اجازه ویرایش برای همه اعضا

بیحان کحلان تمنع تمنا یا حجر کحلان یا کحلان کنونی

نویسه گردانی: BYḤAN KḤLAN TMNʽ TMNA YA ḤJR KḤLAN YA KḤLAN KNWNY
بیحان، وادی(درّهْ) وسیعی در یمن و نیز چندین محل دیگر در این کشور. این وادی با مساحت 456‘2 کم‍ 2 و درازای 100 کم‍ ، از شمال بیضاء تا بیابانهای رملة السبعتین امتداد دارد و از جنوب به وادی مرخه در حوالی بیضاء، از شمال به سرزمین سبأ، از شرق به شَبوه و العبر و ربع‌الخالی، و از غرب به استان بیضاء و سرزمین عواذل محدود می‌شود(ثور، 487؛ مقحفی، 1/208). در سنگ‌نبشته‌های قَتَبانی، بیحان در معنای قبیله(ذوبیحان) یا معبد به‌کار رفته است، اما عده‌ای آن را به معنای چراگاه عمومی(در مقابل حِمیٰ به معنای قورق) دانسته‌اند(نک‍: EI2).
بیحان از نظر مواد کانی یکی از مناطق نسبتاً غنی یمن به‌شمار می‌رود و دارای معادن نفت، اورانیوم، زغال‌سنگ و طلاست(ثور، 55-57). این وادی شامل روستاها و کشتزارهای فراوانی است و از مناطق حاصل‌خیز و پرآب یمن محسوب می‌شود. مردمان آن بیشتر کشاورزند و به دام‌پروی و پرورش زنبورعسل نیز می‌پردازند(مقحفی، همانجا). کشاورزی در این منطقه از گذشته‌های دور رواج داشته است؛ امروزه بقایای سدها، شبکه‌های آب‌رسانی و کاریزهایی که از دوران کهن به‌جای مانده است، در این وادی به چشم می‌خورد(علی، 2/222-223). ویرانه‌های شهر تَمْنَع(تمنا یا حجر کحلان یا کحلان کنونی)، پایتخت دولت باستانی قتبان در این ناحیه واقع است(ثور، 175؛ مقحفی، علی، همانجاها؛ با وزیر، 231؛ ترسیسی، بلاد...، 58).
بیحان را به 3 منطقۀ مشخص می‌توان تقسیم کرد: 1. بیحان‌الدوله یا بیحان‌الاعلیٰ، که بخش جنوبی وادی را تشکیل می‌دهد؛ 2. بیحان القَصاب، که شامل بخش حاصل‌خیز مرکزی وادی است؛ 3. بیحان‌الاسفل، که به شمالی‌ترین بخش وادی بیحان اطلاق می‌شود(نک‍: EI2).
وادی بیحان از دیرباز محل اقامت گروهی از سادات علوی(بعکر، 713) و طوایفی از قبیلۀ مراد(همدانی، 193)، آل‌احمد، آل‌عریف و مُصعَبَین بوده است(EI2؛ مقحفی، همانجا؛ ابوعزالدین، 15). از طوایف مشهوری که امروزه در بیحان به‌سر می‌برند، می‌توان از آل هبیلی ـ که حکومت را تا پیش از تشکیل جمهوری یمن برعهده داشتند ـ نام برد(مقحفی، همانجا؛ ابوعزالدین، 14-20). طایفۀ بنی عبدرضا از قبیلۀ طی هم از دیگر طوایفی هستند که در این ناحیه به سر می‌برند(کحاله، 261).
بیحان تا آغاز سدۀ 14ق/20م به دست شریفان یمن اداره می‌شد، و در 1321ق/1903م به عنوان آخرین ولایت یمن به ولایات تحت‌الحمایۀ انگلیس در این سرزمین ضمیمه شد. انگلیسیها توسط افسری که ظاهراً به دین اسلام گرویده، و دختر حاکم بیحان را به همسری گرفته بود، موفق شدند این منطقه را تحت نفوذ خود درآوردند(باوزیر، همانجا؛ سعید، 187).
نام بیحان در گزارشهای مربوط به حوادث جنوب و شرق یمن در فاصلۀ دو جنگ اول و دوم مکرراً به چشم می‌خورد که حاکی از اهمیت این منطقه است(نک‍: ماکرو، 120، 122؛ جرافی، 311؛ اوبالانس، 148-149، 221؛ صایدی، 116). در 1328ق/1949م، شریف بیحان برای جلوگیری از ورود قاچاق به این منطقه، با حمایت انگلیسیها مرکز گمرگی در ناحیۀ نحدمَرقَد برپا کرد؛ اما حکومت یمن با این کار مخالفت کرد و در پی آن درگیریهایی میان طرفین به وقوع پیوست که به «واقعۀ بیحان» معروف است. برای حل اختلاف، مسئله به سازمان ملل متحد ارجاع شد، اما نتیجه‌ای به دست نیامد و اختلاف همچنان حل نشده باقی ماند(نک‍: ماکرو، 178-182)؛ و به رغم آنکه گفت‌وگوهایی میان طرفین برای حل اختلاف مرزی در مهر 1329ش/اکتبر 1950(همو، 183) صورت گرفت، توافقی قطعی به دست نیامد و در 1334ش/1955م بار دیگر درگیریهایی آغاز شد که تا 1336ش/1957م ادامه یافت(همو، 201، 205، 210-211). سرانجام، با تأسیس جمهوری یمن در 1346ش/1967م، بیحان به این کشور ملحق شد(EI2).
نام بیحان بر چند محل و شهر دیگر در یمن نیز اطلاق می‌شود: 1. شهر بیحان واقع در جَوف که امروزه جز ویرانه‌هایی از آن برجای نمانده است؛ 2. بیحان الاعماس، واقع در جنوب وادی مَسوَر؛ 3. ذوبیحان، روستایی در شهرستان العََشّه؛ 4-6. سه روستا به همین نام در شمال غرب ذَمار و غرب صنعا؛ 7. بیحان النقب و کوه بیحان در حجریه(مقحفی، 1/208-209؛ ترسیسی، الیمن...، 209؛ علی، 5/12؛ ثور، 487-488).
مآخذ: ابوعزالدین، نجیب سعید، الامارات الیمنیة الجنوبیة، بیروت، 1409ق/1989م؛ اوبالانس، ادگار، الیمن، الثورة و الحرب، ترجمۀ عبدالخالق محمد لاشید، قاهره، 1990م؛ باوزیر، سعید عوض، معالم تاریخ الجزیرةالعرب، عدن، 1996م؛ بعکر، عبدالرحمان، کواکب یمنیة فی سماء الاسلام، بیروت، 1990م؛ ترسیسی، عدنان، بلادسبأ و حضارات العرب الاولیٰ، بیروت، 1990م؛ همو، الیمن و حضارةالعرب، بیروت، دار مکتبةالحیاة؛ ثور، عبدالله احمد محمد، هذه هی الیمن، بیروت، 1985م؛ جرافی یمنی، عبدالله، المقتطف من تاریخ الیمن، به کوشش زیدبن علی وزیر، بیروت، 1987م؛ سعید، امین، الیمن، قاهره، 1959م؛ صایدی، احمد قاید، المادةالتاریخیة فی کتابات نیبور عن الیمن، بیروت، 1990م؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1973م؛ کحاله، عمررضا، جغرافیة شبه جزیرةالعرب، به کوشش احمد علی، مکه، 1964م؛ ماکرو، اریک، الیمن و الغرب، ترجمۀ حسین بن عبدالله عمری، دمشق، 1987م؛ مقحفی، ابراهیم احمد، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، بیروت، 1422ق/2002م؛ همدانی، حسن، صفة جزیرةالعرب، به کوشش محمدبن‌علی اکوع. صنعاء، 1982م؛ نیز: EI2
ستارعودی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.