خلاصه
نویسه گردانی:
ḴLAṢH
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
لَگیده lagide (لَگ از سنسکریت: لَگهو= کوتاهی + پسوند یاتیکی (= مفعولی) «یده»)
اِسوالیک، اِسوالیت (اِسوال از سنسکریت: سْوَلپَ= اختصار + «یک، یت»)
«یک» پسوند یاتیکی پهلوی است
«یت» پسوند یاتیکی سنسکریت است
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خلاصه . [ خ ِ / خ ُ ص َ ] (ع اِ) خلاصة. پاکیزه ترین و خالص ترین و بهترین اجزاء و مواد یک چیز. گزیده ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس )...
خلاصه نویس . [ خ ُ ص َ / ص ِ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه خلاصه ٔ کلامی را نویسد. مختصرنویس .
خاصه خلاصه . [ خاص ْ ص َ / ص ِ خ ُ ص َ / ص ِ ] (ص مرکب ) دوستی سخت از دل . یگانه . با کسی یگانه بودن [ در تداول عامیانه ] : فلانی دوست خاصه ...
خلاصه کردن . [ خ ُ ص َ / ص ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مختصر کردن . نتیجه ٔ بحث کلی را درآوردن . آنچه منظور از کلام طویلی است نشان دادن . حشو و زوا...
«طور» و «خلاصه» عربی است و پارسی جایگزین به طور خلاصه این است:
کیم بَهونا (سنسکریت)
خلاصه نویسی کردن . [ خ ُ ص َ / ص ِ ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مختصرنویس کردن . کوتاه کردن بحثی . حشو زواید کلامی را زدن .
خلاصة الافکار، تذکره عمومی در احوال و نمونه اشعار گروهی از شاعران فارسی زبان، نوشته ابوطالب تبریزی اصفهانی مشهور به لندنی (۱۱۶۶ـ۱۲۲۰)، نویسنده شاعر ...