster] g • t • dOrtaçağ Müslüman Astronomları
[göster] g • t • dOrtaçağ Müslüman Matematikçileri
[göster] g • t • dHorasan alimleri
Kategoriler: 973 doğumlular1048 yılında ölenlerAnsiklopedistlerFars astronomlarİslam filozoflarıKronologlar
قس انگلیسی
Abū al-Rayḥān Muḥammad ibn Aḥmad al-Bīrūnī[n 1] (born 5 September 973 in Kath, Khwarezm, now region in Uzbekistan, died 13 December 1048 in Ghazni)[3], known as Alberonius in Latin and Al-Biruni in English,[4]
Bosworth, C. E. (1968), “The Political and Dynastic History of the Iranian World (A.D. 1000–1217)”, J.A. Boyle (ed.), Cambridge History of Iran, vol. 5: The Saljuq and Mongol Periods, Cambridge University Press: 1-202. [45]. Excerpt from page 7:"The Iranian scholar al-BIruni says that the Khwarazmian era began when the region was first settled and cultivated, this date being placed in the early 13th-century BC) "
Richard Frye: "The contribution of Iranians to Islamic mathematics is overwhelming. ..The name of Abu Raihan Al-Biruni, from Khwarazm, must be mentioned since he was one of the greatest scientists in World History"(R.N. Frye, "The Golden age of Persia", 2000, Phoenix Press. pg 162)
M. A. Saleem Khan, "Al-Biruni's discovery of India: an interpretative study", iAcademicBooks, 2001. pg 11: "It is generally accepted that he was Persian by origin, and spoke the Khwarizmian dialect" [4]
Rahman, H. U. (1995). A Chronology of Islamic History : 570 - 1000 CE. London: Mansell Publishing. p. 167. ISBN 1-897940-32-7. "A Persian by birth, Biruni produced his writings in Arabic, though he knew, besides Persian, no less than four other languages""/ref"-Chorasmian[5][6] Muslim scholar and polymath of the 11th century.
Al-Biruni is regarded as one of the greatest scholars of the medieval Islamic era and was well versed in physics, mathematics, astronomy, and natural sciences, and also distinguished himself as a historian, chronologist and linguist.[6] He was conversant in Chorasmian, Persian, Arabic, Sanskrit, and also knew Greek, Hebrew and Syriac. He spent a large part of his life in Ghazni in modern-day Afghanistan, capital of the Ghaznavid dynasty which ruled eastern Iranian lands and the northwestern Indian subcontinent. In 1017 he traveled to the Indian subcontinent and became the most important interpreter of Indian science to the Islamic world. He is given the titles the "founder of Indology" and the "first anthropologist".[7] He was an impartial writer on custom and creeds of various nations, and was given the title al-Ustdadh ("The Master") for his remarkable description of early 11th-century India.[6] He also made contributions to Earth sciences, and is regarded as the "father of geodesy" for his important contributions to that field, along with his significant contributions to geography.
Contents [show]
[edit]Life
He was born in the outer district of Kath, the capital of the Afrighid dynasty of Chorasmia.[8] The word Biruni means "outer-district" in and so this became his nisba: "al-Bīrūnī" = "the Birunian".[8] His first twenty-five years were spent in Chorasmia where he studied fiqh, theology, grammar, mathematics, astronomy, medics and other sciences.[8] which was the language of Biruni,[9][10] survived for several centuries after Islam until the Turkification of the region, and so must some at least of the culture and lore of ancient Khwarezm, for it is hard to see the commanding figure of Biruni, a repository of so much knowledge, appearing in a cultural vacuum.[11]
He was sympathetic to the Afrighids, who were overthrown by the rival dynasty of Ma'munids in 995. Leaving his homeland, he left for Bukhara, then under the Samanid ruler Mansur II the son of Nuh. There he also corresponded with Avicenna[12] and there are extant exchanges of views between these two scholars.
In 998, he went to the court of the Ziyarid amir of Tabaristan, Shams al-Mo'ali Abol-hasan Ghaboos ibn Wushmgir. There he wrote his first important work, al-Athar al-Baqqiya 'an al-Qorun al-Khaliyya (literally: "The remaining traces of past centuries" and translated as "Chronology of ancient nations" or "Vestiges of the Past") on historical and scientific chronology, probably around 1000 A.D., though he later made some amendments to the book. Accepting the definite demise of the Afrighids at the hands of the Ma'munids, he made peace with the latter who then ruled Chorasmia. Their court at Gorganj (also in Chorasmia) was gaining fame for its gathering of brilliant scientists.
In 1017, Mahmud of Ghazni took Rey. Most scholars, including al-Biruni, were taken to Ghazna, the capital of the Ghaznavid dynasty.[1] Biruni was made court astrologer[13] and accompanied Mahmud on his invasions into India, living there for a few years. Biruni became acquainted with all things related to India. He may even have learned some Sanskrit.[14] During this time he wrote the Kitab ta'rikh al-Hind, finishing it around 1030.[15]
[edit]Mathematics and Astronomy
This section requires expansion. (June 2011)
An illustration from al-Biruni's astronomical works, explains the different phases of the moon.
Diagram illustrating a method proposed and used by Al-Biruni to estimate the radius and circumference of the Earth
Ninety-five of 146 books known to have been written by Bīrūnī, about 65 percent, were devoted to astronomy, mathematics, and related subjects like mathematical geography.[16]
Biruni's major work on astrology[17] is primarily an astronomical and mathematical text, only the last chapter concerns astrological prognostication. His endorsement of astrology is limited, in so far as he condemns horary astrology[18] as 'sorcery'.
Biruni wrote an extensive commentary on Indian astronomy in the Kitab ta'rikh al-Hind, in which he claims to have resolved the matter of Earth's rotation in a work on astronomy that is no longer extant, his Miftah-ilm-alhai'a (Key to Astronomy):
[T]he rotation of the earth does in no way impair the value of astronomy, as all appearances of an astronomic character can quite as well be explained according to this theory as to the other. There are, however, other reasons which make it impossible. This question is most difficult to solve. The most prominent of both modem and ancient astronomers have deeply studied the question of the moving of the earth, and tried to refute it. We, too, have composed a book on the subject called Miftah-ilm-alhai'a (Key to Astronomy), in which we think we have surpassed our predecessors, if not in the words, at all events In the matter.[19]
In his description of Sijzi's astrolabe's he hints at contemporary debates over the movement of the earth. He carried on a lengthy correspondence and sometimes heated debate with Ibn Sina, in which Biruni repeatedly attacks Aristotle's celestial physics: he argues by simple experiment that vacuum must exist;[20] he is "amazed" by the weakness of Aristotle's argument against elliptical orbits on the basis that they would create vacuum;[21] he attacks the immutability of the celestial spheres;[22] and so on.
In his major extant astronomical work, the Mas'ud Canon, he regards heliocentric and geocentric hypotheses as mathematically equivalent but heliocentrism as physically impossible, yet approves of the theory that the earth rotates on its axis.[23] He utilizes his observational data to disprove Ptolemy's immobile solar apogee.[24] More recently, Biruni's eclipse data was used by Dunthorne in 1749 to help determine the acceleration of the moon[25] and his observational data has entered the larger astronomical historical record and is still used today[26] in geophysics and astronomy.
[edit]Physics
Al-Biruni contributed to the introduction of the experimental scientific method to mechanics, unified statics and dynamics into the science of mechanics, and combined the fields of hydrostatics with dynamics to create hydrodynamics.[citation needed]
[edit]Geography
This section requires expansion. (June 2011)
Four directions and Political divisions of Iran by Abū Rayḥān al-Bīrūnī
Bīrūnī also devised his own method of determining the radius of the earth by means of the observation of the height of a mountain and carried it out at Nandana in India (present day Pind Dadan Khan, Pakistan).[27]
See also: History_of_geodesy#Biruni
[edit]Pharmacology and Mineralogy
This section requires expansion. (June 2011)
Due to an apparatus he constructed himself, he succeeded in determining the specific gravity of a certain number of metals and minerals with remarkable precision.[28]
[edit]History and Chronology
This section requires expansion. (June 2011)
Biruni's main essay on political history, Kitāb al-musāmara fī aḵbār Ḵᵛārazm (Book of conversation concerning the affairs of Ḵᵛārazm) is now known only from quotations in Bayhaqī’s Tārīkh-e masʿūdī. In addition to this various discussions of historical events and methodology are found in connection with the lists of kings in his al-Āthār al-bāqiya and in the Qānūn as well as elsewhere in the Āthār, in India, and scattered throughout his other works.[29]
[edit]History of Religions
This section requires expansion. (June 2011)
Bīrūnī is one of the most important Muslim authorities on the history of religion.[30] Al-Biruni was a pioneer in the study of comparative religion. He studied Zoroastrianism, Judaism, Hinduism, Christianity, Buddhism, Islam, and other religions. He treated religions objectively, striving to understand them on their own terms rather than trying to prove them wrong. His underlying concept was that all cultures are at least distant relatives of all other cultures because they are all human constructs. “What al-Biruni seems to be arguing is that there is a common human element in every culture that makes all cultures distant relatives, however foreign they might seem to one another.” (Rosenthal, 1976, p. 10). Al-Biruni was disgusted by scholars who failed to engage primary sources in their treatment of Hindu religion. He found existing sources on Hinduism to be both insufficient and dishonest. Guided by a sense of ethics and a desire to learn, he sought to explain the religious behavior of different groups.
Al-Biruni divides Hindus into an educated and an uneducated class. He describes the educated as monotheistic, believing that God is one, eternal, and omnipotent and eschewing all forms of idol worship. He recognizes that uneducated Hindus worshipped a multiplicity of idols yet points out that even some Muslims (such as the Jabiriyya) have adopted anthropomorphic concepts of God. (Ataman, 2005)
[edit]Indology
This section requires expansion. (June 2011)
Bīrūnī’s fame as an Indologist rests primarily on two texts.[31] Al-Biruni wrote an encyclopedic work on India called “Tarikh Al-Hind” (History of India, also known as “Indica,” or simply “India”) in which he explored nearly every aspect of Indian life, including religion, history, geography, geology, science, and mathematics. He explores religion within a rich cultural context. He expresses his objective with simple eloquence: I shall not produce the arguments of our antagonists in order to refute such of them, as I believe to be in the wrong. My book is nothing but a simple historic record of facts. I shall place before the reader the theories of the Hindus exactly as they are, and I shall mention in connection with them similar theories of the Greeks in order to show the relationship existing between them (1910, Vol. 1, p. 7; 1958, p. 5) An example of Al-Biruni’s analysis is his summary of why many Hindus hate Muslims. He explains that Hinduism and Islam are totally different from each other. Moreover, Hindus in 11th century India considered all foreigners, not just Muslims, impure and refused to have any connection with them. Furthermore, when the Muslims entered India, the land had already been devastated by two previous invasions by the Sakas and the Hunas. On top of that, Mahmud of Ghazni, the Muslim sultan of north-western India and a contemporary of al-Biruni, plundered the wealth of the region. (Ataman, 2005). Al-Biruni intended to facilitate dialogue between Hindus and Muslims. He thought that the two groups had a great deal they could learn from one another. (Biruni, 1910, Vol. 1, p. 17). Al-Biruni collected books and studied with Hindu scholars to become fluent in Sanskrit. He translated books both from Sanskrit to Arabic and vice versa. (Ataman, 2005). While others were killing each other over religious differences, Al-Biruni had a remarkable ability to engage Hindus in peaceful dialogue. Mohammad Yasin puts this dramatically when he says, “The Indica is like a magic island of quiet, impartial research in the midst of a world of clashing swords, burning towns, and burned temples.” (Indica is another name for Al-Biruni’s history of India). (Yasin, 1975, p. 212).
[edit]Works
This section requires expansion. (June 2011)
Most of the works of Al-Biruni are in Arabic although he wrote one of his masterpieces, the Kitab al-Tafhim apparently in both Persian and Arabic, showing his mastery over both languages.[32] Bīrūnī’s catalogue of his own literary production up to his 65th lunar/63rd solar year (the end of 427/1036) lists 103 titles divided into 12 categories: astronomy, mathematical geography, mathematics, astrological aspects and transits, astronomical instruments, chronology, comets, an untitled category, astrology, anecdotes, religion, and books of which he no longer possesses copies.[33] His extant works include:
Critical study of what India says, whether accepted by reason or refused (Arabic تحقیق ما للهند من مقولة معقولة فی العقل أم مرذولة), also known as the Indica - a compendium of India's religion and philosophy
The Book of Instruction in the Elements of the Art of Astrology (Kitab al-tafhim li-awa’il sina‘at al-tanjim).
The Remaining Signs of Past Nations (Arabic الآثار الباقیة عن القرون الخالیة) - a comparative study of calendars of different cultures and civilizations, interlaced with mathematical, astronomical, and historical information.
The Mas'udi Canon (Persian قانون مسعودی) - an extensive encyclopedia on astronomy, geography, and engineering, named after Mas'ud, son of Mahmud of Ghazni, to whom he dedicated.
Understanding Astrology (Arabic التفهیم لصناعة التنجیم) - a question and answer style book about mathematics and astronomy, in Arabic and Persian.
Pharmacy - about drugs and medicines.
Gems (Arabic الجماهر فی معرفة الجواهر) about geology, minerals, and gems, dedicated to Mawdud son of Mas'ud.
Astrolabe.
A historical summary book.
History of Mahmud of Ghazni and his father.
History of Khawarazm.
[edit]Chronicle of Nations
[edit]Persian work
Although he preferred Arabic to Persian in scientific writing, his Persian version of the Al-Tafhim[32] is one of the most important of the early works of science in the Persian language, and is a rich source for Persian prose and lexicography.[32] The book covers the Quadrivium in a detailed and skilled fashion.[32]
[edit]Notes and references
Notes
^ Arabic spelling. Persian: Abū Rayḥān Muḥammad ibn Aḥmad Bērūnī (ابوریحان محمد بن احمد بیرونی). The intermediate form Abū Rayḥān al-Bīrūnī is often used in academic literature.
Citations
^ a b The Exact Sciences, E.S.Kennedy, The Cambridge History of Iran: The period from the Arab invasion to the Saljuqs, Ed. Richard Nelson Frye, (Cambridge University Press, 1999), 394.
^ Kemal Ataman, Understanding other religions: al-Biruni's and Gadamer's "fusion of horizons", (CRVP, 2008), 58.
^ Encyclopædia Britannica, al-Biruni - Britannica Online Encyclopedia, Britannica.com, retrieved 2010-02-28
^ Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951)
^
Biruni (2007). Encyclopædia Britannica. Retrieved 22 April 2007;
David C. Lindberg, Science in the Middle Ages, University of Chicago Press, p. 18:
"A Persian by birth, a rationalist in disposition, this contemporary of Avicenna and Alhazen not only studied history, philosophy, and geography in depth, but wrote one of the most comprehensive Muslim astronomical treatises, the Qanun Al-Masu'di."
;
L. Massignon, "Al-Biruni et la valuer internationale de la science arabe" in Al-Biruni Commemoration Volume, (Calcutta, 1951). pp 217-219.
“ In a celebrated preface to the book of Drugs, Biruni says: And if it is true that in all nations one likes to adorn oneself by using the language to which one has remained loyal, having become accustomed to using it with friends and companions according to need, I must judge for myself that in my native Khwarezmian, science has as much as chance of becoming perpetuated as a camel has of facing Kaaba. ”
;
Gotthard Strohmaier, "Biruni" in Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, Medieval Islamic Civilization: A-K, index: Vol. 1 of Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Taylor & Francis, 2006. excerpt from page 112: "Although his native Khwarezmian was also an Iranian language, he rejected the emerging neo-Persian literature of his time (Firdawsi), preferring Arabic instead as the only adequate medium of science.";
D. N. MacKenzie, Encyclopaedia Iranica, "CHORASMIA iii. The Chorasmian Language". Excerpt: "Chorasmian, the original Iranian language of Chorasmia, is attested at two stages of its development..The earliest examples have been left by the great Chorasmian scholar Abū Rayḥān Bīrūnī.";
Helaine Selin, "Encyclopaedia of the history of science, technology, and medicine in non-western cultures ", Springer, 1997. "Al-Biruni", pg 157: "his native language was the Khwarizmian dialect"
^ a b c D.J. Boilot, "Al-Biruni (Beruni), Abu'l Rayhan Muhammad b. Ahmad", in Encyclopaedia of Islam (Leiden), New Ed., vol.1:1236-1238. Excerpt 1: "He was born of an Iranian family in 362/973 (according to al-Ghadanfar, on 3 Dhu'l-Hididja/ 4 September — see E. Sachau, Chronology, xivxvi), in the suburb (birun) of Kath, capital of Khwarizm". Excerpt 2:"was one of the greatest scholars of mediaeval Islam, and certainly the most original and profound. He was equally well versed in the mathematical, astronomic, physical and natural sciences and also distinguished himself as a geographer and historian, chronologist and linguist and as an impartial observer of customs and creeds. He is known as al-Ustdadh, "the Master".
^ Robinson, Francis (2010). Islam in South Asia: Oxford Bibliographies Online Research Guide. Oxford University Press US. p. 10. ISBN 0-19-980644-6.
^ a b c C. Edmund Bosworth, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life" in Encyclopedia Iranica. Access date April 2011 at [1]
^ Gotthard Strohmaier, "Biruni" in Josef W. Meri, Jere L. Bacharach, Medieval Islamic Civilization: A-K, index: Vol. 1 of Medieval Islamic Civilization: An Encyclopedia, Taylor & Francis, 2006. excerpt from page 112: "Although his native Khwarezmian was also an Iranian language, he rejected the emerging neo-Persian literature of his time (Firdawsi), preferring Arabic instead as the only adequate medium of science.";
^ D. N. MacKenzie, Encyclopaedia Iranica, "CHORASMIA iii. The Chorasmian Language" [2] "Chorasmian, the original of Chorasmia, is attested at two stages of its development..The earliest examples have been left by the great Chorasmian scholar Abū Rayḥān Bīrūnī.
^ Bosworth, C.E. "Ḵh̲ W Ārazm." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. Accessed at 10 November 2007 "http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_SIM-4205"
^ Firoozeh Papan-Matin, Beyond death: the mystical teachings of ʻAyn al-Quḍāt al-Hamadhānī, (Brill, 2010), 111.
^ Marshall G. S. Hodgson, The Venture of Islam: Conscience and History in a World Civilization, Vol.3, (University of Chicago Press, 1958), 168.
^ Jean Jacques Waardenburg, Muslim Perceptions of other Religions: A Historical Survey, (Oxford University Press, 1999), 27.
^ Jean Jacques Waardenburg, 27.
^ George Saliba, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iii. Mathematics and Astronomy" in Encyclopaedia Iranica
^ Biruni, 'Book of Instruction in the Elements of the Art of Astrology', c.1027
^ George C. Noonan, 'Classical Scientific Astrology'
^ Al-Biruni, trans. by Edward C. Sachau (1888), 'Alberuni's India: an account of the religion, philosophy, and literature', p.277
^ c.f. questions six and seven; Rafik Berjak, Muzaffar Iqbal 'Ibn Sinaal-Biruni correspondence pt.V', Islam and Science, Summer, 2005
^ Rafik Berjak & Muzaffar Iqbal, 'Ibn SinaAl-Biruni correspondence pt.III', Islam & Science / Summer, 2004
^ Rafik Berjak & Muzaffar Iqbal, 'Ibn SinaAl-Biruni correspondence pt.III', Islam & Science / Summer, 2003
^ Douglas, A. V., 'R.A.S.C. Papers- Al-Biruni, Persian Scholar, 973-1048', Journal of the Royal Astronomical Society of Canada, Vol. 67, p.209
^ Rosenfeld, B. (1974), Review of Zhizn' i trudy Beruni, 'Biruni', Journal for the History of Astronomy, Vol. 5, p.135
^ M. Th. Houtsma, 'E. J. Brill's first encyclopaedia of Islam 1913-1936', p.681
^ Francis Stephenson (1995), 'Historical eclipses and earth's rotation', pp.45,457,488-499
^ David Pingree,"BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iv. Geography" in Encyclopaedia Iranica
^ Georges C. Anawati, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN v. Pharmacology and Mineralogy, in Encyclopaedia Iranica
^ David Pingree, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vi. History and Chronology" in Encyclopaedia Iranica
^ François de Blois,"BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vii. History of Religions" in Encyclopaedia Iranica
^ Bruce B. Lawerence, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN viii. Indology" in Encyclopaedia Iranica
^ a b c d S.H. Nasr, "An introduction to Islamic cosmological doctrines: conceptions of nature and methods used for its study by the Ikhwān al-Ṣafāʾ, al-Bīrūnī, and Ibn Sīnā", 2nd edition, Revised. SUNY press, 1993. pp 111: "Al-Biruni wrote one of the masterpieces of medieval science, Kitab al-Tafhim, apparently in both Arabic and Persian, demonstrating how conversant he was in both tongues. The Kitab al-Tafhim is without doubt the most important of the early works of science in Persian and serves as a rich source for Persian prose and lexicography as well as for the knowledge of the Quadrivium whose subjects it covers in a masterly fashion"
^ David Pingree, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN ii. Bibliography, in Encyclopaedia Iranica. [3]
Bibliography
C.E. Bosworth, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life" in Encyclopædia Iranica [5] (accessed April 2011)
David Pingree, ""BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN ii. Bibliography", in Encyclopædia Iranica [6] (accessed April 2011)
George Saliba, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iii. Mathematics and Astronomy" in Encyclopædia Iranica [7] (accessed April 2011)
David Pingree, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iv. Geography" in Encycloapedia Iranica [8] (accessed April 2011)
Georges C. Anawati, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN v. Pharmacology and Mineralogy" in Encycloapedia Iranica [9] (accessed April 2011)
David Pingree, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vi. History and Chronology" in Encyclpaedia Iranica [10] (accessed April 2011)
François de Blois, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vii. History of Religions", in Encyclopædia Iranica [11] (accessed April 2011)
Bruce B. Lawerence, "BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN viii. Indology", in Encyclopædia Iranica [12] (accessed April 2011)
Yano, Michio (2007). "Bīrūnī: Abū al‐Rayḥān Muḥammad ibn Aḥmad al‐Bīrūnī". In Thomas Hockey et al. The Biographical Encyclopedia of Astronomers. New York: Springer. pp. 131–3. ISBN 978-0-387-31022-0. (PDF version)
Kennedy, E. S. (2008) [1970-80]. "Al-Bīrūnī (or Bērūnī), Abū Rayḥān (or Abu’l-Rayḥān) Muḥammad Ibn Aḥmad". Complete Dictionary of Scientific Biography. Encyclopedia.com.
Glick, Thomas F.; Livesey, Steven John; Wallis, Faith (2005), Medieval Science, Technology, and Medicine: An Encyclopedia, Routledge, ISBN 0-415-96930-1
Kiple, Kenneth F.; Ornelas, Kriemhild Coneè (2001), The Cambridge World History of Food, Cambridge University Press, ISBN 0-521-40216-6
Rashed, Roshdi; Morelon, Régis (1996), Encyclopedia of the History of Arabic Science, 1 & 3, Routledge, ISBN 0-415-12410-7
Saliba, George (1994), A History of Arabic Astronomy: Planetary Theories During the Golden Age of Islam, New York University Press, ISBN 0-8147-8023-7
Dani, Ahmed Hasan (1973), Alberuni's Indica: A record of the cultural history of South Asia about AD 1030, University of Islamabad Press
Samian, A.L. (2011). "Reason and Spirit in Al-Biruni’s Philosophy of Mathematics". In Tymieniecka, A-T.. Reason, Spirit and the Sacral in the New Enlightenment. Islamic Philosophy and Occidental Phenomenology in Dialogue. 5. Netherlands: Springer. pp. 137–146. doi:10.1007/978-90-481-9612-8_9. ISBN 978-90-481-9612-8.
Biruni, Abu al-Rayhan Muhammad ibn Ahmad al- (1910), E. Sachau, ed., Al-Beruni’s India: an Account of the Religion, Philosophy, Literature, Geography, Chronology, Astronomy, Customs, Laws and Astrology of Indiae, London: Kegan Paul, Trench, Trubner & Co.
Rosenthal, F. (1976), E. Yarshter, ed., Al-Biruni between Greece and India,, New York: Iran Center, Columbia University
Yasin, M. (1975), Al-Biruni in India, Islamic Culture
Ataman, K. (2005), Re-Reading al-Biruni’s India: a Case for Intercultural Understanding, Islam and Christian-Muslim Relations
[edit]Further reading
On the Presumed Darwinism of Alberuni Eight Hundred Years before Darwin Jan Z. Wilczynski Isis Vol. 50, No. 4 (Dec., 1959), pp. 459–466 (article consists of 8 pages) Published by: The University of Chicago Press on behalf of The History of Science Society Stable URL: [13]
[edit]External links
Wikisource has original works written by or about:
Abu Rayhan Biruni
Wikiquote has a collection of quotations related to: Abū-Rayhān Bīrūnī
Wikimedia Commons has media related to: Abu Rayhan al-Biruni
BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN in Encyclopaedia Iranica
C.E. Bosworth, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN i. Life in Encyclopaedia Iranica (accessed April 2011)
David Pingree, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN ii. Bibliography in Encyclopaedia Iranica (accessed April 2011)
George Saliba, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iii. Mathematics and Astronomy in Encyclopaedia Iranica (accessed April 2011)
David Pingree, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN iv. Geography in Encycloapedia Iranica (accessed April 2011)
Georges C. Anawati, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN v. Pharmacology and Mineralogy in Encycloapedia Iranica (accessed April 2011)
Gomez, A. G. (2010) Biruni's Measurement of the Earth [online], http://www.jscimath.org/uploads/J2011172AG.pdf
Gomez, A. G. (2012) Biruni's Measurement of the Earth Geogebra interactive illustration.
David Pingree, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vi. History and Chronology in Encyclpaedia Iranica (accessed April 2011)
François de Blois, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN vii. History of Religions in Encyclopaedia Iranica (accessed April 2011)
Bruce B. Lawerence, BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN viii. Indology in Encyclopaedia Iranica (accessed April 2011)
Richard Covington, Rediscovering Arabic Science, 2007, Saudi Aramco World
[edit]Works of Al-Biruni online
Elliot, H. M. (Henry Miers), Sir; John Dowson (1871). "1. Táríkhu-l Hind of Bírúní". The History of India, as Told by Its Own Historians. The Muhammadan Period (Vol 2.). London : Trübner & Co.. (At Packard Institute)
Sachau, Dr.Edward C. (1910). ALBERUNI'S INDIA - An account of ... India about A.D. 1030 (Vol. 1). Kegan Paul, Trench Trubner & Co.Ltd., London.
Sachau, Dr.Edward C. (1910). ALBERUNI'S INDIA - An account of ... India about A.D. 1030 (Vol 2.). Kegan Paul, Trench Trubner & Co. Ltd., London.
Alberuni's India, in English
"On Stones": Biruni's work on geology, medical properties of gemstones full text version + comments
[show] v t e
Scholars of Khorasan
[show] v t e
Astronomy in medieval Islam
[show] v t e
Mathematics in medieval Islam
[show] v t e
Geography and cartography in medieval Islam
[show] v t e
Alchemy and chemistry in medieval Islam
Help improve this pageWhat's this?
Did you find what you were looking for?Yes No
Categories: 973 births1048 deathsMedieval Persian astrologersMedieval Persian astronomersMedieval Persian geographersMedieval Persian mathematiciansPersian philosophers10th-century mathematicians11th-century mathematicians11th-century historians11th-century geographersAstronomers of medieval IslamGeographers of medieval IslamAstrologers of medieval IslamAlchemists of medieval IslamMathematicians of medieval IslamMuslim philosophersScientists who worked on Qibla determinationIndologistsAnthropologistsHistorians of India11th-century astronomers
قس روسی
Абу́ Рейха́н Мухамме́д ибн Ахме́д аль-Бируни́ (перс. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی 4 сентября 973, город Кят, Хорезм, — 9 декабря 1048, Газни, совр. Афганистан) — великий учёный из Хорезма, автор многочисленных капитальных трудов по истории, географии, филологии, астрономии, математике, геодезии, минералогии, фармакологии, геологии и др. Бируни владел почти всеми науками своего времени. По сведениям, посмертный перечень его работ, составленный его учениками, занял 60 мелко исписанных страниц[источник не указан 209 дней].
Содержание [показать]
[править]Биография
Аль-Бируни получил широкое математическое и философское образование. Его учителем в древней столице хорезмшахов Кяте был выдающийся математик и астроном Ибн Ирак. После взятия в 995 году Кята эмиром Гурганджа и переноса столицы Хорезма в Гургандж аль-Бируни уехал в Рей, где работал у ал-Ходжанди. Затем он работал в Гургане при дворе Шамс аль-Ма’али Кабуса, которому он около 1000 года посвятил «Хронологию», затем вернулся в Хорезм и работал в Гургандже при дворе хорезмшахов Али (997—1009) и Мамуна II. С 1017 года, после завоевания Хорезма султаном Махмудом Газневи он был вынужден переехать в Газну, где работал при дворе султана Махмуда и его преемников Масуда и Маудуда. Аль-Бируни участвовал в походах Махмуда в Индию, где прожил несколько лет.
Умирал в полном сознании и, попрощавшись со всеми друзьями, спросил последнего: «Что ты толковал мне однажды о методах счёта неправедных прибылей?» «Как Вы можете думать об этом в таком состоянии?» — изумленно воскликнул тот. «Эх ты! — сказал Бируни еле слышно. — Я думаю, что покинуть сей мир, зная ответ на этот вопрос, лучше, чем уйти из него невеждой…»
[править]Научные работы
В самом первом сочинении «Хронология, или памятники минувших поколений» (1000 год) аль-Бируни собрал и описал все известные в его время системы календаря, применявшиеся у различных народов мира, и составил хронологическую таблицу всех эпох, начиная от библейских патриархов.
В завершенном в 1030 году труде «Индия, или Книга, содержащая разъяснение принадлежащих индийцам учений, приемлемых разумом или отвергаемых» аль-Бируни дал детальное научно-критическое описание быта, культуры и науки индийцев, изложил их религиозно-философские системы, достаточно точно переложив учение классической санкхьи, теорию космической эволюции, учение о связи души с «тонким телом» и др. Здесь же изложена знаменитая легенда о создателе игры в шахматы.
Астрономии Бируни посвятил свыше 45 сочинений. Популярным введением в астрономическую науку служит «Книга вразумления начаткам науки звёзд», написанная около 1029 года и дошедшая до нас в двух вариантах: на арабском языке и на фарси. Эта книга состоит из 530 вопросов и ответов по геометрии, арифметике, астрономии, географии, хронологии, устройству астролябии и астрологии.
Иллюстрация из книги аль-Бируни на персидском языке. Показаны различные фазы Луны.
Главное сочинение Бируни по астрономии — «Канон Мас‘уда по астрономии и звёздам». План этого сочинения близок к стандартному плану арабских зиджей, но в отличие от них здесь приведены подробные экспериментальные и математические доказательства всех излагаемых положений; ряд положений своих предшественников, например, предположение Сабита ибн Корры о связи движения апогея Солнца с предварением равноденствий Бируни опровергает, во многих вопросах приходит к новым выводам. Он рассмотрел гипотезу о движении Земли вокруг Солнца; он утверждал одинаковую огненную природу Солнца и звёзд, в отличие от тёмных тел — планет, подвижность звёзд и огромные их размеры по сравнению с Землёй, идею тяготения. Бируни проводил наблюдения на построенном ан-Насави в Рее стенном квадранте радиусом 7,5 м, выполняя их с точностью до 2′. Он установил угол наклона эклиптики к экватору, рассчитал радиус Земли, описал изменение окраски Луны при лунных затмениях и солнечную корону при солнечных затмениях.
Аль-Бируни на иранской марке 1973 года
Большое внимание Бируни уделял математике, особенно тригонометрии: помимо значительной части «Канона Мас‘уда», он посвятил ей сочинения «Об определении хорд в круге при помощи вписанной в него ломаной линии» (здесь рассматривается ряд принадлежащих Архимеду теорем, не сохранившихся в греческих рукописях), «Об индийских рашиках» (в этой книге обсуждается так называемое тройное правило), «Сферика», «Книга жемчужин о плоскости сферы» и др. Вопросам прикладной математики посвящены трактат «Тени», несколько трактатов об астролябии и других астрономических инструментах, ряд сочинений по геодезии.
В 1038 году Бируни написал «Минералогию, или Книгу сводок для познания драгоценностей», в которой определён удельный вес многих минералов и даны подробные сведения о более чем пятидесяти минералах, рудах, металлах, сплавах и др. Им же составлена «Фармакогнозия в медицине» — книга о медицинских препаратах, капитальный труд, имеющий большое значение и в наше время. В этой книге он подробно описал около 880 растений, их отдельных частей и продуктов выделения, привёл их точные признаки, упорядочил терминологию. Бируни собрал и объяснил около 4500 арабских, греческих, сирийских, индийских, персидских, хорезмийских, согдийских, тюркских и других названий растений; эти синонимы важны для современного исследования истории фармакогнозии[1].
Как исследователь Бируни подчеркивал необходимость тщательной проверки знания опытом, противопоставляя экспериментальное знание умозрительному. С этих позиций он критиковал аристотелевскую и авиценновскую концепцию «естественного места» и аргументацию против существования пустоты.
Помимо своего родного хорезмийского языка, Бируни владел арабским, персидским, греческим, латинским, турецким, сирийским языками, а также ивритом, санскритом и хинди. Эти знания способствовали выработке им принципов перевода естественнонаучной терминологии с одного языка на другой. Созданная Бируни на почве арабской графики система транскрипции во многом предвосхищала современную систему передачи индийских слов в урду.
[править]Сочинения ал-Бируни
Бируни Абу Рейхан. Памятники минувших поколений Пер. и прим. М. А. Салье // Избранные произведения, Том I. Ташкент: Фан, 1957.
Бируни Абу Рейхан. Индия. Пер. А. Б. Халидова, Ю. Н. Завадовского. // Избранные произведения, Том II. Ташкент: Фан, 1963. // Репринт: М.: Ладомир, 1995.
Бируни Абу Рейхан. Собрание сведений для познания драгоценностей (Минералогия). Пер. А. М. Беленицкого. Л.: Изд. АН СССР, 1963.
Бируни Абу Рейхан. Геодезия (Определение границ мест для уточнения расстояний между населенными пунктами) Иссл., пер. и прим. П. Г. Булгакова // Избранные произведения, Том III. Ташкент: Фан, 1966.
Бируни Абу Рейхан. Фармакогнозия в медицине / Иссл., пер. и прим. У. И. Каримова. // Избранные произведения, Том IV. Ташкент: Фан, 1974.
Беруни Абу Райхан. Канон Мас’уда. / Пер. и прим. П. Г. Булгакова, Б. А. Розенфельда и А. Ахмедова. // Избранные произведения, Tом V, ч. 1-2. Ташкент: Фан, 1973. Книга 1, глава 1.
Беруни Абу Райхан. Книга вразумления начаткам науки о звездах / Пер. и прим. Б. А. Розенфельда и А. Ахмедова. // Избранные произведения, Том VI. Ташкент, Фан, 1975.
Беруни Абу Райхан. Математические и астрономические трактаты. / Пред., пер. и комм. П. Г. Булгакова и Б. А. Розенфельда. // Избранные произведения, Том VII. Ташкент: Фан, 1987.
Звездный каталог ал-Бируни с приложением каталогов Хайама и ат-Туси. Историко-астрономические исследования, вып. 8, 1962, с. 83-192.
ал-Бируни Абу Райхан. Трактат об определении хорд в круге при помощи ломаной линии, вписанной в него. В кн.: Из истории науки и техники в странах Востока, вып. 3, 1963, с. 93-147.
ал-Бируни Абу Райхан. Книга об индийских рашиках. Пер. и прим. Б. А. Розенфельда. В кн.: Из истории науки и техники в странах Востока, вып. 3, 1963, с. 148—170.
Беруни и Ибн Сина. Переписка. Пер. Ю. Н. Завадовского. Ташкент: Фан, 1973. Десять вопросов Беруни относительно «Книги о небе» и ответы Ибн Сины.
ал-Бируни. Об отношениях между металлами и драгоценными камнями по объёму. Пер. Б. А. Розенфельда и М. М. Рожанской. В кн.: Из истории физико-математических наук на средневековом Востоке. М.: Наука, 1983, с. 141—160.
[править]Фильмы
Абу Рейхан Беруни, 1974 год.
[править]Примечания
↑ Блинова К. Ф. и др. Ботанико-фармакогностический словарь: Справ. пособие / Под ред. К. Ф. Блиновой, Г. П. Яковлева. — М.: Высш. шк., 1990. — С. 265. — ISBN 5-06-000085-0
[править]Литература
Бируни. Сборник статей. Под ред. С. П. Толстова. М.-Л., 1950.
Булгаков П. Г. Жизнь и труды Беруни. Ташкент: Фан, 1972.
Булгаков П. Г. «Геодезия» Бируни как историко-астрономический памятник. Историко-астрономические исследования, 11, 1972, с. 181—190.
Булгаков П. Г. Ранний трактат Бируни о секстанте Фахри. Историко-астрономические исследования, 11, 1972, с. 211—220.
Джалалов Г. Д. Индийская астрономия в книге Бируни «Индия». Историко-астрономические исследования, 8, 1962, c. 195—220.
Джалалова З. Г. Учение ал-Бируни о движении Солнца. Историко-астрономические исследования, 12, 1975, с. 227—236.
Матвиевская Г. П., Сираждинов С. Х. Абу Райхан Беруни и его математические труды. М.: Знание, 1978.
Матвиевская Г. П. Очерки истории тригонометрии. Ташкент: Фан, 1990.
Рожанская М. М. О реконструкции полного текста трактата ал-Бируни об удельных весах. Историко-математические исследования, 7(42), 2002, с. 223—243.
Розенфельд Б. А., Рожанская М. М., Астрономический труд ал-Бируни «Канон Мас’уда». Историко-астрономические исследования, X, 1969, с. 63—95.
Розенфельд Б. А., Рожанская М. М., Соколовская З. К. Абу-р-Райхан Ал-Бируни, 973—1048. М.: Наука. 1973.
Розенфельд Б. А. Астрономический труд ал-Бируни «Книга вразумления начаткам науки звезд». Историко-астрономические исследования, XII, 1975, с. 205—226.
Садыков Х. У. Бируни и его работы по астрономии и математической географии. М.: ГТТИ, 1953.
Тимофеев И. В. Бируни. М. Молодая гвардия, 1986.
Шарипов А. Великий мыслитель Абу Райхан Бируни. Ташкент, Фан, 1972.
Щетников А. И. К реконструкции итерационного метода решения кубических уравнений в средневековой математике. Труды третьих Колмогоровских чтений. Ярославль: Изд-во ЯГПУ, 2005, с. 332—340.
Scheppler B. Al-Biruni: Master astronomer and muslim scholar of the eleventh century. Rosen, 2006.
[править]Ссылки
В Викицитатнике есть страница по теме
Аль-Бируни
Abu Arrayhan Muhammad ibn Ahmad al-Biruni (The MacTutor History of Mathematics archive)
BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN (The Encyclopædia Iranica)
В данной статье или разделе имеется список источников или внешних ссылок, но источники отдельных утверждений остаются неясными из-за отсутствия сносок.
Вы можете улучшить статью, внеся более точные указания на источники.
[показать] Астрологи / Древние астрологи
Категории: Персоналии по алфавитуУчёные по алфавитуРодившиеся 4 сентябряРодившиеся в 973 годуРодившиеся в КятеУмершие 9 декабряУмершие в 1048 годуУмершие в ГазниМатематики по алфавитуМатематики средневекового ВостокаМатематики XI векаАстрономы по алфавитуАстрономы средневекового ВостокаАстрономы XI векаАстрологи XI векаИсторики по алфавитуИсторики X векаХронистыИсторики XI векаАрабские историкиГеографы XI векаГеографы средневекового ВостокаХронологияЭнциклопедистыПолиглотыИстория УзбекистанаУчёные ХорезмаАлхимики
قس ازبکی
Abu Rayhon Beruniy Muhammad ibn Ahmad (4-sentabr, 973, Kat, Xorazm, — 11-dekabr, 1048, Gʻazna) — XI asr qomusiy olimi.
Mundarija [koʻrsatish]
[tahrir]Biografiya
Beruniy ota-onasidan juda yosh yetim qolgan va Iroqiylar xonadonida tarbiyalangan. Iroqiylarning oxirgi vakili Xorazmshoh, Abu Abdulloh Muhammad ibn Ahmad ibn Iroq hisoblanadi. Xorazmshohning jiyani — amakisining oʻgʻli Abu Nasr Mansur ibn Iroq Beruniyning ustozi edi. Beruniy juda yoshligidan ilm va fanga qiziqadi. U sevgan fanlar — astronomiya, matematika, geodeziya, geografiya va mineralogiya edi. U oʻzining „Geodeziya“ asarida 990-yil Kat shahrining geografik kengligini aniqlaganini yozadi. Maʼlumki, geografik kenglikni aniqlash uchun geografiya, matematika va astronomiyadan yetarlicha bilimga ega boʻlish lozim. 995-yil Katni, Xorazmning ikkinchi poytaxti, Gurganj (Urganch)ning amiri Maʼmun ibn Muhammad bosib oladi. Beruniy Iroqiylar xonadoniga mansubligi uchun Maʼmunning gʻazabidan qochib, Ray shahriga (hozirgi Tehron yaqinida) keladi. U Rayda mashhur olim — matematik va astronom al-Xoʻjandiy, tabib va faylasuf ar-Roziylar bilan tanishadi. Beruniy Rayda oʻzining „Al-Faxriy sekstanti“ risolasini yozadi. 997-yil Beruniy Katga qaytdi. Bu davrda Xorazmda oʻzgarishlar boʻlib, Maʼmun vafot etib, uning oʻrniga Ali ibn Maʼmun taxtga chiqqan edi. 998-yil Beruniy Jurjonga keldi. U Jurjonda 1004-yilgacha yashaydi. Oʻzining oʻn beshga yaqin asarini shu yerda yaratdi. Jumladan, olimning „Qadimgi xalqlardan qolgan yodgorliklar“ asari 1000-yil atrofida shu yerda yozilgan. 1004-yilning bahorida Beruniy Xorazmga qaytdi. Bu vaqtda Xorazmning poytaxti Gurganj edi. Gurganjda u Oy tutilishini kuzatdi. Saroyda al-Masihiy, tabib al-Hammar, Ibn Iroq va boshqalar ishlar edilar. 1005-yil bahorida buxorolik mashhur tabib Abu Ali Ibn Sino ham Gurganjga keladi. Gurganjda Beruniy matematika, astronomiya bilan bir qatorda fizika va mineralogiyaning baʼzi masalalari bilan shugʻullandi. Minerallarni aniqlash, ularni tizimga solishda solishtirma ogʻirliklardan foydalanish gʻoyasi ham mana shu yerda tugʻildi. 1017-yil yozida Mahmud Gʻaznaviyning buyrugʻiga koʻra Beruniy asir sifatida Gʻaznaga olib ketildi. U yerda ogʻir sharoitda yashadi. 1019-yildan keyin ilmiy ish bilan shugʻullanish sharoitiga erishdi. 1022—1024-yillarda Mahmud Hindistonga qilgan yurushida Beruniyni oʻzi bilan olib ketdi. Safarda ham Beruniy ilm bilan shugʻullandi. U Panjobdagi Nandna qal’asi yonida yer shari meridianini bir gradusining uzunligini oʻlchadi va u 110,895 km. ekanini aniqladi. Bu maʼlumot hozirgi zamon oʻlchashlari natijasi — 111,1 km bilan taqqoslansa, Beruniy oʻlchashlarining aniqligi qay darajada ekani koʻrinadi.
Abu Rayhon Beruniyga bagʻishlangan SSSR Pochta markasi.
U Hindistonda boʻlajak asari „Hindiston tarixi“ uchun maʼlumot yigʻdi va uni 1030-yil yozib tugatdi. Oʻsha yili Mahmud vafot etdi va uning oʻrniga oʻgʻli Mas’ud taxtga chiqdi. Mas’ud Beruniyga koʻp iltifotlar koʻrsatdi. Shu sababli, Beruniy oʻzining shoh asarini Mas’udga bagʻishlab „Qonuni Mas’udiy“ deb atadi. Bu asar asosan astronomiyaga oid boʻlsa ham Beruniyning matematikaga oid, yaʼni trigonometriya va sferik trigonometriyada qilgan anchagina kashfiyotlari shu asarda bayon etilgan. Beruniyning matematikaga va fanning boshqa sohalariga qoʻshgan hissasini yozib qoldirgan 100 dan ortiq asaridan ham koʻrish mumkin. Ulardan eng yiriklari — „Hindiston“, „Yodgorliklar“, „Qonuni Mas’udiy“, „Geodeziya“, „Mineralogiya“ va „Astronomiya“. Qolganlarini quyidagicha taqsimlash mumkin: matematikaga doirlari — 22 ta; astronomik asboblar haqida — 10 ta; astrologiklari — 21 ta; turli fanlar (fizika, mineralogiya, adabiyot, tarix va boshqalar) — 38 ta; turli tillardan tarjima asarlar — 21 ta. Beruniyning bu asarlaridan atigi 30 ga yaqini bizning kunlargacha yetib kelgan. Beruniy yoshligidayoq koʻp vaqtini turli kuzatishlar bilan oʻtkazgan. U bolaliastronomik asbob yasagan. Xorazmning turli joylari koordinatalarini aniqlash bilan shugʻullangan va 995—996-yillarda Kat shahrida diametri 15 ziroʻ (Ziroʻ — qadimgi oʻlchov birligi, 49 santimetr chamasida) boʻlgan doira va boshqa asboblar bilan astronomik oʻlchash ishlarini olib borgan. Beruniyning 152 asari maʼlum boʻlib, bizgacha uning faqat 30 tasi yetib kelgan. Jami asarlarining 70 tasi astronomiyaga, 20 tasi matematikaga, 12 tasi geografiya va geodeziyaga, 4 tasi mineralogiyaga, 1 tasi fizikaga, 1 tasi dorishunoslikka, 15 tasi tarix va etnografiyaga, 4 tasi falsafaga, 18 tasi adabiyotga bagʻishlangan. U 50 yoshida qadimiy sanskrit tilini oʻrgandi, bundan tashqari, fors, arab, yahudiy, grek tillarini ham bilar edi.
[tahrir]Beruniy jahon astronomiya va geografiya fani olimi
Beruniyning boy ilmiy merosi hali toʻla oʻrganilmagan. Beruniy yirik olim Abu Nosir ibn Iroqdan Evklid geometriyasi, Ptolemeyning astronomik taʼlimotlari boʻyicha dars olgan. 995-yilgacha u astronomiya, geografiya, geodeziya amaliy masalalarini hal etish bilan birga Yer va osmon globusini yasadi hamda astronomiyaga oid bir necha kitoblar yozdi. Olimning ana shunday asarlaridan biri „Geodeziya“ 1025-yilda yozib tugatilgan. Bu asar „shaharlar orasidagi masofalarni aniqlash uchun joylarning chegaralarini belgilash“ga doirdir. Kitobning 4-bobi oxirida Beruniy Yer aylanasining kattaligini oʻlchash haqida fikr yuritgan. Qadimdan insonlar Yerning shakli va kattaligini bilishga qiziqqanlar va turli xalqlar Yer shaklini turlicha tasavvur qilishgan.
Miloddan avval oʻtgan Pifagor, Arastu, Arximed, Eratosfen kabi buyuk olimlar Yer dumaloq va shar shaklida degan fikrni aytganlar. Jumladan, miloddan avvalgi 250-yilda iskandariyalik olim Eratosfen Yer shar shaklida deb, uning oʻlchamlarini quyidagicha aniqlagan. Iskandariya bilan Sienya (hozirgi Asvon) shaharlari orasidagi masofani karvonlarning yurish muddati bilan oʻlchaydi, keyin bu qiymatni ikki shahar kengligining ayirmasiga boʻladi va Yer radiusini 6840 kilometr deb chiqaradi. Bu gradus meridian yoyining uzunligi esa 119,444 boʻladi yoki meridian yoyining uzunligi 70 121 ga tengligini aniqlab, bu yoy meridian aylanasi uzunligining 1/50 qismi ekanligini hisoblagan. Yer meridian aylanasining uzunligi 39500 kilometrga yaqin boʻlsa kerak, degan fikrga kelgan. Eratosfendan soʻng Misr, Xitoy va yunon olimlaridan bir qanchasi Eratosfen oʻlchagan usul bilan Yerning kattaligini aniqlaganlar. O‘rta asrlarda Yerning hajmini aniqlashda yurtimizdan yetishib chiqqan olimlarning xizmatlari katta boʻlgan. Muso Muhammad al-Xorazmiy bir gradus meridian yoyning uzunligi 111,8 kilometrga tengligini isbotlab bergan.
Fors tilida yozilgan „Kitob al-Tafhim“da Beruniy tomonidan keltirilgan Oyning turli xil fazalari
.
Bagʻdodda tashkil topgan „Donishmandlik uyi“ nomli oʻsha davrning fanlar akademiyasida O‘rta Osiyolik olimlardan Xorazmiy, Fargʻoniy, Habash Xasib, Marvaridiy kabi olimlar turli sohalarda ish olib borganlar. Beruniy ham shu „Donishmandlik uyi“ning aʼzosi boʻlib, u yerda 7 yil ishlagan. Uning yozishicha, xalifa Maʼmun buyrugʻiga binoan „Donishmandlik uyi“ning olimlari ikki guruhga boʻlinib, Iroqning Mosul shahri gʻarbidagi Sanjar sahrosida gradus oʻlchash usuli asosida Yer kattaligini aniqlashga kirishishgan, bunda Xolid al-Marvaridiy bir guruhga, Abu ibn Iso as Asturlobiy ikkinchi guruhga rahbarlik qilgan. Har qaysi guruh oʻzi oʻlchab topgan natijalar boʻyicha bir gradus meridian yoyning uzunligini hisoblagan. Birinchi guruhdagilarning hisoblashicha, bir gradus meridian yoyning uzunligi 111,815 kilometrga teng chiqqan, ikkinchi guruh topgan qiymat 1315 metr kam boʻlgan. Beruniy natijalar oʻrtasidagi bu tafovutning sababi ikki xil oʻlchashda, deydi va oʻzi bu natijalarni tekshirib koʻrishga qiziqib, gradus oʻlchash ishlarini olib bormoqchi boʻladi. Buning uchun u Dehiston dashtini (Kaspiy dengizining janubi-sharqiy qismi) tanlagan, lekin yordamchisi va yetarli mablagʻi yoʻqligi uchun bu ishni amalga oshira olmagan. Yer oʻlchamini gradus oʻlchovi usuli bilan aniqlash uchun maʼlum kenglikda tekis joy kerak boʻladi va bu yerda bir necha oʻn kilometr aniq oʻlchanishi lozim. Bu ish koʻp vaqt, katta mablagʻ va puxta tayyorgarlik talab qilardi. Bu haqda Beruniy: „Yer aylanasi uzunligini sahroni kezib yurmasdan quyidagicha aniqlash mumkin. Buning uchun dengiz sohilidagi yoki tekis joyda qad koʻtarib turgan baland toqqa koʻtarilib quyosh chiqishi yoki botishi oldidan quyosh gardishining yarmi ufq orasida boʻlgan vaqtda doirali armillyar asbob bilan uning pasayish burchagi oʻlchanadi“ deydi. Ufq pasayishini oʻlchash usulini chizma va formulalar yordamida tushuntiradi. Bunda, togʻ tepasida quyosh chiqishi yoki botishiga qarab koʻrish nurining togʻ tepasidan oʻtgan gorizontal chiziq bilan hosil qilgan burchak oʻlchanadi.
Abu Rayhon Beruniy Yerning kattaligini oʻlchashda yangi usul qoʻllab, bir gradus meridian yoyning uzunligi 111,16 kilometr ekanligini hisoblab chiqargan. Beruniy Yerning radusini oʻsha davr uchun aniq oʻlchab bergan. U Yerning meridian aylanasining uzunligini 40183 kilometr ekanligini hisoblab chiqargan. Sulton Mahmud G‘aznaviy Hindistonga qilgan safarining birida Beruniyni ham birga olib ketadi, yoʻlda sharqiy Pokistonning Moʻlton shahrida vaqtincha istiqomat qilishga toʻgʻri keladi. U oʻzga yurtda boʻlishiga qaramay, fursatdan foydalangan holda Moʻltondan 400 kilometr gʻarbdagi Nandna qoʻrgʻonida Yer kurrasi oʻlchamini aniqlashga kirishadi, avval shu joyning geografik kengligini oʻlchab 320001 ga teng ekanligini aniqlaydi. Soʻngra ufqning pasayish burchagini oʻlchaydi. Bu haqda olimning oʻzi quyidagicha yozadi: „Hindiston yeridagi Nandna qoʻrgʻonida istiqomat qilishimga toʻgʻri keldi. Qoʻrgʻonning gʻarb tomonida baland togʻ, janubiy tomonida esa keng sahroni koʻrdim va shu on (ufq pasayishini oʻlchash usulini) sinab koʻrishga kirishdim. Togʻ tepasidan turib yerning lojuvard rangdagi osmon bilan tutashganini yaqqol koʻrdim. Qarash chizigʻi vertikalga perpendikulyar boʻlgan chiziqdan 00 341 pasaydi. Perpendikulyar boʻlgan togʻ balandligini oʻlchadim, u shu yerda qoʻllanadigan oʻlchovda 652,055 choʻzim (gaz)ga teng keldi“.
Al-Beruniy 1973-yilgi eron markasida
Beruniy oʻlchab topgan qiymatlar boʻyicha oʻziga xos usul bilan Yer kurrasi radiusining uzunligi 12803337,036 gazga teng ekanligini hisoblab chiqardi. Agar bir gaz 0,4933 metr ekanligini eʼtiborga olsak, Yer kurrasi radiusi uzunligi, Beruniy hisobicha, 6315,886 kilometr boʻladi. Bu raqam hozirgi vaqt¬da olingan qiymatdan juda kam farq qiladi, yaʼni xatolik radius uzunligining 0,9 foizini tashkil etadi. Soʻngra Beruniy shu 320 001 kenglikdagi bir gradus meridian yoyning uzunligi 223550,329 gaz yoki 110,277 kilometr ekanini hisoblab chiqadi. Bu raqamni hozirgi davrda aniqlangan bir gradus yoyning qiymati 110,885 kilometr bilan taqqoslasak, bundan ming yil ilgari Beruniy bir gradus yoy uzunligini hisoblashda atigi 618 metr xato qilganligi maʼlum boʻladi. Yer aylanasining uzunligini aniqlash, Beruniy aytganidek, sahrolarni kezib 10 yoy uzunligini aniqlashga nisbatan aniq va qulay. Shu bois, u trigonometrik usullardan foydalanib, togʻ balandligini oʻlchashda avvalgi astronomlardan ham aniqroq natijaga erishgan. Yer aylanasining uzunligini topish haqida Beruniy bunday deydi: „Yer aylanasining uzunligini topish uchun hamma hollarda ham shu topilgan topilmani, yaʼni radiusni ikkilantirib 22 ga koʻpaytir, hosil boʻlgan koʻpaytmani 7 ga boʻl, shunda sen oʻlchagan birliklarda Yer aylanasining uzunligi kelib chiqadi“.
Beruniy aytgan amallarni bajarganda l=2pR ni aylana uzunligini hisoblash mumkin. Bunda 22/7=3,14… ni ifodalaydi. Shunday qilib, Beruniy shaxsan oʻzi bir qancha shaharlarning geografik kengliklarini hisobladi. Masalan, G‘aznaning kengligi 330 351, Kandaniki 330 551, Dumpurniki 340 201. Uning hisoblashiga koʻra, Buxoro shahrining kengligi 390 201 deb topilgan. Hozirgi kunda bu qiymat 390 461 dir. Demak, bu Beruniy hisobidan faqat 00 261ga farq qiladi. Xullas, buyuk bobomiz Abu Rayhon Beruniyning ilmiy va madaniy merosini oʻrganish, uni oʻquvchi va talabalarga yetkazish azaliy qadriyatlarimiz sirasiga kiradi. Abu Rayxon Muhammad ibn Ahmad Beruniy oʻrta asrlarning buyuk qomusiy olimlaridan edi. Uning buyukligi oʻsha davrning deyarli barcha fanlariga qoʻshgan betakror ilmiy merosida namoyon boʻladi. Beruniyning olimlilik salohiyatiga mashhur sharqshunos olim I.Yu.Krachkovskiy „uning qiziqqon ilm sohalaridan koʻra qiziqmagan sohalarini sanab oʻtish osondir“ deb baho bergan edi. Gʻarb tadqiqodchilaridan M.Meyerxoff esa „Beruniy musulmon fanini namoyish etuvchi qomusiy olimlarning eng mashhuri boʻlishi kerak“ degan fikrni bildiradi.
[tahrir]Baʼzi asarlarining yaratilish tarixi
Beruniy tibbiyotga bagʻishlangan „Saydana“ asarida mingdan ortiq dorivor moddalar nomini 30 tilda yozib chiqqan. Xorazmdagi siyosiy vaziyatni oʻzgarishi natijasida Beruniy 998-yili Joʻrjon shahriga ketishga majbur boʻladi. U bu davrga qadar Kat va Ray shaharlarida oʻzining dastlabki ilmiy izlanishlarini boshlab yuborgan edi. Joʻrjonda kechgan yillar (998—1004-yillar) Beruniy uchun yirik izlanishlar va ijodiy kamolot davri boʻldi. Oʻzining birinchi astronomik tajribalarni 16 yoshda Kot shahrida boshlagan alloma, Joʻrjonda nafaqat astronomiya va boshqa tabiiy fanlar bilan shugʻullandi, balki tarix va din tarixi bilan ham qiziqdi. Olimning muhim asarlaridan biri „Qadimgi xalqlardan qolgan yodgorliklar“ uning Joʻrjon saroyida xizmat qilgan davrida yaratiladi. 1000-yili tugallagan bu asar muallifning koʻp qirrali olim ekanini namoyish etdi va unga katta shuhrat keltirdi. Umuman, Beruniy Joʻrjonda 10 dan ortiq asrlarini bitishga muyassar boʻldi. Xorazmning yangi xukmdori Abu Abbos Maʼmun ibn Maʼmun Beruniyni oʻz saroyida katta izzat-hurmat bilan qabul qiladi. Maʼmun rahnamoligida vujudga kelgan ilmiy markazda faoliyat koʻrsatish bilan birga siyosiy jarayonlarda ham Xorazmshohning yaqin maslahatchisiga aylanadi. Xorazmning Mahmud Gʻaznaviy tomonidan bosib olinishi Beruniy hayotini xavf ostiga qoʻydi. U Xorazmshoh saroyidagi aksariyat olimlar, jumladan, ustozi Abu Nasr ibn Iroq, Abul-Xayr Hammar va boshqalar bilan birga Gʻazna shahriga olib ketiladi. Maʼlumki, Xorazm ilmiy mazkazidagi olimlardan faqat Ibn Sino va Abu Sahl Masihiylar Mahmud Gʻaznaviy zulmidan havotirlanib, Gʻaznaga emas, Joʻrjonga qarab yoʻl olgan edilar. Beruniyning 1017—1048 yillarda Gʻaznada kechirgan hayoti moddiy va siyosiy jihatdan mashaqqatli boʻlishiga qaramasdan, uning ilmiy faoliyati uchun mahsuldor davr boʻldi. U Mahmud Gʻaznaviy saroyida kechgan dastlabki yillarda astronomiya va geodeziya masalalariga katta eʼtibor berdi.
Yerning aylana uzunligini oʻlchash
Muallifning ilmiy adabiyotlarda qisqacha „Geodeziya“ deb yuritiladigan „Turar joylar orasidagi masofani tekshirish uchun joylarning oxirgi chegaralarni aniqlash“ nomli astronomiya va geografiyaga bagʻishlangan asari 1025-yilda yozib tugatildi. Beruniyning „Munajjimlik sanʼatidan boshlangʻich tushunchalar“ asari ham 1029-yilda Gʻaznada yoziladi. Oradan bir yil oʻtgandan soʻng u oʻzining „Hindiston“ nomi bilan tanilgan „Hindlarning aqlga sigʻadigan va sigʻmaydigan taʼlimotlarini aniqlash“ kitobini yakunlaydi. Bunda Beruniy hozirgi Amerika qitʼasini mavjudligini Kolumbdan bir necha asr avval ilmiy asoslab bergan. Bu shoh asarning vujudga kelishiga Mahmud Gʻaznavining Hindistonga yurishlari sabab boʻldi. Saroyning eng nufuzli astrologlaridan sanalgan Beruniy Mahmud Gʻaznaviy bilan Hindistonda bir muddat istiqomad qiladi va u erda sanskrit tilini mukammal egallashga muvoffaq boʻladi. U bu til yordamida hindlarning tarixi, urf-odati madaniyati va fani bilan yaqindan tanishadi va natijada yuqoridagi asarni taʼlif etadi. 1030-yili Mahmud Gʻaznaviy vafot etib taxtga uning oʻgʻli Masʼudning oʻtirishi Beruniyning ahvolini ancha yaxshilaydi. Olim oʻzining astronomiyaga oid eng yirik asarini mazkur hukumdorga bagʻishlab „Masʼud qonuni“ deb ataydi. oʻrta asrning mashhur olimlaridan Yoqut Al-Xamaviyning yozishiga koʻra, Sulton Masʼud bu asar uchun Beruniyga bir filga ortilgan katta miqdordagi kumush tangalar hadiya etadi. Yoqut Al-Xamaviyning fikricha „Masʼud qonuni“ kitobi matematika va astronomiya boʻyicha ungacha yozilgan barcha kitoblarning izini oʻchirib yuborgan.
Olim Sulton Masʼudning oʻgʻli Mavdudning hukumronlik yillarida (1041—1049) oʻzining „Mineralogiya“ va „Farmakognoziya“ deb atalgan ikki asarini yozadi. Ularning har biri mazkur sohalardagi betakror asarlardan boʻlib, jahon madaniyatiing noyob durdonalaridan hisoblanadi. Abu Rayxon Beruniy 1048 yili Gʻaznada vafot etadi. Olim yozib qoldirgan 150 ga yaqin asarlari bilan astronomiya, astrologiya, matematika, geodeziya, geologiya, mineralogiya, geografiya, arifmetika, tabobat, farmokognoziya, tarix, filologiya va boshqa fanlarning rivojiga noyob xissa qoʻsha oldi. Beruniyning betakror ijodi uning vatani Oʻzbekistonda alohida eʼtibor qozongan.
[tahrir]Abu Rayhon Beruniy asarlari
[tahrir]Adabiyotlar roʻyxati
Pirmat Shermuhamedov. "Dahoning tugʻilishi yoxud Abu Rayhon Beruniy qismati". Toshkent, 2009.
[tahrir]Havolalar
Beruniy haqida fan.zn.uz saytida
Abu Arrayhan Muhammad ibn Ahmad al-Biruni (The MacTutor History of Mathematics archive)
BĪRŪNĪ, ABŪ RAYḤĀN (The Encyclopædia Iranica)
VikiOmborda Abu Rayhan al-Biruni
haqida turkum mavjud.
Bu olim haqida tugallanmagan maqoladir.
Iltimos, ushbu sahifani toʻldiring.
Turkumlar: 4-sentabrda tugʻilganlar973-yilda tugʻilganlar11-dekabrda vafot etganlar1048-yilda vafot etganlarOlimlarKishilarXorazmda tugʻilganlarGʻaznada vafot etganlar9-dekabrda vafot etganlarXI asr tarixchilariXI asr olimlariO'zbekiston tarixi
قس چینی
阿布•拉伊汗•穆罕默德•本•艾哈迈德•比鲁尼(波斯语:ابوریحان محمد بن احمد بیرونی,973年-1048年), 波斯学者,生于花剌子模(今中亚乌兹别克斯坦),卒于加兹纳(今阿富汗)。在数学、天文学、物理学、医学、历史学等方面均有贡献。著有《天文典》《密度》《药理学》《古代诸国年代学》等书籍。月球上的一座环形山以他的名字命名。
這是關於亞洲科學家的小作品。你可以通过編輯或修訂擴充其內容。
隐藏▲查 • 論 • 編
中世紀哲學
圣奥古斯丁 • 波伊提烏 • 肯迪 • 約翰內斯•司各特•愛留根納 • 拉齊 • 賈希茲 • 法拉比 • 伊本•马萨拉 • 艾爾•阿米利 • 伊本•米斯凱韋 • 精誠兄弟會 • 海什木 • Ibn al-Rawandi • 比魯尼 • 伊本•西那 • 伊本•哈茲姆 • 洛色林 • 安瑟倫 • 安薩里 • 伯納德 • 哈馬達尼 • 伊本•巴哲 • 吉耳貝 • 圣•维克多的休 • 彼得•阿伯拉 • 吉爾松尼德 • 希巴特•阿拉•艾布柏巴拉卡特•巴格達迪 • 聖•維克多的理查德 • 伊本•圖菲利 • 伊本•魯世德 • 邁蒙尼德 • 哈勒修的亞歷山大 • 伊本•萨伯因 • 阿蘭•德•里耶 • 謝哈布丁•蘇哈拉瓦迪 • 阿卜杜拉•拉提法 • 伊本•阿拉比 • 羅伯特•格羅斯泰斯特 • 大阿尔伯特 • Athīr al-Dīn al-Abharī • 納西爾•艾德丁•圖西 • 紮卡里亞•阿爾卡茲維尼 • 伊本•阿爾-納菲 • 罗吉尔•培根 • 聖波拿文都拿 • 托马斯•阿奎那 • 拉曼•魯爾 • 芳登 • 根特的亨利 • 庫圖•阿丁 • 羅馬的吉爾斯 • 拉施德丁 • 法赫魯丁•拉齊 • 伊本•泰彌亞 • 約翰•鄧斯•司各托 • 奥卡姆的威廉 • 瓊•比里當 • 尼高勒•奥雷斯姆 • 約翰•亨農 • 伊本•赫勒敦 • 格弥斯托士•卜列东 • 贝萨里翁 • 瑪哈圖木•阿雜木 • 弗朗西斯科•維多利亞 • 蘭伯特斯•德•蒙特
查看条目评分
给本文评分
这是什么?
可信度
客观性
完整性
可读性
我非常了解与本主题相关的知识(可选)
提交评分
4个分类:973年出生1048年逝世伊朗科學家中世纪伊斯兰教炼金术士
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.