صفحه
نویسه گردانی:
ṢFḤH
(= برگه) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ پرنه parne (سغدی)، 2ـ ورگر vargar (پارتی)، 3ـ ولگ valg (پهلوی). ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهر هاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. در 33هزارگزی جنوب خاوری اهواز 10هزارگزی خاور راه آهن اهواز به خر...
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 48هزارگزی جنوب اهواز 3هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان است . دشت . گر...
(= پهنه. مانند صفحه آسمان) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: شرگه ŝerge (کردی). .**** فانکو آدینات 09163657861
(= هر چیز هموار. مانند صفحه مسی) این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ پاشتان pâŝtân (سغدی: pâŝtâne)، 2ـ لاپر lâper (کردی).****فانکو آدینات 0...
صفحه (صَ حَ یا حِ) [ ع . صفحة ] (اِ.) 1 - رویه و سطح چیزی . ج . صفحات . 2 - کنارة چیزی ، جانب . 3 - چهره ، صورت . 4 - در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق ...
صفحه بند. [ ص َ ح َ / ح ِ ب َ ] (نف مرکب ) کسی که در چاپخانه ها مطالبی را که با حروف سربی بطور ستونی چیده شده بصورت صفحه به قطعی که مطل...
معادل وبلاگ در زبان انگلیسی
باب صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت در 30هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه ، سر راه مالرو جی...
صفحه بندی . [ ص َح َ / ح ِ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل صفحه بند. ستون ها را در مطبعه بصورت صفحه درآوردن . بصورت صفحه پیوستن ستونهای مطالب چیده ش...
تذکره /tazke(a)re/ (اسم) [عربی: تذکِرَة، جمع: تَذاکِر] ۱. کتابی که در آن شرح احوال شاعران یا دانشمندان یا عارفان و مشایخ صوفیه نوشته شده باشد. ۲. [قدی...