ترحم
نویسه گردانی:
TRḤM
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گَهرین gahrin (سنسکریت: گْهْرینیا)
آنریسام ãnrisãm (سنسکریت: آنریسَمیسیَ)
کَرون karun (سنسکریت: کَرونیَ)
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ترحم . [ ت َ رَح ْ ح ُ ] (ع مص )بخشودن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). ببخشودن . (زوزنی ). بخشودن و مهربان شدن ، و با لفظ کردن و آمدن و فرستادن ...
ترحم کردن . [ ت َ رَح ْ ح ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رحم کردن . بخشیدن و مرحمت نمودن . (ناظم الاطباء). رحم آوردن . شفقت کردن . دلسوزی کردن : حکا...
ترحم فرستادن . [ ت َ رَح ْ ح ُ ف ِ رِ دَ ] (مص مرکب ) طلب آمرزش کردن . رحمک اﷲ گفتن کسی را : شو ترحم فرست خاقانی خاصه کو عالم ترحم شد. خاق...